بايسته هاي آزادگذاشتن فرزندان

پارسینه: يکي از مباحث مهم تربيتي، موضوع ميزان آزادي هايي است که والدين به فرزندان مي دهند؛ براي بسياري از والدين اين سوال مطرح است که تا چه اندازه و براساس چه معيارهايي بايد به فرزندان آزادي داد؟ آزادي که فرزندان از آن سوء استفاده نکنند و از سويي زمينه رشد و تکامل شخصيت آن ها فراهم شود. حسين سليمان پور مقدم روان شناس تربيتي معتقد است ۳ ديدگاه در اين زمينه مطرح است که هريک نشان دهنده نگرش والدين به اين موضوع است.
البته اين دسته از والدين مي توانند با اين روش برخي از آسيب هاي اجتماعي را از فرزندان خود دور کنند اما متأسفانه با محدود کردن آن ها آسيب هايي به کودک مي زنند که دست کمي از آسيب هاي ديگر ندارد. متأسفانه اين فرزندان پس از رهايي از قيد و بند والدين و ورود به اجتماع به علت نداشتن مهارت هاي ارتباطي، قدرت دفاع و مهارت نه گفتن، دچار آسيب هاي متعددي مي شوند و برخي از آن ها نيز که خودشان را رها و آزاد مي بينند از فرصت به وجود آمده سوء استفاده مي کنند و به انجام کارهاي ناهنجار رو مي آورند که اغلب باعث تعجب و نگراني والدين مي شود.
گروه سوم والديني هستند که افراط و تفريط گروه اول و دوم را ندارند بلکه بر اساس اصول تربيتي و روان شناختي از همان دوران کودکي آزادي هايي را به صورت مشروط و با نظارت خود به فرزندان مي دهند تا آن ها در سايه آزادي و امنيت رواني، مراحل رشد را طي کنند.اين روان شناس تربيتي با بيان يک مثال شيوه صحيح دادن آزادي به کودکان و کنترل آن ها را يادآور مي شود. وي مي گويد: وقتي يک بادبادک در هواست اين شما هستيد که با يک نخ نامرئي آن را کنترل مي کنيد و هم زمان آن را آزاد گذاشته ايد تا هر طرف که مي خواهد برود. از طرفي هر زمان اراده کنيد، مي توانيد بادبادک را به سمت خود بکشيد. اگر نخ را کاملا محکم نگه داريد، بادبادک آزادانه حرکت نمي کند و اگر نخ را رها کنيد، بادبادک از دست مي رود. راه منطقي اين است به اندازه اي بادبادک را هوا کنيم که از کنترل خارج نشود. کنترل بچه ها و دادن آزادي به آن ها هم به همين شيوه است و بايد والدين نظارت و کنترل را هم زمان با اعطاي آزادي انجام دهند. در عين حال که حق انتخاب به بچه ها مي دهيم بايد نظارت نامحسوس روي آن ها داشته باشيم.
نکات مهم
فراموش نکنيد که لازمه کنترل فرزندان به ويژه در سن نوجواني ايجاد رابطه عاطفي با آن هاست. اگر اين رابطه ايجاد شده باشد نوجوان مي تواند به پشتوانه اعتماد و رابطه سالمي که با والدين دارد، يک سري آزادي ها را کسب کند؛ به عنوان مثال به تنهايي به مهماني برود. بنابراين زيربناي کنترل موثر نوجوان، رابطه عميق و عاطفي والدين با فرزندان است.همچنين يکي از شاخص هاي مهم در کنترل و دادن آزادي به فرزندان، شروطي است که والدين براي آن ها در نظر مي گيرند. به عبارتي وقتي آزادي به نوجوان داده مي شود، بايد مشروط باشد تا مطمئن باشيم از آزادي سوء استفاده نمي کند. به عنوان مثال اگر قرار است براي وي تلفن همراه بخريم بايد شرط هايي براي وي بگذاريم. مثلا بگوييم اين تلفن همراه به مدت ۳ ماه در اختيار وي قرار دارد در اين مدت والدين اجازه دارند هر زمان که خواستند گوشي او را کنترل کنند. هزينه مکالمه و خرابي احتمالي گوشي به عهده نوجوان است و اگر سوء استفاده کرد بايد گوشي را پس بدهد. با چنين شرايطي، قراردادي بين نوجوانان و والدين امضا مي شود که هر دو به آن پاي بند هستند. قاطعيت در چنين شرايطي بسيار مهم است و اگر نوجوان به هر دليلي اين مقررات را رعايت نکرد، والدين حق دارند آزادي او را سلب کنند.
به علاوه آموزش مهارت هاي زندگي و استفاده از ابزار ديجيتال بايد به نوجوان داده شود تا وي نحوه استفاده صحيح از اين ابزارها را ياد بگيرد. نکته اين جاست که متأسفانه والدين گاهي از آزمون و خطا در دادن آزادي به فرزندان استفاده مي کنند اما اين کار اشتباه است. بايد اصول و روش دادن آزادي را از ابتدا رعايت کرد تا در صورت لزوم محدوديت ايجاد کنيم. اگر آزادي ها منطقي و اصولي باشد محدوديت ها هم اصولي خواهد بود اما اگر بي قيد و شرط باشد، محدوديت ها کارساز نخواهد بود.
بنابراين تأکيد مي کنيم فرزندان حق دارند آزادي هايي را به صورت منطقي، مشروط و سالم داشته باشند تا توانايي هاي رواني، علمي، اجتماعي و فردي آن ها رشد کند. اما تقويت ارتباط عاطفي با فرزندان و ايجاد محيطي گرم و صميمي در خانواده لازمه اعطاي آزادي هاي منطقي به آن ها و کنترل هم زمان است.
ارسال نظر