گوناگون

احمد فردید در نامه های صادق هدایت

همانطور که محمد منصور هاشمی در کتاب " هویت اندیشان و میراث فکری احمد فردید" یادآورشده است ، دوستی و ارتباط صادق هدایت و احمد فردید که یکی آغازگر ادبیات نوین و دیگری آغازگر فلسفه جدید ایران است شایسته توجهی ویژه است.

میدانیم که احمد فردید خود در دو تقریر مستقل به صادق هدایت و دوستی خود با وی پرداخته وهمچنین در موارد متعددی در سخنرانیهای خود به صادق هدایت اشاره نموده است. هدایت نیز تا آنجا که میدانیم از فردید در نامه های خود به شهید نورائی و در حاشیه "گزارش گمان شکن" نام برده است. در این نوشته فعلا مطالبی که صادق هدایت درباره فردید نوشته است آورده میشود تا شاید مورد استفاده کسانیکه که میخواهند درباره این دو مطلبی بدانند و یا بنویسند قرار گیرد. یاد آور میشود تا کنون علاوه بر محمدمنصور هاشمی در "هویت اندیشان و میراث احمد فردید"، تا آنجا که نگارنده مطلع است از قدیمیها رضا براهنی (صادق هدایت و دکتر فردید، مجله نگین ش ۱۹ خرداد ۱۳۵۳، ص ۱۴ ـ۱۶ و ۶۰ ـ ۶۳) و داریوش آشوری (اسطوره فلسفه در میان ما ، سایت نیلگون ، فروردین ۱۳۸۳) و از جدیدیها کوروش عموئی (اندیشه های هدایت از منظر سید احمد فردید ، نشریه اینترنتی کافه داستان) و مهدی پاکنهاد (بوف کور خانه ما،خردنامه همشهری، آبان ۱۳۸۴)مطالبی درباره فردید و هدایت نوشته اند. البته اگر از نوشته کورش عموئی که صرفا مقدمه ای برای انتشار مجدد تقریر استاد فردید با عنوان "اندیشه های هدایت" است، بگذریم سه نوشته دیگر بنظر میرسد بیشتر با قصد "کوبیدن" فردید و با تصور جوابگوئی به اقدام مشابه فردید در مورد هدایت و دیگر روشنفکران(البته به زعم نویسندگان مطالب) تالیف شده است و حتی در این راه کشفیاتی نیز بعمل آمده است. از جمله اینکه داریوش آشوری کشف نموده که پیرمرد خنزرپنزری بوف کور احمد فردید بوده و مهدی پاک نهاد این کشف را ترقی داده و استاد احمد فردید را بوف کور خانه خودشان تشخیص داده است.

نوشته های هدایت درباره احمد فردید:

الف) در "گزارش گمان شکن"

این نوشته که ترجمه صادق هدایت از یک متن "پهلوی" است در سال ۱۹۴۳ (۱۳۲۱ یا ۱۳۲۲) بچاپ رسیده است. هدایت در حاشیه صفحه ۴۸ این کتاب مطلبی را در باره ریشه مشترک احنمالی دهر و دیرند نقل میکند و مینویسد "این یادداشت را لطفا آقای فردید به اینجانب مرحمت کردند" (نقل از: هویت اندیشان و میراث فکری احمد فردید، صفحه۳۲)

ب) در "نامه های هدایت به شهید نورائی"

در مجموع هشتاد و دو نامه ای که هدایت از تهران در فاصله سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۹ به پاریس برای شهید نورائی فرستاده در ۱۶ نامه ذکری از فردید هم بمیان آورده است و تنها یکی دونفردیگر هستند که در این حد نام آنها آورده شده است. آنچه که در باره فردید در این نامه آمده عبارت است از:

▪ اردیبهشت ۱۳۲۵ : "و بعد هم شورای سر دبیری مجله سخن بود. آقایان دکتر مهدوی و فردید هم حضور داشتند"

▪ آبان ۱۳۲۵: "Etre et Neat (هستی و نیستی) سارتر را دکتر مهدوی برای فردید فرستاده است"

▪ آذر ۱۳۲۵ : " دنباله مقالات دو روز است که در روزنامه چاپ میشود. طبری خیلی اظهار شادی کرد و بچه ها بسیار ممنون هستند. خودم همه آنرا خواندم و میخواهم بگویم از قسمت اول بهتر بود. فقط آقای فردید با این جریان مخالف است و امروز در کافه میگفت که فلان پرفسور که کتاب روانشناسی او در فرانسه کلاسیک است، چنین حرفهائی نمیزند. جلوی بچه ها دهنش گا... شد. موجود ضعیف و کله خشکی است. معتقد است حمال اروپائی از علمای ایرانی بیشتر چیز میفهمد! خودش را اروپائی میداند! گویا به وسیله intuition [شهود] به آن پی برده است. در شماره ۵ سخن که تازه درآمده مقاله عجیبی راجع به نمودشناسی نوشته که خواندنی است".

▪ بهمن ۱۳۲۵ : "گویا فردید مشغول اقداماتی است برای اینکه به اروپا بیاید. مدتی است که از جرگه ما سخت پرهیز میکند. برای تکمیل نمونه ایرانیها در اروپا بد نیست".

▪ اسفند ۱۳۲۵ : "علاوه بر آنها عده ای هم استاد و دبیر از جمله آقای فردید برای مطالعات به فرانسه خواهند آمد".

▪ فروردین ۱۳۲۶ : " محتمل است در ماه آینده عده ای شاگرد و چند نفر از معلمین وزارت فرهنگ از جمله آقای فردید به اروپا حرکت کننند. البته این موجودات با کشتی خواهند آمد".

▪ اردیبهشت ۱۳۲۶ : "ده دوازده روز پیش استادانی که برای تکمیل معلومات به اروپا اعزام و از جمله فردید با آنها بود حرکت کردند".

▪ مرداد ۱۳۲۶ : "شرح ملاقات با فردید ر انوشته بودید. خانلری میگفت با هیدگر ملاقات کرده و هویدا میگفت هیچ فرقی نکرده. او هم موجودی است بدبخت با وسواسهای مخصوص به خودش اما رویهمرفته نسبت به موجودات میهنی دیگر استحقاقش بیشتر است مطلبی که واضح است هیچکدام از آقایان چه فرنگ بروند و چه نروند هیچ غلطی نخواهند کرد فقط برای شکم و زیر شکم خودشان است. هرچه باید بشود میشود به ما مربوط نیست. اصلا چیزی وجود ندارد که بهتر یا بدتر بشود. برای من بن بست است. هیچ علاقه ای نمیتوانم داشته باشم".

▪ مرداد ۱۳۲۶ : "همه سیاستمدار و مستفرنگ شده اند. باید یکسال دیگر فردید را ببینم که چه originalite [ابتکاری] از خودش بروز میدهد. اینهم یکجور تفریحی است".

▪ تیر ۱۳۲۷ : "اما از چیزی که تعجب میکنم activite [فعالیت] سارتر است . به نظر من پیس les mains sales [دستهای آلوده] از همه آنها بهتر بود. حتی مجله اش هم خوب است. همین که شروع کردم نتوانستم زمین بگذارم. تا عقیده فردید چه باشد.جوابش را ندادم لابد با من کارد و پنیر شده مثل خیلیهای دیگر. تصمیم گرفته ام همه را با خودم کارد و پنیر کنم"

▪ تیر ۱۳۲۷ : "کتاب roshefort [روشفور] کافکا را پارسال فردید برایم فرستاده بود و لازمش نداشتم"

▪ تیر ۱۳۲۷ : "سه جلد کتابی که برادر دکتر بدیع به من داد آنها هم مرحمتی فردید بود. هر وقت اورا دیدید از قولم تشکر کنید"

▪ شهریور ۱۳۲۷ : "کاغذی هم از فردید داشتم مژده زناشوئیش را به من داده بود. گویا دست وپایش را جمع میکند که به میهن عزیز برگردد. این جوان اعرابی نوشته بود مجله ای را که از او خواسته بودم به هویدا سپرده که برایم بفرستد(این حکات مال یکسال قبل است) ولیکن مجله نامبرده نرسید

▪ خرداد ۱۳۲۸ : به هر حال از طرف من به لپ یا لمبر خانم فردید یک وشگان آبدار بگیرید. معلوم میشود آخرش غواسق جسمانی بر ربوبیت سبحانی غلبه میکند! حالا زهرش را چه جور خواهد گرفت؟".

▪ دی ۱۳۲۸ : "چطور فردید ماندگار شده است؟ مگر به پول دولت آنجا نیست؟

▪ سال ۱۳۲۹ : "راستی اگر فردید را دیدید از کتابهائی که اخیرا به آدرسم فرستاده تشکر بکنید. کتابهای انترسانی[جالبی] است که احتمال دارد به درد خودش بخورد. به هر حال برایش نگه میدارم در صورتیکه دیدارمان به روز قیامت نیفتد".

سال بعد از این مکاتبه یعنی سال ۱۳۳۰ صادق هدایت پس از چند ماه اقامت در پاریس در همانجا به زندگی خود خاتمه میدهد.



منبع: سایت استاد دکتر سید احمد فروید

ارسال نظر

  • ناشناس

    mamnoon az parsine

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار