سفیر اسبق ایران در دمشق: پرونده سوریه از ابتدا تحت مدیریت رهبری بود / رهبر انقلاب به بشار اسد پیام دادند: ما از تو حمایت میکنیم
پارسینه: حجتالاسلام اختری درخصوص روابط راهبردی ایران و سوریه در طول سال های پس از انقلاب اسلامی گفت: من تاکید دارم که ایستادگی سوریه در کنار ایران از گذشته تاکنون، به دلیل ابتکار و اثرگذاری "حافظ اسد" بود.
تسنیم به بهانه بیستمین سال درگذشت حافظ اسد، در گفتگو با اختری «سفیر اسبق ایران در دمشق» به مرور برخی مقاطع در ۴ دهه روابط ایران و سوریه پس از انقلاب پرداخته است که گزیده آن را در ادامه میخوانید.
اختری: بنده ارتباط خاصی هم با امام خمینی (ره) و آشنایی با بیت ایشان داشتم. آنگونه که به بنده گفتند، دو نفر من را برای سفارت ایران در سوریه پیشنهاد دادند که بنده هم اطلاع نداشتم. یکی از آنان دکتر روحانی بود که در حزب جمهوری اسلامی و در کمیسیون دفاع مجلس شورای اسلامی بود. فرد دیگر مرحوم شریعتی بود که از اعضای دفتر امام خمینی (ره) بود. ایشان با حاج احمدآقا، آیتالله توسلی و آقای رسولی ارتباط خوبی داشتند. از این رو بیت امام از این موضوع اطلاع داشت.
اختری: بنده ارتباط خاصی هم با امام خمینی (ره) و آشنایی با بیت ایشان داشتم. آنگونه که به بنده گفتند، دو نفر من را برای سفارت ایران در سوریه پیشنهاد دادند که بنده هم اطلاع نداشتم. یکی از آنان دکتر روحانی بود که در حزب جمهوری اسلامی و در کمیسیون دفاع مجلس شورای اسلامی بود. فرد دیگر مرحوم شریعتی بود که از اعضای دفتر امام خمینی (ره) بود. ایشان با حاج احمدآقا، آیتالله توسلی و آقای رسولی ارتباط خوبی داشتند. از این رو بیت امام از این موضوع اطلاع داشت.
دو نفر من را برای سفارت ایران در سوریه پیشنهاد دادند که بنده هم اطلاع نداشتم. یکی از آنان دکتر روحانی بود که در حزب جمهوری اسلامی و در کمیسیون دفاع مجلس شورای اسلامی بود. فرد دیگر مرحوم شریعتی بود که از اعضای دفتر امام خمینی (ره) بود
به هر حال این پیشنهادات موجب شد تا بنده به عنوان سفیر ایران در سوریه معرفی شوم. دلیلش هم این بود که بنده هم قبلاً در سوریه و لبنان بودم، هم اینکه به زبان عربی آشنا بودم و هم اینکه مواضع سیاسی روشنی داشتم و نسبت به موضوع دفاع مقدس و مقابله با صدام اهتمام داشتم. ناگفته نماند که بنده مدتی مدیر رادیو عربی در تهران بودم. مرحوم آقای فردوسیپور نیز با بنده آشنایی داشت و ممکن است در انتخاب بنده به عنوان سفیر نقش داشته باشد.
زمانی که آقای دکتر ولایتی پیشنهاد سفارت ایران در سوریه را با من مطرح کردند، گفتم، چون من در پشتیبانی از جبههها و دفاع مقدس نقش دارم، اگر بر من واجب نشود، نمیتوانم بپذیرم و ترجیح میدهم در ایران بمانم. ضمن اینکه خودم نسبت به برخی از ائمه جمعه و مسئولان انتقاد داشتم که دفاع را جدی نمیگیرند.
