گوناگون

چرا روسیه دست از سر اوکراین برنمی‌دارد؟

چرا روسیه دست از سر اوکراین برنمی‌دارد؟

پارسینه: روسیه به لحاظ تاریخی همواره اوکراین را بخشی از خاک خود می دانسته و از هرگونه استقلال یا چرخش آن به غرب رنجیده می شود. گرفتاری غرب در مبارزه با کرونا و مهار چین هم موجب شده است تا مسکو با خیال آسوده تری نیات خود در اروپای شرقی را دنبال کند.

به گزارش «پارسینه» به نقل از گاردین ، ولادیمیر پوتین یکی از آن مرد‌های قدیمی و مشتاق روز‌هایی است که اتحاد جماهیر شوروی قدرت بزرگی بود. او هنوز دموکراسی‌های غربی را به عنوان دشمنان خود می‌بیند که در صورت امکان باید سردرگمشان کرد؛ و او هرگز با از دست دادن جمهوری‌های اقماری شوروی در اروپای شرقی دوران چنگ کنار نیامده است، موضوعی که به ویژه در مورد اوکراین صادق است.

دیدگاه روسیه مبنی بر اینکه اوکراین یک سرزمین دزدیده شده است و حق طبیعی آن با روسیه است، ریشه در دوران تزار و قبل از آن دارد. اوکراینی‌ها (و بلاروسی ها) معمولا «روس‌های کوچک» نامیده می‌شدند. روایات بومی بر تاریخ مشترک و ایمان مشترکی تاکید می‌کنند که دو نژاد برادر اسلاو شرقی را به شکلی جدایی ناپذیر به هم پیوند می‌دهد. پوتین بار‌ها گفته است که «روس‌ها و اوکراینی‌ها یک ملت هستند».

سرکوب‌های قرن ۱۹ از طرف امپراتوری روسیه که شامل ممنوعیت زبان اوکراینی هم بود، به راحتی فراموش شده است. در سال ۱۹۱۸، پس از انقلاب روسیه، اوکراین استقلال خود را اعلام کرد، اما بلافاصله آن را کنار گذاشت. در دهه ۱۹۳۰، یک «قحطی تروریستی» ساخته انسان، معروف به هولودومور، بیش از ۷ میلیون نفر را که عمدتا از قوم اوکراینی بودند از بین برد و اکنون به طور رسمی به عنوان نسل کشی از طرف شوروی دیده می‌شود.

علیرغم همه اینها، پوتین تلاش اوکراین امروزی برای روابط نزدیکتر با اتحادیه اروپا و ناتو را یک خیانت می‌داند. این موضوع یادآور نگرش دهه ۱۹۵۰ فرانسه نسبت به الجزایر و قرن ۱۹ انگلستان نسبت به ایرلند است. با این حال، به نظر می‌رسد که او واقعاً از این می‌ترسد که تمایل کیف به غرب، با تشویق آمریکا و متحدانش صورت گرفته باشد و با سوءاستفاده از آن، تهدیدی برای روسیه ایجاد کنند.

شناخت اندکی از این تاریخ مشترک برای درک اینکه چرا تنش‌های کنونی در مرز اوکراین امکان تبدیل شدن به یک جنگ اروپایی را دارد ضروری است. در سال ۲۰۱۴، پوتین در پاسخ به انقلابی که رئیس جمهور اوکراین را که به روسیه نزدیک بود سرنگون کرد، به کریمه حمله کرد و آن را ضمیمه خاک خود کرد و سپس یک درگیری جدایی طلبانه نیابتی را در منطقه دونباس آغاز کرد.

شکست تلاش‌های صلح که توسط آنگلا مرکل آلمان حمایت می‌شد، مستقیماً به بحران امروز منجر شد. پوتین با استقرار بیش از ۹۰۰۰۰ نیرو و سلاح‌های سنگین در اطراف مرز‌های اوکراین، ممکن است سعی کند کیف و غرب را به سمت حل و فصل دائمی، لغو تحریم‌ها و به رسمیت شناختن وضعیت جدید کریمه سوق دهد.

اما او انگیزه‌های دیگری نیز دارد. مسکو همواره با گسترش ناتو به شرق به ویژه به لهستان و جمهوری‌های بالتیک، پس از دهه ۱۹۹۰ مخالفت کرده است. او می‌خواهد استقرار اخیر نیرو‌ها و موشک‌های ناتو در این منطقه را به عقب بازگرداند. او همچنین می‌خواهد فروش تسلیحات ایالات متحده و بریتانیا به کیف، و صحبت از «آینده یوروآتلانتیکی» اوکراین متوقف شود.

پوتین که در استفاده از موقعیت نسبتا ضعیف ژئواستراتژیک روسیه به نفع خود مهارت دارد، احساس می‌کند که فرصتی فراهم شده است. شکست ایالات متحده در افغانستان، پس از شکست‌های مشابه آمریکا در مورد سوریه، کریمه و گرجستان، ممکن است او را متقاعد کرده باشد که یک ماجراجویی دیگر در اوکراین در نهایت می‌تواند به نفع او باشد، در حالی که از پیامد‌ها نظامی جدی هم جلوگیری کند.

در این مورد، احتمالا او چندان اشتباه نمی‌کند. جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، یک سری هشدار‌های سخت را صادر کرده است. او می‌گوید که به زودی مستقیماً با رهبر روسیه گفتگو خواهد کرد. در همین حال، او هفته گذشته به خود می‌بالید که «جامع‌ترین و موثرترین مجموعه ابتکارات را آماده کرده است تا ادامه دادن و انجام کاری که مردم را نگران می‌کند را برای آقای پوتین بسیار بسیار دشوار سازد.»

معنای این سخنان بایدن از نظر عملی این است که ایالات متحده قصد دارد روسیه را در صورت حمله به اوکراین از نظر اقتصادی و از راه‌های دیگر مجازات کند، اما هیچ واکنش نظامی آشکاری وجود نخواهد داشت. ناتو برای نجات اوکراین حمله نخواهد کرد و درگیری گسترده تری وجود نخواهد داشت. همانطور که پوتین می‌داند، بایدن در کار پایان دادن به جنگ‌ها است نه شروع آن. این وعده او به رای دهندگان آمریکایی است و در هر صورت، او روی مسئله چین و کووید ۱۹ تمرکز کرده است.

از این نظر، بحران موجود لحظه بسیار خطرناکی را برای اوکراین و اعتبار اتحاد غربی ایجاد کرده است. ناله‌های جنجالی وزیر خارجه انگلیس، لیز تراس، در مورد دفاع از «مرز آزادی» در واقع اعتراف به ناتوانی است. پوتین ممکن است به دنبال یک دزدی دیگر در روز روشن باشد، اما واقعاً چه کسی می‌خواهد جلویش را بگیرد؟
منبع: پارسینه

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار