ماجرای لایو اینستاگرامی «رومینا اشرفی» از زبان دوستش

پارسینه: ماجرای لایوی که رومینا اشرفی در آن شرکت کرده بود؛ او در ادامه با لحن کودکانهای میگوید: «رومینا به من گفت که در اینستاگرام در لایوی شرکت کرده و در آن زمان بهمن همه آن لایو را ضبط کرده است و حالا با آن مرا تهدید میکند.» بر اساس اظهارات مونا، رومینا حتی هنگامی که با بهمن صحبت میکرد از جانب وی تهدید میشده است.
حالا بیشتر از یک هفته از قتل رومینا اشرفی به دست پدرش میگدرد. قتلی که با عنوان «قتلهای ناموسی» از آن نام برده میشود، اما شاید عنوان درستتر برای آن این باشد که با نوعی از قتلهای خانوادگی مواجه هستیم که میتوان آن را «زن کشی» نامید.
اعلامیه ترحیم رومینا اشرفی یکی دیگر از مواردی بود که به حاشیههای این قتل خانوادگی اضافه کرد. در حالی نام پدر و همه وابستگان مرد این مقتول نوجوان در اعلامیه وجود داشت که هیچ نام و صدایی از مادر شنیده نمیشد. مادری که حداقل تا ۵ روز پس از قتل نیز نام و صدایش وجود نداشت.
رومینا اشرفی: مونا به تو چیزی میگویم، اما هرگز به پدرم نگو!
در مدتی که «رعنا دشتی»، مادر رومینا سکوت کرده بود و بسیاری منتظر صحبتهای تنها زن آن خانه بودند روایتهای متناقضی به گوش میرسید که به شایعات دامن میزد.
تا به این ترتیب شاید بتوان به زاویه دیگری از زندگی رومینا دست یافت. این که چطور رومینا دختری از روستایی آرام و کوچک با اهالی که به مصلحت جویی و آرامش شهره هستند ناگهان خبر قتل فجیعش توسط پد، ملی میشود و حتی در نهایت یونیسف را نیز به واکنش وا میدارد، شاید برای بسیاری عجیب بود. برای درک بهتر آن چه در آن جامعه رخ داده و در نهایت چرا پدری باید دست به قتل تنها دخترش بزند و چرا رومینا باید فرار از خانه را به بودن در آن ترجیح دهد از جمله سوالاتی بود که تنها با حضور و گفتگو با خانواده و دوستان شاید میتوانستیم به پاسخهایی برای آن برسیم.
ناگفتههای مونا دوست صمیمی رومینا
«مونا محمدی» از دوستان رومینا، نوجوان ۱۴ ساله است که به گفته مادرش از کودکی با آنها رابطه خانوادگی داشته اند. او در مصاحبه با فراز از گفتوگوی کوتاهی که با رومینا داشته است میگوید. گفتوگویی که هنگام بازگشت از مدرسه یا یکدیگر داشتهاند و شاید در آن زمان هیچ یک گمان نمیکردند که روزی سر رومینا را بر باد دهد.
ماجرای لایو اینستاگرامی؛ رومینا گفت: بهمن تهدیدش میکند
مونا میگوید: «در تاریخ ۵ اردیبهشت با تماس مدیر مدرسه برای کاری با رومینا به مدرسه رفتیم. در مسیر بهمن خاوری، کسی که حالا به عنوان یکی از متهمین و عوامل قتل رومینا در بازداشت به سر میبرد، سوار بر موتور جلوی مدرسه پرسه میزد.» او میگوید وقتی از رومینا پرسیدم که آن پسر اینجا چه میکند در جواب گفت: «چیزی به تو میگویم، اما به پدرم هرگز نگو!»
ماجرای لایوی که رومینا اشرفی در آن شرکت کرده بود
او در ادامه با لحن کودکانهای میگوید: «رومینا به من گفت که در اینستاگرام در لایوی شرکت کرده و در آن زمان بهمن همه آن لایو را ضبط کرده است و حالا با آن مرا تهدید میکند.» بر اساس اظهارات مونا، رومینا حتی هنگامی که با بهمن صحبت میکرد از جانب وی تهدید میشده است.
او با شنیدن تهدید شدن رومینا توسط بهمن علت این که چرا به پدرش نمیگوید را جویا شده و رومینا در جواب گفته است: «اگر پدرم بشنود خیلی عصبانی خواهد شد و من را میکشد!» مونا که در زمان مرگ دوستش با تماسی خود را به خانه او میرساند، و آخرین دیدارشان وقتی است که پیکر بیجانش را به امبولانس انتقال میدهند در مورد روابط رومینا با پدرش میگوید: «رابطه او با پدرش خوب بود. دوستش داشت، اما رومینا میگفت که خیلی از پدرش میترسد.»
در ادامه مادر مونا محمدی نیز در حالی که مدام میگوید رومینا را تهدید کردند، رومینا را با تهدید بردند حرفهای دخترش را تصدیق میکند و ادامه میدهد ما از گذشته خانواده رومینا را میشناختیم. پدر رومینا همچین مردی نبود، مادرش این چنین نبود. اصلا اینطور خانوادهای نبودند. او در تعریف و تمجید از رومینا نیز میگوید: «رومینا هم اصلا دختری نبود که عاشق پسری بشود!»
روایت مونا به عنوان دوست رومینا به ابعاد عجیب ماجرا اضافه میکند و با سخنان بهمن به عنوان پسری ۲۹ ساله که با دختری ۱۵ سال کوچکتر وارد رابطه شده است در تناقض جدی است، اما نمیتوان به راحتی از کنار سخنانش گذشت. با نگاهی به گفتههای مونا، شاید بتوان گفت صحبتهای او صادقانهترین روایت از زندگی کوتاه رومیناست و رنگ و بوی صحبتهای آدمهای دیگر دخیل در پرونده را چندان ندارد.
به نظر میرسد همچنان موارد بسیاری در پرونده رومینا وجود دارد که ابعاد ماجرا را میتواند عجیبتر نشان دهد. رومینا ۱۴ ساله اکنون در حالی در خانه ابدیش خفته است که شاید تنها کسی بود که میتوانست تمام حقیقت را آشکار کند. حقیقتی که به نظر میرسد حالا چنان پازلی است که قطعات آن به سختی باید در کنار هم قرار بگیرد.
منبع: فراز
عجب !!!! همه کار میکنید تا قاتل رو تبریه کنید !!
بر خلاف جمله پایانی مصاحبه که نوشته" این پازلی است که به سختی باید قطعات آن در کنار هم قرار گیرند" اتفاقا چیدن قطعات این پازل بسیار آسان اما به شدت تاسف بار و غم انگیز است.
رومینا کودکی بوده که در فضای محدود روستایی کوچک تحت تاثیر فضای مجازی و کنجکاوی های دخترانه در حال رشد و نمو و از نظارت و راهنمایی و هدایت پدر بی بهره بوده در حالی که ارتباط با پدر برایش از نان شب واجب تر بوده است اما دیدگاه پدر متعلق به نسلی است که رابطه پدر و فرزند را رابطه ای آمرانه دانسته و فرزند باید جرات نکند تا دنیای خیالش را با پدر و مادرش در میان بگذارد و تنهایی عاطفی رومینا خردسال سبب میشود تا از 9 سالگی به دام شیطانی هوسران به نام بهمن خاوری افتاده و با تهدیدهای بهمن و ترس از فهمیدن پدر هر روز او را ناخواسته و به اجبار در چنگال این کودک آزار شیطان صفت بیشتر گرفتار کرده و بهمن هم که از ترس و وحشت رومینا از پدر کاملا آگاه بوده از این نقطه ضعف نهایت سو استفاده را کرده تا رومینا به خواسته های او بیشتر گردن نهد و سرانجام رومینا را مجبور می کند تا با او فرار کرده و رومینا با قبول این پیشنهاد پلهای پشت سر خود را خراب کرده و طعمه ای در دست بهمن میشود و پدر رومینا هم که با جهل نهادینه در افکار و شخصیت خود آبرو و حیثیت خانوادگی اش را با فرار رومینا برباد رفته دیده و با قتل وحشتناک رومینا خواسته تا این لکه ننگ را از دامان خود پاک نماید.
انزجار خودم را از این پدر قاتل ؛ بهمن پلید وهمه عواملی که تحریک و تشویق به این قتل و خشونت کردند و میکنند ؛ را اعلام میکنم.
خدایا ما را از این فضای مجازی که کودکانه های دخترکی را به باد فنا داد، نجات بده!
ایکاش به جای کشتن دخترش ، بهمن را میکشت البته برای کشتن بهمن هنوز هم وقت دارد