گوناگون

علت کسالت آور شدن رابطه بعد ازدواج چیست؟

علت کسالت آور شدن رابطه بعد ازدواج چیست؟

پارسینه: اون پیچ و تاب دلتون که به پای عشق می‌نویسید، از عدم امنیت رابطه میاد. یک شریک متعهد و امن، یعنی کسی که در دسترس شماست، می‌تونید بهش اطمینان کنید، نسبت به نیازهاتون بی‌تفاوت نیست، رفتارهاش قابل پیش بینی و خالی از تناقضه.

هیجان با هم بودن، ابهام ناشی از ندونستن نتیجه نهایی رابطه، بالا پایین آمدن احساسات ، ولع لحظه لحظه کنار هم بودن و همه این احساساتِ جالب، جذاب و دوست‌داشتنی، به مرور و با شکل گرفتن یک رابطه بلند مدت و درست درمون، از بین میره و ممکنه جاش رو به یه رابطه کسالت‌آور و خسته کننده بده! الان موضوع رو دقیق براتون بازش می‌کنم، فقط یکم حوصله خرج کنید و تا آخرین کلمه متن رو بخونید.

بع نقل از ارگانیک مایندد؛ اکثر آدم‌ها اونقدر به شکل دادن یه رابطه و خراب شدن بعدش عادت دارن که مغزشون روالی جز چرخه «خواستن و نرسیدن» رو نمی‌شناسه! بنابراین وقتی دری به تخته می‌خوره و برخلاف دفعات قبل، رابطه‌ای شکل می‌گیره که این بار میمونه، احساس می‌کنن طی این رابطه با ثبات، انگار یه جای کار می‌لنگه! یه جای کار می‌لنگه، چون اونا عادت به اتمسفری دارن که مدام یکی، اون یکی رو تهدید به رفتن می‌کرده، یکی قیافه واسه اون یکی تهدید بوده و اون یکی همش دلواپس تموم شدن رابطه، یکی اصرار به رفتن می‌کرده و اون یکی انکار!

خب معلومه تو اون فضا، یه لحظه دست همو گرفتن و صد متر بی‌دغدغه قدم زدن یعنی اووووووف! یه تجربه احساسی فوق العاده! حالا تصور کن وقتی رابطه با ثباته، دیگه از این احساسات و هیجانات خبری نیست، همه چی مثل یه خط صاف، قابل پیش‌بینی میشه. با تموم شدن اضطراب «یعنی آخرش چی میشه» ها، موقعیت کمی بی‌مزه و کسالت‌آور میشه؛ انگار که اون سفر هیجان‌انگیز روی ترن هوایی به پایان خودش رسیده باشه و پاهاتون دیگه روی زمین صاف و محکم وایستاده.

حالا خوب دقت کن دوست جان: این تغییرات و جای خالی هیجانات پرشور اول رابطه، می‌تونه به اشتباه، نشونه‌ای از عدم وجود عشق و علاقه و تکراری شدن رابطه تفسیر بشه. به همین دلیل، سکون و ثبات، کم کم آزاردهنده میشه و حفظ تعهد، که لزوم حضور در یک رابطه سالم و بلند مدت هست، باعث بالا اومدن ترس‌های زیای میشه: ترس از انتخاب آدم نامناسب، از دست دادن فرصت‌های بهتر یا گیر افتادن در رابطه اشتباهی.

حتما خاطرتون باشه که قرار گذاشتن، کافه رفتن و آشنایی‌های اولیه، قسمت بسیار کوچیکی از رابطه رو تشکیل میده و تجربیات هیجانی بعد از گذر از مرحله اول، بسیار متفاوت میشه. بنابراین، برای حرکت از زندگی مجردی به متاهلی، طرز فکر و دیدگاه افراد، نیاز به تغییرات اساسی داره. قرار گرفتن در یک رابطه جدی، یعنی صرف تمام زمان و انرژی روی تنها یک نفر، برای ایجاد یک فضای صمیمانه و عمیق. شما قراره هر روز، برای افزایش کیفیت شناخت‌تون تلاش کنید.

در یک رابطه سالم، صمیمیت، ثبات و راحتی خیال، جای کنجکاوی و هیجان‌های عمیق و شدید رو می‌گیره؛ عشق یعنی داشتن، درحالیکه شور و اشتیاق، از خواستن به وجود میاد. عشق میاد و می‌مونه، تا فاصله بین شما رو کم بکنه، درحالیکه شور و هیجان، از وجود تب و تاب و فراق، جون می‌گیره. پس تفسیر غلطی که از فقدان هیجان و تصوری که از عشق و ازدواج، بر اساس فیلم و سریال‌های رومانتیک شکل دادید دور بریزید.

عشق برای موندگاری، به صمیمیت و تعهد نیازمنده و هر چی که این دو تا رو بیشتر به فرمول تزریق کنید، طبیعتا از میزان اشتیاق اولیه که ناشی از تازگی و عدم قطعیت نسبت به بنیان‌های رابطه‌ست، کاسته میشه. این هزینه و بهایی هست که برای ایجاد صمیمیت، باید بپردازید.

پس اون پیچ و تاب دلتون که به پای عشق می‌نویسید، از عدم امنیت رابطه میاد رفقا. یک شریک متعهد و امن، یعنی کسی که در دسترس شماست، می‌تونید بهش اطمینان کنید، نسبت به نیازهاتون بی‌تفاوت نیست، رفتارهاش قابل پیش بینی و خالی از تناقضه. رابطه، در بطن خودش، پر از پیچیدگی، مشکلات پیش‌بینی نشده و تجربیات تازه‌ست، بنابراین دلیلی نداره با انتخاب یک پارتنر ناامن، به دنبال هیجان بگردید، اجازه بدید علت عشق شما به هم، به جای اشتیاق و تازگی‌های دوران آشنایی، ثبات، امینت و اعتمادی باشه که بین‌تون جریان داره، بذارید تا چالش‌های زندگی رو کنار یه شخصیت بالغ تجربه کنید.

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار