پادشاهی که در یک فقره ۲۰ هزار انسان را به سیخ کشید/ جلاد شیطانی تاریخ که بود+فیلم

پارسینه: تقریبا تمام ما داستان کوهی از چشم به دستور آقا محمد خان قاجار را در تاریخ خوانده ایم، اما باید بدانید که او تنها پادشاه خونخوار و ستم گر تاریخ نبوده و پادشاهان زیادی در طول تاریخ بودند که چند برابر سنگ دلتر و خون خوارتر از او بودند.
به گزارش پارسینه ؛ تقریبا تمام ما داستان کوهی از چشم به دستور آقا محمد خان قاجار را در تاریخ خوانده ایم، اما باید بدانید که او تنها پادشاه خونخوار و ستم گر تاریخ نبوده و پادشاهان زیادی در طول تاریخ بودند که چند برابر سنگ دلتر و خون خوارتر از او بودند.
ولاد سوم چگونه به سلطنت رسید؟
یکی از همین پادشاهان ولاد سوم (ولاد به میخ کشنده- ولاد دراکولا) بود. او در سال ۱۴۳۱ میلادی به دنیا آمد. داستان زندگی او از حملات بی پایان امپراطوری عثمانی به بالکان شروع میشودو در اوایل دهه ۱۴۰۰ بود که فرقهای به نام محفل شوالیههای اژدها به صورت پنهانی برای مبارزه با عثمانی شکل گرفتند و پدر ولاد عضو این فرقه شد، اما او در برابر ارتش عثمانی شکست خورد و بنا به عهدی که برای صلح با عثمانی کرد فرزندانش را تحویل دربار عثمانی داد. ولاد کمتر از ۱۱ سال سن داشت که به عثمانی رفت و پس از گذشت مدتی در زندان به کاخ ادرینه منتقل شد. او آموزش هایش را در مکتب مخصوصی که هر کس اجازه ورود نداشت آغاز کرد و مهارت هایش در زمینه کشور داری، منطق ارسطویی، فلسفه یونان و گرایشهای آن و ... ارتقا داد. سلطان مراد دوم به آموزش او اهمیت میداد چراکه ولاد در آینده قرار بود تبدیل به متحد عثمانی شود پس در کنار سلطان محمد فاتح آموزش میدید، اما به دلیل سرکشی همیشه مورد تنبیه بود و با شلاق مجازات میشد. اما ولاد تنها راه رسم کشور داری را از عثمانی نیامئخت بلکه راه و روش شکنجه را نیز یاد گرفت. او در دربار عثمانی دید که چطور
مخلفان و دزدان را به سیخ میکشند، اما کسی تصور نمیکرد او تمام این شکنجهها را علیه عثمانی به کار ببرد.
در سال ۱۴۵۶ ولاد سوم به حاکمیت افلاخونیه که سرزمین مادری او بود منصوب شد و هر سال به دولت عثمانی مالیات میپرداخت، اما یکی از سالها به طرز ناگهانی پرداخت مالیات را قطع کرد. دولت عثمانی برای فهمیدن ماجرا سفیرانی را به دربار ولاد فرستاد و ولاد جواب ماندگاری به آنها داد او دستور داد تا پوست پای سفیران را بکنند و به آنها نمک بزنند بعد هم بزها آن را بلیسند. البته که ولاد به این راضی نشد و پوستهای کنده شده را با میخ به سرشان چسباند و آنها را راهی خانه کرد علاوه بر این او بینی و گوشهای یکی از حاکمان ترک بالکان را برید؛ و این کار دولت عثمانی را به شوکی فرو برد.
شکنجههای دراکولا
بر اساس منابع رومانیایی و بلغاری و عثمانی ولاد سر بچهای را به سینه مادرش دوخت و نوک سینه زنانی که همسرانشان از آنها راضی نبودند را میبرید و زنانی که با همسرانشان دعوا میکردند و نسبت به خانواده شان بی توجه بودند را به طور جمعی درون دیگ اب جوش میانداخت و گوشت پخته شده آنها را به خورد بچه هایشان میداد. او حتی به گداهای شهر رحمی نکرد و فکر میکرد آنها خائنند که از جیب مردم دیگر میخوردند درنتیجه مهمانیای برایشان ترتیب داد و پس از انکه سیر شدند آنها را زنده زنده در آتش سوزاند. در واقع میتوان گفت هر کس که نمیتوانست ولاد سوم را قانع کند به بدترین شکل به مجازات میرسید. تورسونبرگ که مورخ دوره عثمانی است نوشته که به مساحت شش فرسخ دور تا دور قلعه دراکولا دو ردیف سیخ در زمین فرو کرده بودند. دور تا دور قلعه پوسیده از جنگلی بود که از شاخههای درختان آدمهای زیادی آویزان بودند.
ولاد نزدیک به ۴۰۰ جوان مجار و ترانسیلوانیایی که به قصد یادگیری زبان به افلاخونیه رفته بودند به جرم جاسوسی دز آتش سوزاند و ۶۰۰ تاجر را به جرم مبادله با عثمانی در بازار به سیخ کشید. او استخوانها را میشکست و اعضای بدن افراد را قطع میکرد. به سیخ کشیدن شیوه محبوب مجازات او بود که در این روش نیزهای بلند را از مقعد وارد بدن میکردند و بدون آسیب رساندن به اعضای اصلی بدن افراد آن را از دهان یا کمر خارج میکرند تا روزها طول بکشد که مجرمین بمیرند. مرگ راحتترین روش خلاصی از دست ولاد بود.
به گفته ولاد ۲۳ هزار و ۸۴۴ ترک و بلغاری را کشته و ۲۰ هزار نفر را به سیخ کشیده است.
لشکر کشی و کشف حقایق ولاد
عثمانی ساکت نماند و ارتشهای کوچکی را فرستاد، اما ولاد در جنگلها کمین میکرد و به آنها ضربه میزد، چون میدانست در جنگ مستقیم شانسی ندارد.
در نهایت ارتش عثمانی در سال ۱۴۶۲ به فرمان سلطان محمد دوم لشکر کشی کرد تا با ولاد مقابله کند، اما ولاد تمام آبهای مسیر لشکر عثمانی را مسموم کرده بود. عثمانیها پس از گذر از مسافت طولانی وقتی به پایتخت افلاخونیه رسیدند با صحنه به سیخ کشیده شدن ۲۰ هزار آدم رو به رو شدند و بیشتر از قبل روحیه خود را باختند و بعضی از آنها دیوانه شدند، اما عجایب این دراکولا در اینجا به پایان نمیرسید و زمانی که ترکها پس از فتح دو قلعه تارگ و گیشر توانستند ولاد را که در لباس سربازان عثمانی قصد جان سلطان محمد را کرده بود شناسایی کنند و سر بازانش را بکشند؛ او به منطقه جنگلی فرار کرد. همسرش برای در امان ماندن از عثمانیها خودش را از بالای قلعه به پایین انداخت و سربازان وارد قلعه دراکولا شدند.
اما آنجا از جنگل هم ترسناکتر بود چرا که اتاق خواب دراکولا درست وسط اتاقهای شکنجه قرار گرفته بود و درون قلعه پر از آدمهایی بود که از سیخ آویزان شده اند و با شعله کم در حال سوختن هستند، اما قسمت بد ماجرا این است آنها هنوز زنده بودند و اینطور به نظر میرسید که دراکولا صدای ناله اسیرانش را به عنوان لالایی شبانه گوش میدهد.
نابودی ولاد سوم
پس از فتح قلعه ولاد سوم به دست عثمانیها او به مجارستان فرار کرد، اما حاکم مجارستان برای حفط روابط دوستانه اش با عثمانی او را دستگیر کرد. ولاد سوم پس از گذشت ۱۲ سال حبس و تبعید به کشورش بازگشت و خود را شاهزاده افلاخونیه معرفی کرد و شروع به جمع آوری سربازان فداکارش کرد، اما در سال ۱۴۷۶ در سن ۴۵ سالگی به همراه ۳۰۰ تن از سربازانش به دست مهاجمان ارتش عثمانی کشته میشود.
شایعات زیادی وجود دارد که او به دست افراد خودش کشته شد و سرش در ظرفی از عسل تحویل دولت عثمانی شده است یا حتی گفته میشود ولاد سوم علاوه بر اینکه افراد را میکشته بلکه خون آنها را هم میخورد و از این رو رمان معروف دراکولا از نام و رفتار و روش لباس پوشیدن ولاد الهام گرفته است و او سمبل خون آشام است. درست است که از دید جهانیان او فردی روانی و خون خوار بوده، اما برای مردم رومانیایی پس از گذشت ۵۰۰ سال، هنوز هم محبوبیت دارد و یک قهرمان ملی حساب میشود.
خبری هر حکومتی برای حفظ و بقای خود دست به هر کاری می زند .مگر حالا همین طور نیست بعد است می گویند در زمان آقا محمد خان قاجاری خون خوار همه برای حفظ خود ........
احتمال میدم توسط پادشاه عثمانی یا اطرافیانش مورد لواط قرار گرفته بود ورفتارهای فوق العاده ناجوری باهاش کرده بودند..اگر نه اینقدر سنگدل نمیشد....البته مردم رومانی حق دارند که دوستش داشته باشند...چون اون بیشتر از هر کس دیگه در بالکان عثمانی رو بزحمت انداخت....
البته از نظری هم ولاد آدم بسیار عاقلی بوده وقوانین مجازات دنیای اون روز با امروز فرق داشته واین تیپ مجازاتها در تمام اروپایی اون روز روم باستان...(به صلیب کوبیدن...,)ایران باستان(مجازات دوکرجی...)وایران همان روزها (جلادان گوشت...خوار...وپوست کندن...و...)چرخ رسوایی دراروپا وهزاران شکنجه دیگه وجود داشته ولاد مثلابا بسبخ کشیدن هزار نفر از اتباعش صدههزار نفر رو وادار به اطاعت کورکورانه میکرده...وحتی باعث ترس وحشت اتباع کشورهای خارجی....وحتی حکام دیگه بالکان وحتی سلاطین عثمانی میشده.... ونیاز به نیروی کمتری برای اداره ودفاع از کشورش می داشته....از این تیپ مجازاتها در امروز هم میبینیم مثلاً کهریزک که بابزرگ کردن وشاخ بال دادن به اون میلیونها معترض سیاسی رو فرستادن خونشون...در حالی که من فکر نمیکنم تعداد قربانیان اونجا خیلی هم زیاد باشه...
الان هم دیکتا تور ها فرصت پیدا کنند با وسایل مدرن تر بیشتر ادم می کشند
کسانی که الان دارن متلک میندازن خیلی دوست دارم ببینم اگه خودشون تو قدرت بودن و نظام مرررررد و مننننننند !!!!!!!!!!!! الان اگه مخالفتی باهاشون میشد چه کار میکردند!!!!!!! مجاهدین ناخلق که سلاخی میکردن !!!! کومله سر میبریدند !!!! بهایی در حال برهنگی بودند و گند کاری !!!!! رضا خلچل خان و مادر گرامیش و نور دیده شان در حال معلق زدن در جشن هنر آکواریوم برهنه و سگ گوگولی نور پهلوی گریان در حال جمع آوری ارث و میراث سلطنت طلبهای دیش واشر لابد یهویی !!! حمید خان فرخ نژاد هم ایرانی ها را قربانی پسرشان می فرمودند و علی کریمی در حال دو لا راست شدن مقابل شاهزادگان عرررررررربستان و واق واق کردن مقابل صدر اعظم آلمان !!!