برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفتهایم تا هر روز تعبیر یکی از غزلهای حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز بیست و هشتم اسفند ماه به غزل شماره ۱۷۵ حافظ میپردازیم.
غزل شماره ۱۷۵ حافظ در وصف بهار، در هشت بیت سروده شده که چهار بیت اول آن در توصیف آب و هوای معتدل این فصل و چهار بیت نهایی آن در توصیه و اندرز است. حافظ توصیه خود را از هاتف غیب نقل میکند و آن گذراندن اوقات به خوشی است. حافظ بر مفهوم دیو چو بیرون رود فرشته درآید تأکید میکند و از شنونده میخواهد که تفرقه را کنار گذارد.
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد
هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد
به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش
که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد
ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع
به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد
ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد
چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد
چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس
سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد
ز خانقاه به میخانه میرود حافظ
مگر ز مستی زهد ریا به هوش آمد
در بهترین زمان زندگیات هستی و بهترین فرصتها به تو روی آورده است. به زودی مژدهای به تو میرسد و دوران سختی پایان مییابد. پسندیده است در دوره خوشی به عهد و پیمانی که قبلاً کردی، وفادار باشی. غرور بیجای خودت را کنار بگذار و از کمک و اندیشه دیگران بهره بگیر تا به هر آنچه میخواهی برسی. نامحرمان و حسودان نباید از اسرار درون تو با خبر شوند زیرا تو را دچار مصیبت خواهند کرد. به هرکسی که در اطرافت هست اعتماد مکن. ایمان داشته باش و خدا را شکرگذاری کن که روزگار روی خوشش را به تو نشان داد.
ساده بینی و سهل انگاری در امور زندگی مسائل را پیچیده تر و دشوارتر می کند. دیدگاهت را نسبت به اطرافت عمیق تر کن و بر آسایش امروزی تکیه مکن که گذراست. به فکر آینده باش و اگر می خواهی به مقصود خود برسی دست از خودخواهی و یکدندگی بردار و هرگز از یاد خدا غافل مشو و در تصمیم گیری های مهم با افراد با تجربه مشورت کن و به نصایح آنها عمل نما.
از مشکلات نهراسید و ناامیدی را کنار بگذارید. درست است که زندگی همیشه به کام شما نمی چرخد اما با مشورت با افراد دانا می توانید مشکلات را حل کرده و از سختی ها عبور کنید.
به زودی روزهای سختی و غم می گذرد و به مراد دل خواهید رسید. به خداوند توکل کنید. اسرار خود را برای هرکسی فاش نکنید و از راه راست منحرف نشوید.
باد صبا بمناسبت فرارسیدن زمان شادی و عیش و نوش برای مبارک باد گفتن به پیش پیر میفروش آمد که بهار را تبریک گوید. پیر میفروش همان پیر مغان است.
هوای بهار همانگونه که نفس حضرت عیسی مردگان را زنده میکرد، به طبیعت مُرده جانی تازه بخشیده است، باد بهاری هوا را خوشبو کرده، درختان نیز سبز شده و شکوفهها میشکفند، آواز پرندگان و بخصوص بلبل به گوش میرسد. گویا همه در جشن فرارسیدن بهار مشارکت دارند.
باد بهاری آن چنان آتش تنور لاله را شعلهور کرد که از حرارت آن غنچه در عرق غوطهور شد و گل سرخ بر شاخه شروع به جوشیدن کرد.
با گوش عقل این نصیحت را از من بشنو و به عیش و خوشی بپرداز، زیرا که این سخن را سحرگاهان از سروش غیبی شنیدم.
از پریشانفکری رها شو تا خاطرت جمع شود، زیرا که اگر اهریمن وسوسهگر را از خودت دور سازی، فرشته خوشخبر عالم غیب به تو روی خواهد آورد.
نمیدانم گل سوسن آزاده از بلبل چه حرفی شنید و کدام آواز را گوش کرد که با وجود دارا بودن ده زبان، ساکت و خاموش است.
مجلس انس و الفت محل حضور نامحرمان نیست؛ بنابراین ظرف شراب را پنهان کن، زیرا که زاهد ریاکار در حال آمدن است.
حافظ از خانقاه و مکان عبادت به سمت میخانه میرود تا شاید به این طریق بتواند از حالت مستی که بر اثر زهد ریایی به او دست داده، در میخانه خلاصی یابد و هشیار شود