گوناگون

چرا همیشه زود دیر می شود؟

چرا همیشه زود دیر می شود؟

پارسینه: خونسرد و آرام درست مثل روزهایی که همه چیز عادی است، می‌روم بقالی تا برای...


پارسینه-گروه سیاسی: خونسرد و آرام درست مثل روزهایی که همه چیز عادی است، می‌روم بقالی تا برای خانه کمی قوت لایموت بخرم.هیچوقت به انبار کردن مواد غذایی اعتقاد نداشته‌ام.با خودم میگویم در بیابان که زندگی نمی‌کنیم، هر چه لازم داشته باشیم از همین بقالی سر کوچه که این روزها به آن سوپر مارکت می‌گویند، تهیه می‌کنیم.

اما دیروز که آرام و خونسرد به دکان سرکوچه وارد شدم و به سراغ قفسه روغن رفتم و آن را خالی دیدم همه معادلات ذهنی‌‌ام بهم ریخت.از فروشنده که سراغ روغن را گرفتم با پوزخندی که عجیب برخورنده بود، گفت: دیر اومدی! حاج‌خانوم...مردم مثل قحطی‌زده‌ها اومدند و هر چی روغن بود را بردند!



یادم آمد که در چند روز گذشته روزنامه‌ها و سایت‌ها پر شد از خبری که وعده گرانی روغن و گوشت را می‌داد.مردم عجیب گوش به زنگ شده‌اند.تا خبر گرانی جدی می‌شود، هجوم می‌برند به سمت مغازه‌ها و فروشگا‌ه‌ها و هرچی دم‌دست‌شان است را می‌خرند و در خانه انبار می‌کنند! یادم می‌آید که ما ایرانی‌ها سخت بر این باوریم که «از این ستون تا آن ستون فرجی است!».

مردم می‌گویند تا بیشتر گران نشده بخریم تا اینها تمام شود، شاید فرجی شود.شاید طوفانی بیاید و گرانی را با خود ببرد و دوباره ارزنی و فراوانی بر جامعه حاکم شود.

وقتی مدیران برای کشور برنامه‌ریزی درازمدت ندارند.وقتی هر روز برای بازار تصمیمی می‌گیرند، وقتی پول کشور بی ارزش می‌شود، وقتی نبض بازار به دست کاسب جماعت می‌افتد، ترس از قحطی و گرانی‌ بیشتر هم به جان مردم می‌افتد.

مردمی که می‌دانند درآمد آنها در طول سال افزایش پیدا نمی‌کند برای حفظ بقای خود و این‌که دچار کمبود مواد غذایی نشوند با پولی که دارند، مواد غذایی می‌خرند، انبار می‌کنند تا چند صباحی در آرامش نسبی زندگی کنند.آنها باز هم به این ضرب‌المثل فکر می‌کنند که از این ستون تا آن ستون فرجی است! انتخابات نزدیک است، شاید رئیس جمهور آینده بتواند به این بازار آشفته سرو سامانی بدهد!

نابسامانی بازار و هجوم مردم برای خرید و انبار کردن مواد غذایی نتیجه تفکر اشتباه مردم و مسئولان است.

دولت برنامه‌ ریزی روزانه دارد.واقعیت این است که خودش هم نمی‌داند باید چگونه مواد غذایی که نیاز اصلی مردم است را تامین کند و به درستی آن را توزیع کند که بازار آشفته نشود.مردم هم عادت دارند که روی موج برنامه‌های دولت حرکت ‌کنندـ البته کمی هم باید به آن‌ها حق داد ـ هر تلنگر دولت که خبر از گرانی بیشتر می‌دهد، مردم را به هیجان می‌آورد و آن‌ها هجوم می‌برند برای خرید بیشتر.گاهی این هجوم برای خرید سکه و ارز است و گاهی برای روغن ، گوشت و برنج.

حالا دیگر مردم به همسایه خود فکر نمی‌کنند.دیگر برایشان مهم نیست که من دست خالی و بدون روغن از مغازه بیرون بیایم.با دیدن من و سوالم که می‌پرسم: روغن ندارید؟! مانند همان آقای فروشنده پوزخند می‌زنند و با خودشان می‌گویند: ساعت خواب! دیر آمدی!

تلخ‌تر از همه این پوزخندهایی که حالا دیدنشان دارد عادت می‌شود، واکنش مجلس و نماینده‌های مردم است که بعد از گران شدن کالاهای اساسی و مواد خوراکی تازه یادشان می‌آید که باید سخنی بگویند و واکنشی نشان دهند که مردم نگویند این آقایان و خانم‌ها در مجلس چکار می‌کنند؟

آقای توکلی، روز چهار شنبه در صحن علنی مجلس گفت: مردم حالا دیگر یک قاشق روغن هم ندارند که اشکنه درست کنند و بخورند! عجب همدردی بزرگی! حالا دیگر خاطرمان جمع است که آقایان نماینده می‌دانند که مردم قوت لایموت‌شان شده اشکنه‌ای که اکنون دیگر آن را هم نمی‌توانند، بخورند.

کسی نیست به این آقایان که خوب یاد دارند، مردم را به هیجان بیاورند، یادآوری کند که آقای محترم! قبل از این‌که قفسه‌های فروشگاه‌ها از روغن خالی شود باید به خود می‌آمدید کاری می کردید و تصمیمی‌ می‌گرفتید نه حالا که دیگر کار از کار گذشته و مردم چنان حریص شده‌اند که در چشم بر هم زدنی، اگر شده پول قرض می‌کنند و مواد غذایی را خریداری کرده و در خانه‌های خود انبار می‌کنند!

آقای نماینده! شما دیگر نباید با این طرز تفکر روزگار بگذرانید که از این ستون تا آن ستون فرجی است! اتفاق چه خوب، چه بد، خودش نمی‌افتد.هر اتفاقی برنامه می‌خواهد.شما به عنوان نماینده مردم در مجلس همه این روزها را باید پیش بینی می‌کردید و با برنامه ریزی درست، نمی‌گذاشتید، سال 92 چنین تلخ آغاز شود.

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار