گوناگون

آیا زنان مدرن مقصران اصلی گسترش طلاق هستند؟

آیا زنان مدرن مقصران اصلی گسترش طلاق هستند؟

پارسینه: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.

چندی است افزایش شدید و چشمگیر آمار طلاق ، عموم جامعه و به ویژه پیگیران مسایل و مشکلات اجتماعی را نگران کرده است . اگر چه همواره آمار متفاوتی از میزان طلاق ارائه می شود اما آنچه در همه این آمارها وجه مشترک است ، افزایش فوق العاده و البته روزافزون طلاق است. متاسفانه دیده ها و تجربیات شخصی ما نیز این وضعیت را تایید می کند. به هر حال نمی توان شک کرد که امروز طلاق به عنوان مشکله ای اجتماعی مطرح است و اگر مسئولان و مردم فکری اساسی برای آن نکنند به زودی این مشکله به بحرانی اجتماعی تبدیل خواهد شد .
در این مقاله خواهیم کوشید برخی عوامل و زمینه های گسترش سرسام آور طلاق را برشمرده و در آنها درنگ و تامل نماییم و حتی المقدور راههای مقابله با آن را نیز بیان نماییم .
۱) یکی از مهمترین عواملی که قطعا در افزایش چشمگیر طلاق در جامعه ما در سالهای اخیر موثر بوده است ، حضور گسترده و افسار گسیخته دختران و زنان در محیط های اجتماعی است . باید توجه داشت هر چند حضور متعادل و معقول و در عین حال عفیفانه زنان در عرصه اجتماع ، امری نامطلوب و غیر پسندیده نیست.
اما آنچه در سالهای اخیر شاهدیم حضور بیش از حد و تا حدودی بی بند و بارانه زنان در عرصه اجتماعی است . متاسفانه تبلیغات گسترده برای حضور زنان در عرصه جامعه در سالهای گذشته بسیار سرسام آور بوده است ؛ ازکتابها و مطبوعات فمنیستی گرفته تا ماهواره ها و رسانه های بیگانه و حتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ، همه و همه متاسفانه بدین تفکر غلط دامن زده اند و با صد تاسف هنوز هم چنین می کنند.
در این رسانه ها این گونه تبلیغ و ترویج شد که حضور گسترده زنان در همه عرصه ها دوشادوش مردان امری ستوده و پسندیده است . در این تبلیغات زنان موفق و روشنفکر را زنانی نشان می دهند که توانسته اند در کارهای بیرون از منزل موفق عمل کنند ( حال آیا در خانه داری و همسرداری و فرزند پروری نیز موفق بودند یا نه اکثر مواقع مغفول می ماند ) و در عین حال متاسفانه زنان خانه دار یا بهتر بگوییم خانواده دار را زنانی نشان می دهند که جیغ جیغو ، غرغرو و امل و عقب افتاده اند . متاسفانه گسترش این دست تفکرات که معتقدند زنانی که به هر بهایی ، ولو بی عفتی و بی نجابتی ، در جامعه حضور دارند روشنفکر و پیشرفته اند و زنانی که در عرصه خانه و خانواده به رسالت مادری و تربیت انسان می پردازند زنان امل و عقب افتاده اند خود موجب حضور بیش از حد زنان در عرصه جامعه شد .
حضور زنان در عرصه جامعه شاید فوایدی از لحاظ مادی و اقتصادی داشته باشد اما قطعا مضرات بی شماری نیز از بعد فرهنگی و اجتماعی دارد ؛ یکی از این مضرات ارتباط و اختلاط گسترده زنان و مردان در محیط های مختلف است این اختلاط و درهم شدگی شاید در وهله اول چندان بد ننماید اما اگر بدانیم همین اختلاط ها مایه بیدار شدن حس تنوع طلبی در زنان و مردان ، هر دو ، می شود وضع کمی روشنتر می شود .
زنان و مردان که پیش تر با یکدیگر اختلاط کمی داشتند و همین موجب حفظ حریم و حدود زن و مرد و در نتیجه خانه و خانواده می شد وقتی با یکدیگر مختلط شدند و درهم آمیختند طبیعی است که حس شهوت جنسی و تنوع طلبی آنان زنده شود و همین امر سرآغاز بهانه گیری ها و اختلافات زن و شوهری می شود اختلافاتی که معمولا پشت سر هر کدام میل جنسی به شخصی دیگر ، پنهان شده است .
در واقع زنان مدرن و روشنفکر با حضور گسترده و با نشاط و دوشادوش مردان در عرصه جامعه ضمن اینکه سبب ساز فتنه ای برای خود شدند موجب فتنه ای نیز برای مردان شدند . به راستی آیا زن و مرد همکاری که از ساعت ۸ صبح تا ساعت ۴ بعد از ظهر ، یعنی ساعات اوج طراوت و بالندگی هر فرد ، کنار یکدیگر به کار و احیانا شوخی و خنده که ، به ناچار ضمن هرکار و همکاری ای پیش می آید ، مشغول هستند ؛ آیا احتمال سست شدن پیوندهای خانوادگی آنان عجیب است ؟! آنهم با توجه به اینکه چه زن و چه مرد در رابطه با جنس دیگر معمولا می کوشد وجهه ای بهتر و مطلوب تر از خود به نمایش بگذارد . آیا احتمال اینکه مرد یا زن از دست همسر خود که در زندگی واقعی که معمولا محفوف به انواع مشکلات می باشد و چهره واقعی هر فرد را از حجاب به در می آورد ؛ خسته شود و بخواهد تجربه جنسی جدیدی و رویایی را با فرد دیگر آغاز نماید امری بعید و دور از ذهن می نماید ؟!
متاسفانه هجوم بیش از حد زنان ( که خود مطالعه و تامل جدی جداگانه ای را می طلبد ) در سالهای اخیر در عرصه جامعه خود یکی از موجبات زنده شدن روحیه تنوع طلبی در درجه اول در خودشان و در درجه دوم برای مردان شد . متاسفانه در عصر ما این تفکر که از سعادت جامعه این است که زن و مرد کمتر یکدیگر را ببینند به محاق رفت و حتی مسخره نیز شد و بجای آن هرزه گردی و خودآرایی و ... و حضور بیش از حد یک عده زن روشنفکر ، در عرصه جامعه ، موجب گسترش شدید طلاق و از هم پاشیدگی خانواده و نیز معضلی به نام فرزندان طلاق شد . آیا خانه داری یا همان خانواده داری ارزشش از کار های بیرون از حریم خانه که متاسفانه در پشت بسیاری از آنها روابط نامشروع پنهانی نهفته است ، کمتر است ؟!
متاسفانه زنان مدرن و روشنفکر موجوداتی هستند که خیلی از آنها ، نه همه آنها ، تا حدود زیادی شهوت پرست و هوسبازند و در پی آنند در بیرون از خانه با کام جویی و خوش گذرانی بگذرانند و از زندگیشان بهره کامل جنسی ببرند و همین امر خود موجب فروپاشی خانه و خانواده خواهد شد همانطور که در غرب نیز چنین شده است .
البته حضور با نشاط و دوشادوش زنان در بیرون از خانه و خانواده موجب کسب استقلال مالی برای زنان مدرن نیز شد و این داشتن استقلال مالی موجب شد که زنان شاغل و روشنفکر در برابر کوچکترین ناملایمت و سختی ای ، که در هر زندگی ای خواه ناخواه به وجود می آید ، تاب نیاورده و در خواست طلاق نمایند و این خود حقیقتا قصه ای پر غصه است که قطعا در دراز مدت طومار خانواده را در هم خواهد پیچید .
به نظر می رسد برای کاهش اختلاط زن و مرد و از آن مهمتر کاهش حضور زنان در عرصه اجتماعی باید دست به کارهایی زد که از جمله آن می توان به این موارد اشاره کرد : با پرداخت حقوق به زنان خانه دار ، زنها را به خانه داری یا بهتر بگوییم خانواده داری ، تشویق کرد . با افزایش مرخصی زایمان زنان شاغل از شش ماه فعلی به یکسال ، به حضور زنان در خانه افزود. و نیز با دورکار کردن زنان شاغل و یا گسترش مشاغل خانگی و یا حتی اخراج زنان از کار ، می توان از حضور بیش از حد و افراطی زنان در عرصه جامعه کاست . ( متاسفانه ادارات دولتی به ویژه در تهران چندی است که انباشته شده است از تعداد زیادی زن و نیز متاسفانه دختر ترشیده که در این بحران بیکاری عرصه را بر اشتغال مردان تنگ کرده اند . مع الاسف هیچ نهادی هم قصد سامان دهی این وضع را ندارد. باید توجه داشت که شاید در نگاه اول اشتغال دختران به نفع آنها باشد اما این نکته را باید در نظر داشت که در شرایط فعلی در جامعه ما که معضل بیکاری معضلی اساسی است باید پسرها در اولویت کار باشند یا دست کم از حق مساوی با زنان در اشتغال برخوردار باشند نه اینکه زنان و دختران در اولویت قرار بگیرند این به نفع همه است ، زیرا یک پسر بیکار مساوی است با یک دختر بی شوهر ، چرا که هیچ کس به یک پسر بیکار زن نمی دهد ولی دختر بیکار مانعی برای ازدواج ندارد ، البته همانطور که گفتیم این به ضرر دختران نیز می شود زیرا یک پسر شاید به دلیل حضور بیش از حد زنان و دختران ۲ یا ۳ سال بیکار بماند اما پس از آنکه شغل پیدا کرد دست کم دیگر مشکلی برای ازدواج کردن ندارد و به راحتی می تواند با دختری که ۱۰ یا ۱۵ سال از خودش کوچکتر است ازدواج کند اما یک دختر اگر سنش از حدود ۳۰ یا ۳۲ سال بگذرد دیگر شانس چندانی برای ازدواج ندارد بنابراین مساله ای که دختران فکر می کردند به نفعشان است در نهایت به ضرر آنها تمام می شود .
منبع :حق

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار