یک روزنامهنگار : عدهای از حذف بازیگر سریال نرگس سود میبردند
پارسینه: یک روزنامهنگار محقق، معتقد است که بخشی از جامعه ایران جنبه دروغ سیزده را ندارد، همانطور که جنبه موبایل، SMS، اورکات، فیسبوک، چت و اتومبیل را نداشته است.
به گزارش اتوبوس داتکام، «فرورتیش رضوانیه»، در وبلاگ خود طی یادداشتی با عنوان «دروغ سیزده از دروغ روزانه بهتر است»، نوشت:
مدت طولانی از آخرین دروغ سیزده که منتشر کردم میگذرد و دیگر تمایلی به تکرار آن ندارم. هرچند انتشار این شوخیها هیچ تاثیری روی موجودی حساب بانکی من نداشته، اما این در حالی است که امروز تحریریه برخی رسانهها حقوق میگیرند تا علیه دیگران دروغ منتشر کنند.
اخیرا بعضی مسوولان برای فرار از اتهامات وارد شده به سازمان متبوعشان، برخی اخبار منتشر شده را «دروغ سیزده» نامیدهاند که همین موضوع باعث عصبانیت خبرگزاریها و سایتها شده است. اما برخی رسانهها به گونهای درباره دروغ سیزده صحبت میکنند و برای اثبات گناه کبیره بودن آن آیه و حدیث نقل میکنند که گویی خودشان تا به حال هیچ خبر دروغی را منتشر نکردهاند.
این سایتها بسته به قدرت خود و یا با اتکا به حامیان مخفی خود، به هر شخص و مقام و گروهی برچسب اتهام میچسبانند و روی آن پافشاری نیز میکنند تا حریف را از میدان خارج کنند.
یکی از شبهای اسفندماه ۸۸ به دستور استاندار تهران و رئیس اتاق مدیریت بحران، راس ساعت ۲۳ به تمامی دستگاهها و نهادهای مسؤول و عضو کمیته بحران از طریق SMS اطلاعرسانی شد تا به سرعت خود را به استانداری تهران اتاق بحران برسانند. آن شب قرار بود سناریوی تعریف شده وزارت کشور مبنی بر وقوع زلزله در تهران برای ارزیابی توان عملیاتی ستاد مدیریت بحران کشور اجرا شود، اما خیلی از مسؤولان با این تصور که محتوای آن SMS مبنی بر وقوع زلزله ۷ ریشتری در بومهن تهران دروغ سیزده است، در منزل خود پتو را روی سرشان کشیدند و به خواب خود ادامه دادند.
زمانی که در اسفندماه ۸۳ دروغ کج شدن برج میلاد مطرح شد، تکذیب آن برای واحد مرکزی خبر و رسانههایی که آن را با هیجان اعلام کرده بودند، دشوار بود و حاضر به این کار نشدند. همین باعث شد در همان ساعات نخست خبر کج شدن برج میلاد از کنترل رسانههای ایران خارج شد و چنان پیش رفت که گزارش آن به مقر سازمان ملل متحد در نیویورک هم رسید و آنها با نگرانی وضعیت تهران را پیگیری میکردند.
نباید دروغ سیزده را با شوخی سیزده یکی دانست. شایعاتی که مردم را غمگین میکند یا میهراساند، توسط افرادی منتشر میشود که نصفه شب در کوچه فریاد میزنند: «آتش!» و فرار میکنند و تا صبح از خوشحالی خوابشان نمیبرد. از تابستان ۸۸ تاکنون دروغهای بسیاری در فضای اینترنت دیدهام که هرچند کودکانه بوده، اما مخاطب داشته و باور شده است. اما از آنجا که افشای این دروغها به درگیریها در فضای مجازی دامن میزند، بیشتر مواقع درباره آن اقدامی انجام ندادهام. اما تاکنون در چند دانشگاه علوم اجتماعی و روانشناسی درباره کنترل شایعه در جامعه صحبت کردهام و در آنجا به دروغهای داغ روز و راههای شناسایی آن اشاره کردهام.
کسانی که قرار است در آینده خنثیکننده بمب باشند، ابتدا ساختن آن را فرا میگیرند. اگر قرار است بتوانید شایعه را کنترل یا خاموش کنید، ابتدا باید بدانید چطور یک خبر غیرواقعی را منتشر کنید. با آن که تجربههای خاصی در این زمینه کسب کردهام، اما تنها در موارد اندکی دعوت به همکاری شدهام.
چند سال قبل یک نفر که نمیتوانم به نام او اشاره کنم، فیلم خصوصی بازیگر سریال نرگس را برای من ارسال کرد و پرسید که چطور میتوانم به او کمک کنم. آن زمان ماجرا هنوز در حد یک شایعه بود و بدون اتلاف وقت تلاش کردیم تا آتش آن را خاموش کنیم. اقدام ما چنان مؤثر بود که نیروی انتظامی نیز همان شیوه را برای کنترل گسترش خبر در پیش گرفت. ما تقریبا موفق شده بودیم، اما برخی نشریات زرد ناگهان با عصبانیت روی خبر انتشار فیلم مانور دادند و چنان روی بزرگنمایی آن اصرار داشتند که گویی منافعشان در خطر بود.
گروهی از نشریات زرد توسط دستاندرکاران سینما حمایت مالی و یا حتی اداره میشوند. این قابل قبول نبود که نشریهای چنین شرایط مدیریتی را داشته باشد ولی با پرداختن به موضوع فیلم خصوصی یک بازیگر جوان و خوشآتیه، جامعه را به تماشای آن ترغیب کند. پس از آن که جنجال ایجاد شد، دیگر کاری از کسی ساخته نبود. اما این پرسش که نشریات زرد چه منفعتی را دنبال کردند، ذهن من را درگیر خود کرده بود. برای همین شروع به تحقیقات کردم تا به نتیجه رسیدم.
گروهی قصد حذف «زهرا امیرابراهیمی» و ضربه وارد کردن به تیمهایی که با آنها کار میکرد را داشتند و موفق نیز شدند. در آن زمان ماجرا پلیسی و قضایی شده بود و بازگو کردن حقایق پشت پرده هیچ تغییری در وضعیت خانم ابراهیمی ایجاد نمیکرد و بیفایده بود. زمانی هم ماجرای انتشار فیلم خصوصی یک بازیگر دیگر مطرح شد که به سفارش خبرگزاری «ایرانیوز» آن را دنبال کردم و متوجه شدم که فروشندگان سیدی با هدف پولسازی برای خودشان این شایعه را ایجاد کردهاند تا باز هم شبها با لودر اسکناس به خانههایشان ببرند، همانطور که برخی رسانهها از راه دروغپردازی کسب درآمد میکنند.
ارسال نظر