عزیزیخادم میتواند تحول جدیدی ایجاد کند؟

پارسینه: در چنین چرخهای فقط تعویض آدمها و آوردن افرادی تازه شرط نیست بلکه باید یک انقلاب فکری را ایجاد و سیستمهای دیگری را باب کرد و از روشهایی تازه سود جست.
تحریریه پارسینه _ گروه ورزش | شهابالدین عزیزی خادم در سالهای اخیر که عضویت هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال را داشت بارها حرفهایی زد و مصاحبههایی کرد که نشان میداد وی نه عضو این نهاد بلکه منتقد درجه اول فدراسیون است و بنابراین خیلیها این پرسش منطقی را مطرح میکردند که اگر این همه عیب در فوتبال میبیند چرا آنها را با کمک همکارانش درست نمیکند و آیا بهتر نیست به جای مصاحبه با رسانهها ایرادات موجود در فوتبال را در جلسات فدراسیون و به قولی درون خانواده مدیران حل و فصل نماید و موضوعات را رسانهای نکند.
با این وجود پیروزی روز گذشته عزیزی خادم در انتخابات ریاست فوتبال نه توفیق منتقدان و پیروزی افراد دارای ایدههای متفاوت و تازه بلکه براساس نوعی نگرش موفقیت پیکره سابق فدراسیون و ابقای همان آدمها و همان روشها در گردش امور فوتبال تلقی میشود. عزیزی خادم با کسب آرایی بیشتر در رقابت با کیومرث هاشمی که او را فرد مورد نظر وزارت ورزش تلقی میکردند، هدایت فدراسیونی را در دست گرفت که در تمامی 15 سال اخیر با افکار و روشها و آدمهایی شبیه به وی و به واقع با گروه او هدایت شده است.
برخی میگویند که شاید با عدم راهیابی حیدر بهاروند به انتخابات دیروز و با دور ماندن امثال علی کفاشیان و مهدی تاج از انتخابات امسال فردی به جز آنها و خارج از چرخههای تکراری و آشنای دو دهه اخیر سکاندار شده اما واقعیت امر این است که آدمی از همان جمع به قدرت رسیده است و لاجرم باز روشهایی به کار گرفته خواهد شد که محصول همان مکانیسمهای فکری است و دور نیست روزی که همان آدمهای همیشگی و یا طرز فکر و نگاهشان در فدراسیون مستقر شود و اداره کارها را باز در دست گیرد و به واقع چنان آدمهایی چه با حضور فیزیکی و چه با بسط و اجرای روشهایشان یک بار دیگر در فدراسیون جولان داده و سکاندار خواهند ماند.
این اولین و البته عقلاییترین برداشت از نتیجه انتخابات روز 10 اسفند 1399 است اما اگر فرض کنیم که عزیزی خادم بخواهد جداً و واقعاً از روند قبلی حاکم بر فدراسیون فاصله گیرد و موجد یک انقلاب فکری در این نهاد شود، چه باید بکند و روشهای کاریاش چه باید باشد تا خیلیها به این نتیجه نرسند که عملاً هیچ تفاوتی در فدراسیون ایجاد نشده و «در»ها روی همان پاشنهها میچرخند.
در چنین چرخهای فقط تعویض آدمها و آوردن افرادی تازه شرط نیست بلکه باید یک انقلاب فکری را ایجاد و سیستمهای دیگری را باب کرد و از روشهایی تازه سود جست.
بنویسید کریمی بخوانید غیر کریمی !!!!!!