بحرین: خطوطی بر کاغذ، خط و نشانی بر خاک
پارسینه: روایت متفاوت کاریکاتوریست آمریکایی از انقلاب بحرین /لینک دانلود
* سید کمالالدین دعائی
پیش از ابداع فناوری و فن عکاسی، نشریات اطلاعرسانی برای انتشار مؤثرتر و جذابتر اخبار خود به نقاشی متوسل میشدند. تعدادی از جراید نیز بودند که اخبار خود را تماما به صورت تصویری منتشر میکردند، مانند هفتهنامهٔ The Illustrated London News که به عنوان اولین نشریهٔ خبری مصور دنیا، از سال ۱۸۴۲ کار خود را آغاز کرد. بدین ترتیب و به تدریج، سبکی از طراحی پدید آمد که هدف از آن، نه سرگرمسازی و نه هنر محض، بلکه اطلاعرسانی و تکمیل محتوای خبری بود؛ ترکیبی از کلمات و نقاشی.
نسخهای از هفتهنامهٔ مصور لندن، مورخ ۶ جولای ۱۸۸۹ و مربوط به سفر ناصرالدین شاه قاجار به بریتانیا.
با گسترش عکاسی و فتوژورنالیزم، این سبک مدتی به فراموشی سپرده شد. اما اواخر قرن ۲۰ و آغاز قرن ۲۱، و همزمان با رشد فزایندهٔ محبوبیت کتابهای کامیک استریپ، نقاشیهای اطلاعرسان جانی دوباره گرفتند. این بار طراحان کامیک، به جای استفاده از شخصیتهای تخیلی و ماجراهای پلیسی و جاسوسی، به وقایع خبری روز و شخصیتهای حقیقی رو آوردند. این ژانر را اکنون «کامیکز ژورنالیزم» (Comics Journalism) مینامند؛ تلفیق مدیوم نقاشیهای پیدرپی با تکنیک خبرنگاری. خبرنگاری کامیک یا کامیکهای خبری، بیش از هر کجا در میان طراحان کامیک دیجیتال و یا وبکارتونیستها رایج شده است.
از جمله آثار قابل توجه در این زمینه، کاری است که یک کارتونیست آمریکایی به نام «جاش نوفلد» ( Josh Neufeld ) در سال ۲۰۰۹ و پیرامون فاجعهٔ طوفان کاترینا در آمریکا منتشر کرد. این اثر با نام A. D: New Orleans After the Deluge موفق شد در لیست پرفروشهای روزنامهٔ New York Times قرار بگیرد و علاوه بر آن، نامزد دریافت سه جایزهٔ معتبر کامیک در آمریکا شد. نوفلد پس از مصاحبهها و مطالعهٔ روزنامهها، مجلات و وبلاگها، به تأثیر واقعهٔ ویرانگر کاترینا بر زندگی اهالی این منطقه میپردازد و در این کتاب، زندگی چند تن از سکنهٔ ایالت New Orleans در آمریکا را به شکلی واقعگرایانه روایت میکند. در این مدت، او خود به عنوان یک امدادگر داوطلب صلیب سرخ به فعالیت مشغول بوده است.
جاش در اکتبر سال ۲۰۱۰ از سوی وزارت امور خارجه ایالات متحده و به عنوان سفیر فرهنگی، به کشورهای فلسطین، مصر، الجزایر و بحرین سفر میکند. عمدهٔ فعالیت وی در این سفر، دیدار با هنرمندان منطقهٔ خاورمیانه و بازدید از مؤسسات آموزشی و هنری بود.
مدتی کوتاه پس از بازگشت وی، طوفان انقلابهای عربی منطقهٔ شرق وسط را در مینوردد. اما واکنش «جاش» نسبت به این واقعه، تنها در یک مورد بروز میکند: بحرین.
آنچنانکه خود وی میگوید، دو تن از کاریکاتوریستهای بحرینی که با آنها در سفرش آشنا شده بود، او را در صفحهٔ فیسبوک خود به فهرست دوستان اضافه میکنند: ساره و محمد. با شروع رسمی انقلاب بحرین در ۱۴ فوریه ۲۰۱۱، جاش متوجه میشود که این دو نفر، هر یک در سوی مخالف یکدیگر قرار گرفتهاند. او از طریق ارتباط الکترونیکی جداگانه با این دو نفر، در مییابد که آگاهی وی از شرایط فرهنگی-اجتماعی بحرین و تبعیضات فرقهای که از علل اصلی انقلاب بود، بسیار ناچیز بوده است.
این مسئله، باعث ناراحتی و عصبانیت جاش نوفلد میشود. چهار روز بعد از آغاز انقلاب بحرین، جاش در وبلاگ خود مطلبی با عنوان «آیا من آلت دست وزارت امور خارجه شدم؟» منتشر میکند و در آن به انقلاب بحرین و شرایط زمینهساز آن میپردازد. او مینویسد: «من نمیدانستم که بزرگترین تنش داخلی بحرین، ناشی از تسلط یک اقلیت سنیمذهب بر یک اکثریت شیعه است. پادشاه سنی بحرین، سنیها را حتی از خارج از کشور میآورد تا در ارتش و پلیس فعالیت کنند. این تنها به خاطر این است که شیعیان به سلاح دستیابی نداشته باشند.»
جاش مینویسد: «آنچه بیش از همه من را پریشان میکند، این است که وزارت امور خارجهٔ آمریکا هیچگونه اطلاعاتی پیرامون زمینههای فرهنگی بحرین به هنگام سفر به من نداد. هیچکجای نوشتهجاتی که در اختیار من گذاشته بودند، به شکاف فرقهای در بحرین اشارهای نشده بود. راهنمای بحرینی من هم (که فکر میکنم سنی بود) هیچگاه چیزی راجع به آن نگفت.»
او در ادامه، اذعان میکند که در سفرش به دیگر کشورها، میزبانان وی در سفارت آمریکا غالبا اطلاعات کاملی پیرامون وضعیت فرهنگی-سیاسی آن کشور در اختیارش میگذاشتند. اگرچه او خود را موظف میدانسته است که پیش از سفر به هر کشور پیرامون آن تحقیقات کند، به علت برنامهٔ فشردهٔ کاری خود موفق به کسب اطلاعات راجع به بحرین نشده است. جاش میگوید: «با توجه به اینکه ناوگان پنجم ایالات متحده در بحرین قرار دارد، من ناگزیرم که در حسن نیت هموطنانم در سفارت آمریکا تردید کنم. یک بار دیگر، منافع سیاسی آمریکا با ارزشهای مسلم ما در تضاد قرار گرفت.» جاش در پایان مطلب خود، به سرکوب اعتراضات مسالمتآمیز مردم بحرین توسط پادشاه اشاره میکند، از جمله حضور «محمد» کاریکاتوریست شیعهٔ بحرینی در میدان لؤلؤ را یادآور میشود و اینکه یکی از دوستانش در اثر حملهٔ نیروهای پلیس، کشته شده است.
انقلاب بحرین، شهادت دوست محمد، و احساس سرافکندگی جاش از غفلت خود، باعث میشود که او به صرافت کاری برای جبران بیافتد. با پیشرفت اعتراضات در بحرین، و با توجه به تجربهٔ درخشانش در زمینهٔ کامیک خبری، جاش شروع به نگارش یک اثر ژورنالیستی تصویری میکند. حاصل کار او، یک کامیک ۱۶ صفحهای دیجیتال است که در وبسایت Cartoon Movement رونمایی شد. جاش در این کامیک با عنوان «بحرین: خطوطی بر کاغذ، خطونشانی بر خاک» (Bahrain: Lines in Ink، Lines in the Sand)، سعی میکند روایتی واقعگرایانه و در عین حال بیطرفانه از انقلاب بحرین ارائه دهد. خلاقیت او در این کار، پیش بردن ماجرا از نگاه «ساره» و «محمد» در دو سوی مخالف یک انقلاب، و در خلال کاریکاتورهایی است که این دو نفر در این مدت منتشر کردهاند. نوفلد، خطونشان حاکم و حامیانش برای معترضان را، از رهگذر خطوط جوهری بر کاغذها روایت میکند.
مدتی کوتاه پس از بازگشت وی، طوفان انقلابهای عربی منطقهٔ شرق وسط را در مینوردد. اما واکنش «جاش» نسبت به این واقعه، تنها در یک مورد بروز میکند: بحرین.
آنچنانکه خود وی میگوید، دو تن از کاریکاتوریستهای بحرینی که با آنها در سفرش آشنا شده بود، او را در صفحهٔ فیسبوک خود به فهرست دوستان اضافه میکنند: ساره و محمد. با شروع رسمی انقلاب بحرین در ۱۴ فوریه ۲۰۱۱، جاش متوجه میشود که این دو نفر، هر یک در سوی مخالف یکدیگر قرار گرفتهاند. او از طریق ارتباط الکترونیکی جداگانه با این دو نفر، در مییابد که آگاهی وی از شرایط فرهنگی-اجتماعی بحرین و تبعیضات فرقهای که از علل اصلی انقلاب بود، بسیار ناچیز بوده است.
این مسئله، باعث ناراحتی و عصبانیت جاش نوفلد میشود. چهار روز بعد از آغاز انقلاب بحرین، جاش در وبلاگ خود مطلبی با عنوان «آیا من آلت دست وزارت امور خارجه شدم؟» منتشر میکند و در آن به انقلاب بحرین و شرایط زمینهساز آن میپردازد. او مینویسد: «من نمیدانستم که بزرگترین تنش داخلی بحرین، ناشی از تسلط یک اقلیت سنیمذهب بر یک اکثریت شیعه است. پادشاه سنی بحرین، سنیها را حتی از خارج از کشور میآورد تا در ارتش و پلیس فعالیت کنند. این تنها به خاطر این است که شیعیان به سلاح دستیابی نداشته باشند.»
جاش مینویسد: «آنچه بیش از همه من را پریشان میکند، این است که وزارت امور خارجهٔ آمریکا هیچگونه اطلاعاتی پیرامون زمینههای فرهنگی بحرین به هنگام سفر به من نداد. هیچکجای نوشتهجاتی که در اختیار من گذاشته بودند، به شکاف فرقهای در بحرین اشارهای نشده بود. راهنمای بحرینی من هم (که فکر میکنم سنی بود) هیچگاه چیزی راجع به آن نگفت.»
او در ادامه، اذعان میکند که در سفرش به دیگر کشورها، میزبانان وی در سفارت آمریکا غالبا اطلاعات کاملی پیرامون وضعیت فرهنگی-سیاسی آن کشور در اختیارش میگذاشتند. اگرچه او خود را موظف میدانسته است که پیش از سفر به هر کشور پیرامون آن تحقیقات کند، به علت برنامهٔ فشردهٔ کاری خود موفق به کسب اطلاعات راجع به بحرین نشده است. جاش میگوید: «با توجه به اینکه ناوگان پنجم ایالات متحده در بحرین قرار دارد، من ناگزیرم که در حسن نیت هموطنانم در سفارت آمریکا تردید کنم. یک بار دیگر، منافع سیاسی آمریکا با ارزشهای مسلم ما در تضاد قرار گرفت.» جاش در پایان مطلب خود، به سرکوب اعتراضات مسالمتآمیز مردم بحرین توسط پادشاه اشاره میکند، از جمله حضور «محمد» کاریکاتوریست شیعهٔ بحرینی در میدان لؤلؤ را یادآور میشود و اینکه یکی از دوستانش در اثر حملهٔ نیروهای پلیس، کشته شده است.
انقلاب بحرین، شهادت دوست محمد، و احساس سرافکندگی جاش از غفلت خود، باعث میشود که او به صرافت کاری برای جبران بیافتد. با پیشرفت اعتراضات در بحرین، و با توجه به تجربهٔ درخشانش در زمینهٔ کامیک خبری، جاش شروع به نگارش یک اثر ژورنالیستی تصویری میکند. حاصل کار او، یک کامیک ۱۶ صفحهای دیجیتال است که در وبسایت Cartoon Movement رونمایی شد. جاش در این کامیک با عنوان «بحرین: خطوطی بر کاغذ، خطونشانی بر خاک» (Bahrain: Lines in Ink، Lines in the Sand)، سعی میکند روایتی واقعگرایانه و در عین حال بیطرفانه از انقلاب بحرین ارائه دهد. خلاقیت او در این کار، پیش بردن ماجرا از نگاه «ساره» و «محمد» در دو سوی مخالف یک انقلاب، و در خلال کاریکاتورهایی است که این دو نفر در این مدت منتشر کردهاند. نوفلد، خطونشان حاکم و حامیانش برای معترضان را، از رهگذر خطوط جوهری بر کاغذها روایت میکند.
جاش در ضمن روایت این سوژه، به شکلی مختصر و مؤثر، ذهنیت، ایدئولوژی، و چشمانداز هر یک از این دو نفر، و نیز شیوههای سرکوب، طرد و حذف مخالفان در حکومت تامروای بحرین را به تصویر کشیده است: «محمد» یک جوان شیعه که همراه اعتراضات است، و «ساره» دختر کاریکاتوریستی که حامی حکومت است و با معترضان به مخالفت برخاسته است. آنچه بیش از همه جاش را شگفتزده کرده است، رویکرد «ساره» است. او در آغاز انقلابهای عربی، در حمایت از خیزش مردم مصر کاریکاتورهایی منتشر کرده بود، اما اعتراضات مسالمتآمیز در کشور خودش را تاب نیاورد و آنها را «آشوب گروههای تروریستی و دستنشاندگان ایران» قلمداد کرد. جاش از طریق ایمیل، چند بار سعی میکند که نظر ساره را به چالش بکشد. جاش صحنههای سرکوب خشن معترضان توسط نیروهای امنیتی آل خلیفه را به او یادآور میشود، اما پاسخ ساره تنها یک چیز است: «اینها دروغ است، همهاش پروپاگاندای ایران است.»
***
ایدهٔ ترجمهٔ این کامیک استریپ را با خود جاش نوفلد در میان گذاشتم. قرار شد از آنجایی که منتشرکنندهٔ این اثر، وبسایت بینالمللی Cartoon Movement است، جاش موافقت آنها را نیز با ترجمهٔ کارش به زبان فارسی جلب کند. اندکی تغییر در چینش و جهت پنلها، برای خوانش بهتر راست به چپ لازم بود، همه اما با رضایت جاش و با چند بار رد و بدل نسخههای آزمایشی انجام شد.لازم است بگویم که کامیک جاش نوفلد دربارهٔ بحرین، هماکنون نامزد دریافت جایزهٔ The Will Eisner Comic Industry Awards 2012 در رشتهٔ «بهترین کامیک دیجیتال» شده است . این جایزه در ایالات متحده، به «اسکار صنعت کمیک» مشهور است.
برای دریافت نسخهٔ PDF ترجمه با حجم 2.35 مگابایت، اینجا کلیک کنید: +
کجا دقیقا کلیک کنیم؟ کو لینکش؟!
That hits the tgaert dead center! Great answer!