ابوظبی با کارت ایران چگونه بازی میکند؟

پارسینه: در حالی که ابوظبی سلطه خود در میان هفت امارت تشکیل دهنده این کشور را تقویت کرده است، میتواند با کارت ایران برای اعمال فشار بر امارتهای شمالی و سوق دادن این امارتها به ویژه دبی به جایگیری در رویکرد مورد نظر خود بازی کند.

حملات مستقیم به سازههای نفتی عربستان واقع در منطقه بقیق و خریص در سپتامبر سال گذشته که برخی ایران را مسئول آن دانستند، با سکوت کامل واشنگتن رو به رو شد به طوری که ابوظبی و ریاض به این نکته پی بردند که مهار ایران دیگر دستکم با ابزارهای نظامی ممکن نیست.
«میدل ایست نیوز» ادامه داد، راهبرد ابوظبی در مقابل ایران از سال گذشته به صورت قابل توجهی دستخوش تغییر شده است به گونهای که امارات علیرغم حفظ آشکار استراتژی امریکا در قبال ایران، تلاش کرد تا ضمن روآوری به شرق به نوعی در وابستگی مفرط خود به کاخ سفید، توازن ایجاد کند.
در همین راستا باید مناسبات پیچیده امارات با ایران را تفسیر کرد، این کشور با رویکرد «اگر نمیتوانی آنها را شکست دهی، دوست آنان باش»، به همگرایی تدریجی با ایران رو آورده است.
امارات متحده عربی در سالهای گذشته به همراه عربستان تلاشهایی برای مقابله با تهدیدات به ظاهر ایرانی انجام داد و اقدام به توسعه سامانه پدافند هوایی خود در راستای مقابله با ایران کرد، در همین ارتباط ابوظبی در میانه همگرایی دولت اوباما با نظام ایران به سیاست خودکفایی نظامی خود به دور از امریکا دست زد تا با آنچه که نفوذ منطقهای ایران میخواند، مقابله کند حتی ابوظبی پکن را برای دست شستن از مناسبات تجاری روبه رشد خود با ایران تا حد توان تحت فشار گذاشت، این در حالی است که امارت شمالی این کشور یعنی دبی سیاست سازشکارانهتری در قبال تهران در پیش گرفت.
دبی به عنوان مرکز مالی و تجاری امارات از تجارت ۱۹ میلیارد دلاری با ایران بهره میبرد و توجه شایانی به قطع روابط با ایران نداشت و شرکتهای موجود در دبی و دیگر امارتهای شمالی به فعالیتهای مربوط به قاچاق نفت توسط ایران برای دور زدن تحریمهای امریکا کمک میکردند.
در حالی که ابوظبی سلطه خود در میان هفت امارت تشکیل دهنده این کشور را تقویت کرده است، میتواند با کارت ایران برای اعمال فشار بر امارتهای شمالی و سوق دادن این امارتها به ویژه دبی به جایگیری در رویکرد مورد نظر خود بازی کند چرا که مبارزه با فعالیتهای نفتی ایران ذیل تلاش برای دور زدن تحریمهای امریکا و یا معاملات مالی ایران در دبی میتواند ابزار بسیار مهمی برای جلب توجه دولت ترامپ باشد و ابوظبی از این رهگذر میتواند سیاستهای دبی، شارجه یا راس الخیمه در حفظ استقلال عمل در حفظ مناسبات خود با ایران را تحت تاثیر قرار دهد.
ابوظبی همچنین میتواند از کارت ایران در واشنگتن برای نشان دادن خود به عنوان متحدی قابل اعتماد برای حمایت از سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ استفاده کند و امریکا را به چشمپوشی از اقدامات ناقض قانون امارات در لیبی و جنگ یمن سوق دهد.
اما با این وجود، با تشدید تنش امریکا علیه ایران در قالب سیاست فشار حداکثری در تابستان سال ۲۰۱۹، ابوظبی دریافت که ایجاد توازن میان نگرانیهای ناشی از امنیت ملی خود و سیاست امریکا در قبال ایران، ماجراجویی مخاطرهآمیزی خواهد بود.
این چنین در حالی که بن زاید به صورت صوری از واشنگتن در مهار فعالیتهای ایران در منطقه حمایت میکند، نشانههایی دال بر افزایش همگرایی و ارتباط میان ابوظبی و تهران خودنمایی میکند.
در همین ارتباط، امارات به هنگام حمله سال گذشته به کشتیهای نفتکش در نزدیکی بندر الفجیره از نشانه رفتن انگشت اتهام به سوی ایران خودداری کرد، اقدامی که تحلیلگران و ناظران امر آن را نشانه تلاش ابوظبی برای کاهش تتش با تهران ارزیابی کردند.
خروج امارات از یمن اگرچه در تبلیغات رسمی یک تصمیم هماهنگ با ریاض توصیف شد، اما در پسزمینه اختلافات داخلی جبهه مخالفان حوثیها و محبوبیت ایده احیای یمن جنوبی در میان برخی قبایل یمن نیز میتواند نشانهای باشد از یک چرخش استراتژیک دیگر از سوی ابوظبی؛ چرخشی که در آن محمد بن زاید را از باتلاق جنگی نامحبوب در عرصه بینالمللی رها میکند و همزمان، انتقادهای احتمالی داخلی را نیز ساکت خواهد کرد.
آنچه که چرخش سیاست خارجی امارات در برابر ایران توصیف میشود، یک معنای واحد ندارد. این موضوع میتواند نزدیکی جدی به تهران و تغییر قابل توجه رویکرد بینالمللی باشد؛ و همزمان میتواند در سطح تلاشهایی محدود برای کاهش تنش فزاینده در خلیج و دوری از یک جنگ، باقی بماند.
اما هرچه هست، چنین چرخشی کمک بزرگی به تهران خواهد بود که این روزها زیر بار "فشار حداکثری" واشنگتن با دشواریهای بسیاری روبهرو شده است.
ارسال نظر