مهمترین رویدادهای تاریخی بیستوسوم آذر
پارسینه: دکتر کریم سنجابی، رهبر جبهه ملی، با شاه ملاقات کرد و شاه به وی تکلیف نخستوزیری کرد. سنجابی اعلام کرد که پیشنهاد شاه را نپذیرفته و گفته است تنها راه بازگشت آرامش به کشور کنارهگیری او از سلطنت است.
مهمترین رویدادهای بیستوسوم آذر را در ادامه به نقل از پایگاه «موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران» میخوانید.
رویدادهای بیستوسوم آذر
سال ۱۲۸۶
عدهای از طرفداران استبداد و مخالفین مشروطه به تحریک محمدعلیشاه و به سرکردگی مقتدرنظام و صنیعحضرت در تهران دست به تظاهرات زدند و به مجلس شورای ملی حمله بردند. بین آنها و محافظین مجلس کار به تیراندازی کشید و سپس دامنه زدوخورد به توپخانه کشیده شد و عده زیادی از طرفین مقتول و مجروح شدند.
بعدازظهر امروز احتشامالسلطنه رئیس مجلس دو تن از برادران خود (علاءالدوله و معینالدوله) را به عنوان گله از واقعه توپخانه نزد شاه فرستاد و از این که شاه مسبب این واقعه بوده است، تذکراتی داد. محمدعلیشاه از گستاخی آنها عصبانی شده، دستور داد آن دو نفر را چوب مفصلی زدند و پس از توقیف تصمیم به قتل آنها گرفت.
سال ۱۲۸۶
علیرضاخان عضدالملک رئیس ایل قاجار برای نجات علاءالدوله که دامادش بود، در آبدارخانه دربار متحصن شد.
عصر امروز از طرف محمدعلیشاه، ناصرالملک و کلیه وزیران به کاخ شاه احضار شدند. شاه پس از فحاشی و نواختن چوب به سر و صورت آنها دستور داد آنها را توقیف کنند و واقعه توپخانه و بلوای تهران را نتیجه تحریک آنها دانست. در همین هنگام شاه دستور داد برای هلاکت ناصرالملک دژخیم «قهوه قجری» تهیه کند. ناصرالملک قبل از صرف قهوه مسموم به نماز ایستاد.
چرچیل، دبیر سفارت انگلیس، اوایل شب در دربار حضور یافت و اظهار داشت که از طرف وزیرمختار انگلیس پیام محرمانهای دارد و شاه را باید ملاقات کند. وقتی به حضور شاه رسید متذکر شد ناصرالملک از دولت انگلستان نشان دارد. باید بدانیم تقصیر او چیست. سرانجام با شفاعت و حمایت سفارت انگلیس موجبات آزادی او فراهم شد ولی شاه آزادی او را موکول به ترک ایران نمود. (۱)
سال ۱۲۹۰
امپراطور روسیه به نایبالسلطنه تزار در قفقازیه دستور داد تا هر چه زودتر چهار هزار سالدات (نظامی) روسی به ایران اعزام دارد.
سال ۱۳۰۰
در جلسه امروز مجلس شورای ملی عقد قرارداد رسمی بین دولتین ایران و شوروی به تصویب رسید. این قرارداد ۲۶ ماده دارد و در اثر تلاش مشاورالممالک، سفیر ایران در شوروی، در دولت سپهدار رشتی تنظیم گردید. به موجب این قرارداد بانک استقراضی روس با نقود و اشیاء و محاسبات و اموال منقول و غیرمنقول به ایران واگذار شد و تمام امتیازاتی که دولت روسیه تزاری و اتباع آن از ایران گرفته بودند، از درجه اعتبار ساقط گردید. دولت شوروی از تمام مطالبات خود صرف نظر کرد و کاپیتولاسیون را لغو نمود. در برابر این امتیازات دولت شوروی این حق را برای خود محفوظ نموده است که در صورت دخالت مسلحانۀ یک کشور ثالث در ایران و تهدید سرحدات شوروی قشون خود را وارد ایران نماید. علت تأخیر تصویب قرارداد در مجلس هم همین قسمت بود که با توضیحات از طرف دولت شوروی رفع نگرانی شد.
سال ۱۳۰۴
میرزا حسنخان مشارالملک، وزیر امور خارجه، تصمیم مجلس مؤسسان را مبنی بر تفویض دائمی سلطنت ایران به رضاخان پهلوی و اعقاب ذکور وی به تمام سفارتخانهها اعلام نمود.
سال ۱۳۱۱
دولت انگلستان یادداشت شدیداللحنی برای محمدعلی فروغی، وزیر خارجه ایران، فرستاد و مدعی شد اگر ایران در مورد امتیازنامه مطالبی دارد باید از طریق محاکم صالحه بینالمللی اقدام کند. فروغی در پاسخ دولت انگلیس متذکر شد ایران از این تهدیدات باکی ندارد.
سال ۱۳۲۰
مجلس شورای ملی پس از چند جلسه بحث پیرامون برنامه دولت از ۱۰۲ نفر نمایندگان حاضر ۷۷ نفر رأی اعتماد دادند.
سال ۱۳۲۲
سهیلی وزیران کابینه را به این شرح معرفی نمود: امانالله اردلان، وزیر دارایی، محسن صدر، وزیر دادگستری، حمید سیاح، وزیر پست و تلگراف، عبدالحسین هژیر، وزیر کشور، ابراهیم زند، وزیر جنگ، سرتیپ اسمعیل شفائی، وزیر پیشه و هنر، محمد ساعد مراغهای، وزیر امورخارجه، مصطفی عدل، وزیر مشاور، موسی نوری اسفندیاری، وزیر کشاورزی، دکتر عیسی صدیق، وزیر فرهنگ، نصرالله انتظام، وزیر راه، دکتر قاسم غنی، وزیر بهداری.
سال ۱۳۲۴
قوای کمکی برای پادگان تبریز که در شریفآباد قزوین از طرف قوای شوروی متوقف شده بودند، پس از تسلیم لشکر آذربایجان به تهران مراجعت نمودند.
سال ۱۳۲۵
شاه از سرلشکر رزمآرا، رئیس ستاد ارتش، به مناسبت وقایع آذربایجان تقدیر کرد.
سال ۱۳۲۶
رضا حکمت فرمان نخستوزیری دریافت کرد.
سال ۱۳۲۷
دکتر علیاکبر سیاسی مجدداً رئیس دانشگاه تهران شد.
سال ۱۳۳۲
امروز شهر تهران حالت جنگی به خود گرفته بود. تمام مؤسسات دولتی و سازمانهای ملی توسط تانکها و زرهپوش محافظت میشدند. تعداد کثیری نیز سرباز مسلح در خیابانهای تهران مستقر بودند.
موافقتنامهای بین ایران و شوروی امضاء شد. ایران تریاک میدهد تا از شوروی شکر بگیرد.
سال ۱۳۳۳
مجلس سنا کاخ علیرضا پهلوی را به مبلغ ۳۵ میلیون و ۲۱۰ هزار ریال خریداری کرد.
سال ۱۳۳۶
فروشگاه بزرگ فردوسی توسط یک کمپانی آلمانی در تهران آغاز به کار کرد.
سال ۱۳۴۱
نیکیتا خروشچف، نخستوزیر شوروی، اعلام کرد روابط شوروی و ایران عمیقاً بهبود یافته است.
سال ۱۳۴۵
در مسابقات آسیائی بانکوک تیم کشتی ایران مقام اول را به دست آورد.
سال ۱۳۴۷
در قیطریه شمیران یک گورستان سه هزار ساله پیدا شد.
سال ۱۳۴۸
۱۲۰۰ سکه قدیمی مربوط به اشکانیان و ساسانیان در کرمان کشف شد.
۱۰ قاچاقچی مواد مخدر اعدام شدند. در بین اعدامشدگان سه افسر وجود داشت.
سال ۱۳۵۴
پستخانه تهران آتش گرفت و قسمت زیادی از نامههای داخلی و خارجی سوخت.
سال ۱۳۵۷
اعلامیهای به امضای (ارتش آزادیبخش ایران) در توضیح واقعه لویزان منتشر شد و جریان کشتار دستهجمعی آنان را تشریح نمود.
دکتر کریم سنجابی، رهبر جبهه ملی، با شاه ملاقات کرد و شاه به وی تکلیف نخستوزیری کرد. سنجابی اعلام کرد که پیشنهاد شاه را نپذیرفته و گفته است تنها راه بازگشت آرامش به کشور کنارهگیری او از سلطنت است.
در تظاهرات یزد عده کشتهشدگان به پنج نفر رسید.
بیمارستان شاهرضای مشهد مورد حمله نظامیان قرار گرفت و عدهای از پزشکان و پرستاران زخمی شدند. دولت برای رسیدگی به فاجعه بیمارستان شاهرضای مشهد هیاتی را به مشهد فرستاد، در این هیات سپهبد کاتوزیان، دکتر شمسالدین مفیدی و دکتر حفیظی و دکتر طباطبایی شرکت کردند.
________________________
۱. حاج مهدیقلیخان هدایت(مخبرالسلطنه)، وزیر عدلیه کابینه ناصرالملک، جریان احضار و توقیف وزراء را در کاخ گلستان در کتاب خاطرات و خطرات صفحۀ ۱۵۹ و ۱۶۰ چنین می نویسد: «.... کابینه خواهینخواهی مشی میکند، شاه نظر خوبی به این کابینه ندارد، مثل همه کابینهها چلهای طی شد تا ۱۴ ذیقعده نزدیک غروب شاه وزراء را احضار فرمودند. در صحن گلستان جمع شدیم و در یکی از خیابانها نزدیک نارنجستان شرفیاب و مورد عتاب و خطاب، فرمودند حالا من خوابیدهام برای من وزراء معین میکنید و صورتاً هم حق داشت، دیدیم گلستان خارستان است، مجال زبان نبود گوش شدیم جمله آخر این بود که بروید پی کارتان! مرخص شدیم ناصرالملک در اطاق حاجبالدوله حبس شد. وزراء در اطاق امیربهادر توقیف. معلوم شد علاءالدوله هم در آبدارخانه توقیف است و محکوم به اعدام. عضدالملک هم برای حفظ او در آبدارخانه منتظر عفو ملوکانه است. به امیربهادر گفتم ناصرالملک نشانهایی از دولت انگلیس دارد و به سراغ او خواهند آمد. خوب است کار به آنجا نکشد. گفت صنیعالدوله هم به من گفت معطل کار علاءالدوله و در محظور عضدالملکایم. برای ناصرالملک خطری نیست. چیزی از شب نگذشته بود که چرچیل تشریف آوردند شرفیاب شدند. چرچیل به شاه گفته بود ما باید تقصیر ناصرالملک را بدانیم اگر خیانتی کرده است نشانهای خودمان را از او پس بگیریم. علاءالدوله و ناصرالملک مرخص شدند. وزراء با ناصرالملک به منزل او رفتیم مقرر بود که سحر به فرنگ حرکت کند. رسم وداع به عمل آمد. هر کس به منزل خود رفت. صنیعالدوله به اندرونی خود و من به اطاق بیرونی، به اصطلاح (سردم) که جمعی از خانواده منتظر بود وارد شدم. نشستم حالت رقت در من پیدا شد. قدری گریستم تا توانستم صحبت کنم. آن چه گذشته بود بیان کردم خاطرها تسکین یافت. ناصرالملک سحر مصحوب با نمایندهای از سفارت انگلیس به انگلیس حرکت کرد.»
ارسال نظر