حجت الاسلام لاهوتی به روایت خاطرات هاشمی رفسنجانی/۱۳۶۰
خاطرات 30 فروردين 60
"شب مهمان آقاى لاهوتى بوديم از امام و ماها شكايت داشتند كه چرا در جريان حادثه كوچصفهان از ايشان حمايت نشده است. بايد با ايشان صحبت و احساساتش را آرام و تنظيم كرد." ( عبور از بحران، هاشمی رفسنجانی، ص 74 .)
جمعه 18 ارديبهشت 60
"ظهر آقاى لاهوتى مهمان ما بود و بحث هايى در باره نقاط ضعف جناح ليبرال شد و ترديدى كه بعضى ها در كيفيت فرماندهى جنگ دارند تعديل شده است. بعضى گله ها شخصى است." ( عبور از بحران، هاشمی رفسنجانی، ص 103 .)
جمعه 22 خرداد 60
"شب آقاى لاهوتى آمد و بحث هاى زيادى در باره مواضع ايشان داشتيم. ايشان از مواضع امام، ما، مردم، صدا و سيما و مجلس انتقاد داشت." ( عبور از بحران، هاشمی رفسنجانی، ص 151 .)
آقاى لاهوتى كه يك چهره محبوب و سرشناس و باسابقه و فعال بود، مانعى بر سر راه استقرار ديكتاتورى بحساب ميآمد و بطوريكه از همين مختصر آشكار است و بقول آقاى هاشمى نتوانسته اند احساساتش را آرام و تنظيم كنند و وى را مطيع و فرمانبردار خود سازند، تصميم به حذف وى گرفته مىشود.
چهارشنبه 6 آبان 60
"ساعت 3 بعد از ظهر خبر دادند كه از طرف دادستانى انقلاب به خانه حسن لاهوتى ريخته اند و خانه را تفتيش مىكنند. به آقاى اسداللَّه لاجوردى گفتم با توجه به سوابق و مبارزات آقاى لاهوتى بى حرمتى نشود. گفت : دنبال مدارك وحيد لاهوتى هستند. اول شب اطلاع دادند كه آقاى لاهوتى را به زندان بردهاند و احمد آقا هم تماس گرفت و ناراحت بود. قرار شد بگوييم ايشان را آزاد كنند. آقاى لاجوردى پيدا نشد، به آقاى سيد حسين موسوى تبريزى دادستان كل انقلاب گفتم و قرار شد فوراً آزاد كنند. احمد آقا گفت، امام هم از شنيدن خبر ناراحت شدند." ( عبور از بحران، هاشمی رفسنجانی، ص 348.)
پنجشنبه 7 آبان 60
"اول وقت بعداز نماز و كمى مطالعه، عفت تلفنى اطلاع داد كه آقاى لاهوتى را ديشب به بيمارستان قلب بردهاند. بلافاصله تلفن زد و گفت از دنيا رفتهاند. تماس گرفتم. معلوم شد صحت دارد. آقاى لاجوردى دادستان انقلاب تهران گفت، آقاى لاهوتى اتهامى نداشتهاند، براى توضيح مدارك مربوط به وحيد آمده بودند كه به محض ورود به زندان دچار سكته قلبى شده و معالجات بى اثر مانده است. قرار شد پزشكى قانونى نظر بدهد. ساعت 8 صبح جلسه علنى تشكيل شد. من خبر فوت ايشان را دادم و ضمن اعلام خبر گريه كردم. در باره كيفيت دفن آقاى لاهوتى مشورتهايى شد، قرار شد روابط عمومى مجلس اعلان كند. دادستانى مى خواست بدون اطلاع به قبرستان ببرد موافقت نكردم." ( عبور از بحران، هاشمی رفسنجانی، ص 349 .)
شنبه 9 آبان 60
"قرار شد فاتحهاى براى مرحوم لاهوتى بگيريم. چون خانواده ايشان بخاطر نارضايتى شديد از جريان حاضر نشد اعلان فاتحه كند. روابط عمومى مجلس شورا براى ايشان و دو نفر ديگر نمايندگان مجلس كه اخيراً در تصادف اتوموبيل فوت كردهاند ...، يكجا فاتحه اى اعلام كرد."( عبور از بحران، هاشمی رفسنجانی، ص 352.)
چهارشنبه 13 آبان 60
"احمد آقا خمينى ساعت 10 صبح آمد و پرونده آقاى لاهوتى را كه از دادستانى براى اطلاع دادن به امام گرفته بود آورد. و ليستى از اشيايى كه در بازرسى آقاى لاهوتى برده بودند. و گفت در مورد ايشان بهتر بود با ظرافت عمل شود بخاطر خدمات ايشان در دوران مبارزه" ( عبور از بحران، هاشمی رفسنجانی، ص 356 .)
جمعه 15 آبان 60
"... اول شب حميد و فائزه آمدند و شب را پيش من ماندند چون تنها بودم. مقدارى آنها را تسليت دادم و ارشاد كردم. غير مستقيم گله داشتند كه چرا من با صراحت نگفتم كه آقاى لاهوتى در زندان سكته كرده و فوت شده." ( عبور از بحران، هاشمی رفسنجانی، ص 359 .)
سه شنبه 26 آبان 60
"... آقا جلال را فرستاده بودم كه چيزهاى شخصى مرحوم لاهوتى را كه دادستانى هنگام بازداشت ايشان از منزلشان برده بود بگيرد، بعداز ظهر آورد.") ( عبور از بحران، هاشمی رفسنجانی، ص 371.)
ارسال نظر