بروکینگز: ایران در درگیری شکست خواهد خورد، اما در جنگ پیروز میشود
پارسینه: تحلیل گر بروکینگز در یادداشتی با اشاره به توانایی ایران در ایجاد، اصلاح و بازسازی شبه نظامیان مورد حمایت خود در منطقه تاکید کرد که حتی اگر شخصیتهای برجسته فعال در برنامه هستهای یا نفوذ منطقهای ایران هم کشته شوند، قدرت این کشور از بین نخواهد رفت.
به گزارش «پارسینه»، پس از ترور شهید محسن فخری زاده، دانشمند صنایع هستهای و دفاعی، مسئله واکنش ایران به این موضوع به موضوعی بحث برانگیز در داخل و خارج از کشور بدل شده است. گروههای سیاسی داخلی بحث ترور را به مذاکرات هستهای و برجام پیوند زده و هر یک بر اساس برداشتی که از نیات عاملان ترور دارند، موضع خود را توجیه میکنند.
در میان مقامات و تحلیلگران خارج از ایران بر سر اینکه هدف از این ترور ضربه زدن به برنامه هستهای و همچنین مشکل ساختن توافق میان دولت جو بایدن و ایران برای احیای برجام بوده تقریبا اجماع وجود دارد. از آنجا که شکی وجود ندارد که این ترور توسط عوامل اسرائیل، و نه ایالات متحده، صورت گرفته است، نحوه پاسخ ایران به آن و پیامدهای بعدی آن محل پرسش و تحلیل است.
اندیکشده بروکینگز با اشاره به تحرکات اخیر علیه ایران همچون ترور شهید فخری زاده، حملات ادعایی به نیروهای ایرانی در مرز عراق و سوریه، و تحریمهای آمریکا علیه شرکتهای در سایه ایران، به طرح این موضوع پرداخته است که ایران در زد و خوردها شکست میخورد، اما در جنگ پیروز خواهد شد.
«رنج علاءالدین»، تحلیلگر بروکینگز، مینویسد در حالی که ایران از ابتدای انقلاب اسلامی باور دارد که آمریکا در سراشیبی قرار گرفته است، اما تصور حمله گسترده آمریکا به این کشور و متحدانش در یک سال اخیر به شکل فزایندهای ملموس شده است.
ترور فخری زاده که چند روز پس از نشست مخفیانه اسرائیل، عربستان و آمریکا در نئوم عربستان سعودی صورت گرفت، به عنوان نشانهای از این نیت دیده میشود. این حمله ده روز پس از انتشار گزارشی انجام شد که مدعی بود دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، به جای حمله به داراییها و متحدان ایران در خارج، به دنبال تهاجم مستقیم به خود این کشور بوده است.
تهران به طور تاریخی برای ایجاد موازنه در مقابل آمریکا به حضور نیروهای این کشور در اطراف خود و آسیب پذیری آنها تکیه کرده بود، اما تصمیم دولت ترامپ برای کاهش نیروها در عراق و افغانستان میتواند امکانات ایران برای ضربه زدن به نیروهای آمریکایی و در نتیجه ایجاد موازنه را محدود کند. به گفته برخی منابع نزدیک به رهبری عراق، شماری از سران گروههای شبه نظامی در این کشور به همراه پشتیبانهای آن در تهران به این نتیجه رسیده اند که دولت ترامپ به دنبال آن است که از آخرین فرصت خود برای ضربه زدن به ایران استفاده کند و با خروج نیروها، این حمله به واقعیت خواهد پیوست. این منابع گفته اند که برخی از سران شبه نظامیان در انتظار یک برنامه احتمالی برای سر به نیست کردن نیروهای وابسته به ایران، پنهان شده و یا حضور عمومی خود را کاهش داده اند.
علاءالدین میگوید ایران میتواند انتخاب کند که این ضربات را تحمل کند یا حملات تلافی جویانه محدود (نمادین) انجام دهد. این ایده بر اینپایه استوار است که میتواند دشمنان را از اقدامات بیشتر باز دارد، اما در عین حال خطر هموار کردن راه آمریکا و متحدانش برای تشدید حملات را به همراه دارد و ممکن است اثری ثانویه در عراق داشته باشد.
به جای آن ایران میتواند با کنار گذاشتن نگرانی از آغاز جنگ از سوی آمریکا، یک حمله پیش دستانه گسترده را علیه آمریکا و/یا متحدانش آغاز کند.
تهران میتواند از شبکه مورد حمایت خود در منطقه برای انجام یک سری حملات علیه تعداد زیادی از اهداف، از جمله کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، استفاده کند. این حملات در مقیاس و شدت قابل توجهی صورت خواهد گرفت، به این امید که مانع از حمله گسترده آمریکا شود، اما در واقع میتواند یک تهاجم متقابل از طرف آمریکا و متحدانش را موجب شود که این خطر بزرگی برای ایران است. در صورتی که حملات به ایران و متحدانش در هفتههای آتی ادامه پیدا کند، آمریکا نیروهایش را عراق خارج کند، و یا موجی از ترور شخصیتهای عالی رتبه شکل بگیرد، حکومت ایران ممکن است به چنین گزینهای متوسل شود.
ایران ممکن است همچنان برتری راهبردی را هم حفظ کند. ایالات متحده و متحدانش انتخابهای دشواری پیش رو دارند. جدا از تلاش برای تخریب سازش میان ایران و آمریکای تحت رهبری جو بایدن، به سختی میتوان دریافت که دولت هدف غایی دولت ترامپ چیست. حکومت ایران ممکن است در داخل و منطقه تضعیف شود و زیرساخت گروههای مورد حمایتش ویران شود، اما همچنان میتواند روی دو واقعیت مهم حساب کند.
نخست این که متحدان آمریکا در خلیج فارس، به ویژه عرستان سعودی و امارات متحده عربی، میلی به یک آتش افروزی بزرگ ندارند. آنها خود در خط آتش قرار دارند و تمایلی به یک تلاش تمام عیار برای سرنگون کردن حکومت ایران ندارند.
دوم، ایران به طور منحصر به فردی به اصلاح و بازسازی شبکه وابستگان منطقهای خودش میپردازد. این موقعیت از روابط پیچیده و چندلایه بین شخصی و بین سازمانی تشکیل شده و با مراکز قدرت متعدد تقویت میشود: ایران در عراق، سوریه، لبنان، و یمن نهادهای موازی ایجاد کرده است که جای پای محکمی پیدا کرده اند، نیرومندند، و در مقابل شرایط امنیتی پرخطر و نهادهای دولتی ضعیف بادوامند. تهران گروههای شبه نظامی قدرتمندی ایجاد کرده است که میتوانند حول ارزشها و اهداف مشترکی گرد هم آیند که در نهایت آنها را به جمهوری اسلامی متصل میکند.
ایران در اجرای فرمول یک کشور با دو سیستم در کشورهای جنگ زده منطقه تبحر دارد. این کشورها عمدا ضعیف نگه داشته میشوند، چرا که تهران به دنبال بازسازی نهادهای آنها در تطابق با هنجارها و اصول دولت سازی معمول نیست. برای غرب، به طور مثال، اصلاحات بخش امنیتی به معنای بازسازی ارتشهای ملی مرسوم خواهد بود که از هنجارها و قوانین بین المللی تبعیت میکنند. در مقابل، ایران طرفدار دیدگاهی با محوریت بازیگران مسلح غیردولتی است و الزامی نمیبیند که این دیدگاه با هنجارها و قوانین بین المللی همراستا باشد.
ایران مانند رقبایش و آمریکا در صورت لزوم گروههای مورد حمایتش را کنار میگذارد، اما بر خلاف آنها در ایجاد و بازایجاد این گروهها بی همتاست. ایران همچنین یک ظرفیت قابل توجهی در بهره گیری از جنبشهای محلی دارد که منافعش را به چالش میکشند. برای نمونه، عصائب اهل الحق، یکی از گروههای شبه نظامی قدرتمند، از جنبش شبه نظامی تحت رهبری مقتدی صدر جدا شد که به لحاظ تاریخی با توسعه طلبی ایران مخالف بوده است. به شکلی مشابه، به دنبال همه پرسی استقلال در اقلیم کردستان عراق، ایران در رهبری کردها فاصله انداخت و نیروهای مورد حمایتش را برای مقابله با پیشمرگه بسیج کرد. این رویداد تا اندازه زیادی نتیجه توافقی بود که با حزب اتحادیه میهنی کردستان صورت گرفته که در یک دولت ائتلافی با حزب دموکراتیک کردستان بر این منطقه حکومت میکرد.
شرکای ایران معمولا موقعیت بهتری پیدا میکنند در حالی که متحدان آ» ریکا به طور مرتبط در مقابل گروههای مورد حمایت ایران شکست میخورند، رام میشوند و تحقیر میشوند. گروههای مورد حمایت آمریکا هم در سوریه و هم در عراق هر درگیری سیاسی و نظامی مهمی را واگذار کرده اند. کردها، متحدان قدیمی آمریکا، در اکتبر ۲۰۱۷ در شهر کرکوک، جایی که حتی خود نیروهای آمریکایی حضور داشتند، از نواب ایران شکست خوردند.
تحلیلگر بروکینگز بر این اساس اذعان میکند که اگر هدف دولت ترامپ بی ثبات کردن ایران و ضربه زدن به قوای نظامی آن است، این دیدگاه تک بعدی واقعیت توانمندی استثنایی ایران در بازسازی و اصلاح زیرساختهای امنیتیش را نادیده میگیرد. او میگوید یک تلاش گسترده از طرف دولت ترامپ و اسرائیل برای آن که تا جای ممکن پیش از ۲۰ ژانویه به زیرساختهای امنیت داخلی و منطقهای ایران ضربه بزنند میتواند یک وضعیت نرمال جدید ایجاد کند که طی چهار سال آینده هم دنبال شود.
منطق پشت این اقدام بر دو پایه استوار است. نخست، اطمینان از این که ایران فضای تنفس برای بازسازی تواناییهای قهرآمیز خود ندارد، و دوم این که بازگشت آمریکا به توافق هستهای را پیچیده کند.
علاءالدین این طور نتیجه میگیرد که در بدترین حالت ایران مجبور خواهد شد با این احتمال که رقبایش میتوانند و میخواهند اشخاص محوری برای برنامه هستهای و گروههای شبه نظامی مورد حمایتش را از میان بردارند دست و پنجه نرم کند. با این وجود، رهبران تهران خیالشان راحت است که دشمنان برای نابود کردن نهادها و شبکههای زیرساخت امنیتی ملی، چه در داخل و چه در منطقه، باید دست و پا بزنند.
در میان مقامات و تحلیلگران خارج از ایران بر سر اینکه هدف از این ترور ضربه زدن به برنامه هستهای و همچنین مشکل ساختن توافق میان دولت جو بایدن و ایران برای احیای برجام بوده تقریبا اجماع وجود دارد. از آنجا که شکی وجود ندارد که این ترور توسط عوامل اسرائیل، و نه ایالات متحده، صورت گرفته است، نحوه پاسخ ایران به آن و پیامدهای بعدی آن محل پرسش و تحلیل است.
اندیکشده بروکینگز با اشاره به تحرکات اخیر علیه ایران همچون ترور شهید فخری زاده، حملات ادعایی به نیروهای ایرانی در مرز عراق و سوریه، و تحریمهای آمریکا علیه شرکتهای در سایه ایران، به طرح این موضوع پرداخته است که ایران در زد و خوردها شکست میخورد، اما در جنگ پیروز خواهد شد.
«رنج علاءالدین»، تحلیلگر بروکینگز، مینویسد در حالی که ایران از ابتدای انقلاب اسلامی باور دارد که آمریکا در سراشیبی قرار گرفته است، اما تصور حمله گسترده آمریکا به این کشور و متحدانش در یک سال اخیر به شکل فزایندهای ملموس شده است.
ترور فخری زاده که چند روز پس از نشست مخفیانه اسرائیل، عربستان و آمریکا در نئوم عربستان سعودی صورت گرفت، به عنوان نشانهای از این نیت دیده میشود. این حمله ده روز پس از انتشار گزارشی انجام شد که مدعی بود دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، به جای حمله به داراییها و متحدان ایران در خارج، به دنبال تهاجم مستقیم به خود این کشور بوده است.
تهران به طور تاریخی برای ایجاد موازنه در مقابل آمریکا به حضور نیروهای این کشور در اطراف خود و آسیب پذیری آنها تکیه کرده بود، اما تصمیم دولت ترامپ برای کاهش نیروها در عراق و افغانستان میتواند امکانات ایران برای ضربه زدن به نیروهای آمریکایی و در نتیجه ایجاد موازنه را محدود کند. به گفته برخی منابع نزدیک به رهبری عراق، شماری از سران گروههای شبه نظامی در این کشور به همراه پشتیبانهای آن در تهران به این نتیجه رسیده اند که دولت ترامپ به دنبال آن است که از آخرین فرصت خود برای ضربه زدن به ایران استفاده کند و با خروج نیروها، این حمله به واقعیت خواهد پیوست. این منابع گفته اند که برخی از سران شبه نظامیان در انتظار یک برنامه احتمالی برای سر به نیست کردن نیروهای وابسته به ایران، پنهان شده و یا حضور عمومی خود را کاهش داده اند.
علاءالدین میگوید ایران میتواند انتخاب کند که این ضربات را تحمل کند یا حملات تلافی جویانه محدود (نمادین) انجام دهد. این ایده بر اینپایه استوار است که میتواند دشمنان را از اقدامات بیشتر باز دارد، اما در عین حال خطر هموار کردن راه آمریکا و متحدانش برای تشدید حملات را به همراه دارد و ممکن است اثری ثانویه در عراق داشته باشد.
به جای آن ایران میتواند با کنار گذاشتن نگرانی از آغاز جنگ از سوی آمریکا، یک حمله پیش دستانه گسترده را علیه آمریکا و/یا متحدانش آغاز کند.
تهران میتواند از شبکه مورد حمایت خود در منطقه برای انجام یک سری حملات علیه تعداد زیادی از اهداف، از جمله کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، استفاده کند. این حملات در مقیاس و شدت قابل توجهی صورت خواهد گرفت، به این امید که مانع از حمله گسترده آمریکا شود، اما در واقع میتواند یک تهاجم متقابل از طرف آمریکا و متحدانش را موجب شود که این خطر بزرگی برای ایران است. در صورتی که حملات به ایران و متحدانش در هفتههای آتی ادامه پیدا کند، آمریکا نیروهایش را عراق خارج کند، و یا موجی از ترور شخصیتهای عالی رتبه شکل بگیرد، حکومت ایران ممکن است به چنین گزینهای متوسل شود.
ایران ممکن است همچنان برتری راهبردی را هم حفظ کند. ایالات متحده و متحدانش انتخابهای دشواری پیش رو دارند. جدا از تلاش برای تخریب سازش میان ایران و آمریکای تحت رهبری جو بایدن، به سختی میتوان دریافت که دولت هدف غایی دولت ترامپ چیست. حکومت ایران ممکن است در داخل و منطقه تضعیف شود و زیرساخت گروههای مورد حمایتش ویران شود، اما همچنان میتواند روی دو واقعیت مهم حساب کند.
نخست این که متحدان آمریکا در خلیج فارس، به ویژه عرستان سعودی و امارات متحده عربی، میلی به یک آتش افروزی بزرگ ندارند. آنها خود در خط آتش قرار دارند و تمایلی به یک تلاش تمام عیار برای سرنگون کردن حکومت ایران ندارند.
دوم، ایران به طور منحصر به فردی به اصلاح و بازسازی شبکه وابستگان منطقهای خودش میپردازد. این موقعیت از روابط پیچیده و چندلایه بین شخصی و بین سازمانی تشکیل شده و با مراکز قدرت متعدد تقویت میشود: ایران در عراق، سوریه، لبنان، و یمن نهادهای موازی ایجاد کرده است که جای پای محکمی پیدا کرده اند، نیرومندند، و در مقابل شرایط امنیتی پرخطر و نهادهای دولتی ضعیف بادوامند. تهران گروههای شبه نظامی قدرتمندی ایجاد کرده است که میتوانند حول ارزشها و اهداف مشترکی گرد هم آیند که در نهایت آنها را به جمهوری اسلامی متصل میکند.
ایران در اجرای فرمول یک کشور با دو سیستم در کشورهای جنگ زده منطقه تبحر دارد. این کشورها عمدا ضعیف نگه داشته میشوند، چرا که تهران به دنبال بازسازی نهادهای آنها در تطابق با هنجارها و اصول دولت سازی معمول نیست. برای غرب، به طور مثال، اصلاحات بخش امنیتی به معنای بازسازی ارتشهای ملی مرسوم خواهد بود که از هنجارها و قوانین بین المللی تبعیت میکنند. در مقابل، ایران طرفدار دیدگاهی با محوریت بازیگران مسلح غیردولتی است و الزامی نمیبیند که این دیدگاه با هنجارها و قوانین بین المللی همراستا باشد.
ایران مانند رقبایش و آمریکا در صورت لزوم گروههای مورد حمایتش را کنار میگذارد، اما بر خلاف آنها در ایجاد و بازایجاد این گروهها بی همتاست. ایران همچنین یک ظرفیت قابل توجهی در بهره گیری از جنبشهای محلی دارد که منافعش را به چالش میکشند. برای نمونه، عصائب اهل الحق، یکی از گروههای شبه نظامی قدرتمند، از جنبش شبه نظامی تحت رهبری مقتدی صدر جدا شد که به لحاظ تاریخی با توسعه طلبی ایران مخالف بوده است. به شکلی مشابه، به دنبال همه پرسی استقلال در اقلیم کردستان عراق، ایران در رهبری کردها فاصله انداخت و نیروهای مورد حمایتش را برای مقابله با پیشمرگه بسیج کرد. این رویداد تا اندازه زیادی نتیجه توافقی بود که با حزب اتحادیه میهنی کردستان صورت گرفته که در یک دولت ائتلافی با حزب دموکراتیک کردستان بر این منطقه حکومت میکرد.
شرکای ایران معمولا موقعیت بهتری پیدا میکنند در حالی که متحدان آ» ریکا به طور مرتبط در مقابل گروههای مورد حمایت ایران شکست میخورند، رام میشوند و تحقیر میشوند. گروههای مورد حمایت آمریکا هم در سوریه و هم در عراق هر درگیری سیاسی و نظامی مهمی را واگذار کرده اند. کردها، متحدان قدیمی آمریکا، در اکتبر ۲۰۱۷ در شهر کرکوک، جایی که حتی خود نیروهای آمریکایی حضور داشتند، از نواب ایران شکست خوردند.
تحلیلگر بروکینگز بر این اساس اذعان میکند که اگر هدف دولت ترامپ بی ثبات کردن ایران و ضربه زدن به قوای نظامی آن است، این دیدگاه تک بعدی واقعیت توانمندی استثنایی ایران در بازسازی و اصلاح زیرساختهای امنیتیش را نادیده میگیرد. او میگوید یک تلاش گسترده از طرف دولت ترامپ و اسرائیل برای آن که تا جای ممکن پیش از ۲۰ ژانویه به زیرساختهای امنیت داخلی و منطقهای ایران ضربه بزنند میتواند یک وضعیت نرمال جدید ایجاد کند که طی چهار سال آینده هم دنبال شود.
منطق پشت این اقدام بر دو پایه استوار است. نخست، اطمینان از این که ایران فضای تنفس برای بازسازی تواناییهای قهرآمیز خود ندارد، و دوم این که بازگشت آمریکا به توافق هستهای را پیچیده کند.
علاءالدین این طور نتیجه میگیرد که در بدترین حالت ایران مجبور خواهد شد با این احتمال که رقبایش میتوانند و میخواهند اشخاص محوری برای برنامه هستهای و گروههای شبه نظامی مورد حمایتش را از میان بردارند دست و پنجه نرم کند. با این وجود، رهبران تهران خیالشان راحت است که دشمنان برای نابود کردن نهادها و شبکههای زیرساخت امنیتی ملی، چه در داخل و چه در منطقه، باید دست و پا بزنند.
منبع:
پارسینه
ارسال نظر