نامه سردار شهید «عباس ورامینی»
پارسینه: سردار شهید «عباس ورامینی» در نامه خویش به خانوادهاش شرح حالی از جبهه و منطقه عملیاتی شلمچه را توصیف کرده است.
سردار شهید «عباس محمد ورامینی» در تاریخ پنجم بهمن ۱۳۳۳ چشم به جهان گشود. وی در ۲۸ آبان ۱۳۶۲ بر اثر اصابت ترکش خمپاره در پنجوین (عملیات والفجر ۴) به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن نامه این شهید والامقام را میخوانید:
«بسم الله الرحمن الرحیم
پس از تقدیم عرض سلام خدمت حاج خانم عزیز و میثم کوچولو اولا که اگر از حال من خواسته باشید بسیار خوب است البته زیر توجهات خداوند متعال و در حال حاضر گردان ما در خط است محور شلمچه و، چون گردان در خط است من نمیتوانم از گردان جدا شوم مجبورم که در خط باشم.
و چون کلیه گردانها به عقب آمده اند و قرار است که بازسازی شوند برای عملیات بعدی، چون برای تصرف بصره قرار است که عملیات دیگری صورت گیرد؛ و از طرف دیگر کلیه فرماندههای گردان محمد رسولالله قرار است که با امام ملاقات حضوری داشته باشیم، چون ما در خط هستیم من نمیتوانم با آنها باشم قرار است که در نوبت دوم خدمت امام برسیم که اگر قرار شد بیاییم حتماً یکسری به تو و میثم میزنم در ضمن به علت این که گردان در خط بود نتوانستم بعد از عملیات برایت تلفنی تلفن کنم امیدوارم که منو ببخشید.
چون عذر موجه هست فقط به برادر شیبانی که به تهران آمده بود گفتم که به شما تلفن کند و خبر دهد در ضمن خیلی دلم میخواست یا تلفن و یا یک نامه مفصل برایت بنویسم، ولی باز به خاطر کار زیاد و جور نبودن امکانات برای ارتباط از این کار محروم هستم حاج خانوم این بار ما را بسیار شرمنده کردی به خاطر کارهایی را که برایم انجام دادی و همچنین به وجود آمدن آن حالت روحانی در خودت که برایم بسیار جالب بود مخصوصاً نماز صبح از قول من به همه مادر و آقا و مامان و بابا و غیر سلام برسان از قول من میثم کوچولو را یک بوس محکم بگیر تا باباش صدایش را بشنود.
والسلام
ورامینی
منبع:دفاع پرس
سردار شهید «عباس محمد ورامینی» در تاریخ پنجم بهمن ۱۳۳۳ چشم به جهان گشود. وی در ۲۸ آبان ۱۳۶۲ بر اثر اصابت ترکش خمپاره در پنجوین (عملیات والفجر ۴) به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن نامه این شهید والامقام را میخوانید:
«بسم الله الرحمن الرحیم
پس از تقدیم عرض سلام خدمت حاج خانم عزیز و میثم کوچولو اولا که اگر از حال من خواسته باشید بسیار خوب است البته زیر توجهات خداوند متعال و در حال حاضر گردان ما در خط است محور شلمچه و، چون گردان در خط است من نمیتوانم از گردان جدا شوم مجبورم که در خط باشم.
و چون کلیه گردانها به عقب آمده اند و قرار است که بازسازی شوند برای عملیات بعدی، چون برای تصرف بصره قرار است که عملیات دیگری صورت گیرد؛ و از طرف دیگر کلیه فرماندههای گردان محمد رسولالله قرار است که با امام ملاقات حضوری داشته باشیم، چون ما در خط هستیم من نمیتوانم با آنها باشم قرار است که در نوبت دوم خدمت امام برسیم که اگر قرار شد بیاییم حتماً یکسری به تو و میثم میزنم در ضمن به علت این که گردان در خط بود نتوانستم بعد از عملیات برایت تلفنی تلفن کنم امیدوارم که منو ببخشید.
چون عذر موجه هست فقط به برادر شیبانی که به تهران آمده بود گفتم که به شما تلفن کند و خبر دهد در ضمن خیلی دلم میخواست یا تلفن و یا یک نامه مفصل برایت بنویسم، ولی باز به خاطر کار زیاد و جور نبودن امکانات برای ارتباط از این کار محروم هستم حاج خانوم این بار ما را بسیار شرمنده کردی به خاطر کارهایی را که برایم انجام دادی و همچنین به وجود آمدن آن حالت روحانی در خودت که برایم بسیار جالب بود مخصوصاً نماز صبح از قول من به همه مادر و آقا و مامان و بابا و غیر سلام برسان از قول من میثم کوچولو را یک بوس محکم بگیر تا باباش صدایش را بشنود.
والسلام
ورامینی
منبع:دفاع پرس
هشدار به پارسینه: لطفاً متن این کامنت ارسالی را قبل از درج احتمالی، کامل مطالعه بفرمائید.
پس از آزادسازی خرمشهر اصرار بر ادامۀ جنگ به همراه انجام عملیات در خاک عراق بنا به تصمیم مقامات سیاسی و نظامی عالیرتبه وقت، خطای محض و مسلمی بود که خسارات و تلفات بسیار سنگین وبی حاصلی را بر ایران تحمیل نمود. امیدوار هستم که آن خطای فاحش تاریخی مایۀ عبرتی باشد برای تصمیم گیرندگان سیاسی حال و حاضر و همچنین آیندۀ ما که بنا به نقل مشهور ملتی که گذشته خویش را فراموش کند محکوم باینستکه خطاهای گذشته را تکرار کند. جدای از مطلبی که ذکر گردید در مضمون نامه این عزیز آنهم خطاب به همسرشان و نه یک مقام ارشد نظامی ویا سیاسی! از لحاظ حفاظت اطلاعات نظامی چنان خطاهای فاحشی وجود دارد که از یک فردی که کادر سپاه بوده و حتّی در مقاطعی در جایگاه فرماندهی نیز ظاهر گشته، تأسف بار به نظر میرسد و این خود تنها نمونه ایست از غفلت از جایگاه و اهمیت بارز حفاظت اطلاعات در میان نظامیان و نیروهای مردمی که در آن زمان در جنگ شرکت داشتند.