تسنیم: معمول است که سفرا پیش از اعزام، با رئیسجمهور دیدار داشته باشند و توصیههای لازم را دریافت کنند. شما پیش از اعزام به سوریه با توجه به اینکه سوریه حامی ایران در جنگ با عراق بود، چه سفارشهایی از آیتالله خامنهای رئیس جمهور وقت و مقامات نظام دریافت کردید؟
اختری: جلسهای که به آن اشاره کردم و شرح دادم، مربوط به روزهای پایانی سال ۱۳۶۴ است. در روزهای نخست سال ۶۵ نیز که آن جلسه در ریاستجمهوری برگزار شد، منتظر بودم تا آگرمان (موافقت دولتی با سفارت شخصی از طرف دولت دیگر) را دریافت کنم و به سوریه بروم. در نهایت بنده در روز ۲ اردیبهشت به عنوان سفیر وارد دمشق شدم.
ملاقات بنده با رئیسجمهور پیش از سفر به سوریه تنها همان دیدار بود که ایشان نسبت به اهمیت سوریه توضیحاتی دادند. ایشان نیز نسبت به آشنایی بنده با مسائل سوریه و منطقه متوجه بودند.
آقای ولایتی به بنده گفتند که شما زیاد به کارهای اداری، کاری ندارید. معمول بود که سفیر پیش از اعزام، به مدت دو سه ماه آموزشهای لازم را بگذراند و دفتر را تحویل بگیرد، اما من مستقیم از محراب به سفارتخانه رفتم (با خنده). البته چند پرونده را مطالعه و با برخی از سیاسیون نیز گفتگو کردم.
تسنیم: سوریه یکی از دو کشور حامی ایران در جنگ با عراق بود. به نظر شما چرا سوریه که یک کشور عربی بود، در کنار دیگر کشورهای عربی، در جریان دفاع مقدس، از صدام پشتیبانی نکرد؟
اختری: اساس اهمیت سوریه، همین موضوع است. البته دو کشور نبودند و سه کشور بودند. از ابتدای آغاز جنگ تحمیلی جبههای از پشتیبانان صدام به وجود آمد. کشورهای عربی در شکلگیری این جبهه نقش مهمی داشتند. عربستان، امارات، قطر، بحرین، عمان و... به دلیل ترس از صدام در کنار او ایستادند.
عربستان پس از جنگ اعلام کرد که ۲۴ میلیارد دلار به عراق کمک کرده است. البته من این رقم را دروغ میدانم، چرا که بسیار بیشتر از اینهاست. کویت هم اعلام کرد که ۱۹ میلیارد دلار به صدام کمک کرده است. امارات نیز اعلام کرد که حدود ۲۱ میلیارد دلار به رژیم بعث عراق کمک کرده است.
عربستان پس از جنگ اعلام کرد که ۲۴ میلیارد دلار به عراق کمک کرده است. البته من این رقم را دروغ میدانم، چرا که بسیار بیشتر از اینهاست. کویت هم اعلام کرد که ۱۹ میلیارد دلار به صدام کمک کرده است. امارات نیز اعلام کرد که حدود ۲۱ میلیارد دلار به رژیم بعث عراق کمک کرده است.
برخی از کشورها همچون مصر و اردن نیز به دلیل موضعگیری که از ابتدا نسبت به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی داشتند از صدام حمایت کردند. ملک حسین پادشاه اردن به دلیل اینکه شاه را از کشور بیرون کرده بودیم، به پر قبایش بر خورده بود. ملک حسین آمریکایی و انگلیسی بود. مصر نیز به دلیل موضعگیریهایی که ایران نسبت به ماجرای کمپ دیوید و مصر داشت، تمام قد در کنار صدام ایستاده بود. یمن آن روز نیز در کنار اینها ایستاده بود.
صدام تلاش میکرد جنگ را به جنگ عربی - فارسی تعبیر کند و این موضوع را به کشورهای عربی القا میکرد که برای دفاع از کشورهای عربی این جنگ را آغاز کرده است. صدام پیش غربیها نیز اینگونه ادعا میکرد که در دفاع از آنان در برابر ایران ایستاده است تا مانع از صدور انقلاب اسلامی بشود. به هرحال صدام به دنبال شکلگیری جبهه عربی بود.
شکستن جبهه عربی برای ایران بسیار مهم بود. از این رو ایران تلاش داشت، جنگ تحمیلی، عربی - فارسی تقلیل نشود و به جنگ نظام جمهوری اسلامی با مخالفانش تغییر یابد. آنان در حالی تلاش داشتند جنگ را به عربی - فارسی القا کنند که عربستان، ملک حسین و مصر بهترین ارتباط را با شاه داشتند، پس جبهه ایجاد شده به دلیل فارسیگری نبود، بلکه به دلیل به وجود آمدن نظام جمهوری اسلامی بود.
در میان کشورهای عربی، سه کشور سوریه، لیبی و الجزایر در کنار ما ایستادند. الجزایر به دلیل اینکه معاهده ۱۹۷۵ در آن کشور منعقد شده بود، به عنوان شاهد و دفاع از کشورش، در کنار ایران ایستاد و تا پایان جنگ در کنار ایران بود، اما نقش بسیار کمرنگی داشت. چهار پنج سال که از جنگ گذشت، ایستادگی الجزایر نمود خیلی کمی پیدا کرد. البته چیزی هم نداشت که به ما بدهد.
** ایستادگی سوریه در کنار ایران در جنگ بخاطر وجود "حافظ اسد" بود
لیبی نیز به مدت ۵ سال در کنار ما ایستاد. پس از آن کنار کشید. تنها کشوری که تا پایان پررنگ در کنار ماند، سوریه بود. اگر سوریه در کنار ما ایستاد، تنها به دلیل خود "حافظ اسد" بود.
در جنگ سال ۱۹۶۷ (جنگ شش روزه اعراب با اسرائیل)، مصر، سوریه و عراق در کنار یکدیگر بودند. البته در آن زمان، هنوز حزب بعث و صدام در عراق روی کار نیامده بود. بعدها در سوریه و عراق، حزب بعث قدرت گرفتند. رئیس حزب بعث، "میشل عفلق" بود.
سوریه از نظر افکار عمومی، سیاستهای حکومتی و حزبی، عِرق عربیگری و پشتیبانی ظاهری که از سوی بلوک شرق و شوروی میشد با عراق مشترک بود؛ اما در کنار ایران ایستاد. این اتفاق فقط به دلیل خود حافظ اسد بود و این معجزه بود. من تاکید دارم که ایستادگی سوریه در کنار ایران از گذشته تاکنون، به دلیل ابتکار و اثرگذاری "حافظ اسد" بود.
تسنیم: از قول بشار اسد هم نقل شده که به توصیه پدرش در کنار ایران ماند. به نظر شما حافظ اسد به چه دلیل یا دلایلی از جمهوری اسلامی ایران در دوران جنگ تحمیلی حمایت کرد؟
اختری: آنچه که موجب همراهی سوریه با ایران شد، سیاستگذاری، مدیریت و اندیشههای امام خمینی (ره) بود. امام در این رابطه نقش موثری داشتند. از نظر اجرایی نیز پرونده سوریه از ابتدا تحت مدیریت آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت بود.
اما تصمیم حافظ اسد چند دلیل دارد. یکی از دلایل، باورها و اعتقادات حافظ اسد است. حافظ اسد علوی مذهب بود و به تعبیر خودش علوی، شیعه بود. این موضوع موجب نزدیکی حافظ اسد به ایران شد.
این موضوع به دلیل ارتباطاتی بود که از قبل با ایشان وجود داشت. امام موسی صدر که به عنوان رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان شناخته میشد و در درگیریهای داخل لبنان، فعالیتهایی داشت با حافظ اسد ارتباطات خوبی داشت و از این ارتباطات برای علویون، بهره میبرد. شهید آیتالله سید محمدباقر صدر نیز با حافظ اسد ارتباطاتی داشت. افراد دیگری هم با حافظ اسد ارتباط داشتند که نشان دهنده زمینه گرایش اسد به مذهب تشیع است.
یکی از مشکلاتی که حافظ اسد داشت تا در کنار ما بایستد، نگرانی از قطع کمکهای عربی بود که به او میشد. عراق، عربستان، امارات و... سالیانه به عنوان دفاع سوریه در برابر اسرائیل به آن کشور کمک میکردند.
سوریه پیش از آنکه انقلاب اسلامی به پیروزی برسد، مواضعی در خصوص مقاومت و مقابله با اسرائیل داشت. حافظ اسد در جنگ ۶ روزه از فرماندهان ارتش سوریه بود. در سال ۱۹۷۳ که دیگر حافظ اسد رئیسجمهور بود، سوریه نقش مهم و موثری در جنگ با اسرائیل ایفا کرد و توانست ضرب شست خوبی را نشان بدهد. به یاد دارم که آن روزها در روزنامهها نوشتند که سوریها توانستند، حدود ۹۰ هواپیمای اسرائیلی را هدف قرار دهند. سوریها در سال ۷۳ توانستند زمینهای قنیطره را هم بازپس بگیرند پس حافظ اسد کسی بود که از نظر سیاست نظامی در برابر اسرائیل ایستاده و معتقد به آزادی فلسطین بود. او همچنین اعتقاد داشت که در سال ۶۷ خیانت صورت گرفته است.
اعراب موظف بودند که در مقابله با اسرائیل از یکدیگر حمایت کنند. از این رو یکی از مشکلاتی که حافظ اسد داشت تا در کنار ما بایستد، نگرانی از قطع کمکهای عربی بود که به او میشد. عراق، عربستان، امارات و... سالیانه به عنوان دفاع سوریه در برابر اسرائیل به آن کشور کمک میکردند. یکی از آن کمکها، خط لوله نفتی بود که از عراق به اروپا میرفت و از سوریه میگذشت. طبق قرارداد عراق، ۳۰ درصد نفت را به سوریه میدهد تا بتواند ۷۰ درصد دیگر را صادر کند.
همچنین سوریها از نظر سیاست اقتصادی، اشتراکی بودند؛ بدین معنا که آنها مالکیتهای بزرگ را الغا کرده بودند. تفاوت حزب بعث با چپها این بود که حزب بعث تنها مالکیتهای بزرگ را الغا کرده بود، اما آنان تمامی مالکیتها را لغو کرده بودند.
موضوع دیگر نیز این بود که حافظ اسد و جمال عبدالناصر معتقد بودند که ما باید با کشورهای عربی، اتحاد عربی ایجاد کنیم. شعارشان هم این بود: "وحده حریه عربیه".
حافظ اسد پیش از پیروزی انقلاب، خدمتی که به انقلاب اسلامی در برابر شاه داشت، این بود که اجازه آموزش دیدن مجاهدان و مبارزان ایرانی را در سوریه داد. حافظ اسد با اسم بردن از افرادی به من گفت: اینها که آمدند، به فلسطینیها که در سوریه اردوگاه داشتند، سپردیم تا آموزششان بدهند. شهید محمدمنتظری و دیگران در فلسطین آموزش نظامی دیدند.
همه اینها موجب شد تا سوریه به ایران تمایل پیدا کند و در کنار ایران بایستد. حافظ اسد گفت: وقتی که صدام میخواست جنگ را آغاز کند، صدام را نصیحت کردم. به او گفتم "این کار را نکن. اکنون ما همه در برابر آمریکا هستیم، ایشان (امام خمینی) آمده و جبهه ما قوی میشود. از این رو ما مقابل اسرائیل و آمریکا میتوانیم، قویتر بایستیم. " آن زمان هنوز مشخص نشده بود که سیاستهای صدام چیست. او گفت: "صدام زیر بار این حرف نرفت و گفت: همه باید کنار من بایستند. من به او گفتم، کنار تو نمیایستم. "
به همین دلیل در کنار صدام نایستاد و نه تنها از صدام حمایت نکرد، بلکه از ایران حمایت کرد. او میگفت: "صدام از من خواست اگر از من حمایت نمیکنی، پس از ایران هم حمایت نکن که این را هم قبول نکردم. " حافظ اسد در کنار ایران ایستاد، ارتباطش را با ایران حفظ کرد و آن جبهه عربی را شکست.
تسنیم: زمانی که آیتالله خامنهای رئیسجمهور بودند پیامهای زیادی با حافظ اسد مکاتبه میکردند که سابقه نداشت که یک رئیسجمهور در این حد پیام مبادله کند. محتوای این پیامها چه بود؟
اختری: این چیزی نیست که بتوان در این فرصت با جزئیات بازگو کرد. بههرحال دو کشوری که با هم ارتباطات خوب و اهداف مشترک دارند، بسیار باید با همدیگر ارتباطات نزدیکی داشته باشند و پیام شفاهی و کتبی مبادله کنند که باید در یک فرصت مناسب صحبت کنیم. در همین حد میگویم که وقتی که مسئله مشکلات حزبالله و حرکة الامل پیش آمد و تصمیم گرفته شد که روسای جمهور دو کشور ایران و سوریه قرار گذاشتند این مشکل را حل کنند، کمیتهای تعیین شد که من بعنوان نماینده ایران و تیمسار قاضی کنعان بعنوان نماینده حافظ اسد مسئول کمیته صلح امل و حزبالله شدیم که بحمدالله به نتیجه رسید.
اینها پیامهایی بود که بینشان رد و بدل میشد و در زمان بشار اسد هم همینطور است. مقام معظم رهبری بطور رسمی به بشار اسد پیام دادند که ما از تو حمایت میکنیم. حافظ اسد هم بارها به من میگفت: رفیق حریری و یک هیئتی خواستند بیایند با من ملاقات کنند، اما وی گفت: نسبت به غیر ایران هرچه میخواهید حرف بزنید. حتی به آمریکاییها هم گفته بود چیزی راجع به ایران نگویید. اکنون در زمان بشار الاسد هم سطح ارتباطات بسیار گسترده شده است.
تسنیم: گفته میشود حافظ اسد در پایان جنگ دیدارهایی با صدام حسین داشت که منجر به توافقهایی شد و در نتیجه حمایت خود را از ایران کاهش داد.
اختری: خیر، دروغ است. این ملاقاتها یا صورت نگرفته بود یا به نتیجه نرسیده بود. اکثر این حرفها درباره ملاقاتها دروغ بود که سر فرصت خواهم گفت، چون جزئیات ملاقاتها را به من میگفتند که چه شده است.
منبع:
تسنیم
اگر بشار اسد سرنگون بشه جوری کمر شیعیان در خاور میانه خواهد شکست که تا ۱۰۰ سال آینده هم جبران نمیشه. حکومت آل سعود بالای ۴۰۰ سال یک دیکتاتوری وحشتناک که گردن میزنه و دست قطع میکنه رو تو عربستان به راه انداخته با گسترش افکار ابن تیمیه جهانی رو به گند کشیده اما چون نوکر آمریکا هست باید بمونه ولی حکومت ۴۰ ساله خاندان اسد به دلیل علوی بودن باید سرنگون بشه اینه منطق آمریکا پرستها.
بحمد الله
حکومت سوریه هم مورد تائید و مشروع هست چون امام خامنه ای ولی فقیه زمان آنرا با توجه به مصالح و منافع اسلام
تایید کرده اند
هم مورد قبول و محبوبیت قاطبه ملت سوریه هست و
هم قدرتمند و قوی هست و پس از قریب نه سال جنگ تحمیلی
حکومت های قلدر و نامشروع جهان مثل آمریکا و فرانسه و اسرائيل و سعودی
علیه سوریه به قوت در سوریه پا بر جا هست و
بر اکثر مناطق آنجا حاکم است
دیکتاتور سوریه که هزاران نفر را قتل عام و آواره کرد.....