گوناگون

گزارشی از حاشیه زلزله آذربایجان: من از دار دنیا فقط یک موتور دارم!

رفتیم یه دهی که اسمش جِغا بود ، مردمش هیچی از ما نگرفتن ،گفتن ده پایینی که اسمش شهسوارِ بیشتر به کمک نیاز داره...رفتیم شهسوار یه کم از ما یحتاج رو که گرفتن ، گفتن بسه الان دیگه هیچی نمیخوایم ، برین و به دیگران کمک کنین...رفتیم خودِ ورزقان ...این خانوم کوچولو و بابا بزرگش روشون نمیشد بیان و وسایل و بگیرن....



تو ده شهسوار پیر زنی حدودا 80 ساله با اندامی لاغر و چشمای روشن رنگش همین که 1 بسته نون و کمی مواد غذایی بهش رسید اشک شوق ریخت و من و ما رو کلی شرمنده اشکهاش کرد
ولی...به یکی از دوستانم گفته بودن کاش اگه قرار هست زلزله بیآد همیشه تو روستا بیآد تا شهر هیچیش نشه...دوستم گفته بود آخه چرا حاجی؟!!گفته بود آخه الان شما دارین به ما میرسین ، غذا و لوازم میآرین...من از دارِ دنیا یه موتور دارم..آخه اگه تبریز زلزله بشه من که نمیتونم با این موتور جز ماست و پنیر براتون بیآرم

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار