گوناگون

بحران سرمایه اجتماعی تهدیدی مهلک‌تر از کرونا

بحران سرمایه اجتماعی تهدیدی مهلک‌تر از کرونا

پارسینه: «کرونا ویروس» از کشور چین علاوه بر ایران به ۵۰ کشور دیگر نیز وارد شد، و با سرعت انتقال و شیوع بسیار زیاد به بحرانی جهانی تبدیل شد و مشکلات بسیاری را برای جامعه جهانی ایجاد کرد. بی‌گمان روزی این بحران تمام می‌شود و هم‌چون هزاران بیماری ویروسی شایع در جهان از یاد می‌رود؛ اما مسأله اصلی ما در ایران کرونا نیست، بلکه بحرانی به نام «بحران سرمایه اجتماعی» است.

کرونا نخستین ویروس تهدیدکننده جامعه نیست و بی‌تردید آخرین آن‌ها نیز نخواهد بود و احتمال دارد چندی بعد، ویروس‌های هولناک‌تری از «کوید ۱۹» جای آن را بگیرد همانطور که سیاه زخم، سم بوتولینوم، طاعون، ابولا و سارس جان بسیاری از مردم جهان را گرفتند و خواهند گرفت.
بنا بر اظهار نظر سازمان بهداشت جهانی، کرونا با رعایت مسایل بهداشتی و مراقبت‌های پزشکی کنترل می‌شود؛ با وجود این، نگرانیِ اصلی که به بحران انجامیده، خالی شدن امکانات ایمنی و بهداشتی از بازار و ناامنی ناشی از کمبود لوازم ضروری است.
تب‌زدگیِ جامعه برای مصون ماندن از خطر ابتلا به کرونا، تبدیل می‌شود به هجوم بی‌درنگ مردم به داروخانه‌ها پس از انتشار خبر شیوع بیماری کرونا. رویدادی که رویکردی دوسویه دارد: از یک سو، درخواست روبه‌فزونی جامعه برای تهیه اقلام مصرفی بهداشتی، مانند ماسک و دست‌کش و مواد ضدعفونی‌کننده، حتی چندین برابر نیاز یک‌ساله؛ از سوی دیگر، سوء استفاده برخی شرکت‌های تولیدکننده این اقلام با احتکار محصولات خود. بازاری تکراری و آشنا که در آن، تولیدکننده کالا را به سبب تقاضای بسیار با چندین برابر بهای اصلی و به صورت قطره‌چکانی به بازار تزریق می‌کند، تا سود بیش‌تری به دست آورد. بر گرانیِ کالا، نقش دلال و برخی داروخانه‌ها نیز بی‌تأثیر نیست. انبار داروخانه‌ها نیز، هم‌چون انبار تولیدکننده یا واسطه با افزایش تقاضا، انبوه‌تر می‌شود، تا بر قیمت کالا‌های مورد نیاز مردم بدون احساس گناه بیفزایند.
در خبری آمده است با شیوع ویروس کرونا در کشور دانمارک قیمت مواد ضدعفونی‌کننده در داروخانه‌ها به‌شدت کاهش یافت، تا به منظور پیش‌گیری، قدرت خرید برای همه وجود داشته باشد. در دسترس و ارزان بودن کالا سبب می‌شود، مردم نیز برای خرید عطش نداشته باشند. بنابراین، بازار نیز دچار کمبود نمی‌شود.
بدین ترتیب، یک پرسش باقی می‌ماند: ویروس که همان ویروس است! تفاوت فاحش فکری و رفتاری بین مردم کشور ما با دیگر کشور‌های در چیست؟ و چه عواملی باعث این رخداد شده است؟
چرا با شنیدن شایعه قرنطینه تهران به فروشگاه‌ها هجوم آوردیم و چند برابر مصرف مورد نیازمان کالا‌های بهداشتی و ضدعفونی‌کننده خریدیم، تا میزان موجودی فروشگاه‌ها کاهش یابد، و سودجویان بتوانند قیمت‌ها را چند برابر کنند؟
گیرم که محصول چند ماه خانه را نیز انبار کردیم، آیا برای بعد از آن هم فکری کرده‌ایم؟ کمی به عقب برگردیم: آیا همین هجوم‌ها به گرانی ارز نینجامید؟ یا گرانی خودرو و مسکن؟ یا دیگر اقلام مصرفی؟ دود این گرانی‌ها به چشم چه کسی رفت؟
مشکل جامعه امروز ما این است که فراموش کرده‌ایم همه، مسافران یک کشتی هستیم. هر کس درحال تخریب محدوده‌ای است که در آن نشسته، بدون توجه به تأثیری که کارش بر کل کشتی می‌گذارد، و بدون آنکه یادش باشد کشتی با بحران غرق شدن روبه‌روست.
مشکل امروز جامعه ما این است که برخی، منفعت لحظه‌ای خودشان را به منفعت درازمدت جامعه ترجیح می‌دهند، مشکل جامعه ما این است که در تکاپو هستیم که خودمان به ویروس کرونا مبتلا نشویم، خودمان را به وسایل پیشگیری تجهیز کنیم؛ اما به این نمی‌اندیشیم که شیوع گسترده این ویروس چه پیامد‌های هول‌انگیزی برای جامعه‌ای که در آن زندگی میکنیم به همراه دارد؛ حتی اگر تمام امکانات در دسترس هم باشد.
آن کسی که مواد ضدعفونی و ماسک را احتکار می‌کند، بی‌شک نمی‌داند دارد چه بلایی بر سر خانواده و خودش می‌آورد؛ زیرا منفعت لحظه‌ای قدرت آینده‌نگری‌اش را از او گرفته است.
چنین رویداد‌هایی را در جامعه بار‌ها و بار‌ها می‌توان دید. درواقع، جامعه امروز ما درگیر بحران سرمایه اجتماعی است و موضوعاتی، چون کرونا فقط به هویدا شدن این بحران‌های اجتماعی و برداشته شدن نقاب‌ها و آشکارگیِ چهره واقعی در مواقع بحران می‌رسد.
در ریشه‌یابیِ چنین رویدادهایی، لازم است به شکاف اعتماد شدید بین جامعه اشاره کرد. رسانه‌ها به نقل از مقامات دولتی می‌گویند ماسک و مواد ضدعفونی‌کننده به اندازه موجود است؛ اما مردم باور نمی‌‎کنند؛ چون نه‌تن‌ها مشاهداتی مخالف این ادعا دارند، بلکه تجربه دروغ‌های پیشین، اما مشابه، آجر دیگری از دیوار اعتمادشان برمی‌دارد. درنتیجه، شیوع بی‌اعتمادی مهلک‌تر از سونامی کرونا رخ می‌دهد. مردم هراس دارند با کمبود روبه‌رو شوند و برای حمایت اجتماعی در مواقع اضطراری امیدی ندارند.
زمانی رسانه‌های رسمی به نقل از مقامات دولتی گفتند گرانی بنزین شایعه است و بنزین گران نمی‌شود؛ اما چندی نگذشت که در سکوت خبری و به‌طور کاملاً ناگهانی بنزین گران شد و بحران ملی پدید آورد، و هزینه‌های جبران‌ناپذیری به جای گذاشت.
به واسطه همین نبود شفافیت‌ها، مردم اعتمادشان را به رسانه‌های رسمی نیز از دست داده‌اند و به شبکه‌های اجتماعی -که مرکز پخش اخبار غیر موثق و شایعات است- روی آورده‌اند. مردم به آمار‌های شبکه‌های غیر رسمی درمورد شیوع بیماری کرونا، تعداد مبتلایان و کشتگان باور و پذیرش بیش‌تری دارند، تا آمار‌هایی که از رسانه ملی به نقل از وزیر بهداشت اعلام می‌کند. بدین ترتیب، فاجعه درست از همین جا رخ می‌دهد.
چرایی اعتماد مردم به رسانه‌های بیگانه و شبکه‌های غیر رسمی اجتماعی به جای رسانه‌های رسمی کشور، پرسشی است که پاسخش را باید در شیوه اطلاع‌رسانی جست. موضوعاتی هم‌چون: افزایش لجام‌گسیخته قیمت‌ها، بحران بنزین، حادثه هواپیمای اکراینی در سکوت خبری یا اعلام غیرواقعیِ خبر‌ها در رسانه‌های رسمی به بی‌اعتمادی مردم دامن زد، و زمینه گرایش آن‌ها را به رسانه‌های بیگانه، شبکه‌های اجتماعی و شبکه‌های غیر رسمی بیش از پیش فراهم ساخت.
مردم امید ندارند با کسانی که احتکار، اختلاس یا بی‌اخلاقی می‌کنند با قاطعیت برخورد شود. مردم نگران این هستند که گرانی‌های ناشی از تورم دوباره تکرار شود و مسؤولان از هر اقدامی برای کنترل قیمت‌ها عاجز باشند؛ همان‌گونه که در بحران افزایش قیمت‌ها نتوانستند کاری از پیش ببرند!
متأسفانه سرمایه اجتماعی که آن را «راه درمان همه مشکلات» جامعه مدرن دانسته‌اند، در کشور ما رو به نابودی است و بی‌شک توجه ویژه به بازتولید و افزایش سرمایه اجتماعی که درمان تمامی مشکلات اجتماع کنونی است، باید جدی گرفته شود.
بازتولید سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی، منوط به حسن کارکرد حاکمیت سیاسی است و به نحوه عملکرد دولت‌ها و نظام قانون‌گذاری بستگی دارد. مؤلفه‌های گوناگونی برای رسیدن به آن نقش دارند. نقش نخبگان سیاسی برای بازتولید اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی امیدوارکننده است؛ ازجمله راهکار‌های مؤثر: پرهیز از اعلام برنامه‌های خیال‌پردازانه، شفافیت در عمل‌کرد‌های مالی و اقتصادی، مبارزه واقعی با فساد و از همه مهم‌تر، داشتن شفافیت و صداقت با مردم است.
ویروس کرونا، آلودگی هوا، تحریم‌های ظالمانه، قیمت‌های سر به فلک‌کشیده، بی‌عدالتی‌های اقتصادی و تمامی مشکلات جامعه را می¬توان با رعایت مصداق‌های سرمایه اجتماعی، ازجمله: ایجاد حس همدلی، گسترش اعتماد عمومی، ازخودگذشتگی و وفاق ملی، حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی برطرف کرد.
پیش‌بینی‌ها و پژوهش‌های علمی نشان می‌دهد که ویروس کرونا تا چند ماه دیگر و با تغییر فصل، مهار می‌شود؛ اما در آینده‌ای نه‌چندان دور با بحران‌های دیگری روبه‌رو خواهیم شد. اگر به بازتولید سرمایه اجتماعی توجه نشود، تنها راه گذار از بحران‌ها مسدود خواهد شد. آن‌گاه می‌بایست در انتظار فاجعه‌های بزرگ اجتماعی باشیم. کرونا مسأله نیست نیست؛ مسأله بحران سرمایه اجتماعی است.

دکترجمشید قزوینیان- مدرس دانشگاه

ارسال نظر

  • ناشناس

    حالا معنی بی صاحب بودن مملکت را کاملا لمس میکنم.
    بحران سرمایه اجتماعی که شما در موردش حرف میزنی ؛ از بحران گذشته وارد فاز خطرناک تری شده . وقتی که اعضای اجتماع نتوانند در حوادثی مثل آبانماه؛هواپیمای اوکراینی(و حوادث چهل سال گذشته) همدردی و اعتراض خودشان را نشان بدهند و سخنان و نوشته ها سانسور بشن دیگر جامعه ای متصور نیست جز یک جمع انسانها با جبر گردون.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار