گوناگون

دو واحد تاریخ کلیسا در رنگو

دو واحد تاریخ کلیسا در رنگو

پارسینه: مناسکی که در این فیلم به صورتی شدیدا احمقانه و خنده‌دار تصویر...

پارسینه - حامد آقاجانی: چنانکه شما نیز اگر اهل تماشای انیمیشن باشید می‌دانید،‌ دنیای انیمیشن مدت‌هاست با گذشته فرق کرده است و دیگر نمی‌شود انیمیشن را صرفا تصاویر متحرکی برای سرگرم کردن کودکان دانست. از سال‌ها پیش، انیمیشن‌های معروف دنیا با وارد شدن به عرصه‌های جدید معنایی و داستانی، اگر بزرگ‌ترها را به مخاطب اصلی خود تبدیل نکرده باشند، دست‌کم آن‌ها را نیز به خود جلب می‌کنند.

رنگو ، انیمیشن نه‌چندان جدیدی با تم وسترن کمدی است که در سال ۲۰۱۱ به کارگردانی گُر وربینسکی و نویسندگی جان لوگان ساخته شد و برنده اسکار بهترین انیمیشن سال ۲۰۱۲ شد. در این فیلم، جانی دپ به جای شخصیت اول داستان سخن می‌گوید. این فیلم به فارسی نیز دوبله و بر روی سی‌دی پخش شده است.

خلاصه داستان:
رنگو، داستان یک آفتاب‌پرست معمولی است که به طور اتفاقی و بر اثر یک حادثه در جاده، از اتومبیل صاحب خود به بیابانی بی‌آب و علف پرتاب می‌شود و سر از شهر کوچکی در می‌آورد که دچار خشکی و بی‌آبی است. رنگو با داستان‌های خیالی که برای مردم شهر تعریف می‌کند و نیز کشته شدن اتفاقی یک عقاب به‌ دست او، به کلانتر و منجی شهر تبدیل می‌شود.

نزول فیض الهی در انحصار کلیسا
درباره فیلم رنگو از زاویه نگاه سینمایی، مطالب زیادی نوشته شده است که با جست‌وجویی ساده می‌توان به بسیاری از آن‌ها دست پیدا کرد. ولی می‌توان از زاویه‌ای دیگر نیز به این داستان نگاه کرد. نویسنده این تحلیل، اگر روزی استاد تاریخ فلسفه غرب باشد، به طور قطع یکی از جلسات ترم خود را به نمایش این فیلم اختصاص خواهد داد؛ فیلمی که به خوبی تقابل میان عصر روشنگری و کلیسای قرون وسطی را به تصویر کشیده و توانسته گزارشی زیبا و بسیار ملموس از این تقابل فکری و چرخش تاریخی ارائه دهد؛ گزارشی که حتی می‌توان گفت نسبتا صریح است و نیاز چندانی به نشانه‌شناسی و کشف رمز ندارد.

«دِرت»، شهر کوچکی در میان بیایان است که مردم فقیرش از کم‌آبی و خشکی رنج می‌برند. ارزش آب به قدری است که به واحد پول تبدیل شده است و بانک شهر، محل نگهداری آب است و تنها منبع ورودی آب به شهر، لوله آبی است که فقط چهارشنبه‌ها هنگام شهر و طی مناسکی خاص باز می‌شود و مردمی که در مناسک شرکت می‌کنند می‌توانند مقداری آب دریافت کنند. برگزاری این مراسم که شباهت زیادی به مراسم عشاء ربانی در کلیسای کاتولیک دارد توسط شهردار شهر برگزار می‌شود.

مراسم به این صورت است که در ابتدا مردم شهر با شنیدن صدای ناقوس، کار و زندگی روزمره را رها کرده، ظرف‌های خود را در دست گرفته و به سمت لوله آبی که در مرکز شهر واقع شده، حرکت می‌کنند. کسی با دیگری صحبت نمی‌کند و همه با حالتی سرشار از خضوع و احترام در حالی که یک موسیقی کلاسیک از بلندگوی کهنه شهر پخش می‌شود به لوله آب نزدیک‌ و نزدیک‌تر می‌شوند. شهردار بر روی سکوی بلندی که او را تا کنار والف آب بالا برده است، جملاتی آهنگین را می‌خواهد و مردم هر بار « هله‌لویا » می‌گویند. به لحظه نزول آب نزدیک می‌شویم و شهردار به دستیاران خود که آن‌ها را با نام «Acolyte» * صدا می‌زند، دستور می‌دهد که شیر آب مقدس را آماده کنند و بیننده در ضد نور والفی که سایه آن بر مردم افتاده است، دایره‌ای را می‌بینند که صلیبی در آن نقش بسته و نور خورشید در مرکز صلیب قرار گرفته است.

شهردار به جملات آهنگین خود ادامه می‌دهد: «لحظه موعود فرار رسیده است؛ لحظه‌ای که به آن بشارت داده شده بود؛ همان لحظه مقدس؛ لحظه سرنوشت؛ اینک روز رستگاری است؛ لحظه هیدراتاسیون!». عبارت‌های شهردار در این سکانس بسیار زیبا انتخاب شده و به خصوص دقت نویسنده در انتخاب تمثیل « هیدراتاسیون » از لحظه تبدل نان و شراب به جسم و خون عیسی و ظرافت عرفانی موجود در آن، واقعا تحسین‌برانگیز است که البته توضیح آن از حوصله این متن خارج است .

در طی زمان، انجام این مراسم به قدری پیچیده شده است که انجام آن دیگر از مردم عادی ساخته نیست و تنها توسط شهردار (کشیش) و طی چنین شیوه رازآلودی امکان‌پذیر است؛ حتی شکل قرار گرفتن مردم شهر در دو ستون طولانی برای دریافت آب، کاملا منطبق با همین شیوه حرکت در دو ستون در انتهای مراسم عشاء ربانی برای دریافت نان فطیر از دست کشیش است .

شکل‌گیری نهضت اصلاح دینی در اروپای قرن شانزدهم به رهبری اشخاصی چون مارتین لوتر، اولریش تسوینگی و ژان کالون، صرف نظر از ریشه‌های اجتماعی آن نظیر اعتراض به فساد حاکم در کلیسای آن زمان و فروش آمرزش‌نامه‌ها و همچنین فشار بر اثر تفتیش عقاید، ریشه‌های الهیاتی بسیار عمیقی نیز در پس خود داشت که شاید بتوان یکی از مهم‌ترین آن‌ها را نقش ادعایی کلیسا به عنوان واسطه فیض میان خدا و بندگان دانست. اعتراضی که مارتین‌ لوتر را وادار به ترجمه کتاب مقدس برای اولین بار به زبان آلمانی کرد، همین بود که چرا تنها کلیساست که می‌تواند کتاب مقدس را تفسیر کند! چرا خود مردم عادی حق ندارند به طور مستقیم با خداوند صحبت کنند؟ چرا مردم عادی مستقیما کتاب مقدس را نخوانند و به فهم خودشان از این کتاب، عمل نکنند؟

شهردار یک جا به جمله‌ای به رنگو می‌گوید که تا پایان فیلم، از خاطر او نمی‌رود و هر بار به فهم جدیدی از این جمله می‌رسد: «اگر کنترل آب را به دست بگیری، کنترل همه چیز را به دست گرفته‌ای». آب، حیاتی‌ترین نیاز مردم شهر است و اگر بهره‌مندی از آب در انحصار شهردار قرار گیرد، کنترل همه چیز را به دست گرفته است؛ اتفاقی که می‌توان به خوبی در رفتار مردم شهر و واکنش‌های آنان نسبت به شهردار فهمید . کسی اصلا درگیر این موضوع نیست که آب از کجا می‌آید و چرا در انحصار شهردار است و انگار کسی در توانایی خودش نمی‌بیند که به دنبال منبع دیگری برای آب بگردد. مناسکی که در این فیلم به صورتی شدیدا احمقانه و خنده‌دار تصویر می‌شود، از مردم شهر، آدم‌هایی می‌سازد که فکر خود را کاملا تعطیل کرده و بدون ذره‌ای اندیشه، تنها دستورات شهردار را پیروی می‌کنند.

مردم باید به چیزی اعتقاد داشته باشند
دگرگونی دیگری که در این شهر اتفاق افتاده، این است که آب از کارکرد اصلی خود خارج شده و به جای اینکه مورد استفاده قرار گیرد، در بانک نگهداری می‌شود تا مردم به وجود آن اعتقاد داشته باشند و به خاطر ذخیره آب موجود در بانک، امیدوار باشند. باز به قول شهردار در دیالوگ دیگری با رنگو که حالا تبدیل به کلانتر شهر شده است: «مردم همیشه نیاز دارند که به چیزی اعتقاد داشته باشند. و حالا به تو اعتقاد دارند» و محافظت از باقیمانده آب را به خاطر حفظ امید مردم، اصلی‌ترین وظیفه کلانتر قرار می‌دهد .

مواجهه اتفاقی رنگو با واقعیتی که او را تبدیل به قهرمان داستان می‌کند
رنگو، همچنان متوجه ایدئولوژی حاکم بر شهر نشده و بیشتر به دنبال یافتن هویت خود در این سفر ماجراجویانه است. ولی به مرور و در تماس با شهردار،‌ متوجه می‌شود که مشکل، کمبود آب نیست و شهردار در دفتر کار خود، به اندازه کافی آب دارد و به همراه کارگزاران خود مشغول خوش‌گذرانی است و بعدتر متوجه می‌شود که شهردار مشغول ساختن شهری جدید و بسیار بزرگ در بیرون از این شهر است و گویا اصلا آینده مردم شهر، برای او اهمیتی ندارد. اینجاست که به ضمیمه انگیزه‌های عاشقانه دیگری که در مسیر رنگو قرار می‌گیرد، تصمیم به جنگیدن علیه این قدرت شکست‌ناپذیر می‌گیرد.

رنگو به همراه تعدادی از مردم شهر در جست‌وجوی آب شروع به گشتن در میان بیابان می‌کنند و پس از تلاش بی‌نتیجه خود به شهر بازمی‌گردند. گویا تلاش فکری و عقلانی آن‌ها قرار نیست آن‌ها را از سلطه شهردار نجات دهد و آب را به شهر بازگرداند و درست در لحظه‌ای که رنگو شکست می‌خورد و دست از تلاش برمی‌دارد، با تجربه‌ای معنوی و عرفانی و خروج از بند خویشتن و دل سپردن به قضای الهی، فیض بر او نازل و آب را پیدا می‌کند.

با قطع اتصال آب به شیر آبی که هر چهارشنبه توسط شهردار باز و بسته می‌شد، آب به شهر بازمی‌گردد و به جای نزول از بالا و جایگاهی که شهردار درست کرده بود، این بار از زیر زمین به جوشش در می‌آید و همه شهر و مردم آن را سیراب می‌کند؛ گویی که فیض الهی، لزوما اتفاقی آسمانی نیست و اتفاقا از زمین فوران می‌کند و ماهیتی کاملا محسوس و دنیایی دارد.

آیا رنگو با اصل دین‌داری مشکل دارد؟
به نظر می‌رسد،‌ رنگو بیش از اینکه با اصل مفهوم دین‌داری تقابلی داشته باشد، بیشتر همان‌طور که در اصل نهضت اصلاح دینی نیز جریان داشت، با نقش کلیسا در این میان مخالف است و اتفاقا تجربه‌های معنویت‌گرای موجود در فیلم، نشان می‌دهد که داستان به دنبال اثبات یک تفکر مادی نیست و معنویت و حقیقتی ماورای ماده را به رسمیت می‌شناسد ولی دین مرسوم کاتولیک به معنای قرون وسطایی‌اش را نه‌تنها نماینده معنویت و رستگاری نمی‌داند که اتفاقا مانعی دروغین بر سر راه آن ارزیابی می‌کند.

انیمیشن رنگو، را می‌توان به قطع یکی از فیلم‌های چند لایه دانست که ارزش بارها و بارها تماشا کردن را دارد و می‌توان از دیالوگ‌ها، نمادها و صحنه‌پردازی‌ها و حتی موسیقی فیلم، هر بار عمقی جدید را فهمید و برداشت کرد.

* عنوانی کلیسایی است برای کسانی که در مراسم کلیسایی، کشیش را یاری می‌کنند و کارهایی نظیر روشن کردن شمع یا آوردن جام مقدس را انجام می‌دهند. توضیحات بیشتر را در ویکی‌پدیای انگلیسی بخوانید.

ارسال نظر

  • ناشناس

    واااااای چقد منفی گرا هستید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار