گوناگون

سبک زندگی ما و زندگی پیامبر

پارسینه: در حالی‌که شنیده‌ایم که پیامبر اسلام(ص) از دختر گرامی‌شان، حضرت زهرا(س) که گل سرسبد زنان بهشتی‌اند، در حضور اصحاب با نامِ ایشان، یعنی «فاطمه» یاد می‌کردند و یا...

پارسینه: تا به حال شده از خودتان بپرسید این سبک زندگی‌ای که ما داریم یا درباره‌اش دائماً داریم می‌شنویم، واقعاً سبک زندگیِ اسلامی است یا اصلاً زندگی اسلامی یک چیزی بوده که در گذر زمان الان به این شکل درآمده و به دست ما رسیده است؟

خیلی از ما، خصوصاً تا ابتدای سنین جوانی، آنچه را که به عنوان شریعت شنیده‌ایم باور کرده‌ایم و آن‌قدر آن را مسلّم می‌انگاریم که صورت دیگری برایش متصور نیستیم و گه‌گاه که از گوشه و کنار می‌شنویم که بعضی از مؤلفه‌های این سبک زندگیِ دینی در واقع هیچ ریشهٔ اسلامی ندارد، اگر گوینده‌اش را به خاطر گفتنِ چیزی که خلاف باورهای چند ساله‌مان بوده تکفیر نکنیم، بی‌شک دهان‌مان مقادیر هنگفتی باز می‌ماند از تعجب.

شاید باور نکنیم، اما بخشی از شکافی که امروز بین مذهبی‌ترها و آن‌ها که کم‌تر مقیدند ایجاد شده، و همین‌طور بخشی از تن‌ندادن‌های ما جوان‌ترها به بعضی از دستورات دینی، نتیجهٔ همین خلطی است که بین احکام شرعیِ مسلّم و صادر شده از معصومین(ع)، و بدعت‌های ساخته شده توسط غیرمعصومین شده است.

مثلاً زیاد دیده‌ایم که همسرها، پدرها و برادرهای مذهبی‌تر روی افشا و اظهارِ نامِ همسران، دخترها و خواهرهایشان در حضور نامحرم حساسیت دارند و این را یک جور مسئلهٔ ناموسی تلقّی می‌کنند. در حالی‌که شنیده‌ایم که پیامبر اسلام(ص) از دختر گرامی‌شان، حضرت زهرا(س) که گل سرسبد زنان بهشتی‌اند، در حضور اصحاب با نامِ ایشان، یعنی «فاطمه» یاد می‌کردند و یا همسرشان را با نام حمیرا، یعنی گل سرخ، خطاب می‌کردند. مقایسهٔ بین این لفظ، یعنی «گل سرخ» با لفظی که هنوز هم در بین بعضی خانواده‌ها متداول است، مثلِ «عیال»، «خانه» و «بچه‌ها»، آدم را به فکر وامی‌دارد که این همه تفاوت از کجا ناشی شده است؟ آدم متحیّر می‌ماند که چطور ما که مسلمان‌ایم، از پیامبرمان پیش افتاده‌ایم و گویی کاتولیک‌تر از پاپ شده‌ایم.

این که منشأ این نوع تعصب به گفتهٔ برخی، خلیفهٔ دوم، یعنی عمر، بوده یا از بسترهای تاریخی دیگری ناشی شده است، زیاد فرقی نمی‌کند؛ مهم این است که حرف یا گفتار بعضی از مسلمانان، از سنتِ پیامبرِ اسلام(ص) پیشی گرفته و آنچنان بین ما شایع شده است که حتی به ذهن‌مان هم خطور نمی‌کند که شاید این یک «بدعت» باشد و نه جزئی از شریعت.

و یا نگاه کنید به رسمی که احتمالاً بقایای تعصبات کور گذشتگان بوده و هنوز در بعضی از خانواده‌ها به قوت خود باقی است؛ رسم و روشی که در آن پدر خانواده از ابراز محبت به اعضای خانواده امتناع می‌ورزد و یا برادر و خواهر نسبت به اظهار علاقه و تحسین موفقیت‌ها و نقاط مثبت یکدیگر گاه بی‌تفاوت‌اند.

این رفتار و عادت که به غلط، به اسم شرم و حیا جای خود را در خانواده‌ها باز کرده است لطمه‌های زیادی به بنیان خانواده و سلامت اجتماع وارد کرده است. خانواده‌ای که در آن پدر از ابراز علاقه به دختر و پسرش غافل است و زیبایی‌ها و ظرافت‌های دختر در آن دیده نشده، مورد تأیید و تحسین قرار نمی‌گیرد، یا فرزندان بعد از عبور از سال‌های کودکی از درک گرمای آغوشِ پدر بی‌نصیب می‌مانند و یا به اشتباه، به اسم تربیت و تعصب و حتی گاه دین، دختر از خودنمایی‌های مشروع در خانه محروم می‌گردد، می‌تواند مقدماتِ خودنمایی دختر و جلب محبت وی را در خارج از خانه مهیا کند.

کیفیت روابط محارم با یکدیگر جایگاه مهمی در شکل‌گیری شخصیت فرد دارد. دختر به حمایت مردان خانواده‌اش، اعم از پدر و برادر و حتی دایی و عمو، نیاز دارد. او نیاز دارد که یک مرد از زیبایی‌هایش تعریف کند، از مدل موهایش، از لباسی که امروز به تن کرده است، از خلقیاتش، از هنرش، از رفتارهایش. او نیاز دارد که از طرف یک مرد محبت و علاقه دریافت کند؛ و اگر همهٔ این‌ها در خانواده و توسط محارمش تأمین نشود، به ناچار و به اشتباه به دنبال راه دیگری برای جلب این محبت و تأمین این خواسته‌ها برمی‌آید. خودنمایی در خیابان، در دانشگاه و در مراکز عمومی یکی از این راه‌هاست که خیلی اوقات ریشه در اشتباهات رفتاری و بی‌توجهی پدر و برادر آن دختر نسبت به او دارد.

یک پسر هم نیازمند دریافت محبت از پدر و مادر و خواهر است، نیاز دارد که قابلیت‌هایش دیده شده و مورد تحسین قرار بگیرد، نیاز دارد به اعتماد خانواده نسبت به خود و مسئولیت‌هایی که به عهده می‌گیرد. و اگر همهٔ این‌ها از سوی خانواده تأمین نگردد جایی غیر از خانواده به دنبال آن خواهد بود.

مهربانی و محبت در سیرهٔ پیامبر(ص) و اهل‌بیت پیامبر اسلام(ع) از نکات برجسته و انکار نکردنی است. از محبت بین اهل بیت و فرزندان‌شان، محبت بین اهل‌بیت و والدین و سرپرستان‌شان، محبت بین خواهر و برادران از خاندان رسول(ص) و محبت بین اهل بیت و همسران‌شان، نمونه‌های متعددی در تاریخ اسلام وجود دارد و به وفور مصادیق ابراز علاقه میان آنان گزارش شده است. ابراز علاقهٔ پیامبر اکرم نسبت به دخترشان، فاطمه‌زهرا(س) در عصری که با به خاک‌سپاری نوزادانِ دختر به استقبالِ تولدشان می‌رفتند، چنان فراوان و چنان باشکوه است که آدم از شنیدنش دلش غنج می‌رود.

درست است که پدران ما پیامبر نیستند و دختران ما فاطمهٔ زهرا، اما مسلمانی و تلبّس به لباسِ دین و مذهبی که محمد(ص) طلایه‌دار آن است، ما را به تمسک از سیرهٔ آن حضرت مکلّف می‌کند. اما چقدر روابط ما در خانواده، رنگ‌گرفته از سیرهٔ نبوی است؟

توجه جنسِ زن و مرد از میان محارم، مثل توجه پدر به دختر، خواهر و برادر به هم، مادر و پسر و حتی عمو و دایی و خاله و عمه به دخترها و پسرهای خواهرزاده و برادرزاده‌ها، از موضوعاتِ مهم در شکل‌گیری شخصیت و شناخت خوب و بی‌ضرر از جنس مخالف و تحکیم‌بخش بنیان خانواده‌هاست که بسیار مورد غفلت واقع شده است.

کمی که به زندگی‌های‌مان دقیق‌تر شویم، نمونهٔ این نوع افراط و تفریط‌ها را می‌توانیم ببینیم. افراط‌هایی که بی‌ضرر یا کم‌ضرر نیستند و بعضاً موجب همان شکاف‌هایی شده‌اند که پیش‌تر گفته شد.

منبع: وبلاگ کوثرانه

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار