سوال: اخیرا کارشناسان مدعی شدند که ۹۹٪ مردم سواد رسانهای ندارند، آیا شما هم این نظر را قبول دارید؟/ ایکسشبهه: دروغ است
سایت پاسخ به شبهات «ایکس شبهه» نوشت :
سوال: چندی پیش در گفتگویی در شبکه خبر، کارشناسان مدعی شدند که 99٪ مردم سواد رسانهای ندارند (یعنی هر چه بیان شود، بدون تحقیق قبول میکنند) آیا شما هم این نظر را قبول دارید؟
ایکس - شبهه : متأسفانه این برنامه را ندیدیم که از جزئیات و جهت بحث آن آگاه باشیم، لذا با کنار گذاشتن برنامه، به اصل بحث در مورد چنین دیدگاهی میپردازیم.
بدیهی است که اینگونه کلّیگویی، اهانت به شعور مردم است [مگر آن که بحث کلی و منظور کل مردم جهان باشند که باید اذعان داشت اغلب مرعوب رسانه هستند]. اما برای جامعهی خودمان، نظر ما کاملاً متفاوت و معکوس است. یعنی اگر گفته میشد «بسیاری از مسئولین رسانهای ما از سواد لازم رسانهای برخوردار نیستند» منطقیتر و مقبولتر بود و برای آن دلایل کافی نیز در اختیار داریم.
مسئولین رسانهای، از سیاستگذاران، برنامهنویسان و مدیران گرفته تا نویسندگان، اجرا کنندگان و بازیگران، باید دقت کنند که کار رسانه «انتقال پیام» در قالبهای متفاوت خبر، گزارش، عکس، فیلم مستند، فیلم یا سریال داستانی، مصاحبه و ...، به منظور اطلاعرسانی و نیز جهتدهی به اذهان عمومی است.
گستره و شعاع پخش رسانه (مانند رادیو و تلوزیون، مطبوعات و اینترنت) و سهولت دسترسی عموم به آنها، جایگاه ویژهای به رسانه بخشیده است و امکان انتقال پیام به اشکال و شیوههای متفاوت (به ویژه همراه با هنر) نیز تأثیرگذاری آن را مضاعف نموده است و علت سرمایهگذاریهای کلان بر صنعت رسانه - به ویژه از ناحیهی سیاستمداران - نیز به همین دلیل است.
بدیهی است که کار مخاطب رسانه، الزاماً تحقیق و تفحص نسبت به چگونگی، صحت یا سقم پیام منتقل شده نیست و اساساً نمیتواند چنین تحقیقی را انجام دهد. یک بینندهی برنامهی تلویزیونی، چگونه میتواند راجع به خبر یا گزارشی که از امریکا، یا افریقا یا حتی داخل کشور بیان شده تحقیق کند و چگونه میتواند مانند یک متخصص و تحلیلگر و نقاد یک فیلم یا سریال را مورد بررسی قرار داده و اهداف مثلاً فمینیستیاش را شناسایی کند؟! این چه انتظار بیجا و بعیدی است؟! بدیهی است نمیتوان از کلیهی بینندگان انتظار داشت که مانند اهل فن، دریابند که در سریالی چون «مسیر انحرافی» اعتقادات اسلامی و احادیث و باورهای ایمانی به تمسخر گرفته شده است و کمتر دیالوگی در آن بیان میگردد که روایت و یا حدیثی را هدف نگرفته باشد.
عوامل مؤثر در پذیرش یا عدم پذیرش پیام رسانهای:
پس همهی رسانههای جهان، متناسب با اهداف خود پیامرسانی کرده و با دستهبندی آگاهیها، به اذهان عمومی جهت میدهند و مخاطب نیز اغلب این پیامها را از سرتاسر جهان دریافت مینماید. پس تا اینجا، آن چه که مهم است برخورداری مسئولین از سواد رسانهای است و نه مخاطبین. تا بتوانند آگاهیهای لازم را اولاً درست، ثانیاً خوب و ثالثاً بصیرت بخش و سازنده منتقل نمایند.
اما نکتهی مهم بعدی، پذیرش یا عدم پذیرش پیام منتقل شده از سوی رسانه توسط مخاطب است، که آن نیز به عوامل بسیاری بستگی دارد و منحصر به میزان سواد رسانهای مخاطب نمیباشد. به عنوان مثال:
*- ممکن است عدهای به اصطلاح عوام باشند و هر پیامی را قبول کنند. این عده طبعاً جوّپذیر، شایعهپذیر، زودباور و بیبصیرت هستند و البته کثرت آنها به 99٪ نمیرسد و دلیل آشکار آن نیز بمباران رسانهای دشمن و دفاع ضعیف رسانهای داخل و تأثیر ناپذیری اذهان عمومی از هجمهی تبلیغاتی دشمنان میباشد. اگر 99٪ مردم سواد رسانهای [بدین معنا نداشتند]، امروزه با این هجمه گسترده، چیزی از اسلام، انقلاب و سایر ارزشهای انسانی و فرهنگی باقی نمانده بود.
*- گاهی قبول و پذیرش مخاطب، به خاطر قبول اصل و اصول دیگری است که پشتوانهی رسانه و پیام رسانهای قرار گرفته است. این اصل حتی در تبلیغات تجاری نیز بسیار مورد توجه قرار میگیرد. به عنوان مثال چون مخاطب رعایت سلامت دهان و دندان را قبول دارد، آگهی خمیرداندان را باور یا دست کم قبول میکند.
در عرصهی رسانه نیز همینطور است، به ویژه در نظامهای ارزشی و یا نظامهایی که باور مردم بر رعایت، دقت و نظارت دقیق از سوی دستگاهها و مسئولین ذیربط استوار است. مثلاً در جمهوری اسلامی ایران فرض بر این است که رسانهی ملی «صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» خود به شدت راعی و مراغب ارزشهاست و خود از اشاعهی هر گونه دروغ، جوّ انحرافی، تبلیغات منفی، نشر فرهنگهای منحط و ... ممانعت به عمل میآورد. لذا بدون تردید و تشکیک و نیز بدون احساس نیاز به ضرورت تحقیق و تفخص، مخاطب قرار گرفته و پیام مستقیم یا غیر مستقیم را دریافت مینماید. اغلب مردم بر این باورند اگر فیلمی ساخته میشود، لابد وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی با دقت و بصیرت کامل بر آن نظارت داشته که مجوز تولید و اکرانش را صادر نموده است و اگر سریالی تولید و پخش میگردد، لابد خوب یا بد، حق یا باطل، مفید یا مضر بودن پیامهای صوتی و تصویریاش کاملاً توسط مسئولین ذیربط بررسی شده و مورد تأیید بوده که پخش شده است.
*- گاهی پذیرش مخاطب به خاطر فرافکنی موضوعی کذب یا منحط از سوی دشمنان و عدم اطلاعرسانی صحیح و تبلیغات درست از سوی رسانههایی است که مورد وثوق او و جامعه میباشد. و بدیهی است که تکتازی در میدانی بیرقیب، فتح و پیروزی تازنده را در پی دارد. به عنوان مثال از سویی دهها فیلم و سریال ضد دین، ضد ارزش و ضد فرهنگ تولید و پخش میشود، از سوی دیگر نه تنها سیاستگذاری و برنامهریزی و سرمایهگذاری لازم جهت تولید فیلمها و سریالهای مفید صورت نمیپذیرد، و نه تنها محدودیت و نکوهش و ممنوعیتی برای آنها قائل نمیگردند، بلکه مورد تشویق و تقدیر و اهدای جوایز نیز قرارشان میدهند! حال آیا مخاطب سواد رسانهای ندارد، یا بسیاری از مسئولین مربوطه؟
امروزه مسئولین و مخاطبین (مردم) شاهدند که هر کجا و در هر برنامهای توجه لازم صورت گرفته (مثل اخبار و گزارشات بینالمللی)، تأثیر مثبت خود را در پی داشته است. پس اگر قصور و تقصیری رخ دهد، بیشتر بر عهدهی رسانه و مسئولین آن است و مبین سواد رسانهای آنان میباشد و نه مخاطبین (مردم). این مسئولین هستند که باید همهی برنامهها - به ویژه فیلمها و سریالها - را مورد تحقیق و بررسی قرار دهند و به پیامهای انتقالی به اذهان عمومی و جهت آنها توجه کنند، نه مخاطبین و مردم.
نزديك به 70 درصد سواد رسانه اي ندارند