حملات تند حسین شریعتمداری به نرگس محمدی

حملات تند حسین شریعتمداری به نرگس محمدی

پارسینه: حسین شریعتمداری در کیهان نوشت: اواسط سال ۱۳۵۶ بود. ملاقاتی‌ها مقدار زیادی سیب برای عزیزان زندانی خود آورده بودند و آن روز به اتفاق مرحوم دکتر صادقی (از برادران هم‌بند) درحال تهیه مربای سیب بودیم.

در ادامه این مطلب آمد است؛

تهیه مربا در زندان ممنوع بود ولی کمپوت مانعی نداشت -چرا؟! هنوز هم نمی‌دانم!- بند ما، بند محکومان طویل‌المدت بود و در مقایسه با سایر بندها که زندانیانی با محکومیت‌های کمتر داشت، از برخی آزادی‌ها نظیر در اختیار داشتن چراغ خوراک‌پزی نفتی و... برخوردار بود. سیب‌ها را درون دیگ ریخته و روی سه چراغ والور نهاده بودیم.

آب که جوش آمد، شکر را به آن اضافه کردیم. بعد از چند ثانیه متوجه ذرات ریز آشغال شدیم که روی آب آمده بود. هیچ‌کدام تجربه مرباپزی نداشتیم و نمی‌دانستیم که باید با آن آشغال‌ها چه کنیم.

در این هنگام سرکار مرادی، وکیل بند که هیکل درشت و غول‌آسایی داشت وارد شد و پرسید چه می‌کنید؟ کمپوت درست می‌کنیم! مبادا مربا بپزید؟! نه سرکار. بفرمایید نگاه کنید. سرکار مرادی نگاهی به درون قابلمه بزرگ ‌انداخت و گفت؛ چرا آشغال‌ها را جمع نمی‌کنید؟ گفتیم چطوری؟ با قاشق که چند ساعت طول می‌کشد! نیشخندی زد و گفت: اینا رو باش! بلد نیستند چند تا آشغال رو از دیگ بیرون بیندازند، اونوقت می‌خواهند اعلیحضرت همایونی رو از تخت پایین بکشند!

بعد پرسید: تخم‌مرغ دارید؟ برایش آوردیم. تخم‌مرغ را شکست و سفیده آن را درون دیگ ‌انداخت. سفیده تخم‌مرغ بلافاصله منعقد شد و در حال انعقاد همه آشغال‌ها به آن چسبیدند. سفیده را همراه با آشغال‌ها بیرون آورده و درون سطل زباله ‌انداخت و گفت: حالا یاد گرفتید که آشغال‌های شکر را چه جوری جدا می‌کنند و دور می‌ریزند؟ شکر بی‌آشغال وجود ندارد، هر جا شکر هست، آشغال هم هست. باید راه جدا کردن آشغال را یاد بگیرید!
شریعتمداری این داستان را به موضوع جایزه صلح نوبل نرگس محمدی گره زده و در ادامه نوشته است:حالا فقط نیم‌نگاهی به دریافت‌کنندگان جایزه صلح‌نوبل بیندازید. هنری کیسینجر، انورسادات، مناخم بگین، دالائی لاما (روحانی بودائی و عامل آمریکا برای مقابله با چین)، گورباچف عامل فروپاشی شوروی سابق، اسحاق رابین، شیمون پرز، شیرین عبادی حمایت‌کننده از جنایت شاه در قتل‌عام زنان در قم، بوش، جیمی کارتر، اوباما و... آیا در میان این افراد و ده‌ها نمونه مشابه دیگر حتی یک نفر را می‌توانید آدرس بدهید که جنایتکار نبوده است؟!
دیروز بلافاصله بعد از خبر اعطای جایزه صلح‌نوبل به نرگس محمدی، وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی، رئیس جبهه اصلاحات (به یاد ‌آورید ملاقات خاتمی با جرج سوروس، سرمایه‌دار صهیونیست آمریکایی، قبل از فتنه ۸۸ و اظهارات نتانیاهو که اصلاح‌طلبان را بزرگ‌ترین سرمایه اسرائیل در داخل ایران نامیده بود و...‌) بایدن، گوترش و بسیاری از جنایتکاران دیگر به او تبریک گفتند. این خانم به جرم اقدامات امنیتی بازداشت شده و حتی برای بسیاری از گروه‌های اپوزیسیون هم شناخته شده نیست تا آنجا که همسر فراریش برای معرفی او می‌گوید بسیاری از اعضای خانواده او عضو سازمان مجاهدین (منافقین‌) بوده و اعدام شده‌اند! آیا کمترین تردیدی باقی می‌ماند که جایزه صلح نوبل همان نقش سفیده تخم‌مرغ در شناسایی و جمع‌آوری آشغال‌ها را دارد؟!

ارسال نظر

  • شیرین صفوی

    قیافه زنک موج میزنه عوضی هست از مجاهدین خلق و این حرفها هم گذشته قیافه بهایی های اصل رو داره !!

  • ناشناس

    از جایزه صلح و سوروس و موروس ! که فاکتور بگیریم ، جناب شریعتمداری به یک نکته خیلی مهم و یک وجه اشتراک با نرگس محمدی اشاره کردند ، آنهم زندانی بودن،هست.
    حسین شریعتمداری سال ۵۶ به خاطر انتقاد به شرایط حاکم بر جامعه به زندان می افتاد و اما شرایط حاکم بر جامعه قبل از انقلاب :
    فقر
    تبعیض
    محرومیت
    عدم پیشرفت
    محدودیت هایی اجتماعی ( مثل عدم آزادی بیان و قلم ، عدم برگزاری انتخابات آزاد ، عدم فعالیت احزاب سیاسی ، حقوق شهروندی ، عدالت اجتماعی ،جامعه تک قطبی و تک بعدی پادشاهی )
    این عوامل منجر به انقلاب ۵۷ شد ، ولی سوال ما از جناب شریعتمداری این هست ، آیا مردم ما به خواسته های قانونی و مدنی اشان و اهداف انقلاب ۵۷ رسیدند ؟!!!
    آیا در جامعه بعد از انقلاب ۵۷ مردم به آزادی مدنی و بیان و قلم و حقوق شهروندی رسیده اند ؟!
    آیا ما توانسته ایم به عنوان وکیل مردم ، جامعه مدنی مردم سالار ، که در آن انتخابات آزاد با مشارکت همه احزاب سیاسی برگزار شود ، بسازیم
    آیا توانسته ایم ، در امور مهم و منافع ملی ، نظر و خواسته های مردم را در یک نظر سنجی ، آزاد ، بپرسیم .
    آیا هدف مردم از انقلاب ۵۷ ، بازگشت به شرایط قبل از انقلاب که ، زندانی شدن شهروندان تحت عنوان فعال سیاسی و مدنی بود .
    هدف مردم ، از انقلاب ۵۷ ساختن ، یک جامعه قانون مند ، با رعایت حقوق شهروندی و برابری حقوق ، رفاه و پیشرفت و آرامش مردم بود ، نه اینکه به سبک و سیاق حکومت پهلوی ، از در دشمنی با مردم دربیایم ، مردم را طرد کنیم و کشور را بدون نظر و خواسته مردم بدون درنظر گرفتن منافع ملی ، با دشمنی و اختلاف و تنش با دنیا ، بر مردم حکومت کنیم .
    شاید اگر ما هم یک جامعه مردم سالار مدنی داشتیم ، مثل ترکیه ..... ، مطمئناً جایزه صلح ، به قاسم سلیمانی می رسید که از مردم دنیا در برابر افکرات خشونت زا و تروریسم حمایت کرد ، شاید راهکار اشتباه مملکت داری در رفتار اشتباه با مردم ، رفتار اشتباه و اختلاف با دنیا ، باعث شد ، که نقش ایران و قاسم سلیمانی در ایجاد ثبات در منطقه فراموش شود .

  • ناشناس

    جایزه صلح نوبل رو باید به این شریعتنداری می داند که هر روز پاچه یک نفر را می گیرد

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار