گوناگون

"قبیله تزویر" روی پیشخوان روزنامه فروشی ها

پارسینه: کتاب قبیله تزویر کاری است ازمحقق و پژوهشگر عرصه قلم ومطبوعات، ابراهیم آقا محمدی که به اهتمام موسسه انتشارانی شاپورخواست خرم آباد به چاپ رسیده و این روزها روی پیشخوان روزنامه فروشی های شهرعرضه می شود.

کتاب قبیله تزویر کاری است ازمحقق و پژوهشگر عرصه قلم ومطبوعات، ابراهیم آقا محمدی که به اهتمام موسسه انتشارانی شاپورخواست خرم آباد به چاپ رسیده و این روزها روی پیشخوان روزنامه فروشی های شهرعرضه می شود.

کتاب در95 صفحه مُصوّر و حاوی سی و دو عنوان که با موضوعیت پیدایش قبیله تزویر(مسلک ضاله وگمراه بهایی گری) تدوین یافته است.

مولف درپیش گفتارکتاب اشارتی دارد به این موضوع و می گوید: «طی سال های 89 و 90 شمسی خلاصه ای از تحقیقات وپژوهشی را که برتاریخ وفلسفه پیدایش این مسلک ضاله تکیه داشت، درهفته نامه افلاک لرستان سلسله وارمنتشر نمودم. تلاش کردم نوشتار به گونه ای باشد که خواننده با مطالعه آن اقناع شود و شناخت کاملی ازمسلک مذکور از نظر فلسفی، چگونگی پیدایش و هم احکام عملی آن پیدا کند.

دراین کتاب سعی شده است که عوامل موثر درشکل گیری این فرقه درهیات یک بررسی و به نوعی هویت شناسی ودرکنار آن معرفی چهره های مطرح آن نظیر میرزا حسین علی نوری معروف به (بهاء)، میرزا یحیی صبح ازل، عباس افندی (عبدالبهاء) ، شوقی افندی، چارلزمیس ریحی وزرین تاج قزوینی معروف به قُره العین به عنوان هسته اصلی و بنیادین فرقه شناسایی شده و به خوانندگان معرفی گردد.

اوج ظهور فرقه ضاله وسازماندهی بهاییت مصارف ومقارن است با دوران پادشاهی ناصرالدین شاه وصدرات مرحوم میرزاتقی خان امیرکبیر.

نویسنده درخلال بیان مطالب به افرادی چون شیخ احمداحسایی ، سید کاظم رشتی ، حاج میرزایحیی دولت آبادی، مرحوم آقا نجفی اصفهانی، استاد جواد محدثی، سید احمد کسروی تبریزی نیزاشاره دارد و نقش آنان را درارتباط با کل موضوعیت مطلب به روشنی بیان می کند که کمیت کتاب درمقابل کیفیت آن قابل مقایسه نیست.

هیج ناگفته ای نیست که ازبابت مسلک وفرقه بهایی گری در این کتاب از قلم و رقم افتاده باشد، فرخباد و دست مریزادی ازاین جهت ارزانی این عزیز(ابراهیم آقامحمدی) باد.

بسیاری ازمطالب این کتاب برای نسل امروزآموزنده است و نیز بسیاری کسان هستند که شاید براستی ودرستی از ماهیت و هویت این گروه ضاله بی خبرند. با اندک تورقی درموضوعات این کتاب جواب بسیاری ازسوالات خوانندگان به روشنی پاسخ داده می شود.

شاید زمانی تصوراین بود که بعد از کشته شدن باب، طومار حیات اجتماعی سیاسی این جماعت گمراه برچیده ونماد ونمود آنان از صفحه روزگار محو شده است، ولی اینگونه نبود، چرا که نفوذ سیاست استعماری غرب و شرق برای در دست گرفتن ابزار قدرت و حاکمیت درایران حفظ واحیای این طریقت ضاله را اساس کار خود قرارداده و با بهره گیری ازعناصر خارجی و داخلی در دوران حکومت پهلوی ها گستره این نفوذ در دستگاه های دولتی و نظامی به بالاترین حد خود می رسد، به ویژه بعد ازکودتای 28 مرداد 1332 خورشیدی گردانندگان و تئوریسن های این فرقه در ارکان اداری و نظامی حکومت نفوذ خود را اشاعه داده و آرام آرام به گونه ای شگفت انگیز دردستگاه های دولتی نفوذ کرده بودند و با این باورکه روزی خواهندتوانست کیش ومسلک خود را درایران که زادگاه به اصطلاح رهبران دروغی شان «باب» وخاستگاه جانشینان او «بهاء اله» و«عبدالبهاء» بوده است اشاعه دهند. در آن زمان تعداد انجمن های بهایی درایران به صورت حیرت انگیزی افزایش می یافت و بعد ازشهریور 1320 و حکومت پهلوی دوم این امر یعنی نفوذ آنان به وضوح در دستگاه های دولتی به چشم می خورد.

عده زیادی از بهاییان که ابتدا ادعا می کردند مسلمانند ولی بعدها درپرسشنامه استخدامی آشکار می نوشتند بهایی هستند دردانشگاه ها، وزارتخانه ها وسازمان های دولتی وارتش به مقامات مهم منصوب شدند.

برای اثبات ادعا اینکه در ارتش دوتن از امیران بهایی، سپهبد ایادی و سپهبد صنیعی مهمترین رسته های ارتش یعنی تدارکات و بهداری و شرکت درتمام جلسات مهم نظامی وبهداری ارتش و بهداری دولتی و وزارت جنگ را فرا چنگ داشتند و مداخلات واختلاس و دزدی سپهبد ایادی درامورتدارکاتی به گونه ای بود که بعدها به شهادت پرونده سرلشگر بازنشسته علی اکبر ضرغام بین وی وایادی سپهبد همه کاره رژیم شاه اختلافی ایجاد شد و به زندانی شدن ضرغام منجرگردید و در این اختلاف مشخص شد که این افراد تا چه حد دردستگاه های نظامی و غیر نظامی نفوذ دارند.

این امر در دوران نخست وزیری امیرعباس هویدا که خود از سرکردگان فرقه بهایی و پدرش به نوعی ازبنیانگذاران این مسلک به حساب می آمد کاملا چشمگیراست.

بهاییان این قدرت و نفوذ را نه فقط برای کسب ثروت و قدرت شخصی، بلکه بر حسب خیال پردازی ها و آمال و آرمان های مفروض و کودکانه خویش به منظور تبدیل وتغییر تدریجی در باورها و برداشت های عقیدتی وذهنی مردم ایران و اشاعه مشی و اندیشه های بهایی گری یا دست کم مطرح کردن آن به مثابه یکی از مسلک های ما ورایی بکارمی بردند.

اما اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران نظر بسیارناخوشایندی به این فرقه که به حق آن را ضاله می شمردند داشتند وبه هیچوجه برای تقریبا صد دردرصدی مردم ایران قابل قبول نبود.

فرقه مزبورکه عقیده عمومی آنرا زاییده مصالح و نیازهای استراتژیک دولت روسیه ترازی و دولت انگلستان در قرن 19 می دانست همه تلاش خود را مصروف این امر می کرد که به نحوی مسلک وطریقت خود را در قالب یک دین یا مذهب در بافت و هویت مذهبی، دینی و ملی ایران اسلامی جا بزند که خوشبختانه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران این خواب آشفته به واقعیت نپیوست.
نفوذ بهاییان در دولت سبب می شد که واکنش فرقه مزبور برای اشاعه منش کاری خود به صورت های زیرجلوه گرشود.

1ـ اصرار برای حذف ایام ولادت یا سوگواری امامان شیعه (ع) ازحافظه مردم از طریق اعلام روزولادت یا سوگواری از امامان معصوم و مورد توجه مردم مسلمان و دینمدار درپایان روزمعهود.
به طورمثال رادیوی دوران قطبی ومحمودی وجعفریان (مسئولان رادیو وتلویزیون صدا وسیمای دوره پهلوی دوم) اصراری نداشت که دربامداد یک روز ولادت یا سالگرد شهادت ائمه(ع)، مناسبت مزبور را به یاد مردم بیاورد و اینکار را هنگام غروب یا شامگان اعلام می داشت که موضوع تقریبا خاتمه یافته بود.

2 ـ تقلیل تعطیلات مذهبی، که گرچه بنا به توجیه دولت ظاهرا منطقی می نمود و دولت همچنین اقامه دلیل می کردکه آن همه تعطیلات از بازدهی نیروی انسانی شاغل در وزارتخانه ها وکارخانه ها می کاهد، اما، اینها دستاویزهایی پیش نبود و هدف منسوخ کردن تدریجی باورهای مذهبی بود.

3ـ سوم اجازه انتشاربه نشریات، ماهنامه ها وفصلنامه های بهاییان، مانند مجله «اخبار امری» وچاپ دهها عکس ازاجتماعات و محافل ولجنه های بهاییان در تهران و شمیران و شیراز با عکس و شرح نام و فامیل همه شرکت کنندگان نشان می دهد که آنها درکار خود تا چه اندازه آزادی عمل داشتند.

مشکل بزرگ بهاییان در این دوران پیوندهای عاطفی وسرزمینی عمیق آنها به دلیل وجود معبد «عکا» در فلسطین اشغالی با رژیم اشغالگر اسرائیل بود و بیشتر ایرانیان که نسبت به موجودیت صهیونیستی دراسرائیل نظر مساعدی نداشتند بهایت را حلقه زنجیری اززنجیرهای اسرائیل می دانستند ونسبت به تبلیغات شدید بهاییان در ایران معترض بودند.

درسال 1345 خورشیدی، متعاقب اعتراض های شدیدی که محافل مذهبی کشور به ویژه روحانیون قم به سلطه بی چون و چرای شبکه تبلیغات بهاییان در حساس ترین نهاد کشور یعنی تلویزیون ملی ایران می کردند و با توجه به اینکه ساواک در بخش ادیان ومذاهب واقلیت های مذهبی خود متوالیا گزارش هایی ثبت و ارائه می کرد که حکایت ازتبدیل اولین دستگاه تلویزیون خصوصی خاورمیانه به یک سازمان تبلیغ بهاییت تبدیل داشت ومرحوم حجت الاسلام محمد تقی فلسفی واعظ و سخنور بزرگ یک قرن اخیر بارها و به کرات به سردمداران رژیم عواقب خطرناک آنرا گوشزد کرده بود، دولت، 2 شبکه تلویزیون دولتی ایران را ایجاد کرد که به جای واژه دولتی مخصوصا واژه «ملی» را در مورد آن بکار می برند تا استقرار آن موجبی برای ادامه کارتلویزیون شرکت ثابت پاسال «بهایی معروف» نباشد.

اعتراضات مکرر امام خمینی (ره) چه در قم و چه در دوارن تبعید در عراق عرصه را به رژیم گاه به گونه ای تنگ می کرد که برای مدتی سعی می کردند در مطرح کردن و تظاهر و به نوعی حمایت از این اندیشه و برنامه های تقویت عوامل بهاییت دست به عصا، راه رفته و با این ترفند جوّموجود را اندکی آرام سازند که عملکرد آنان چون در قالب یک مسکن مقطعی بود نتیجه ای در بر نداشت.
متاسفانه آدمیانی که گرفتار ترفندهای این فرقه ضاله شدند و دروغ تزویر آنان گژ راهه را برایشان ترسیم کرد در نوعی لُجه بحران هویت دست پا می زدند و رهایی یا خلاصی درپی نداشتند و حتی از صورت آدمی هم آرام آرام خارج می شدند. حاج ملا احمد نراقی معروف به فاضل نرافی در این مورد می گوید:

آدمی زاده که می گویند گر این مردمند
ای خوشا جایی که در آنجا نباشد آدمی

مولف کتاب قبیله تزویر جناب آقای ابراهیم آقا محمدی با جستجو و کندو کاو در منابع موجود، نظیر انشعاب در بهاییت اسماعیل رایین، بهابیگری احمد کسروی، مفتاح باب الابواب زعیم الدوله، حیات یحیی تالیف حاج میرزا یحیی دولت آبادی و چند اثر دیگر، باب تازه ای درحیطه وقلمرو شناخت ابواب وجودی وهویت شناسی این فرقه ضاله که می تواند زمینه تحقیق و پژوهش بیشتر این تحقیق در این وادی باشد به درستی گشوده است.

در مورد دو تن از عناصر مطرح شده در این کتاب یعنی زرین تاج قزوینی برکانی برغانی معروف به قره العین و عباس افندی (عبدالبهاء ) به درستی و روشنی وارد شده و بخصوص پیرامون قره العین به خوبی و با دقتی خاص سخن گفته است... قره العین را بیشتر محققان به شکل های مختلف مطرح کرده و برخی وی را شاعره ای زبردست نام برده اند ... وگروهی به عنوان زنی هوسباز وعیاش وبی توجه به قوانین و ضوابط اجتماعی و حرمت مقام زن از او یاد کرده و برخی موُرّخان او را سَمبل نهضت آزادی زنان ذکرکرده اند که این موضوع سوم دست آویزی است برای جماعت غرب زده و به ظاهر روشنفکر و به نوعی اسلام ستیز که در هیچ قالب عقلانی ومنطقی با توجه به شرایط آن روزگار نمی گنجد.

دراشعار و برخی غزلیات منسوب به او نوعی توارد در معنی و مفهوم دیده شده، از آن جمله آخوند ملا محمد باقر متخلص به صحبت لاری ملمعی دارد که برخی از تذکره نویسان آنرا به قره العین نسبت می دهند. درصورتی که این موضوع به کلی اشتباه است. هر دو اینها یعنی صحبت لاری و قره العین متاثر از قطعه ای ملمع از عبدالرحمن جامی هستند که می گوید:

نفخات وصَلِک او قَدَت جمرات شوقک فی الخشا
زغمت به سینه کم آتشی که نزد زبانه کَماتَشا
صحبت لاری به اقتفای این قطعه رفته ومی گوید:
لَمعاتُ وجهِک اَشرقَت و شُعُاع طلعتک اِعتلی
زچه رو اَلَستُ بِربکم نزنی، بزن، که بلا، بلا
و درمقطع غزل تلخص خود را هم اینگونه ذکر می کند
تو فَلس ماهی حیرتی چه زنی ز بحر و جود دَم
بنشین چو«صحبت » و دم بدم بشنو خروش نهنگ لا
و قره العین با استفاده از همان وزن و قافیه آورده است
جَذَباتُ شوقِک الجَمت بِسلاسِل الغم و البلا
همه عاشقان شکسته دل که دهندجان به ره ولا

و در مقطعش می گوید:
توچه فلس ماهی حیرتی که ز نی به بحر وجود دم
بنشین چو« طاهره » دم بدم بشنو خروش نهنگ لا
وی درمصراع دوم مقطع نام و تخلص خود «طاهره» را به کار می گیرد و در نتیجه تفاوت در قطعه وی و صحبت لاری مشخص می شود.

واما عباس افندی کیست؟ و نقش وی در شکل گیری فرقه ضاله دربهائیت تا چه حدی است؟
درکتاب شرح رجال ایران تالیف مهدی بامداد ص 200 جلد دوم آمده است که : میرزاعباس یا عباس افندی که درمیان بهاییان معروف به غُصن اعظم وعبدالهاء معروفیت دارد پسر ارشد میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاء یا بهاء اله است که درسال هزار و دویست وشصت هجری قمری در تهران و محله عرب ها در خانه شخصی میرزا حسینعلی متولد شده و مادرش که اولین زن بهاء اله است (مشهوره) نام داشته است وبرخی وی را(نوّابه) می نامیده ند و لقب وی در بین بهاییان (بام الکاینات) و خود عباس افندی در زمان حیات پدر ملقب بوده است به غُصن اعظم و پس از فوت پدرش به عبدالبها شهرت پیدا کرد.

درسال 1309 قمری مطابق با 1892 میلادی که میرزا حسینعلی بهاء درگذشت در باب جانشینی او ما بین سه برادرکه از مهدعلیا (ام الکاینات و مهد علیا القابی است که میرزا حسینعلی به زنان خودداده است)، زن دوم میرزا حسینعلی بودند با برادر صلبی شان یعنی عباس افندی درسرریاست و پیشوایی نزاع درگرفت و بالاخره میرزا عباس به کلی مطرود ومنفورگردید و از این جهت است که اتباع عباس افندی خود را ثابتین واتباع سه برادر دیگر، میرزا محمد علی ملقب به غُصن اکبر، میرزا بدیع اله و میرزا ضیاء اله را ناقضین می خوانند.

درسال 1326 هجری قمری مطابق با 1908 میلادی که انقلاب عثمانی روی داد یکی ازکارهای آن آزادی محبوسین بود. عباس افندی که به اتفاق پدرش از سال 1285 قمری از«اَدِرنَه » به عکا تبعید و تحت نظر مامورین دولت عثمانی قرار گرفته بود آزاد شد وبه محض آزاد شدن در سال 1910 میلادی شروع به مسافرت به مصر، سویس، لندن، پاریس و باز دوباره به مصرنموده ودراوائل سنه 1912 میلادی از مصربه طرف آمریکای شمالی حرکت کرده و در اواسط همان سال وارد نیویورک شد و پس از گردش و موعظه در بسیاری از شهرهای آمریکا بالاخره در اواخر سال 1912 م به اروپا مراجعت نمود و در 14 دسامبر از سنه مذکوره به لیورپول وارد شد و ازآنجا در جریان سال 1913 به آلمان، اطریش، مجارستان و بسیاری دیگر از بلاد اروپا سباحت نمود.

در اواسط 1913 به مصر بعد به حیفا برگشت و آنجا را از این تاریخ به بعد به جای عکا مقرنهایی خود قرار داد و مجموع مدت سفر عبدالبهاء از ماه رمضان سنه 1327 ه ق مطابق 1910 م که از فلسطین به طرف مصر و اروپا و آمریکا سفر نمود تا محرم سال 1332 که مجددا به فلسطین مراجعت کرد دو سال و سه ماه و چند روزی بود.

درسال 1918 درجنگ بین الملل اول فلسطین به توسط مارشال ادموند آلبنی Edmond,Allenby فتح شد. درآنجا عملیاتی صورت گرفت، در این سال از طرف دولت انگلستان لقب سِر SIR به عبدالبهاء داده شد. عباس افندی در 27 ربیع الاول سنه هزاروسیصدوچهل ه ق مطابق با 28 نوامبر1921 میلادی درحیفا و درسن هشتادسالگی در گذشت و در جبل کرمل بالای حیفا و مشرف به آن در جنب مقبره منسوب به سیدعلی محمد باب مدفون شد وشوقی افندی ربانی نوه دختریش پسر میرزاهادی افنان که ازتحصیل کرده های انگلستان وفارغ التحصیلان دانشگاه آسکفور بود به جای وی به پیشوای بهایی ها تعیین گردید.

شوقی افندی پس از 37 سال ریاست در سنه 1377 ه ق در لندن بدون اینکه فرزندی داشته باشد وبه اصطلاح بلاعقب درگذشت.

درزمان شوقی افندی بهایی گری تقریبا از رونق اولیه زمان عباس افندی افتاد و بسیاری از زعما ومبرزین قوم بهایی علاوه بر این که از مسلک بهایی گری برگشتند، هر کدام چندین کتاب ردیه نیز بر اساس و ارکان این فرقه نوشته و انتشار دادند.

امروزه ازاین فرقه در دنیا شبخی تاریک و مبهم مانده و تنها به کمک آن گروه کشورهای استعمارگر برای استفاده ابزاری از عوامل آن هر چند گاه زمزمه حضور آنان را در یک وادی خاص سر می کنند ...

مولف کوشا و کنجکاو کتاب قبیله تزویر براساس آنچه که در مقدمه کتاب آورده است، بر این نکته تاکید دارد که درفرصتی دیگر، بهین تر وشایسته تر به بررسی هر چه بیشتر و پژوهش در زوایای تاریک این اثرپرداخته ولونی دیگر از آنرا به خوانندگان خواهنده عرضه می کند که این چنین باد.
آنچه که بایسته و شایسته است که درختم کلام گفته آید، این است که نویسنده کتاب جناب آقا محمدی با نگاهی از فراز وفراسوی این گفتار به یکی از رخدادهای رازناک تاریخ یکصد و پنجاه سال اخیر پرداخته و برنکته های ناگفته انگشت نهاده.


ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار