پاسخ یک بلاگر حزباللهی به اظهارات حسن عباسی
به گزارش پارسینه، «سید جواد حسینی» در وبلاگش نوشت :
"دین ، فلسفه ندارد ! همه فلاسفه مسلمان اشتباه کرد ه اند ! مباحث آقای جوادی آملی هیچ ارزشی ندارد ! ... "
این جملات ، تلخیص و محور اصلی سخنان استاد حسن عباسی است که در سال 89 در جمعی دانشجویی ایراد شده و پس ازمدت ها ، چند روز پیش یکی از سایت های خبری ، از آن خبرسازی کرد. عباسی در این جلسه بشدت به عملکرد فیلسوفان اسلامی بخصوص صدرائیان می تازد و با این استدلال که فلاسفه صدرایی قابلیت نگارش دوصفحه طرح در خصوص طرح تحول اقتصادی را ندارند ! کل ظرفیت فلسفه اسلامی را زیر سؤال می برد و منکر هرگونه رابطه ای میان دین و فلسفه می شود !
با توجه به تعدد مدعیات دکتر در این قطعه صوتی منتشر شده طبعا نقد مفصل و جزئی ، مجال بیشتری می طلبد. ادبیات استاد هم در طرح این مدعیات چندان با ادبیات علمی تناسبی ندارد که انتظار داشته باشیم حوزه علمیه و اهالی فلسفه بلافاصله ستاد بحران تشکیل دهند و بیانیه صادر کنند. برای همین تصور می کنم این پست وبلاگ ، واکنش در خور و هم وزنی به این نوع بیانات بشمار آید :
1. ظرفیت ، استعداد و قابلیت های بیانی و جدلی استاد حسن عباسی بر کسی پوشیده نیست. اما بخاطر داشته باشیم جدال و خبرسازی رسانه ای ، مرز مررموز و ظریفی با شارلاتانیزم و غوغاسالاری دارد و هرگونه افراط و تفریطی در این زمینه می تواند به ضرر جبهه انقلاب تمام شود. غالب اهالی حکمت و فلسفه شدیدا از رسانه ای شدن ابا دارند و این امر شرایط را برای اتهامات و جوسازان علیه فلسفه الهی و عرفان بعنوان حقایقی جدای ناپذیر از دیانت ، مهیا نموده است. از استاد عزیز انتظار می رود بیش از آن که با بیان انقلابی و آتشین خود سربازان و افسران و سرداران جنگ نرم را تضعیف کند فریاد و نهیب خود را هرچه محکمتر بر سرجریان انحرافی که چند سالی است در عرصه نظر ، خودنمایی کرده است وارد نماید .
2. استراتژی بهم زدن زمین بازی همه جا به کار نخواهد آمد . ضمن اینکه تخریب سرمایه ها و مواریث چندصدساله ایران و اسلام از عهده هر کسی برمی آید و نیازی به ورود استاد استراتژیست ما به این معرکه نبود! این که اسلام ، فلسفه ندارد یعنی چه؟ یعنی پژوهشگران ، نویسندگان ، اساتید ، مترجمان تا حالا هر فعالیتی که کرده اند ، پوچ و در جهت تقویت کفر و الحاد یونانی بوده است و حالا برای احیای اسلام ناب باید همه کتب فلسفی اسلامی _ فلسفه غرب هم که تکلیفش از قبل معلوم بود که کفر محض است - را سوزاند یا به زباله دان تاریخ ریخت و رفت استراتژیست شد مثل دکتر عباسی ؟! !!!! یعنی رهبر معظم انقلاب هم که سال ها پیش "بنیاد حکمت اسلامی صدرا " را برای شناخت دقیق تر و بهتر آرای حکیم ملاصدرا تأسیس کرد لابد از ملاحظات دکتر غافل بوده اند ؟
3. راستی آقای دکتر مستحضر هستند سلفی ها و ملاعمر ها و بن لادن ها و بقیه ملاهای وهابی و قبل تر این ها غزالی هم نظرشان در خصوص اسلام و فلسفه مشابه همین بیانات شبه علمی است؟
4. برخی عبارات دکتر بقدری پوپولیستی و غیر علمی است که به جهت احترام برای شخصیت استاد از کنار آن عبور می کنم و حتی اشاره ای هم نمی کنم اما برای آن که انصاف داشته باشم و حق مخاطب راهم مراعات کرده باشم به این عبارت دکترعباسی اشاره می کنم آنجا که می گوید مبنای فلسفه آرخه است و علامه طباطبایی و شهید مطهری این را نفهمیده بودند !!!!!!!!!! یا آن جا که می گوید امام از فلسفه وجود به فلسفه حضور سیر کرده بود !
همه دانشجویان که مثل نگارنده این سطور بی استعداد و بی سواد نیستند اگر هم کسی فعلا سکوت کند و مطلبی اظهار نکند بعد از مطالعه دو سه تا کتاب فلسفه می فهمد که آنچه در فلسفه اصل است بر خلاف علوم طبیعی و تأکیدشان بر محتوا ، روش و متد فلسفی است . روشی که اتفاقا در ملاصدرا به تکامل خود می رسد . ثانیا آیا معارف بشری را می توان با تمسک به محصولات آن از درجه اعتبار ساقط کرد؟
از طرف دیگر ، مگر همین علم استراتژی دستمایه طرح ها و برنامه ریزی های کلان سیاسی علیه ملت های جهان سوم نشده است؟ آیا با این مفروض می توان به حرام بودن تعلیم و تعلم آن فتوا داد؟ اصلا راه دور نرویم در کجای قرآن و حدیث ، به همین علم استراتژی که علی الظاهر مورد علاقه جناب دکتر هم هست اشاره شده است؟ آیا بنظر استاد و همفکرانش ، این تلقی که هرچه را امام معصوم در زمان خود به آن توصیه ای نکرده است مذموم و شر است ، تنگ نظری و نوعی بازی کردن در زمین سلفی ها نیست؟
5. درباره مناظره و رقابت علمی و طرح مسائلی مانند " از مادر زائیده نشده و کسی وجود داره " و از این دست حرف ها ، باید گفت تصور نمی شود لازم باشد برای توجیه کم کاری یا عدم احساس نیاز اقتصاد دانان مسلمان در بهره گیری از حکمت دینی در بازتولید اقتصاد اسلامی ، استاد جوادی آملی و دیگراساتید فلسفه ، پاسخگوباشند. خلاصه کم کاری شاگردان مسلمان و متخصص در علوم مختلف را نباید به پای اساتید گذاشت یا همین داشته های موجود رانیز نفی کرد.
6. تأثیرات و مجاهدات سخت و نرم دکتر برای اهالی فرهنگ و سیاست انکارناپذیر است اما استاد با یک طرفه به قاضی رفتن هایش و صدور فتاوایی که بیشتر از آن که پشتوانه ای علمی داشته باشد ناشی از اعتماد به نفس خیلی بالای ایشان است ، اعتبار و ارزش علمی خود را در معرض تردید افکارعمومی می گذارد و اثر گذاری حرف های حق و حکیمانه اش را هم با خطر واکنش منفی مخاطب مواجه می سازد .
بسيار بحث منطقي و خالي از توهين بود متشكرم
سلام
مرسي درد دل بچه هاي مذهبي فيلسوف بود.
جالب بود. اين نشان مي دهد هنوز تو اين طيف چهارتا آدم عاقل پيدا مي شه
حسن عباسی بعد از جنگ چه خدمتی برای ایران انجام داده آقای حسینی؟
همه فقط بلدن تو دنیای مجازی حرف بزنن ، اگه جرات دارین برید مناظره کنید و از دنیای مجازی بیرون بیاید.