گوناگون

چطوری با ترس‌ هامون تو زندگی کنار بیایم؟

چطوری با ترس‌ هامون تو زندگی کنار بیایم؟

پارسینه: در تحقیقات متوجه شدن که انگار هورمون عشق ما رو در برابر ترس‌های بی‌شمار زندگی می‌تونه ایمن ‌کنه.

به نظرم هیچی مثل « ترس » نمی‌تونه ما‌ها رو از پا در بیاره، ترس از هر چیزی، فرقی نمی‌کنه، ترس از آینده، ترس از بی پول شدن، ترس از دست دادن عزیزان‌مون، ترس از مریضی یا هر ترس کوفتی دیگه! قبلا‌ها هر وقت از چیزی می‌ترسیدم، فکر می‌کردم منطقیه که بشینم و تکلیف‌مو با اون ترس روشن کنم تا بتونم به ادامه زندگیم برسم. ولی در این حین به نکته عجیبی برخوردم: اینکه تا میومدم یه ترس رو از سر راه بردارم، یکی دیگه جلوم سبز میشد! انگار این ترس لامصب تمومی نداشت!

به نقل از ارگانیک مایندد؛ به مرور فهمیدم که با ترس جماعت نمیشه یکی یکی رو در رو شد، در عوض، باید کاری کنم بتونم نسبت به نگرانی‌های اجتناب‌ناپذیر زندگی، مقاوم‌تر بشم. فهمیدم راه خنثی کردن ترس در درونم، استفاده از هیجان مخالف یا متضادش نیست. یعنی دیدم اینکه بیام همش به خودم جو بدم که من خیلی خفن‌ام یا همش نفس عمیق بکشیم تا خونسردی‌مو حفظ کنم، خیلی جا‌ها اصلا جواب نمیده، در عوض فهمیدم هیجانی که شدیدا می‌تونه « ترس درونی » منو خنثی کنه، عشقه! عشق، خنثی‌کننده ترس بود برام! منظورم از عشق، هرگونه معاشرت اصیل، صمیمانه و عمیق با آدم‌هاست.

عشق، چطور خنثی‌کننده ترسه؟ وقتی می‌ترسیم، تو بدن‌مون به سرعت آدرنالین ترشح میشه و بدن رو شدیدا گوش بزنگ می‌کنه تا در برابر هر خطری آماده باشه. خب این ویژگی هزاران سال قبل برای بشر مفید بود، چون می‌تونست حسابی حواسشو جمع کنه تا از خودش مقابل حیوانات وحشی مراقبت کنه؛ ولی الان همون سیستم حساس به خطر داره گند میزنه به زندگی. چه جوری؟ مثلا وقتی طرف تو اینستاگرام پست میذاره و کمتر از انتظارش لایک می‌گیره، همون اندازه کورتیزول تو بدنش ترشح میشه که قبلا تو بدن اجدادش بخاطر خطر کشته شدن توسط گله کفتار‌های وحشی کنیایی ترشح میشد! بگذریم، واقعیت اینه که مغز ما همینه که هست و کاریشم نمیشه کرد، ولی خبر خوب اینه که در تحقیقات متوجه شدن وقتی اکسی توسین (هورمون عشق) تو بدن به مقدار کافی حضور داشته باشه، به سرعت اون کورتیزول رو می‌تونه بی‌اثر کنه! انگار هورمون عشق ما رو در برابر ترس‌های بی‌شمار زندگی می‌تونه ایمن کنه.

حالا، چه جوری این هورمون اکسی توسین تو بدن ساخته میشه؟ ارتباط، معاشرت، دوستی، همراهی، رفاقت، تعامل، هم‌آغوشی، نوازش، همدلی! هر کنش و واکنش دوستانه و صمیمانه بین آدم‌ها با ترشح اکسی توسین همراهه که اوجش میشه یه تعامل عاشقانه!

حالا، به نظرتون جه جوری می‌تونیم بواسطه عشق ورزیدن دنیامون رو به مکانی امن‌تر بدل کنیم؟

اول از همه، سعی کنید تا ترس‌های خودتون رو با کسی که بهش اعتماد دارید در میون بذارید. خیلی از آدم‌ها، به واسطه شرم یا ترس از آسیب‌پذیر بودن، ترس‌هاشون رو پنهان و هرگز اون‌ها رو با بقیه به اشتراک نمی‌ذارن، پس نکته اول، راجع به ترس‌ها و نگرانی‌هاتون حرف بزنید. وقتی مشتت رو برای یکی دیگه باز می‌کنی، راه رو برای یه تعامل عمیق‌تر باز می‌کنی!

دوم، احساس عشق‌تون رو با استفاده از کلمات ابراز کنید. با هر بار ابراز علاقه، دست به کار شجاعانه‌ای می‌زنید که نتیجه‌ش ایجاد صمیمیت بیشتر و بالا رفتن قدرت ریسک‌پذیری، شهامت و استقامت در شما میشه.

در قدم سوم، باید دست به کار بشید، ریسک کنید و احساس علاقه، احترام یا تحسین‌تون رو، به کسی که از وجود این احساس با خبر نیست، ابراز کنید. این اقدام، رویارویی عینی ترس و عشق محسوب میشه و به شهامت قابل توجهی نیاز داره؛ به خصوص اگر پای عشق رومانتیک وسط باشه، چون احتمال شنیدن پاسخ منفی و طرد شدن رو بالا می‌بره. اما حتی ابراز تحسین به یک همکار هم می‌تونه خیلی سخت باشه، چون به هر حال، احتمال اینکه واکنش متقابلی دریافت نکنید وجود داره؛ ولی اشکالی نداره، شما به هر حال احساس خودتون رو ابراز کنید. تازه، حتی می‌تونید علت این کارتون رو برای طرف مقابل توضیح بدید و بهش این فرصت رو بدین که باهاتون همدلی کنه.

به عنوان اقدام آخر، سعی کنید افرادی که در حالت عادی، خشم و نفرت شما رو برانگیخته می‌کنن رو تخریب نکنید. به عنوان مثال، حداقل برای یک هفته تلاش کنید که به صورت رو در رو یا تو فضای مجازی، به کسی توهین نکنید یا به عقاید شخصی دیگران حمله‌ور نشید. طبیعتا همه این رو می‌دونید که اختلاف عقیده هیچ مشکلی نداره، نکته اینجاست که سعی کنید گفتگوهاتون رو با احترام، درک و مهربونی پیش ببرید.

من این رو می‌فهمم که وقتی فکر می‌کنید کسی داره اشتباه می‌کنه، واکنش اولیه‌تون اینه که باهاش مقابله کنید و کم کم، با تمام قدرت و ابزاری که در اختیار دارید باهاش بجنگید. حتی ممکنه غریزه اولیه شما نسبت به همین پست هم نفرت‌پراکنی باشه، با خودتون بگید چرت میگه یا تو کامنت‌ها دست به توهین بزنید، اما اینو یادتون باشه که شما هیچوقت نمی‌تونید با تحقیر و بی‌احترامی، دیگری رو وادار به موافقت با خودتون کنید. شما هرگز نمی‌تونید با اجبار، رویکرد کسی رو با تمایل و اراده خودتون منطبق کنید.

در نهایت، ابراز عشق در مواجهه با ترس‌ها، آسون، یا واکنش طبیعی و غریزی ما نیست؛ ترس همیشه به طور خودکار، واکنش جنگ و گریز رو برانگیخته می‌کنه، نه علاقه و محبت رو! اما یادتون نره قبلا چی گفتم، غریزه و طبیعت، هیچ براش اهمیت نداره که شما خوشحال باشید. پس شما چاره‌ای ندارید که برای ساختن یک زندگی رضایت‌بخش، غرایز خودتون رو زیر پا بذارید. پس از همین الان، جلوی غرایزتون بایستید، به سمت ترس‌هاتون قدم بردارید، باهاشون مواجه شید و با شهامت عشق‌ورزی کنید.

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار