فال حافظ امروز دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱ با تفسیر زیبا و دقیق

پارسینه: فال حافظ در دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱ منتشر شد.
فال حافظ امروز دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱ را با ما در ادامه بخوانید. برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفتهایم تا هر روز تعبیر یکی از غزلهای حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. در فال حافظ دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱ به بررسی غزل شماره ۲۱۶ حافظ میپردازیم.
غزل شماره ۲۱۶ - آن یار کز او خانه ما جای پری بود
دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود
تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد
تا بود فلک شیوه او پرده دری بود
منظور خردمند من آن ماه که او را
با حسن ادب شیوه صاحب نظری بود
از چنگ منش اختر بدمهر به در برد
آری چه کنم دولت دور قمری بود
عذری بنهای دل که تو درویشی و او را
در مملکت حسن سر تاجوری بود
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود
خوش بود لب آب و گل و سبزه و نسرین
افسوس که آن گنج روان رهگذری بود
خود را بکشای بلبل از این رشک که گل را
با باد صبا وقت سحر جلوه گری بود
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
تفسیر این غزل در فال حافظ شما
تعبیر غزل شماره ۲۱۶ حافظ در فال شما:
وابسته مال دنیا نبودن خصلت پسندیدهای است، اما شما بیش از حد ولخرجی میکنید و ارزش مالی که به زحمت به دست میآورید را نمیدانید. صبوری کنید که بیمار شفا پیدا میکند.
معنی و تفسیر غزل شماره ۲۱۶ حافظ
بیت اول
آن یار کز او خانه ما جای پری بود
سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود
آن محبوب که به خاطر وجود او خانه ما همچون جایگاه فرشتگان در امن و امان بود، سراپایش مانند فرشته عاری از عیب بود و بدی در وجودش نداشت.
✦✦✦✦
بیت دوم
دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود
دل گفت که به امید او در این شهر میمانم یا معنی دوم اینکه بوی خوش او را در همه شهر میپراکنم، بیچاره خبر نداشت که محبوبش عازم سفر است.
✦✦✦✦
بیت سوم
تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد
تا بود فلک شیوه او پرده دری بود
در این جهان نه تنها راز دل من آشکار شد بلکه روزگار پیوسته راه و رسمش همین افشاگری بوده است.
✦✦✦✦
بیت چهارم
منظور خردمند من آن ماه که او را
با حسن ادب شیوه صاحب نظری بود
آن محبوب خردمند و مورد نظر من که ماهرو و در عین آراستگی و ادب نکتهسنج نیز بود…
✦✦✦✦
بیت پنجم
از چنگ منش اختر بدمهر به در برد
آری چه کنم دولت دور قمری بود
(در ادامه بیت قبل) طالع ناسازگار او را از دستم ربود. بلی! چه میشود کرد؟! این پیشآمد از دولت دوره قمری بود. حافظ واژه «دولت» را به طعنه و تمسخر به کار میبرد و منظورش نکبت است.
✦✦✦✦
بیت ششم
عذری بنه ای دل که تو درویشی و او را
در مملکت حسن سر تاجوری بود
ای دل، این پوزش را از محبوب بپذیر، زیرا تو درویش و ندار هستی و او در کشور حسن، شخصیتی تاجدار و صاحبنام بود.
✦✦✦✦
بیت هفتم
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود
تنها اوقات خوب و خوش ما زمانی بود که با دوست سپری شد، بقیه اوقات عمر در بیثمری و غفلت گذشت.
✦✦✦✦
بیت هشتم
خوش بود لب آب و گل و سبزه و نسرین
افسوس که آن گنج روان رهگذری بود
به سر بردن کنار جویبار، گل سرخ، چمن و گل نسرین صفایی بهسزا داشت. اما حیف که آن همه صفا و خوشی گرانقدر، گذرا بود.
✦✦✦✦
بیت نهم
خود را بکش ای بلبل از این رشک که گل را
با باد صبا وقت سحر جلوه گری بود
ای بلبل، جای آن دارد که خودت را از درد حسد، از پای درآوری که معشوقت، گل، به هنگام سحر با نسیم صبا عشوهگری و عشقورزی میکرد.
✦✦✦✦
بیت دهم
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
خداوند هر گنج خوشبختی که به حافظ ارزانی داشت به برکت دعای شبانه و اوراد صبحگاهی او بود.
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.
آن یار کز او خانه ما جای پری بود__ مانع ز نیاز و زهمه در بدری بود_
سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود__در بین سران این سر من نیز سری بود __دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش__ تا هستم و هست روم بسویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود__دیگر بکجابهر امانش مفری بود __ تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد__شوقم بهمه خواسته هایم ز سر افتاد __
تا بود فلک شیوه او پرده دری بود __پس قطع بکن امید از او تا ببری سود __