اشتباهات رایج در روابط عاطفی
پارسینه: توی این مقاله، شش مورد از معمولترین عادات اشتباهی که اکثر زوجها در روابطشون دارن رو اینجا براتون توصیف میکنم و راه حل درست رو در ادامهش خواهم گفت.
متأسفانه تو هیچ کلاسی بهمون یاد ندادن که چه جوری پارتنر بیخودی نباشیم. به همین دلیل، وقتی کار میرسه به مدیریت کردن مهمترین و اساسیترین جزئیات رابطه، هیچ چی بلد نیستیم. از همون اول با آزمون و خطا میریم جلو تا ببینیم چی میشه و اکثراً هم استراتژیهامون به باغ میره! آقایون و خانمها یاد گرفتن که به همدیگه و به رابطهشون مثل یک کالا نگاه کنن. به همین دلیل، ما به جای اینکه درک کنیم پارتنرمون شخصیه که باید باهاش احساسات و احترام رو به اشتراک بگذاریم، فکر میکنیم که طرف جز دارایی ماست. متأسفانه اکثر اوقات، پدر و مادرهامون هم چندان الگوی خوبی برای ما نبودن و تو فضای مجازی هم جوری راجع به خانمها و آقایون صحبت میشه که انگار از دو سیاره جدا اومدن.
به نقل از ارگانیک مایندد، اما حالا خوشبختانه، در چند دهه اخیر، تحقیقات روانشناسی زیادی در خصوص چگونگی داشتن یک رابطه عاطفی سالم و شاد انجام شده و از دل این تحقیقات یک سری اصول کلی استخراج شده که اکثرا از این نتایج کسی اطلاعی نداره. حتی بعضی از این قواعد، خلاف چیزیه که ما به صورت سنتی از عشق افسانهای و طبیعی توقع داریم. من دکتر بهزاد چاوشی، به عنوان روانشناس بالینی، شش مورد از معمولترین عاداتی که اکثر زوجها در روابطشون دارن و تصور میکنن که کاملاً سالم و نرمال هست، ولی در واقع میزنه همه چیو خراب میکنه رو اینجا براتون توصیف میکنم و راه حل درست رو در ادامهش خواهم گفت.
به نقل از ارگانیک مایندد، اما حالا خوشبختانه، در چند دهه اخیر، تحقیقات روانشناسی زیادی در خصوص چگونگی داشتن یک رابطه عاطفی سالم و شاد انجام شده و از دل این تحقیقات یک سری اصول کلی استخراج شده که اکثرا از این نتایج کسی اطلاعی نداره. حتی بعضی از این قواعد، خلاف چیزیه که ما به صورت سنتی از عشق افسانهای و طبیعی توقع داریم. من دکتر بهزاد چاوشی، به عنوان روانشناس بالینی، شش مورد از معمولترین عاداتی که اکثر زوجها در روابطشون دارن و تصور میکنن که کاملاً سالم و نرمال هست، ولی در واقع میزنه همه چیو خراب میکنه رو اینجا براتون توصیف میکنم و راه حل درست رو در ادامهش خواهم گفت.
اشتباه اول اینه که یک یا هر دو طرف رابطه، سعی کنن مدام پارتنرشون رو بابت اشتباهات گذشته سرزنش کنن.
این قضیه به سه دلیل اشتباهه، اول اینکه شما با این کارتون دارید از اشتباهات گذشته «سو استفاده» میکنید تا حقیقت امروز رو نبینید. دوم هم اینکه شما با بازگو کردن اشتباهات گذشته باعث میشید که احساس گناه و تلخی اتفاقات گذشته مجدداً در طرف بارگذاری upload بشه، بدون اینکه دردی از شما دوا بشه. سوماً، اگه این روش بخواد ادامه پیدا کنه، به جای حل کردن مشکل فعلیتون، وقت و انرژیتون صرف ثابت کردن اینکه کی در گذشته، بیشتر مقصر بوده خواهد شد. در واقع رقابت دیگه سر اینکه کی چقدر خوبه نخواهد بود، جنگ سر این خواهد بود که کی کمتر بده! عجب جنگ مسخرهای.
مثلا اگه دو سال پیش همسرتون تو یه جمعی با رفتار نامناسبش باعث خجالتتون پیش بقیه فامیل شد و امروز، شاهد بیتوجهی از جانب ایشون نسبت به خودتون بودید، مسائل رو لطفا باهم قاطی نکنید، اون اتفاق دو سال پیش هیچ ربطی به اتفاق امروز نداره. پس حواست باشه که یهو اشتباه گذشته رو از قبر بیرون نکش و همه چی رو با هم قاطی نکن. باید متوجه باشید که وقتی انتخاب میکنید با فردی در رابطه باشید، یعنی ایشون رو با تمام رفتارهای گذشتهاش، پذیرفتید. اگه اون رفتارها رو نپذیرید، در نهایت به این معنیه که اون آدم رو نپذیرفتید. اگه یک سال پیش، چیزی شما رو آزرده خاطر کرده باید همون یک سال پیش حلش میکردید.
اشتباه دوم، به جای بیان شفاف خواسته یا افکارتون، سعی کنید یه جوری به طرف حالی کنید که خودش بفهمه جریان از چه قراره
یعنی به جای اینکه دقیقا برای پارتنرتون توضیح بدید که چه چیزی باعث ناراحتی شما شده، کارهایی انجام میدید که اون رو هم، ناراحت کنید. این کار غلطه، چون نشون میده شما دو نفر برای ارتباط واضح و مشخص با هم دیگه، احساس راحتی و صمیمیت نمیکنید. حالا بیاید به جای این کارها، خواستهها و احساساتتون رو به طور مشخص بیان کنید. واضح و بیپرده بهش بگید که چی لازم دارید، چی خوشحالتون میکنه و چی آزارتون میده.
اشتباه سوم، تهدید به قطع رابطه است
این اشتباه زمانی رخ میده که یکی از طرفین رابطه، یه انتقاد یا شکایت ساده داره یا مرتکب به اشتباهی تو رابطه میشه، ولی طرف مقابل با تهدید کردن به قطع کل رابطه، درصدد گرفتن باج احساسیه. مثلا طرف احساس میکنه که مدتی باهاش سرد بودید، به جای اینکه بیاد بگه "احساس میکنم گاهی با من سردی" میگه "من نمیتونم با کسی باشم که با من سرد رفتار میکنه! " چرا این کار غلطه؟ چون در این فضا، هر چیز کوچیکی تو رابطه، تبدیل به بحران میشه.
باج گرفتن احساسی کلی مشکلات اضافه به بار میاره. لازمه که هر دو نفر بدونن که میتونن به راحتی راجع به مشکلات، با هم حرف بزنن، بدون اینکه کل رابطه زیر سئوال بره یا تهدید بشه. در غیر این صورت، کم کم افراد، احساسات و افکارشون رو سرکوب میکنن که بعدش محیطی از بیاعتمادی و سواستفادهگری به وجود میاره.
خاطرتون باشه که این خیلی طبیعیه که شما از طرف مقابلتون ناراحت بشید یا بعضی رفتارهای اون رو نپسندید، این یعنی انسان نرمال بودن، ولی متوجه باشید که متعهد بودن به یک نفر، ارتباطی با اینکه از همه رفتارهاش خوشتون بیاد نداره. میشه کاملا به فردی متعهد بود، ولی گاهی ازش عصبانی شد یا حتی رنجید. تمام تحقیقات در حوزه زوج درمانی نشون دادن زوجهایی که بتونن نسبت به هم انتقاد رو بپذیرن، در بلندمدت، رابطه و تعهد عمیقتری نسبت به هم خواهد داشت.
اشتباه چهارم، سرزنش کردن طرف مقابل به خاطراحساسات شخصی
فرض کنیم شما بعد از یه روزی کاری مزخرف، وقتی منزل تشریف میارید همسرتون پای تلفن بوده و با مشتریهای شرکتش صحبت میکرده. با اینکه وقتی در آغوشش گرفتین حواسش به شما نبوده. شما دلتون میخواسته کنار هم بشینید و فیلم ببینید، در حالیکه ایشون تصمیم داشته با دوستاش بره بیرون. در این موقعیتها ممکنه تصور کنید که عجب پارتنر بیاحساسی دارید، چون ازش انتظار دارید خودش باید میفهمیده که برای شما چه کاری رو باید میکرده، خودجوش باید میفهمیده که تلفن رو قطع کنه و براساس حال روحی مزخرف شما، دوستاش رو میپیچونده.
از نظر شما پارتنرتون حق نداشته که بدون اجازه گرفتن از شما، برنامهای بچینه. اون باید کارهایی مثل کتاب خوندن و فیلم دیدنش هم موقعی باشه که تو حال شماست. قرار مدار با رفیقهاش باید موقعی باشه که تو حال شماست. از نظراین افراد، وقتی که ناراحت هستین، همه خواستههای شخصی طرف مقابل باید کنار برن، چون وظیفه و مسئولیت پارتنرشونه که حال طرف مقابلشون رو بهتر کنن. حالا چرا این کار غلطه؟ چون سرزنش کردن طرف مقابل بابت احساسات شخصی، خودخواهی محضه.
بزرگترین مشکلی که این وابستگیها به بار میارن، اینه که کم کم احساس خشم و رنجش و بیزاری، ایجاد میکنن. البته این کاملاً قابل درکه که همسرم گاهی از من عصبانی بشه، چون روز بدی داشته و احتیاج به توجه داره، ولی این که زندگی من حول محور احساسات همسرم بچرخه و تبدیل به یک توقع دائمی بشه، خیلی زود باعث تلخی و کنترلگری میشه. بیاید به جای این کارا، نسبت به احساسات شخصیتون مسئولیتپذیر باشید و از پارتنرتون هم انتظار مشابهی داشته باشید.
بین حمایت کردن و مسئول احساسات طرف مقابل بودن، خیلی فرق هست. هر فداکاری، باید یک انتخاب خودمختار باشه و نه به شکل توقع و انتظار. به محض اینکه دو نفر نسبت به احساسات همدیگه، مقصر شناخته بشن، شروع میکنن به پنهان کردن احساسات واقعیشون و کنترل کردن همدیگه. شما باید بدونید که پارتنر شما در بسیاری از اوقات مسئول احساسات شما نیست.
اشتباه پنجم، نمایش حسودی عاشقانه
یعنی وقتی پارتنر شما در حضور شخص دیگهای، حرف میزنه، میخنده، وقت میگذرونه. یهو قاطی میکنید و عصبانی میشید، بعد این عصبانیت رو سر بنده خدا خالی میکنید و در ادامه تلاش میکنید که رفتارش رو کنترل کنید. این داستان منتهی میشه به کارهای دیوونهواری مثل هک کردن ایمیل طرف، چک کردن پیامهاش وقتی داره دوش میگیره یا حتی تعقیب کردنش و سر زدن گاه و بیگاه، به محل کارش. واقعاً اینکه بعضی افراد، این کارها رو نشونه عشق و علاقه میدونن باعث تعجب منه. فکر میکنن اگه طرفشون حسودی نکنه، یعنی دوستشون نداره. این واقعاً طرز فکر کاملاً احمقانه و کنترلگرایانه اس. مشکلات و دعواهای اضافه و بیخودی ایجاد میکنه و به طرف مقابل پیام بیاعتمادی منتقل میکنه.
اگه بخوام باهاتون صادق باشم، من هرگز نمیتونم با همچین زنی در رابطه باشم. بیاید به جای این کارا، به طرف مقابلتون اعتماد کنید. اعتماد ریشه رابطهس. میدونم، گاهی حسادت طبیعیه، ولی رفتارهای کنترلگرایانه و حسادتهای شدید، نشوندهنده وجود یه مرض جدی در شماست و به هر ترتیبی که شده باید یاد بگیرید که با اینجور احساسات کنار بیاید و مدیریتشون کنید، در غیر این صورت، دیر یا زود پارتنرتون رو از دست خواهید داد.
اشتباه ششم، خرید کادو به عنوان راه حل مشکلات رابطه باشه
یعنی هر وقت یه مشکل جدی تو رابطه پیش میاد، طرف میاد با هیجان و احساس خوبی که کادو دادن به همراه میاره، روش سرپوش میذاره. چرا این کار غلطه؟ شما با این کار، مشکل اصلی رو فرو میکنید زیر فرش، همیشه هم دوباره میاد بیرون و این دفعه حتی اوضاع وخیمتر میشه. این مشکلی نیست که منحصر به جنس خاصی باشه، ولی من معمولترین مثال رو میزنم. فرض کنید، هربار که خانمی از شوهرش به هر دلیلی عصبانی و ناراحت میشه، شوهرش با خریدن یه تیکه جواهر یا بردنش به یک رستوران شیک، مسئله رو میپوشونه.
کار به کجا میرسه؟ یه شوهر منفعل که شبیه کارت بانکیه و زنی که مداوما احساس میکنه حرفها و احساساتش شنیده نمیشن. بیاید بجای این کار، با مشکل روبرو بشید. اعتماد بینتون از بین رفته؟ راهی برای دوباره ساختن اعتماد پیدا کنید. راجع به روشهایی که میشه این احساس رو برطرف کرد با هم حرف بزنید. با هم ارتباط برقرار کنید. اینکه برای طرف مقابلتون هدیه بخرید تا عشق و علاقه و تعهدتون رو هر چه بیشتر بهش نشون بدید، هیچ اشکالی نداره، ولی هیچکس نباید هدیه خریدن رو جایگزین حل کردن مشکلات بکنه. بالاخره یه دلیلی داره که هدیه و طلا و جواهر، لاکچری به حساب میاد دیگه، یعنی وقتی همه مسائل سر جاشونه، میشه از این چیزای فرعی هم لذت برد. اگه ازشون برای سرپوش گذاشتن روی مشکلات استفاده کنید، دیر یا زود، با مشکل بزرگتری روبهرو میشید.
ارسال نظر