تاجزاده: اگر اجازه بدهند تحریمها را برمیداریم/ رئیس دولت اصلاحات از محبوبترین رجال کشور است
پارسینه: تحریم باید برداشته شود و باید برای لغو تحریمها راهی پیدا کرد اگر اجازه بدهند ما این کار را میکنیم و اگر مانع شدند دیر یا زود همان کاری را انجام خواهند داد که ما میگفتیم.
روزنامه «آرمان ملی» برای بررسی اتفاقات احتمالی در سپهر سیاسی ایران با سیدمصطفی تاجزاده معاون سیاسی وزارت کشور در دولت اصلاحات به گفتگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
با توجه به نزدیک شدن به انتخابات ۱۴۰۰ و آسیب دیدن سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان، صحبتهای رئیس دولت اصلاحات چه تاثیری بر روند انتخابات خواهد داشت؟
با توجه به نزدیک شدن به انتخابات ۱۴۰۰ و آسیب دیدن سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان، صحبتهای رئیس دولت اصلاحات چه تاثیری بر روند انتخابات خواهد داشت؟
صحبتهای ایشان متضمن هشدار بزرگی به جامعه است و بهویژه به حاکمیت هشدار میدهد. صرفنظر از اینکه چقدر تاثیرگذار باشد صحبتهایی مهم است و همه نیروهای سیاسی نه تنها اصلاحطلبان باید به آن توجه کنند. مخاطبان ایشان اگر فکر نکنند و به این پیشنهادات توجه نکنند، در آینده با مشکلاتی بسیار جدیتر روبهرو خواهند شد از جمله اشاره ایشان به اینکه جامعه به سمت خشونت پیش برود که اگر خدای نکرده وارد این فضا بشویم دیگر راه نجاتی در کوتاهمدت نخواهیم داشت و به سرنوشت یکی از کشورهای همسایه دچار و دستخوش بحران خواهیم شد. از این نظر صحبتهای ایشان را باید از یک منظر ملی تحلیل کرد و نه جناحی. ایشان برای اصلاحطلبان صحبت نکرد و دغدغههای خود را برای امروز و ایران آینده بیان کرد. خصوصا اینکه جامعه ما هم بهدلیل تحریمها و هم بهدلیل ضعف نهادهای مختلف حکومتی و هم بهدلیل کرونا با مشکلات اقتصادی بسیار جدی روبهرو شده است و با کاهش قیمت نفت نیز منابع ما روز به روز محدودتر میشود، این هم چشم انداز روشنی برای جامعه ما ترسیم نمیکند مگر اینکه مردم مثل دوران جنگ احساس و نگاهی مثبت داشته باشند تا بتوانند این مشکلات را تحمل کنند اگر چنین حسی وجود نداشته باشد هر لحظه امکان دارد مشکلاتی بهوجود بیاید. بنابراین رئیس دولت اصلاحات برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ صحبت نکرد این به معنی آن است که افق بلندمدتتری از اصلاحطلبی است و آینده کشور را در نظر دارد، بنابراین به عقیده من ایشان صحبتهای بسیار مهمی داشتند. مردم میتوانند گلایه داشته باشند، اما چشمانداز مثبتی برایشان وجود داشته باشد و مشکلات را تحمل کنند ولی وقتی احساس کنند نه چشمانداز دارند و نه راضیاند، وضعیت پیچیده میشود.
اما با همه این تفاسیر، رئیس دولت اصلاحات تاثیرگذاری قبل را ندارد.
هنوز عموم اصلاحطلبان به ایشان اعتقاد دارند و در آینده نیز این وضعیت کمابیش حفظ میشود این از جنبههای مثبت اصلاحطلبان بود که در ۲۲ سال گذشته پرچمدار خود را رها نکردند و به همان مشکلی گرفتار نشدند که جبهه ملی و دکتر مصدق دچار آن شدند و فورا در مدت کوتاهی نزدیکترین یاران او علیه دکتر مصدق و به مخالفت و تقابل با او برخاستند. مساله این است که امروز هم اگر نگوییم رئیس دولت اصلاحات محبوبترین رجال سیاسی کشور است، باید گفت از محبوبترین آنهاست و مستقل از محبوبیت وی سخنانی که ارائه کرده اهمیت دارد و من میخواهم توجه مخاطبان را به مضمون سخنان ایشان جلب کنم که مستقل از اینکه چه کسی این سخنان را میگوید دغدغههایی که در مورد ایران مطرح میکند بسیار جدی و مهم است و اگر به آنها توجه شود جامعه ما منفعت خواهد برد.
مساله دیگری که بعد از سخنان رئیس دولت اصلاحات مطرح شد، این بود که در داخل گفته شد ایشان تندرو هستند و در خارج بهعنوان فردی محافظهکار شناخته شدند. مواضع ایشان طی سالهای اخیر چه تغییری کرده و این نقد چه مبنایی دارد؟
رئیس دولت اصلاحات از معدود سیاستمداران ماست که در طول سالیان گذشته مواضع استراتژیک ثابتی داشته است. ما کمتر سیاستمداری را داریم که مواضعی اینچنین ثابت و استوار داشته باشد، ولی اینکه ایشان از دو جناح مورد هجمه واقع میشوند به ماهیت حرکت اصلاحی توجه دارد. ما از چند جهت تحت فشار واقع میشویم که یکی از سوی محافظهکاران است، چون فکر میکنند این حرفها به نفع آنها نیست و نیاز به اصلاحات در جامعه را القا میکند، اما مایل به پذیرش اصلاحات نیستند و فکر میکنند اگر امثال رئیس دولت اصلاحات ساکت شوند انتظارات مردم به همان میزان کاهش پیدا میکند. از طرفی نیروهای سرنگونی طلب همواره با اصلاحات و اصلاحطلبان صرف نظر از اینکه رهبری دکتر مصدق باشد و یا ایشان یا مهندس بازرگان و هر شخص دیگری مخالف هستند، چون عقیده دارند تا اصلاحطلبان هستند اقشار مختلف مردم به براندازی اقبال نشان نمیدهند و برای ناامید شدن کامل مردم باید اصلاحطلبی کاملا حذف یا لااقل متوقف شود.
با این تفاسیر فکر میکنید در انتخابات ۱۴۰۰ شاهد چه شرایطی در کشور باشیم و اگر اصولگرایان موفق به تصاحب تمام ارکان شوند چه پیامدهایی دارد؟
اگر در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده اصولگرایی بر صحنه حاضر شد آیا میتوان گفت: آنها قادر به حل مشکلات کشور خواهند بود؟ یقینا یک سال بعد از آن هر کسی که رئیسجمهور باشد بد و بیراه خواهند گفت. هر چند که گوش برخی مدیران اجرایی دقیق نمیشنود، ولی در سطح جامعه پذیرش این نکته که همه باید با هم باشیم و حقوق مدنی باید برای همه یکسان باشد و همه احزاب و گرایشات باید با هم باشند، بیش از هر زمان دیگری پذیرش دارد، یعنی پایین هرم جامعه آماده است. چون اصالت از آن بخش پایینی جامعه است عقیده دارم دیر یا زود بقیه را مجبور به پذیرش میکند. جامعه ما در حال ریزش به سمت طبقات فرودست است. طبقات فرودست اگر ناراضی شوند به هیچوجه خوب نیست. حکومت وقتی باثبات است که طبقه متوسط از نظر کمی و کیفی حرف اول را بزند. جامعهای که حدود ۵۰درصد آن زیر خط فقر باشد، هر لحظه با مشکل روبهروست. قبلا ۸۰درصد از جامعه خود را طبقه متوسط میدانست، ولی اخیرا با وضعیت بهوجود آمده و مشاهده تعداد یارانهبگیرها میبینیم که این نسبت هم جابهجا شده است.
اگر با نگاهی خوشبینانه به انتخابات ۱۴۰۰ بنگریم و فضا برای حضور اصلاحطلبان باز باشد نامزد این گروه اعتدالی خواهد بود یا از چهرههای مشخصی انتخاب خواهد شد؟ بسیاری بر این باورند که رئیسجمهور بعدی نیز با همان مشکلاتی روبهرو خواهد بود که احمدینژادیها برای دولت روحانی به بار آوردند و او همچنان باید با آن مسائل دست و پنجه نرم کند.
من بهطور قاطع بر این باور هستم که ما یا نباید در انتخابات بیاییم و یا باید نامزد خودمان را با برنامههایی اساسی معرفی کنیم تا جامعه قانع شود و بداند که این فرد با این برنامهها میتواند از پس مشکلات داخلی و خارجی کشور بر بیاید. در غیراین صورت اگر نامزد معرفی نکنیم سنگینتریم، چون در غیراینصورت اعتبار خود را از دست میدهیم و نمیتوانیم برای مردم کاری صورت بدهیم. با صراحت اعلام میکنم چرا باید وارد انتخاباتی بشویم که هر کسی منتخب آن باشد تحریمها همچنان ادامه خواهد داشت؟ پس بهتر است اجازه بدهیم کسانی که عقیده دارند تحریم نعمت است وارد عرصه بشوند. اگر قرار بر این باشد که تحولی در سیاست منطقهای ایران رخ ندهد، چرا ما باشیم؟ و امکانات و اختیارات در دست دیگران باشد؟ وقتی قرار است ما بر سر کار بیاییم و بگیر و ببند فرهنگی هم باشد همان بهتر که ما نباشیم. وقتی من مخالفم و میدانم این روند درست نیست چرا من سر کار باشم؟ اگر من نتوانم در مورد افزایش قیمت بنزین نظر بدهم پس بهتر است کسانی که تصمیم میگیرند خودشان بر سر کار باشند. به عقیده من هر کسی باید مسئولیت نامزدها و برنامههای خود را به عهده بگیرد و بر آن اساس در صحنه سیاست و انتخابات حاضر و با شفافیت به مردم اعلام کنند.
بسیاری بعد از حضور در قدرت تغییر روش میدهند و خود را با سیاستهای موجود همسو میکنند.
این مساله به شناخت مردم از آن نامزد و جناح او برمیگردد بهطور مثال اگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری آقایان عبدا... نوری و یا صفایی فراهانی و یا رئیس دولت اصلاحات و یا آقای آرمین و یا آقای میردامادی باشند چند درصد از مردم فکر میکنند که در صورت رای آوری این افراد آنها درست عمل نمیکنند؟ این افراد امتحان خود را پس دادهاند. چرا ما به آقای روحانی رای دادیم؟ گفتیم ایشان تحریمها را از میان برمیدارد، چون کشور در سال ۹۲ با مشکلات جدی روبهرو بود و در سال ۹۶ به ایشان رای دادیم تا همان روال را ادامه بدهد ولی وی چندان موفق نشد. امروز وضعیت به آن صورت نیست و باید برنامههایی ارائه بدهیم و بگوییم میخواهیم قدرت را با اختیارات یکسان کنیم. میخواهیم اگر نظامیان وارد سیاست شدهاند بگوییم بهتر است آنها به پادگانها برگردند. ما میخواهیم نهادهای موازی را ادغام کنیم، ما میخواهیم تحریمها را برداریم. چه لزومی دارد جامعه در دوجا هزینه بدهد؟ اگر ما این موارد را اعلام کنیم جامعه متوجه میشود که این شعارها به قیافه این نامزدها میخورد و میتوانیم امیدوار باشیم که جامعه به ما رای بدهد در نهایت اگر جامعه به ما رای نداد لااقل گفتمان خود را در جامعه هژمونیک و مسلط میکنیم و مشخص میکنیم که راه نجات کشور این ده اتفاقی است که باید رخ بدهد و هر کسی که به آن مقام رسید باید این موارد را در دستور کار خود قرار بدهد، چون چه ما رئیسجمهور بشویم و چه نشویم تا تحریم هست در کنارش احتمالا گرانی هست و تا رکود است بیکاری هست. تحریم باید برداشته شود و باید برای لغو تحریمها راهی پیدا کرد اگر اجازه بدهند ما این کار را میکنیم و اگر مانع شدند دیر یا زود همان کاری را انجام خواهند داد که ما میگفتیم. آنها باید اصلاحات را بپذیرند ولو چهرههای شاخص اصلاحطلبان را نپذیرفته باشند.
منبع:
آرمان
حق با آقای تاج زاده است ،احزاب سیاسی به دور از هر گونه تعصب جناحی ،تصفیه حساب سیاسی ،منافع شخصی و حزبی ، باید برای منافع ملی برنامه ریزی کنند .پیشنهاد می کنم که فعالین مدنی و سیاسی اصلاح طلب مثل تاج زاده ،زیبا کلام ، و اصول گرا ها سلیمی نمین و نمایندگان مجلس مثل علی مطهری ،محمود صادقی دیدارهای هفتگی با رهبری داشته باشند و راه هکار ها و توصیه هایی برای رفع مشکلات و معضلات کشور داشته باشند . تا قبل از بحرانی شدن شرایط که زنگ آن دی ماه ۹۶ به صدا درآمد و به شهادت قاسم سلیمانی رسید و الان هم در شکل آتش سوزی نمودار پیدا کرده ، راهی پیدا کنیم که البته آن راه منافع ملی ،تدبیر و تاکتیک ، گذشت و بخشش است . . مراقب ایرانمان باشیم !
دوره امثال تاجزاده ها تمام شده... کشور نیاز به افراد جدید با رویکرد تعاملی با دنیا داره... افرادی مثل تاجزاده و دور و بری هاشون ابتدا از دنده چپ بلند شده بودن حالا نمیشه اونا رو از دنده راست بیدار کرد... مدام هم فکر میکنن تنها راه اصلاح کشور حضور ایل و تبار وابسته به ایشونه... در حالیکه مردم به هیچکسی وامدار نیستن و هر قشری که بفکر مردم نباشن، از صحنه سیاست دیر یا زود حذف میشن...