.svg)
دختر همسایه و کیسه نایلون مشکوک!
پارسینه: عجیب بود و باورنکردنی،شاید کمی هم مثل داستان های پلیسی جنایی، اینکه هراز چندگاهی یک کیسه نایلونی پر از...گلاب به رویتان، رویم به دیوار. ..." ادرار سگ " از طبقات بالا بیفتد روی پنجره آشپزخانه شما
به گزارش پارسینه ، همان پنجره ای که به پله اضطراری آپارتمان باز می شود، خوب عجیب است دیگر! آنهم یک کیسه نایلون محکم گره زده شده، شاید هم با حوصله گره زده شده!
پرس و جوی مدیر ساختمان و شور و مشورت و لابی و رایزنی با همسایگان، کنترل نامحسوس و بررسی صحنه جرم، به کار انداختن حواس پنج گانه و حتی حس ششم و ...بالاخره کاشف به عمل آمد!
"مادر" اجازه داشتن و آوردن "سگ" به دختر را نداده بود، حتی قدغن کرده بود استفاده از دستشویی خانه را برای سگ ؛ فرزند سرکش اما با هزار حیلت(!) زبان بسته را آورده بود در اتاقش،هرروز چند وعده، نتیجه قضای حاجت مایع سگ را در نایلون می ریخت-البته بر ما و هیات تفحص ساختمان معلوم نشد چطور؟! با همکاری خود سگ و تعالیم پاولف یا طور دیگری!- و محصول را از پنجره طبقه نهم می انداخت پائین! به همین آسانی یا پیچیدگی حتی!
رنج ذلت بار روزانه پر کردن آن کیسه نایلون کذایی، ناله و نفرین مادر،آبرویزی پیش همسایه ها به کنار، اصلا فاکتور، به این فکر کردم که دختر همسایه چطور راضی شده است آن زبان بسته، سگ مفلوک را که بخاطرش این همه آبرو و زحمت برده، چنین "بیازارد" و عملا محکومش کند به حبس انفرادی مادام العمر توام با اعمال شاقه! آبرو و مادر و همسایه برایش مهم نبود، سگش را که دوست دارد لابد! اما دختر همسایه اصلا فکر این "چرا" نبود...شاید برای اینکه فقط به یک "باید" فکر می کرد، باید سگ داشته باشم!
مشکل این است که یا دوستانی که بتوانند جای آن سگ را برایش بگیرند ندارد و یا اینکه شرط ورود به دنیای دوستانش داشتن سگ و گرفتن عکس با آن برای صفحه ی فیس بوک اش است !