گوناگون

مناظره بر سر آیت الله مصباح

پارسینه: حق‌شناس و روانبخش در مناظره در خصوص «بازگشت یا عبور از گفتمان 84» به بحث‌های مختلفی از جمله نقش آیت‌الله مصباح در دوران انقلاب اشاره کردند و در حالی که حق‌شناس حمایت آیت‌الله مصباح از دولت نهم را آغاز انحراف می‌دانست روانبخش آغاز انحراف را از مرکز استراتژیک ریاست جمهوری زمان هاشمی دانست.

مناظره​ای که قرار بود درباره گفتمان 84 باشد، به بحث درباره سوابق مبارزاتی آیت​الله مصباح یزدی و تفکر سیاسی وی بدل شد.

حق‌شناس و روانبخش در مناظره در خصوص «بازگشت یا عبور از گفتمان 84» به بحث‌های مختلفی از جمله نقش آیت‌الله مصباح در دوران انقلاب اشاره کردند و در حالی که حق‌شناس حمایت آیت‌الله مصباح از دولت نهم را آغاز انحراف می‌دانست روانبخش آغاز انحراف را از مرکز استراتژیک ریاست جمهوری زمان هاشمی دانست.

گزیده مناظره این دو نفر را که در خبرگزاری فارس برگزار شده بود را در ادامه بخوانید:

روانبخش:

·امام(ره) در خود قانون اساسی نیز تاکید بر اسلامیت نظام داشتند و اصلی که آن را تضمین می‌‌کند، ولایت فقیه است. کسانی که متدین باشند، اگر بحث ولایت فقیه در قانون اساسی هم نیاید، وقتی که نایب امام زمان(عج) مسئله‌ای را مطرح کند، آن ها بر خود فرض می‌دانند که پیروی کنند، اما کسانی که متدین نیستند،حداقل بر اساس قانون اساسی عمل می‌کنند تا کشور پیشرفت کند. اما متاسفانه با وجودی که مردم چنین خواسته‌‌ای داشتند و دین هم این اقتضا را می‌کرد کسانی که با رای مردم بر سر کار آمدند، چنین نگاهی نداشتند.

·ابتدا دولت موقت و بازرگان بود که با نصب امام روی کار آمد، آن ها نگاهی جامع به اسلام نداشتند و پس از آن نیز بنی‌صدر و حتی برخی از روحانیون همچون آقایان هاشمی و خاتمی هم این نگاه اسلامی را دنبال نمی‌کردند لذا با گذشت 16 سال از دولت‌های کارگزاران و مشارکت ما به جایی رسیدیم که پیش‌بینی برخی اصلاح‌طلبان این بود که بعد از دولت مشارکت باید ختم اسلامی بودن نظام را گرفت و دولت نهم دوران حاکمیت دموکراسی غربی به تمام معنا خواهد بود.آن ها انتظار داشتند نظام در سال 84 از ایدئولوژی خداحافظی کند اما به رغم تلاش‌هایی که انجام دادند این پیش‌بینی انجام نشد و در سایه رهبری و روشنگری‌های مقام معظم رهبری و همچنین بصیرت‌دهی علما و بزرگان از جمله علامه مصباح یزدی این توطئه سنگین که در جهت براندازی دینی مردم بود به شکست انجامید و در سال 84 عکس خواسته آن‌ها که به دنبالش بودند یعنی بازگشت به شعارهای انقلابی اتفاق افتاد.

· رای مردم در سال 84 رای به ارزش‌های اسلامی بود و به رغم این که در دور دوم انتخابات رقیب احمدی‌نژاد بسیار قدرتمند بود و همه احزاب چپ و راست از او حمایت می‌کردند، اما رقیب ناآشنایش یعنی احمدی‌نژاد به پیروزی رسید و نشان داد که نظریه گذشتن دوران ایدئولوژی اسلام باطل است. این دولت هر قدر که از ارزش‌های اسلامی فاصله گرفته مورد انتقاد بوده است و برخی به درستی نقد می‌کنند که چرا این دولت به سمت شعارهایی که به جریان مقابل تعلق داشت، میل پیدا کرده است.

حق شناس:
· در سال 48 برای اولین بار، امام (ره) دیدگاه جدیدی را در رابطه با حکومت مطرح می‌کند. دروس امام جمع شده و کتاب درس‌هایی از ولایت فقیه را شکل می‌دهد و شاید برای اولین بار است که ایده ولایت فقیه توسط یک مرجع در عصر جدید ارائه می‌شود و به یک گفتمانی که پشتوانه سیاسی دارد تبدیل می‌شود.

·پس از انقلاب، غیر از شاگردان خاص امام که حلقه 150 تا 200نفر بودند و با محوریت مرحوم مطهری و بهشتی، هاشمی رفسنجانی، منتظری، مفتح و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای چهره‌هایی انقلابی بودند که در واقع اداره امور را دنبال می‌کردند، اما از سوی دیگر ما ساکتین انقلاب را داشتیم که اگرچه دارای فضل و سواد هستند و در حوزه فلسفه و علم از جایگاه خوبی برخوردار هستند با امام همراهی نکردند و تقابل دارند. مشخصاً به دلیل کشتاری که صورت گرفت امام عزا اعلام کرد و جشن های مربوط به بزرگداشت حضرت صاحب‌الزمان(عج) تعطیل شد. انجمن حجتیه که در سالهای قبل نماد مذهبی داشت با این مسئله همراهی نکرد. این حزب در روحانیت نیز نفوذ داشت و این سؤال همچنان برای ما وجود دارد که چرا شخصیت بزرگواری همچون آیت‌الله مصباح با اعلام عزای عمومی همراهی نمی‌کند و از همان ابتدا نسبت به امام و انقلاب و مبارزه زاویه وجود دارد و این روند ادامه دارد لذا بنده سال 84 را سال بروز انحراف می‌دانم اما انحراف از قبل انقلاب و از سال 42 آغاز شده بود.

روانبخش:

· بنده شنیدم که برخی می‌گفتند ولایت فقیه از نمازجمعه تهران پدید آمد و ظاهراً آقای کدیور این موضوع را مطرح کرده بود. در حالی که باید به این نکته توجه کرد که این طور نبود که نظریه ولایت فقیه از آن زمان آغاز شده باشد چرا که نظریه ولایت فقیه در کتب همه فقها وجود دارد. نمی‌توان فقیهی را پیدا کرد که اعتقاد به ولایت فقیه نداشته باشد. البته در مورد موضع اختیارات بحثی وجود دارد اما همه آن ها اصل ولایت را قبول دارند. اما در حدود آن و مثلاً مطلق بودنش که مرحوم نراقی معتقد به این است، تفاوت وجود دارد.

·آقای منتظری بعد از انقلاب بحث ولایت فقیه را برای اولین بار در درس خارج خود آغاز کرد. ایشان کتاب زکات را تدریس می‌کرد و از باب این که در ذیل کتاب زکات بحث ولایت هم مطرح شد که این ولیّ است که باید زکات را بگیرد، ولایت فقیه مطرح شد. سپس ایشان از اینجا وارد بحث ولایت فقیه شده و به قول خودشان می‌گفت که این مسئله فرع مزید بر اصل شد. این کار جدیدی بود که بعد از انقلاب صورت گرفت و اگرچه خودشان ملتزم نشده و به آن عمل نکرد بحث دیگری است و خود آقای منتظری در نهایت به وکالت فقیه اعتقاد پیدا کرد که این برخلاف اجماع نظر فقهای شیعه است. بنابراین می‌بینیم که نمی‌توان گفت که این نظریه قبلاً وجود نداشته است و از سال 48 این موضوع برای اولین بار مطرح شده است.

· حزب مؤتلفه پس از انقلاب شکل گرفت و پیش از انقلاب هیئات‌های مؤتلفه فعالیت می‌کردند در واقع امام فرموده بودند که هیئت‌هایی که با یکدیگر همکاری داشتند با هم ائتلاف کنند و علاوه بر کار مذهبی کار سیاسی نیز انجام دهند که شهید بهشتی و شهید باهنر و آیت‌الله مصباح از کسانی بودند که در جلسات آن ها برای تحلیل حضور پیدا می‌کردند و نماینده امام در آن جمع نیز شهید بهشتی بود اما مؤتلفه پس از انحلال حزب جمهوری اسلامی شکل گرفت.

·امام رسماً با انجمن حجتیه به مبارزه برخاستند. یعنی اگر امام خودشان پرچمدار مبارزه با حجتیه نمی‌شدند شاید به این سرعت این حزب مخوف زمینگیر نمی‌شد. در آن زمان برخی افراد همچون آقای هاشمی تشکیل جبهه بزرگ ضد امپریالیسم را مطرح می‌کردند و معتقد بودند که باید جبهه بزرگی تشکیل داد که همه در آن جا گیرند اما امام همان موقع نیز می‌فرمود که باید راه خود را از آن ها جدا کنیم و این طور نباشد که کنار کمونیست‌ها با رژیم مبارزه کنید این موج عظیم مردمی که در دفاع از اسلام برخاست امام ایجاد کرد و نیازی به گروه‌هایی همچون فداییان خلق و نهضت آزادی و چهار تا جوجه کمونیست نداشت که مطالبه کنند که ما هم حقمان را می‌خواهیم

·یک وقتی آیت‌الله مصباح می‌فرمود که آب و نان از دهان امام می‌افتاد اما کلمه اسلام از زبان ایشان نمی‌افتاد. در صحیفه نور 31هزار و 500 بار امام از آغاز مبارزه تا روزی که از دنیا رفتند کلمه اسلام را به کار بردند. امام مهندسی کرد که قانون اساسی توسط مجلس خبرگان طراحی شود و سپس خود قانون اساسی را جهت دادند و فرمودند که من به این قانون رأی می‌دهم و اصول ولایت فقیه را در قانون اساسی گنجاندند. می‌توان گفت که معماری حضرت امام روی اسلامیت نظام بود.

·افرادی همچون شهید بهشتی، شهید مفتح و آقای منتظری، آیت‌الله مشکینی، آقای هاشمی و شخص مقام معظم رهبری در انقلاب نقش آفرین بودند اما شما عنوان ساکتین انقلاب را در مقابل ساکتین فتنه که ما امروز از آن استفاده می‌کنیم مطرح کردید. بنده نیز قبول دارم که برخی در انقلاب ساکت بوده و با امام همراهی نداشته‌اند. اما آن چه که شما گفتید که آیت‌الله مصباح جزو ساکتین انقلاب بودند نشان می‌دهد که اطلاعات درستی ندارید. مقام معظم رهبری در کتاب شرح اسم بر نقش آیت‌الله مصباح در انقلاب تصریح می‌کنند، هیئت 11نفره‌ای، اساس مبارزه را در سال 43 شکل می‌دهند که یکی از آن ها آیت‌الله مصباح است که دبیر هیئت 11 نفره مدرسین است و در این هیئت به جز آیت‌الله مصباح، مقام معظم رهبری، آقای محمد خامنه‌ای، آقای آذری قمی، آقای منتظری، آقای هاشمی، آقای مشکینی و آیت‌الله ربانی شیرازی و برخی افراد دیگر حضور دارند. تمام مذاکرات این هیئت مدرسین با قلم آیت‌الله مصباح نوشته می‌شد و وقتی که ساواک آیت‌الله مصباح را دستگیر می‌کند به دلیل آن که خط اساس نامه با نامه‌ای که آیت‌الله مصباح در زندان به امام نوشتند تطبیق می‌دهد و در واقع همخوانی دستخط اساسنامه هیئت مدرسین با نامه‌ای که برای امام نوشتند و به اسم خود زیر آن را امضاء کردند که با دستگیری آیت‌الله آذری قمی کشف شد به عنوان یک موضوع مهم منجر به دستگیری آیت‌الله مصباح گردید اما هنری که ایشان داشت این بود که توانست در یک شب دستخط خود را تغییر دهد و انتساب آن ها را به خود انکار کنند. از سوی دیگر، آیت‌الله مصباح با خط جدیدی که برای خود اختراع کرده بودند تمام مصوبات هیئت مدرسین را حفظ می‌کردند که اگر به دست ساواک افتاد اطلاعاتی به دست نیاورند.

· تمام بیانیه‌هایی که علمای بزرگ از سال 42 به این سو صادر کردند یا به انشای آیت‌الله مصباح است یا به امضای ایشان. خود آقای هاشمی نیز در کتاب خاطراتش در صفحه 584 می‌گوید که ما نشریه بعثت را با آقای مصباح اداره می‌کردیم. او می‌گوید که من دیدم یک نشریه دیگری آمد که خیلی تندتر از بعثت بود و ایدئولوژیک‌تر مطلب می‌نوشت که نام آن نشریه انتقام بود. ولی من نمی‌دانستم چه کسی این نشریه را منتشر می‌کند اما بعدها فهمیدم که آیت‌الله مصباح خودش به تنهایی این نشریه را منتشر می‌کرده است.


حق شناس:

· اتفاق سال 42 انفجاری در حوزه علمیه قم بود و کسانی که نمی‌خواستند با این جریان همراهی کنند مجبور به همراهی شدند چراکه فضای قم طوری بود که آن ها ناچار به همراهی با امام بودند البته بنده خودم برای آیت‌الله مصباح و جایگاه علمی ایشان شأن بسیار قائل هستم و توجه ایشان به فلسفه از نقاط قوت ماجراست.

·یکی از نمادها شورای انقلاب است که بخشی از آنها نیروهای ملی و بخشی دیگر از یاران امام هستند که با محوریت آیت‌الله مطهری محوریت انقلاب را شکل دادند؛ حضور شخصیت هایی همچون آیت‌الله طالقانی؛ شهید بهشتی، آقای هاشمی، آقای خامنه‌ای و آقای منتظری در این مجموعه دیده می‌شد که روند انقلاب را تا زمانی‌که هنوز امام(ره) به ایران نیامده بودند از مهر تا بهمن 57 دنبال می‌کردند. با شکل‌گیری انقلاب حلقه دوم یاران امام نیز به این بخش اضافه می‌شود که در نهادهای انتخابی یا انتصابی قرار می‌گیرند مثلاً برای برخی افراد حضور در مجلس خبرگان فراهم می‌شود یا از سوی حضرت امام مسئولیت می‌گیرند مثلا امام برای آیت‌الله طالقانی حکم حضور در نماز جمعه را زدند و بعد آیت‌الله منتظری و آیت‌الله خامنه‌ای و همچنین آقایان مهدوی‌کنی و موسوی اردبیلی در تهران این سمت رامی‌گیرند. پس از تدوین قانون اساسی شخصیت‌‌هایی همچون آقایان صانعی، جوادی آملی، وارد صحنه عملی انقلاب می‌شوند و یا در قم آقای مشکینی، آقای جوادی آملی و آقای امینی به عنوان امام جمعه امورات همراهی با امام را بر عهده می‌گیرند. ما در این سال ها کمتر نامی از آیت‌الله مصباح می‌بینیم .

· مهم‌ترین شاخصی که امام در انقلاب در سال 42 آغاز کردند، جایگاه مردم در تصمیم‌گیری هاست شاید زاویه‌ای که بنده با آقای روانبخش پیدا می‌کنم در این قسمت باشد. این نگاه امام است که به مردم به عنوان ولی‌نعمتان نگاه می‌کرد و حتی شاخص می‌گذارد که به من رهبر نگویید بلکه خدمتگزار مردم هستم و تمام شئون را به مردم و حضور آن‌ها باز می‌گردانند.

· چیزی که مشخص است اینکه جناب آقای مصباح جزء حلقه‌های نزدیک امام در اوج مبارزه نیست و هم در جریان مبارزه و هم در روند انقلاب از امام فاصله دارند. اتفاقی که از بعد از سال 68 رخ می‌دهد این است که وقتی امام فوت می‌کنند، ایشان آرام آرام خود را آماده می‌کند تا وارد صحنه شوند و بتوانند اهداف خود را پیش ببرند که این دیدگاه با باوری که امام نسبت به جمهوریت و حقوق مردم دارند منطبق نیست لذا معتقدم که در سال 84 تفکر آیت‌الله مصباح فرصت بروز پیدا می‌کند.

· گفتمانی که در دولت نهم به آن تمسک شد گفتمان امام و انقلاب بود اما صحنه عمل اتفاق دیگری است؛ نتیجه‌ای را که ما امروز می‌بینیم برخی آن را پیش بینی می‌کردند. ممکن است بگویند که این دولت امروز آن دولت سال 84 نیست در حالی‌که اگر بصیرتی وجود داشت این اتفاق نمی‌افتاد، نمی‌توان گفت که این دولت تغییر کرده‌است من فکر نمی‌کنم که آقای احمدی‌نژاد تغییر کرده‌است و او همان احمدی‌نژاد سال 84 است اما یک عده فقط پوست آن دولت را دیدند.

·آیت الله مصباح در شروع ماجرا و در سال 42 وقتی‌که انفجار اصلی انقلاب رخ می‌دهد همه حضور دارند اما بعد از این که سختی‌ها آغاز می‌شود عده‌ای آرام آرام خود را جدا می‌کنند؛ پس از سال های42 و 43 جدایی آیت‌الله مصباح از این مسیر شکل می‌گیرد یا می‌توان گفت که آن همراهی سفت‌ و سخت دیگری دیده نمی‌شود یعنی آن طور که در آن 15 سال آقایان هاشمی، ربانی شیرازی و منتظری همراهی کردند آیت‌الله مصباح این گونه نبود و در واقع همراهی ایشان ضعیف شد.

روانبخش:

· اسناد بیانیه‌هایی که در زمان مبارزات انقلابی وجود داشت و به امضای همه آقایان از جمله آیت‌الله مصباح، آیت‌الله جنتی، آیت‌الله مشکینی، آیت الله شبیری زنجانی، آیت الله مظاهری و آن هیئت 11 نفره رسید، وجود دارد. بیانیه 25 فروردین 57 جواب کسانی است که می‌گویند آیت‌الله مصباح فقط در اوایل انقلاب همراهی داشت و بعد از آن فعالیتش ضعیف شد. گزارش‌هایی که از خود ساواک داده شده است نیز اسنادش موجود است که نشان می‌دهد ایشان چه فعالیت‌هایی را دنبال می‌کردند مثلا ساواک نامه‌ای را که از آیت‌الله بهشتی از آلمان به ایشان رسیده بود مورد بررسی قرار داده است.بنابراین معلوم می‌شود که ایشان در کانون مبارزه حضور داشتند. اگر فردی بسیار دقیق و امنیتی برخورد می‌کند که دستگیر نمی‌شود دلیل بر این نیست که این فرد مبارزه نداشته‌.

· اخیرا مقام معظم رهبری در سفرشان به قم در جمع نخبگان حوزوی فرمودند: اگر آن کاری که آقای مصباح برای انقلاب انجام داد اجازه می‌دادند به نتیجه برسد امروز وضعیت علوم انسانی ما در دانشگاه‌‌ها این نبود. خود حجاریان پس از وقایع سال 88 گفت که من حاصل این علوم انسانی هستم و اگر شما آن را درست کرده بودید من امروز این نمی‌شدم. بر این اساس هیچ گاه نمی‌توان گفت که اگر کسی مسئولیت اجرایی نداشته با امام همراهی نکرده است بلکه کاملا در مسیر خط امام حرکت کردند.

· {در واکنش به اینکه حق‌شناس گفت: نماز جمعه که کار اجرایی محسوب نمی‌شود.} باید از امام بپرسید چرا فقط این نقش را دادید که ایشان 17 ساعت فقط کار علمی کند. اسلامی کردن علوم انسانی کار بسیار مهمی بود که آیت‌الله مصباح از پس آن برمی‌آمد و به ایشان محول شد. حالا بگویند که چنین شخصی خطیب نماز جمعه تهران شود؟ کدام یک مهم‌تر است.

·انحراف از آن جا شکل می‌گیرد که حسین بشیریه که پایان نامه چهل تن از اعضای مشارکت را او به عنوان مشاور و استاد راهنما هدایت کرده‌است و کتابش درباره جامعه سیاسی ایران در دوره دکترا در دانشگاه تهران تدریس می‌شد و آقای حجاریان نیز شاگرد این فرد است در یک سخنرانی می‌گوید که ما اولین قدم و اولین جرقه دموکراسیزیون را در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی زدیم و دفتر مطالعات استراتژیک که در دولت آقای هاشمی تاسیس شد همه آقایان زیر نظر حسین بشیریه کار می‌کردند. آن ها می‌خواهند با حذف ایدئولوژی اسلامی، ایدئولوژی لیبرال را جایگزین ‌کنند. لذا بر اساس این تفکر است که در دولت اصلاحات تمام بنیادهای دینی مورد حمله قرار می‌گیرد و حتی می‌گویند که امام باید به موزه تاریخ بپیوندد. مگر همین اکبر گنجی چنین حرفی نزد، مگر نگفتند که باید علیه خدا تظاهرات کرد و حتی خواهان استیضاح امام زمان(عج) شدند و مگر مدعی نشدند تساهل . تسامح امور جنسی و همجنس گرایی نیز فرا می گیرد؟

· مقام معظم رهبری در دیدار با هیئت دولت در سال 84 فرمودند که در انتخابات 84 احیای گفتمان امام و انقلاب اتفاق افتاد یعنی اگر بعدها انحرافی در احمدی‌نژاد پیدا می‌شود غیر از آن است که حضرت آقا دولت نهم را احیاگر گفتمان امام نامیده‌‌اند.

·وقتی حضرت آقا می‌گویند احیا صورت گرفت یعنی گفتمان امام پیش از این مرده بود و گفتمان امام و انقلاب توسط کسانی که در سال 88 عکس امام را پاره و آن را آتش زدند و شعار مرگ بر جمهوری اسلامی دادند مرده بود. لذا خود رهبر معظم انقلاب گفتند که آیت‌الله مصباح عقبه تئوریک نظام اسلامی است و ایشان در چارچوب جمهوری اسلامی جبهه پایداری را تشکیل دادند اما دوستان شما جمهوری اسلامی را زیر سوال برده و جمهوری ایرانی را جایگزین آن کردند و شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه دادند که شما نمی‌توانید این ها را پنهان کنید.

·درباره به کار رفتن واژه حکومت اسلامی نیز باید بگویم خود امام بعد از این که فرمودند جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد بارها واژه حکومت اسلامی را به کار بردند. لذا اگر کسی از واژه حکومت اسلامی استفاده کرد به این معنا نیست که جمهوری اسلامی را قبول ندارد.شما دو جلد کتاب نظریه سیاسی اسلام مربوط به آیت‌الله مصباح را که حاصل سخنرانی‌های ایشان در نماز جمعه تهران است مطالعه کنید همه چیز برایتان روشن می شود. بنابراین کسی نمی‌تواند با زدن اتهام به رقیب پرونده سنگین اصلاح طلبان را که برای نابودی ایدئولوژی اسلام تلاش‌های سرسختانه کردند پاک کند.


حق‌شناس:

· بنده نمی‌خواهم تمام قد از اتفاقاتی که در دوران اصلاحات اتفاق افتاد دفاع کنم؛ مثلا سخنرانی هایی که آقای گنجی داشت و مسائلی که مطرح کرد اصلا قابل دفاع نیست و تندروی هایی که آن زمان در روزنامه‌ها دیده می‌شد، اسم بردن از اشخاص و هجمه به آقای هاشمی قابل دفاع نیست لذا رادیکالیسمی که در آن دوران مطرح شد نتیجه‌اش این است که رادیکالیسم ازاین سو رخ می‌دهد. بنابراین هر شکلی از رادیکالیسم مذموم است خواه در دوران اصلاح طلبی باشد یا اصولگرایی. بنده به همان نسبت که رادیکالیسم دوره اصول‌گرایی را بر نمی‌تابم رادیکالیسم دوران اصلاح طلبی را نیز به حال کشور و این جریان مضر می‌دانم. و با شما در این بحث همراه هستم. اما اگر بخواهیم امروز دولت آقای احمدی‌نژاد را نقد نکنیم نمی‌توانیم از ابتلای مجدد جلوگیری کنیم و دوباره هفت سال بعد بگوییم ما چنین چیزی نمی‌خواستیم.

· نقطه مشترک بحث ما با آقای روانبخش است این است که تلاش می‌کنیم دوباره گزیده نشویم یعنی اگر اصلاح طلبان یا اصولگرایان روی کار بیاید تلاش می کنیم گرفتار کسانی که برخی‌ها از آنها مایه دلخوری هستند، نشویم. باید بر اساس قاعده رقابتی ایجاد کنیم که هم جریان اصولگرا و اصلاح طلب در آن حضور داشته باشند.

·همان طور که آیت‌الله مصباح می‌تواند در نمازجمعه تهران 70 جلسه صحبت کند طرف مقابل نیز مثلا محمد خاتمی هم باید بتواند حداقل هفت جلسه در نمازجمعهتهران حرف بزند؛ چرا جریان یکسویه شده است و در حالی که تلویزیون 20 کانال دارد همه آن در اختیار آقای مصباح و دوستان ایشان است و یک صدمش در اختیار طرف مقابل نیست بنابراین این دو گفتمان باید بتواند در تلویزیون، تریبون نمازجمعه و سایر تریبون‌ها با یکدیگر گفت‌‌وگو کنند.

·ما مدعی بودیم که این دولت در سال های گذشته پاک‌ترین دولت است اما چه می‌شود که از این دولت بزرگ ترین اختلاس و مشکلات در‌می آید البته این به این معنا نیست که ما بخواهیم انگشت در چشم کسی کنیم چرا که ما در این اتفاق تلخ بیشتر از دوستان چوب می‌خوریم و به هیچ عنوان خوشحال نیستیم که آقای احمدی‌نژاد موفق نبوده و نتوانسته کشور را خوب اداره کند.

روانبخش:

·در مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری؛ از حجاریان تا موسوی خوئینی‌ها آن جا حضور داشتند و هاشمی آن را به اتاق فکر تبدیل کرد. شمس الواعظین رسما می‌گوید که دولت اصلاحات از رحم دولت توسعه گرای آقای هاشمی متولد شد و خود هاشمی در سال 84 می‌گوید که «دولت 16ساله من» و اسناد این مسائل نیز موجود است. از سوی دیگر جبهه اصلاحات نیز دائما جریان مقابل را بمباران می‌کرد. و سر آخر من از شما یک سؤال دارم آیا فتنه 88 را رادیکالیسم می دانید؟

حق‌شناس:

·من رادیکالیسم سال 88 را از مناظره‌های تلویزیونی می‌دانم؛ رادیکالیسمی که آقای احمدی‌نژاد شروع کرد و اسم آقایان ناطق و هاشمی را برد جرقه را آن جا زد و این بشکه باروت فقط منتظر یک جرقه بود و آن را آقای احمدی‌نژاد منفجر کرد و در واقع به عنوان چاشنی عمل کرد!

·{در پاسخ به روانبخش که پرسید : باروت آن را چه کسی آماده کرد؟} باروت آن وجود داشت اما مشکل آن انفجاری است که احمدی‌نژاد که مورد تایید اصولگرایان است و معجزه هزاره سوم نامیده می‌شود ایجاد کرد.
روانبخش:

·مقام معظم رهبری اسم بردن احمدی‌نژاد در مناظره‌ها را رد کردند و اگر نه اصل جرقه این فتنه را هاشمی زد که یک سال قبل از فتنه آن را مطرح کرد و الان هم دوباره بحث انتخابات آزاد را کلید زده‌ است.
منبع: خبرگزاری فارس

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار