روزي روزگاري ارتش سري...
پارسینه: دفعه اولي كه مهمان خانههاي ما شد، درست بعد از جنگ بود، جنگ هشت ساله خودمان؛ وقتي كه شور و هيجان جنگ و دفاع، نفرت از دشمن، جاسوسبازي، كلت، يونيفرم، مسلسل و... برايمان مملوستر بود.
روزهايي كه «ارتش سري» پخش ميشد، حس جنگ، يا از بيرون خانهها ـ با بمب و موشك و آژير قرمز ـ به خانههايمان سرك كشيده بود، يا آن را از برنامههاي تلويزيوني تجربه كرده بوديم و مهمانخانهها و خاطرهها و عاطفههايمان شده بود.
نسل ما اينطور ارتش سري را ديد و دوستش داشت و به خاطر سپرد. در ارتش سري حتي آدمبدها هم پيچيده و دوستداشتني بودند نسل ما با ارتش سري با همه حسهاي ممكن همذاتپنداري كرد: ترس، دلهره، شجاعت، پنهانكاري، تعليق، خشم، نفرت، عشق و... «كسلر» موذي، «البر» دورانديش، «مونيك» احساساتي و «راينهارت» خوشقلب!
چيز ديگري كه ارتش سري را براي ايرانيها جذاب و بهيادماندني كرد، دوبله فاخر آن بود؛ دوبلهاي كه در كمتر سريال خارجي تكرار شد.
ايرج رضايي، سرپرست گويندگان ارتش سري را برعهده داشت و خودش هم در نقش البر ـ صاحب كافه كانديد ـ سخن ميگفت. براي ايرج رضايي و نسل اوليهاي دوبله ايران ارتش سري معنا و انگيزه ديگري هم داشت، به قول ايرج رضايي «ميخواستند از دوبله ايراني اعاده حيثيت كنند».
ارتش سري سريالي با فضاي جنگ جهاني بود كه اتفاقات مربوط به يك گروه نجات در بلژيك را روايت ميكرد. فعاليتهاي اين گروه بيشتر فراري دادن خلبانهاي بريتانيايي بود كه هواپيمايشان در بلژيك سقوط ميكرد. اعضاي اين گروه در بروكسل رستوراني داشتند و با افسران گشتاپو كه آن شهر را اشغال كرده بودند، رفتار خوبي داشتند؛ نكتهاي كه پس از جنگ براي آنها دردسرساز ميشود، چون مردم شهر فكر ميكنند آنها با افسران گشتاپو دوست بودهاند. سريال ارتش سري محصول سال 1977 شبكه بيبيسي بود كه در ايران با استقبال زيادي مواجه شد.
ارتش سري (secret army)، محصول مشترك انگليس و بلژيك است كه در سال 1977 ساخته شده است.
پايان غيرقابل انتظار سريال، فرار كسلر ـ فرمانده آلمانيها ـ از زندان متفقين به وسيله رشوه و جواهرات، تيرباران سرگرد راينهارت توسط آلمانيها و تخريب كافه كانديد توسط مردم خشمگين بروكسل و تراشيدن موي زنان شاغل در كافه به اين گمان كه آنها با آلمانيها همدست هستند از سكانسهاي به يادماندني ارتش سري است.
جام جم
ارسال نظر