گوناگون

خاطره نخستین دیدار با مرتضی آوینی

پارسینه: شهریار زرشناس می‌گوید: سید‌مرتضی معتقد بود که هنر ذاتاً متعهد است؛ یا متعهد به امر الهی یا متعهد به امر شیطانی! اما بالأخره متعهد است. شهید آوینی بر این باور است که اصولاً هنر برای هنر وجود ندارد و یک شعار دروغین است.

شهریار زرشناس عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی از جمله افرادی است که می‌گوید آشنایی با شهید آوینی زمینه تحول را در او فراهم کرده است.

با توجه به فرا رسیدن بیستم فروردین ماه و سالروز شهادت «مرتضی آوینی» به عنوان سید شهیدان اهل قلم، بر آن شدیم گفت‌وگویی را با زرشناس به عنوان یکی از اصلی‌ترین منتقدان روشنفکری و از نویسندگان و پژوهشگران موفق انجام دهیم.



آقای زرشناس به عنوان سؤال نخست بفرمایید نگاه شهید آوینی به هنر متعهد از چه ویژگی‌هایی برخوردار است؟

زرشناس: شهید آوینی چند مطلب خاص درباره هنر دارد؛ یکی شرحی است که بر پیام امام خمینی(ره) در خصوص هنر دارد و چند مقاله هم است که به طور جداگانه درباره هنر در آنها سخن گفته است.

شهید آوینی معتقد بود که هنر، ذاتاً هنر متعهد است و هنر حقیقی را هنر متعهد به ولایت الهی می‌دانست و نگاهی که اساساً ایشان به عالم داشت؛ مسئله ولایت، از جمله مسائل محوری در ذهنش بود و حتی دیدی که به بحث ولایت فقیه داشت فراتر از وجه فقهی بود که حتی استدلال‌های کلامی هم برای آن جست‌وجو نمی‌کرد چرا که معتقد بود آن رکنی که حقیقت انسان را محقق می‌کند نوع ولایتی است که انسان دارد و هنر را شأنی از شئون وجوبی انسان و در ارتباط با ولایت می‌دید، همچنین هنر را در شکل غیرمتعهد آن اصلاً امکان‌پذیر نمی‌دانست.

سید‌مرتضی معتقد بود که هنر ذاتاً متعهد است؛ یا متعهد به امر الهی یا متعهد به امر شیطانی! اما بالأخره متعهد است. در یکی از سرمقاله‌هایی که در خصوص ادبیات در سوره داشت بحثی که ایشان درباره ادبیات آزاد و ادبیات متعهد دارد، در همان مقاله نیز اشاره‌ای به آراء «آلبر کامو» داشته و این نکته را مطرح می‌کند که «عهد» جزو ضروری وجود انسان است و معتقد بود این امر در تمامی شئون و اموری که از انسان صادر می‌شود نیز حضور دارد. چون شهید آوینی هنر را وجهی از تفکر شهودی می‌دانست بر این باور بود که در ذات هنر هم این عهد، نهفته است و از این رو هنر را ذاتاً متعهد می‌دانست اما دلبستگی و تعلق خاطر ایشان به هنر دینی بود نه هنر متعهد به ولایت شیطانی! جایی که شهید آوینی این مسئله را خیلی دقیق بحث کرده است آن شرح بسیار زیبایی است که بر پیام حضرت امام(ره) دارد و طی آن تأکید می‌کند که هنر باید به آرامان‌های پابرهنگان، اسلام‌ناب محمدی(ص) وفادار بوده و هنر باید ذات مبارزه‌جو داشته باشد.

شهید آوینی در همان زمان این مقاله و آن پیام را شرح می‌دهد و فکر می‌کنم این مطالب مربوط به سه ماه نخست سال 1368 است. در یک جمع‌بندی می‌توان گفت شهید آوینی به هنر متعهد دینی معتقد است و بر این باور است که اصولاً هنر برای هنر وجود ندارد و یک شعار دروغینی است که در واقع هنر متعهد به امر شیطانی را پوشش می‌دهد و می‌خواهد ماهیت شیطانی خویش را پنهان می‌کند. سید‌مرتضی از صفات بارز هنر متعهد دینی، مبارزه جویی را برای آرمان‌های انقلابی و عدالت طلبانه عنوان می‌کرد و منشأ این الهام او نیز پیام حضرت امام (ره) درباره هنر بود.

شهید آوینی در کادر‌سازی برای هنر متعهد و انقلابی تا چه اندازه موفق بود و آیا این روند بعد از او توسط شاگردان و دوستدارانش ادامه پیدا کرده است یا خیر؟

زرشناس: در خصوص ترویج دیدگاه‌های نظری مربوط به هنر متعهد، شهید آوینی با توجه به امکاناتی که در اختیار داشت بسیار کار کرد. ایشان در سال 69 سردبیر مجله سوره شد و در این فاصله زمانی تا عروج ملکوتی‌ در سال 72، حدوداً فرصت چهار ساله‌ای را به ترویج هنر متعهد، اختصاص داد. شهید آوینی در این مدت زمان، یک سلسله مطالب و مقالات نظری را تهیه کرد که حقیقتاً برای امروز ما نیز می‌تواند ره‌آموزی معطوف به هنر متعهد دینی داشته باشد.

کار دیگری که سیدمرتضی انجام داد تلاشی بود که در راستای تجربه عملی در خصوص ارائه یک نوع سینمای مستند و همچنین در زمینه عینیت بخشیدن به یک فرمول اجرایی درباره نسبتی که ما می‌توانیم با رسانه‌های بصری و تصویری اعم از سینما و تلویزیون داشته باشیم، انجام داد.

به نظر شما عمده‌ترین مشکلی که در این باره پیش روی شهید آوینی قرار داشت، چه بود؟

زرشناس: دو مشکل عمده‌ای که شهید آوینی در این زمینه داشت این بود که اولاً همراهی خاصی با ایشان نمی‌شد، بنده خودم از نزدیک شاهد بودم و می‌دیدم که مثلاً وقتی قرار بود «دفتر مطالعات دینی هنر» تأسیس شود چه مسائل و مشکلاتی وجود داشت و یا زمانی که قرار بود دفتر مطالعات دینی هنر، آثار خود را منتشر کند چه مرارت‌هایی را متحمل می‌شد و چون حمایتی از سوی مسئولان حوزه هنری آن زمان صورت نمی‌گرفت ایشان گرفتار می‌شد به طوری که برای چاپ یک کتاب، ماجراهای زیادی را با مسئولان انتشارات داشتیم.

در خصوص مجله سوره و جهت‌گیری‌های آن نیز وضع، همین منوال بود. باید توجه کرد که با این وجود شهید آوینی امکانات چندانی برای کادرسازی نداشت! یکی از امکانات در زمینه کادرسازی، تربیت نظری بود که باید از طریق مجله و انتشار کتاب صورت می‌گرفت که ما در هر دو مورد آن مشکل داشتیم. مشکلات و گرفتاری‌ها در انتشار کتاب، الی ماشاءالله بود؛ «دفتر مطالعات دینی هنر» تا مدت‌ها فقط در حدّ یک اسم بود و چیزی بیشتر از یک میز نبود و شاید بعدها امکاناتی به آن دادند اما باز هم انواع آزار و اذیت‌ها برای آن وجود داشت. در بحث مجله نیز از سال 70-71 مجله در شرایط بسیار پرفشاری قرار داشت و ما شرایط سختی داشتیم.

به لحاظ علمی نیز واحد تلویزیونی حوزه هنری در آن زمان فعال بود و من ارتباط نزدیکی با آنها نداشتم اما آنچه که در مجموع دیدم این بود روند و جهتی که حوزه به ویژه در سال 71 گرفته بود دیگر نمی‌توانست افرادی همانند آوینی را تحمل کند و به همین دلیل ایشان دچار مشکل شده بود همچنین صدا و سیمای آن زمان، آزار و اذیت‌هایی را داشت. در عرصه عملی فکر می‌کنم بچه‌هایی که در اطراف شهید آوینی حضور داشتند هر یک از آنها با توجه به ظرفیتی که داشتند از ایشان تأثیر پذیرفتند. خود بنده هم وقتی به خدمت ایشان رفتم ذهنیتم عوض شد.

اینکه ایشان تأثیر زیادی را در حوزه عمل، در اطرافیانش گذاشت تردیدی نیست بسیاری از افرادی که در مجله سوره و یا برنامه تلویزیونی بودند حداقل برخی از آنها به چهره‌های فعالی با مراتب مختلف و باز تاباندن افکار، آراء شخصیت ایشان تبدیل شده‌اند که جهانگیر خسرو شاهی، آقای روزبهانی، بنده و طیف گسترده‌ای را شامل می‌شد و واقعاً تربیت در کادرسازی عملی، کار ساده‌ای نیست. شهید آوینی آموزشگاه‌، کارگاه عملی، امکان تدریس و امکان تولید نداشت. سیدمرتضی فقط چند تا مقاله می‌توانست بنویسد و اگر اجازه می‌دادند چند تا هم کتاب. بعضی از بچه‌هایی که اکنون هستند به یاد دارند که شهید آوینی در اواخر عمرش به شدت از این آزار و اذیت‌ها گریه می‌کرد و با تمام این مشکلات باز هم او توانست کاری انجام دهد.


آیا این مشکلات و سنگ‌اندازی‌ها درباره برنامه «روایت فتح» هم وجود داشت؟

زرشناس: جزئیات دقیقی از برنامه روایت فتح به یاد ندارم اما می‌دانم که ایشان گلایه‌های وحشتناکی درباره حداقل‌ها از مدیریت آن زمان صدا و سیما داشت و بعد از ماجراهایی که برای «خنجر و شقایق» پیش آمد صدا و سیمای آنا زمان، درگیری جدی با شهید آوینی پیدا کرد.


آثاری که از شهید آوینی به جا مانده است اعم از تصویری و مکتوب، این آثار تا چه اندازه در جامعه امروزی ما دارای جایگاه است؟

زرشناس: بنده فکر می‌کنم نقشی که آثار مکتوب آقای آوینی ایفا کرد به لطف خداوند نقش بسیار بسیار مؤثری بود که من اصلاً تصور آن را هم نمی‌کردم. این خاطره را در جاهای مختلف نقل کرده‌ام اما جا دارد در اینجا هم اشاره‌ای به آن داشته باشم زمانی که ما مقالاتی را در مجله «سوره» عمدتاً شهید آوینی، بنده و افراد دیگر می‌نوشتیم مدیریت حوزه هنری نگاه خوبی به این نوشته‌ها نداشت و از ما انتقاد می‌کرد.ب

به یاد دارم آقا مرتضی خطاب به یکی از مسئولان آن زمان حوزه هنری گفت که او متوجه نیست ما چه کاری انجام می‌دهیم و از ما انتقاد می‌کند و گفت که در بیست سال آینده متوجه عملکرد ما خواهند شد و واقعاً زودتر از این زمان، همین نکته محقق شد.

شهید آوینی سال 72 شهید شد و بنده در سال 80 نسلی از بچه‌ها را دیدم که آنها با آثار آقای آوینی پرورش پیدا کرده بودند و مجله سوره تأثیر فوق‌العاده‌ای گذاشت.


راز اثرگذاری آثار شهید آوینی چیست؟

زرشناس: بخشی از این موضوع، حتماً لطف الهی است و بخش دیگر آن به هوشمندی و خردمندی مقام معظم رهبری برمی‌گردد. حضرت آقا در مراسم شهادت و تشییع آقا مرتضی حضور پیدا کردند و از شهید آوینی تجلیل کردند، این حضور حضرت آقا بی‌سابقه بود و همین موضوع باعث شد نگاه‌ها به شهید آوینی معطوف شود و آوینی را از غربت خارج کند.

زمانی که شهید آوینی شهید شد حقیقتاً غریب بود و هوشمندی مقام معظم رهبری باعث دیده شدن سیدمرتضی شد و بدین وسیله آثار ایشان زنده شد وقتی این آثار زنده شد توانست مؤثر واقع شود و بیش از این هم منشأ اثر خواهد بود. به اعتقاد بنده کمتر کسی را از بچه‌های آرمانگرا و انقلابی را می‌توان یافت که به نوعی تحت تأثیر آثار آقا مرتضی قرار نگرفته باشد.

به نظر شما آیا تقسیم‌بندی خاصی می‌توان در آثار شهید آوینی انجام داد؟

زرشناس: بله، آثار مکتوب آقا مرتضی چند نوع است و چند جنبه را در بر می‌گیرد؛ یک بخش آن نثر فوق‌العاده زیبا، شگفت‌انگیز و پرشور آرمانگرایانه معنوی و انقلابی شهید آوینی است که هویتی حماسی دارد که واقعاً روح تازه‌ای را در کالبد انقلاب اسلامی، بعد از قطعنامه دمید. باید توجه داشت فضای بعد از قطعنامه فضایی بود که خیلی از افراد در جست‌وجوی ایجاد یک نوع پروسترویکای اسلامی بودند. تکنوکرات‌های به‌ظاهر مذهبی، قدرت داشتند و می‌خواستند مسیر همه چیز را تغییر داده و یک نوع لیبرالیزم تکنوکراسی را با پوشش اسلامی حاکم کنند و درز واقع، کمر به جنگ با آرمان‌گرایی انقلابی بسته بودند.

نثر پرشور و فوق‌العاده تأثیرگذار و در عین حال معنوی و عمیق آقا مرتضی یک تأثیری داشت. ثانیا نوع نگاه ایشان و مقالاتی که می‌توان آنها را مقالات حکیمانه، فلسفی و نظری دانست نیز تأثیرگذار بود هنوز هست مسائلی که آقا مرتضی مطرح کرده هنوز مسئله ما است و امروز ما بیست سال بعد از شهادت ایشان بیش از پیش می‌فهمیم دغدغه‌ها، سؤالات و نکاتی را که به ما گوشزد کرده بود.

وقتی در دهه 60 ایشان در مجله «اعتصام» بحث نسبت‌ ما با تکنولوژی و علم مدرن، نسبت ما با علوم انسانی، نسبت ما با علم اقتصاد و اقتصاد مدرن مطرح می‌کرد حقیقتا خیلی‌ها که اکثریت را تشکیل می‌دادند اصلا نمی‌فهمیدند ایشان چه می‌گوید و درک نمی‌کردند که این امور، مسئله و مشکل است اما اکنون بعد از بیست سال تقریبا دیر باورترین، کم بینش‌ترین‌ آدم‌ها نیز فهمیده‌اند که «علوم انسانی» مشکل است و ما باید راه‌حلی برای آن پیدا کنیم و یا اینکه فهمیده‌اند سینما آن طوری که ما فکر می‌کردیم نیست باید فرمولی برای آن پیدا کنیم، دریافته‌اند این مسائل نیازمند مباحث نظری، کار تئوریک، توجه به مبانی فلسفی نظری، عینی کردن جنبه‌های عملی، برنامه‌ریزی، بازسازی است و همه اینها را آقا مرتضی می‌گفت اما آن‌ها درک نمی‌کردند.

خطری که آقا مرتضی درباره سینمای روشنفکری در دهه شصت مطرح کرد این دغدغه‌های او امروز به خوبی احساس می‌شود بخش عمده‌ای از بیماری سینمای امروز ما نتیجه سیاستگذاری جریان التقاطی روشنفکری به اصلاح دینی دهه شصت است که بر سینماهای ما حاکم بود. بخش دیگری از آثار آقا مرتضی، نگاهی بود که ایشان به سروش داشت؛ کشمکش تئوریکی که علیه سروش داشت مقالاتی که می‌نوشت گوشزد کردن خطر روشنفکری، از جمله مسائل امروز ماست که شفاف‌تر، عینی‌تر و ظاهرتر شده است.

همچنین نوشته‌های آقا مرتضی جاذبه‌ای دارد که مطالب سخت را بسیار زیبا بیان می‌کند و یک شور و دردی نیز در آن وجود دارد که اصلاً انسان را به سوی خویش می‌کشد و این از برکات آثار ایشان است که همگی منشأ اثر بوده است.

شهید آوینی از چه دیدگاهی تمدن غرب را مورد نقد قرار می‌داد به نظر شما آیا کلیت اندیشه‌های غرب در اندیشه‌های شهید آوینی مورد نقد قرار گرفته است؟

زرشناس: مجموعه مقالات ایشان در مجله اعتصام در سال‌های 63 - 65 بود که بعدها در قالب کتابی با عنوان «مبانی تمدن غرب» منتشر شد در کارهای دیگر آقا مرتضی از جمله جلد نخست «آیینه جادو»، به راحتی می‌توان نگاه ایشان را به غرب ببینیم. شهید آوینی به لحاظ فلسفی مانند تمام فیلسوفان اسلامی به وجود ماهیت معتقد بود و غرب را دارای یک ماهیت واحد می‌دانست وقتی معتقدیم که غرب یک ماهیتی دارد پس آن را یک «کل» می‌دانیم که به راحتی نمی‌توان اجزای آن را از هم جدا کرد و این کل دارای یک روح است که این روح، خود را در تمام اندام‌ها، اجزاء، ارکان، آثار و در تمامی افعال و صفات ظاهر می‌کند.

بنابراین نگاه آقا مرتضی به غرب، نگاهی بود که کلیت غرب را دارای یک روح اومانیستی می‌دانست اما این سخن به این معنا نیست وقتی که ما در تعامل یا تقابل با غرب قرار می‌گیریم آن هم در عالمی که عالم مدرن است نه عالم دینی، بگوییم که هر چیزی که غربی است را استفاده نمی‌کنیم! از نگاه شهید آوینی نمی‌توان چنین چیزی را در عمل استنباط کرد ما باید اینجا فاصله‌ای را قائل شویم. این فاصله فاصله نظر از عمل است. چرا که ما در عالمی به سر می‌بریم اگر چه غرب مدرن دچار انحطاط شده است اما هنوز مسلط است و هنوز عالم، عالم مدرن است البته رو به زوال.

از این رو ما در چنین شرایطی ناگزیر هستیم محاسبات، معادلات، مناسبات و تعاملاتمان را بر اساس نسبتی قرار دهیم که بدانیم این عالم مدرن، ارکان، وجوه و مؤلفه‌هایی دارد که بر ما اثرگذار هستند و نمی‌توان اقتضائات، شرایط و لوازم آنها را نادیده گرفت پس در عمل ما ناگزیر هستیم که مناسباتی را با آنها برقرار کرده و یا در برخی از آنها تصرف کنیم که شهید آوینی چنین اعتقادی داشت و بر این باور بود که ما با تکیه بر ولایت می‌توانیم در این مناسبات تصرف کنیم.

با وجود اینکه شهید آوینی کلیت و ماهیت غرب را شیطانی می‌دانست اما این بدین معنا نبود که در عالمی که غرب بر آن سیطره دارد هر چیزی که غربی است را کنار بگذاریم چرا که این کار شدنی نیست بلکه ما باید از منظر ولایت الهی و با تکیه بر شناختی که نسبت به غرب مدرن و شیطانی بودن آن داریم باید بکوشیم در ارکان، اجزاء، افعال و آنچه که دستاوردهای این عالم است و ما ناگزیر به استفاده و یا تعامل با آن هستیم در آن تصرف کنیم البته تصرفی از منظر دین. چون آن نقطه اتکایی که موجب می‌شود ما بتوانیم این تصرف را داشته و در سیطره عالم مدرن مستحیل نشویم ریسمان و عروة الوثقای ولایت بود و معتقد بود که با عروة‌ الوثقای ولایت الهی می‌شود تصرف کرد و اعتقاد خویش را بر آیات قرآن مستند می‌کرد.

