گوناگون

یادداشت صفارهرندی در کیهان درباره "بیماری شدید یک اصلاح طلب مشهور"

پارسینه: در خبرها آمده بود، يكي از ياران سابق انقلاب كه سال گذشته، نامش ترجيع بند غائله هاي گوناگون فتنه در كشور شد، دچار بيماري سختي شده است. به حرمت همه سوابق پسنديده اش، آرزو مي كنيم خداوند، پيش از آن كه دير شود، شوري دروني و تحويل احوالي همانند نصوح و ابولبابه و فضيل عياض را نصيب او گرداند.

يهوديان بني قريظه، چون پيمان خود را با رسول خدا شكسته و خيانت ورزيدند، پيامبر(ص) از سوي حضرت حق مأمور شد، كار آنان را يكسره كند.

سپاه اسلام قلعه پيمان شكنان را محاصره كرد. كار بر يهوديان سخت شد. براي رسول الله(ص) پيام فرستادند كه براي مذاكره، «ابولبابه» را به درون قلعه، نزد آنان گسيل دارد؛ چرا كه ميان او و يهود بني قريظه، سابقه دوستي و هم پيماني بود. محمد(ص) ابولبابه را نزد ايشان فرستاد. در خلال گفت وگو، فرستاده رسول خدا با اشاره و علامتي، بخشي از اسرار نظامي سپاه اسلام را براي دشمن فاش كرد. اما ساعتي پس از اين ماجرا، از كرده خود پشيمان شد و در حالي كه آثار ندامت از چهره اش هويدا شده و رعشه بر اندامش افتاده بود، از قلعه خارج شد، يكسر به مسجد النبي رفت، خود را به يكي از ستون هاي خانه خدا بست و با خدا عهد كرد كه تا توبه اش به درگاه حق تعالي پذيرفته نشود، تا آخر عمر بر همين حال باقي بماند. روزها بر همين روال مي گذشت و ابولبابه جز براي نماز و حاجات طبيعي، طناب از دست و پاي خود نگشود تا آن كه در پگاه روز هفتم، فرشته وحي پيام آمرزش او را از جانب پروردگار بر قلب مبارك رسول الله(ص) نازل كرد: «... و گروهي ديگر از آنها به گناهان خود اعتراف كرده، عمل نيك و بد را به هم آميخته اند. شايد خداوند توبه آنها را بپذيرد.خداوند، آمرزنده و بخشايشگر است» (سوره توبه-آيه 102)

وقتي خبر آمرزش ابولبابه به مردم رسيد، براي باز كردن طناب از جسم فرسوده او به مسجد هجوم آوردند اما او گفت كه بايد رسول رحمت، بندها را از دست و پاي او بگشايد. پيامبر هنگام نماز صبح به مسجد درآمدند و با دستان مبارك خود، او را از ستون رها كردند. اين ستون، از آن پس به ستون توبه يا ستون ابولبابه مشهور شد.

زايراني كه به زيارت مرقد شريف نبوي در مدينه مشرف مي شوند، در چندمتري اين مكان مقدس، فرصت مي يابند كه به ياد آن انقلاب دروني و بازگشت حقيقي يك انسان توبه كار و به نيت تقرب به خدا، دوركعت نماز در كنار ستون ابولبابه به جاي آورند.

چه غبطه انگيز است سرگذشت مردي كه توبه پس از خيانتش، به نماد بازگشت واقعي به خدا، تبديل و نامش ماندگار شد و خوشا به حال آن ديگري كه قرآن كريم توبه او را مصداق تمام و كمال بازگشت از گناه و درآمدن به ساحت آمرزش الهي معرفي كرده است. به راستي «نصوح» چه سعادتي داشته كه به عنوان يك گنهكار نادم، ضرب المثل توابين حقيقي درگاه حق تعالي در قرآن كريم معرفي شده است. يا ايهاالذين امنوا توبوا الي الله توبه نصوحاً...(سوره تحريم آيه8)

وقتي يك آلوده دامن به جايگاهي دست مي يابد كه خدا، خوبان عالم و ايمان آورندگان را به تأسي از او وامي دارد، آيا سرگذشت او نبايد موجب درس آموزي و عبرت ما شود؟

آيا هنوز هم نصوحي پيدا مي شود كه در بحراني ترين لحظه هاي خطير حيات، به انقلابي چنان او در ساحت وجود خويش دست زند؟

آيا در زمانه ما، ظهور ابولبابه اي خسته از بار خيانت به خدا و اولياي خدا متصور نيست؟ آيا نمي توان انتظار داشت كه در عصر ما هم، جوانمرداني پيدا شوند كه با بستن دست و پاي خويش به ستون توبه، بندهاي بندگي شيطان را از دل واكنند؟

در خبرها آمده بود، يكي از ياران سابق انقلاب كه سال گذشته، نامش ترجيع بند غائله هاي گوناگون فتنه در كشور شد، دچار بيماري سختي شده است. به حرمت همه سوابق پسنديده اش، آرزو مي كنيم خداوند، پيش از آن كه دير شود، شوري دروني و تحويل احوالي همانند نصوح و ابولبابه و فضيل عياض را نصيب او گرداند. «الم يأن للذين امنوا ان تخشع قلوبهم لذكرالله...»(سوره حديد آيه 16)
آيا وقت آن نرسيده است كه دل هاي آنان كه خدا را باور دارند، با ياد او خاشع شود؟!
حسين صفارهرندي

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار