پاییز فصل غمانگيزی نيست
پارسینه: با شنیدن صداي پاي پاييز، دلت براي قدم زدن روي برگهاي خشک رنگارنگ جدا شده از درخت پر ميکشد. به دنبال جايي آرام و کنجي دنج ميگردي تا اندکي بياسايي و خستگي از تن به در کني.
پاييز که از راه ميرسد، گوشه و کنار ایران رنگ و بويي خاص به خود ميگيرد. رنگ و بويي که تابلويي از رنگها و نقشها را پيشرويت به تصویر میکشد و به معناي واقعي زيبايي را برایت ترسیم میکند. پاييز با هیاهوی بادها و نم بارانش زيبايي وصفنشدنی دارد که نمیتوان از آن نگفت و ننوشت. صداي پاي پاييز را که مي شنوي، به رفتن تابستانی میاندیشی که حالا جايش را به فصل هزاررنگ داده، فصلي که طبيعت خوشرنگتر از هر زمان ديگري مقابل چشمانت خودنمايي ميکند. پاييز، فصل قاصدکهایی است که به دنبال روزنهاي براي ورود به خانهها میگردند تا نويد آمدن پاييز را بدهند.
پاييز فصل غمانگيزي نيست. در ميان هياهوي دوستداشتنی اين فصل ميتوان غم و غصه را روی شاخ و برگ درختان آويخت تا با بادهاي پاييزي فرو بريزند و به دست فراموشي سپرده شوند. در پادشاه فصلها ميتوان دلها را از رنج و محنت پاک کرد و منتظر روي جدیدی بود. پس بیایید باور کنيم که پاييز هم مانند بهار، فصل تولدي ديگر است. تولدی که نباید به راحتی از کنار آن گذشت.
- شبنم اعماري
ارسال نظر