برخی معتقدند آنچه که موجب تحول درونی در شهید آوینی شد این بود که او غایت غرب مدرن را دریافته بود آیا واقعاً این گونه بود؟

زرشناس: مسائل زیادی را درباره تحول شهید آوینی از خودش شنیده‌ام که اجمالاً آنها را بیان می‌کنم. ایشان قبل از انقلاب، یک زندگی روشنفکرانه‌ای داشت و در واقع یک نوع حسن نیست‌انگاری را با وجود خویش احساس کرده بود و بعد انقلاب و شخصیت حضرت امام (ره) ایشان را متحول کرد و گویی روح امام (ره) در آقا مرتضی تصرف شد و ایشان را دگرگون کرد.

آن طوری که خود شهید آوینی تعریف می‌کرد دگرگونی‌اش معطوف به تصرفی بود که انقلاب و شخص حضرت امام (ره) انجام داد و معتقد بود این تصرف، عالم او را عوض کرد. مسئله این است که بله ایشان اعماق نیست‌انگاری غرب مدرن را تجربه کرده بود اما صرف سرخوردگی ناشی از نیست‌انگاری ابزوردی نبود که ایشان را به یک انسان انقلابی یا آرمان‌گرا و به شدت متشرع تبدیل کرد.

آقا مرتضی به نماز اول وقت، به رعایت آداب شرعی عمیقاً معتقد بود و من این موضوع را از نزدیک می‌دیدم. بنابراین بخشی از این تحول، نتیجه تجربه نیست‌انگارانه بود و بخش دیگر به ثمره انقلاب و تحولی که شخصیت حضرت امام (ره) در ایشان ایجاد کرد، برمی‌گردد.

و بعد از رحلت حضرت امام (ره) این جمله را دقیقاً از خود آقا مرتضی در اتاق سردبیری سوره شنیدم که می‌گفت: «ما الآن فقط و فقط به ریسمان حضرت آقا چنگ انداخته‌ایم».

ماجرای اولین دیدار شما با شهید آوینی به چه زمانی برمی‌گردد؟

زرشناس: مقالاتی از بنده در کیهان در نقد عبدالکریم سروش در سال 68 با امضای مستعار «ش. راشد» منتشر شده بود بعد از آن زمینه‌ای فراهم آمد که من بچه‌های سوره را ببینم. اولین بار هم خدمت سید محمد آوینی رسیدم و در دیدارهای دوم و سوم بود که آقا مرتضی را دیدم، نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که ما یک دفعه اینقدر به هم نزدیک شده بودیم به طوری که ارتباط من و سید محمد به حاشیه رفت و کار بنده معطوف به رابطه با آقا مرتضی شد.

به یاد دارم وقتی قرار بود مقاله دوم بنده در مجله سوره چاپ شود آقا مرتضی بعد از خواندن مقاله به من گفت با خواندن مقاله‌ات احساس کردم ما چقدر به هم نزدیک هستیم و عنوان آن مقاله را خود شهید آوینی انتخاب کرده بود به نام «درآمدی بر اومانیزم و رمان‌نویسی». در همان ایام بود که سید مرتضی گفت ما حتما می‌خواهیم مقالات شما را با اسم حقیقی خودت چاپ کنیم و به شوخی به بنده گفت می‌خواهیم شما را مشهور کنیم و این آغاز آشنایی ما در سال 68 بود.

اگر بخواهید شهید آوینی را در یک جمله معرفی کنید آن جمله کدام است؟

زرشناس: در یک جمله می‌توانم بگویم ایشان حکیم آرمان‌گرای انقلابی متشرع اهل ولایت بود.

منبع: خبرگزاری فارس

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار