اندر معایب یک "کلیشه رایج"
پارسینه: «برخي تحليلگران معتقدند... آگاهان سياسي بر اين باور هستند كه... برخي ناظران تاكيد ميكنند كه» اينها جملات آشناي بسياري از گفتارهاي برنامههاي سياسي راديويي ـ تلويزيوني و حتي مطبوعاتي است.
جالب است كه اين جملهها معمولا بلافاصله بعد از اولين سطور خبر توسط گوينده يا مجري خوانده ميشود و به قول اصطلاح دهه شصتي «به سمع و نظر بينندگان و شنوندگان عزيز» ميرسد و بعد از آن نظر نويسنده تحليل در ادامه و در واقع «در سايه» اين جمله كلي و مبهم بيان ميشود.نكته قابل تامل ديگر اين است كه معمولا نام نويسنده اين گفتار ـ تحليلها هم ذكر نميشود.
اما سوال ساده اين است كه چرا نويسنده برنامهها از اين جملات مبهم و بيارزش ـ از نظر مستند بودن يا رسميت يافتن تحليل ـ استفاده ميكند و اين تحليلگران، ناظران و آگاهان دقيقا چه كساني هستند؟
از زاويه ديگر، ميتوان اين سوال را طرح كرد كه با به كار بردن جمله «برخي تحليلگران، برخي آگاهان، برخي ناظران و...» مخاطب ـ بخصوص مخاطب آشنا با رسانه و خبر ـ چه برداشتي از اين تحليل ميكند؟
اين سوال شايد چند جواب داشته باشد كه متاسفانه همه جوابها تلخ و نااميدكننده است: ناظران مورد نظر نويسنده گفتار آنقدر معروف نيستند كه نويسنده گفتار از آنها اسم ببرد. نويسنده براي خالي نبودن عريضه از شخصيت مبهم «برخي تحليلگران» استفاده كرده يا نويسنده گفتار دچار كمبود اعتماد به نفس بوده و ترجيح داده زير سايه اين شخصيتهاي ناشناس تحليلگر يا ناظر و آگاه حرفش را بزند؟
به نظر ميرسد اگر نويسنده گفتارها و تحليلگران رسانهاي، امضاي خود را پاي نوشتههاي خود بگذارند، رعايت اين نكته باعث خواهد شد كيفيت تحليلها افزايش يابد، گفتارهاي كليشهاي و كلي نظير مثال فوقالذكر نيز كمتر شود، ضمن آنكه نبايد فراموش كرد در عصر انفجار ارتباطات و رقابت آنلاين رسانهها، مخاطب طالب جزئيات دقيق و تحليل ناب است و در اين عرصه رقابت آنلاين و شبانهروزي، نميتوان با جملات كلي و مبهم، رضايت مخاطب امروزي را به دست آورد و حفظ كرد.
جام جم
ارسال نظر