گوناگون

روسیه در جهان درحال تغییر

روسیه در جهان درحال تغییر

پارسینه: متن کامل مقاله «ولادیمیر پوتین» پیرامون سیاست خارجی روسیه

* خبرگزاری «ریا نووستی»

من در مقالات سابق خود خطر‌ها و چالش‌های کلیدی خارجی را که روسیه با آن‌ها موجه شده، ذکر کردم. با این حال، از آنجایی که سیاست خارجی جزو استراتژی دولتی می‌باشد، این موضوع قابل توجه بیشتری می‌باشد. خطر‌ها و چالش‌های خارجی، دنیای در حال تغییر ما را وادار به اتخاذ تصمیم‌های گوناگونی در زمینه‌های مختلف اقتصاد، فرهنگ، بودجه و سرمایه گذاری می‌سازد. روسیه هم از نظر اقتصاد و هم از نظر فرهنگ و خبررسانی بخشی از دنیای بزرگ می‌باشد. ما نمی‌توانیم از دنیای خارج منزوی شویم و خواهان این امر نیستیم. ما امیدواریم که شفافیت و آشکارا گویی ما رشد بهزیستی و فرهنگ را برای اتباع روسیه ببار آورده و مبانی اعتماد را بیش از پیش تقویت کند.

با این حال، ما در سیاست خود نه بر تصمیم‌های تحمیل شده از طرف کسی بلکه بر منافع و هدف‌های ملی کشور خود تکیه خواهیم کرد. در جهان فقط به روسیه نیرومندی که به طور مطمئن روی پای خود ایستاده باشد، احترام خواهند گذاشت. روسیه همیشه سیاست مستقلانه خارجی را پیروی کرده است، ادامه خواهد داد. معتقدم که امنیت در جهان را فقط می‌توان به همراه روسیه تامین کرد و نباید برای کنارزدن روسیه و تضعیف مواضع ژئوپلتیک و لطمه وارد کردن به بنیه دفاعی آن تلاش شود. اهداف سیاست خارجی روسیه دارای جنبه راهبردی بوده و منعکس کننده مقام منحصربفرد روسیه در نقشه سیاسی جهان بوده و ناشی از نقش بزرگ آن در تاریخ و تمدن بشری می‌باشد.

ما به خط مشی فعال و سازنده خود در جهت تقویت امنیت همگانی، خودداری از جبهه گیری و رفع ستیزه جویی‌های خطرناکی مانند گسترش سلاح هسته‌ای، درگیری‌های منطقه‌ای، بحران‌ها، تروریسم و خطر مواد مخدر ادامه خواهیم داد. ما حد اکثر سعی و کوشش خود را انجام خواهیم داد تا روسیه از آخرین دستاوردهای علمی و فنی برخوردار بوده و کارفرمایان ما جای شایسته‌ای در بازار جهانی احراز کنند، و نیز کاری انجام خواهیم داد تا روند ایجاد نظام جدید جهانی که متکی بر واقعیت معاصر ژئوپلیتیک باشد، به طور موزون و بدون تکان‌های اضافی صورت بپذیرد. ادامه…..

چه کسی به اعتبار لطمه وارد می‌سازد؟

کمافی السابق معتقدم ماهیت تقسیم ناپذیر امنیت برای همه کشور‌ها، غیر قابل قبول بودن استفاده نامتناسب از زور و رعایت مسلم اصول بنیادی حقوق بین المللی از جمله مهم‌ترین مبانی نظم جهانی است و بی‌اعتنایی به این نکات باعث بی‌ثباتی در روابط بین الملل خواهد شد.



ما برخی از ابعاد رفتار آمریکا و ناتو را که با منطق رشد معاصر مطابقت ندارد و بر اساس کلیشه‌های تفکر بلوکی استوار شده، همانا از این دیدگاه مورد ارزیابی قرار می‌دهیم. همه در ک می‌کنند که منظور من چیست. منظور گسترش ناتو از جمله استقرار تاسیسات زیرساختی نظامی جدید و طرح آمریکایی ناتو برای ایجاد سپر موشکی در اروپا است. اگر چنین بازی‌هایی بطور مستقیم در کنار مرزهای روسیه انجام نشده و علیه ثبات در جهان عمل نمی‌کردند، در خصوص این موضوع صحبت نمی‌کردم.



برهان‌های ما بخوبی معلوم هستند و آن‌ها را دوباره مطرح نمی‌کنم اما متاسفانه شرکای غربی آن‌ها را نپذیرفته و نادیده می‌گیرند.



اینکه اگرچه خطوط اصلی مناسبات متقابل ما با ناتو هنوز بطور نهایی ترسیم نشده، این ائتلاف چنان «واقعیاتی در زمین» می‌سازد که به هیچ وجه به شکل گیری اعتماد مساعدت نمی‌کند، ما را نگرانی می‌کند. چنین دیدگاهی در واقع به حل مسایل دارای ابعاد جهانی ضربه وارد کرده و مانع تدوین دستور کار مثبت در مناسبات بین المللی بوده و جلوی بازسازی سازنده این مناسبات را می‌گیرد.



سلسله درگیری‌های مسلحانه که گویا با اهداف انسان دوستانه بپا می‌شوند، به «اصل دیرینه استقلال کشور» لطمه وارد می‌کنند. در مناسبات بین المللی یک خلاء دیگر، اخلاقی ـ حقوقی بوجود می‌آمد.



اغلب می‌گویند حقوق بشر در مقایسه با استقلال کشور از تقدم برخوردار است. شکی نیست که چنین است و دادگاه بین المللی باید جنایات علیه انسانیت را مجازات کند. اما وقتی هنگام استفاده از این اصل استقلال کشورنقض می‌شود و وقتی از حقوق بشر از خارج و بصورت انتخابی دفاع می‌شود و در روند «دفاع» از آن، حقوق توده‌های مردم از جمله حق بنیادی و مقدسی همچون حق حیات پایمال می‌شود، دیگر سخن بر سر یک کار نجیبانه نیست بلکه این عوام فریبی معمولی است.



مهم اینست که سازمان ملل متحد و شورای امنیت این سازمان بتوانند بطور ثمر بخش با با تحکم از جانب تعدادی از کشور‌ها و خودسری در صحنه بین المللی مبارزه کنند. هیچکس حق ندارد اختیارات و حقوق ویژه سازمان ملل متحد مخصوصا در زمینه‌های مربوط به توسل به زورعلیه کشورهای مستقل را به خود دهد. منظور مقدم برهمه ناتو است که تلاش می‌کند اجرای چنان وظایفی را بر عهده خود بگیرد که وظایف «ائتلاف دفاعی» نیستند.



ما بخاطر داریم که کشورهایی که قربانی عملیات «بشردوستانه» و صادرات «دموکراسی موشکی ـ بمبی» شدند، چگونه بطور بی‌ثمربه رعایت موازین حقوقی و نجابت معمولی انسانی فرا می‌خواندند. حرف آن‌ها را نشنیدند و نخواستند بشوند.



از قرار معلوم اعضای ناتو و مقدم برهمه آمریکا دارای درک ویژه‌ای درخصوص امنیت هستند که با درک مت بطور بنیادی فرق دارد. آمریکایی‌ها شیفته و گرفتارایده تامین آسیب ناپذیری مطلق برای خود هستند که خیال و آرزو بوده و نه فقط از لحاظ تکنولوژیک، بلکه از لحاظ ژئوپلتیک قابل اجرا نیست. اما ریشه مساله همین است.



آسیب ناپذیری مطلق برای یک کشور به معنای آسیب پذیری مطلق برای تمام بقیه کشور‌ها است و با چنین دورنمایی نمی‌توان موافقت کرد. اینکه بسیاری از کشور‌ها به دلایل معلوم ترجیح می‌دهند در اینباره با صراحت صحبت کنند، یک مساله دیگر است. روسیه همواره تمام چیز‌ها را به نام خود مطرح کرده و این کار را بطور شفاف انجام می‌دهد دوباره تاکید می‌کنم که نقض اصل وحدت و تقسیم ناپذیری امنیت بر خلاف بیانات متععد درباره پیروی از این اصل خطرات بسیار جدی را به همراه خواهد داشت. در ‌‌نهایت این خطرات همچنین کشورهایی را در بر خواهد گرفت که به دلایل گوناگون مرتکب چنین تخلفاتی می‌شوند.



«بهار عربی»: درس‌ها و نتایج آن



یک سال قبل جهانیان با پدیده جدیدی روبرو شدند. در بسیاری از کشورهای عربی تقریبا بطور همزمان تظاهراتی علیه رژیم‌های خودکامه برگزار شد. ابتدا «بهار عربی» امید به تحولات مثبت را بوجود آورد شهروندان روسیه به کسانی که برای انجام اصلاحات دموکراتیک تلاش می‌ورزیدند، علاقه نشان می‌دادند.



اما بزودی معلوم شد که رویداد‌ها در بسیاری از کشورهای عربی طبق سناریوی متمدنانه به پیش نمی‌رود. بجای برقراری دموکراسی و دفاع از حقوق اقلیت، کنار زدن مخالف و کودتا مشاهده می‌شودکه نیروی ستیزه جوتری بجای نیروی قبلی مسلط می‌شود.



دخالت خارجی برای حمایت از یکی از طرفهای درگیری داخلی و خود ماهیت چنین دخالتی، به پیشرفت اوضاع رنگ منفی بخشیده است. کار به آنجا رسیده که تعدادی از کشور‌ها در زیر پوشش شعارهای انسان دوستانه با کمک نیروی هوایی با رژیم لیبی تسویه حساب کردند. صحنه نفرت انگیز سرکوب معمر قذافی که حتی نه قرون وسطایی بلکه همچون دوره انسان‌های بدوی بود، نقطه اوج این روند می‌باشد.



نباید اجازه داد که کسانی برای اجرای» سناریوی لیبی» در سوریه تلاش کنند. تلاش‌های جامعه بین المللی باید مقدم برهمه در راستای نیل به آشتی سوری‌ها قرار داشته باشد علاوه بر این باید برای قطع خشونت از هر جانبی تلاش شده و بالاخره گفتگوی سراسری ملی بدون شرایط مقدماتی، بدون دخالت خارجی و با احترام به استقلال کشور آغاز شود. این امر پیش درآمد‌هایی را برای آن بوجود خواهد آورد که تدابیر اعلام شده از سوی مقامات سوریه برای برقراری دموکراسی واقعا اجرا شود و مهم‌ترین نکته جلوگیری از وقوع جنگ داخلی بزرگ ابعاد است. دیپلماسی روسیه در این راستا کارکرده و خواهد کرد.



روسیه با درس گرفتن از تجربه تلخ با تصویب چنان قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد که به عنوان علامت برای دخالت در روندهای سیاسی داخلی تفسیر شوند، مخالفت ورزید. روسیه همینطور با پیروی از این راهکارهای اصولی به همراه چین در اوایل فوریه از تصویب چنان قطعنامه‌ای که بطورغیر یکسان خوانده شده و مشوق عملیات قهری یکی از طرفهای درگیری داخلی شود، جلوگیری کرد.



در این رابطه و با درنظر داشتن واکنش فوق العاده شدید و نزدیک به هیستری نسبت به وتوی روسیه و چین می‌خواهم همکاران غربی ما را از هوس استفاده از طرح ساده استفاده شده در سابق بر حذر دارم. طبق این طرح آن‌ها می‌گویند اگر مجوز شورای امنیت برای اجرای عملیات وجود داشته باشد خوب است اما اگر چنین اجازه‌ای دریافت نشود، ائتلاف کشورهای ذینفع را تشکیل داده و حمله می‌کنیم.



خود منطق چنین رفتاری، بی‌ثمرو بسیار خطرناک بوده و به حل و فصل اوضاع در داخل کشور دچار درگیری کمک نمی‌کند. این وضع همچنین باعث برهم خوردن آتی توازن در تمام سیستم امنیت بین المللی شده و به اعتبار و نقش محوری سازمان ملل متحد لطمه وارد می‌سازد که نکته بد‌تر است. یادآور می‌شوم که استفاده از حق وتو هوس نیست بلکه بخش جدایی ناپذیر نظام جهانی طبق اساسنامه سازمان ملل است که اتفاقا به اصرار آمریکا به ثبت رسیده است. معنای این حق این است که تصمیماتی که حتی یک عضو دایمی شورای امنیت سازمان ملل متحد با آن‌ها مخالفت کنند، نمی‌توانند معتبر و موثر باشند.



بسیار امیدوارم آمریکا و دیگر کشور‌ها این تجربه غم انگیز را در نظر گرفته و برای استفاده از سناریوی قهری در سوریه بدون اجازه شورای امنیت سازمان ملل متحد تلاش نکنند. اصلا به هیچ وجه نمی‌توانم درک کنم که «خارش ستیزه جویانه» از کجا ناشی شده است. چرا برای تدوین راهکار جمعی سنجیده و متوازن صبر و تحمل نشان داده نمی‌شود؟ مخصوصا که در رابطه با پیش نویس فوق الذکر» قطعنامه در خصوص سوریه» چنین راهکاری عملا ظاهر شده بود. کافی بود از اپوزیسیون مسلح‌‌ همان چیزی تقاضا می‌شد که از دولت سوریه تقاضا می‌شود و از جمله از مخالفان نیز خواسته می‌شد گروه‌های مسلح خود از شهر‌ها خارج سازند. خودداری از این کار وقیحانه بود. اگر ما می‌خواهیم خطر را از شهروندان غیر نظامی دور کنیم که هدف در جه اول برای روسیه است، باید تمام شرکت کنندگان در رویارویی مسلحانه را بر سرعقل آورد.



یک بعد دیگر قضیه چنین است. شرکت‌های روسیه در کشورهایی که در آن‌ها «بهار عربی» رخ داده، همچون سابق در عراق، مواضع حاصله خود در بازارهای محلی در طول ده‌ها سال را از دست داده و از قراردادهای بسیار بزرگ تجاری محروم می‌شوند. عوامل اقتصادی کشورهایی که در تغییر رژیم‌های حاکم دست داشتند، جاهای خالی شده را پر می‌کنند



ممکن است این اندیشه بوجود آید که نه توجه به حقوق بشر بلکه ذینفعی برخی از طرف‌ها در تجدید تقسیم بازار‌ها این رویدادهای فاجعه بار را تا درجه‌ای تشویق کرده باشد. روسیه نباید با آرامش کامل ناظر تمام این رویداد‌ها باشد. ما قصد داریم فعالانه با مقامات نوین کشورهای عربی کار کنیم تا مواضع اقتصادی خود را بطور ضربتی احیا نماییم.



در مجموع رویدادهای فعلی در جهان عرب در مجموع بسیار عبرت آموز است. این رویداد‌ها نشان می‌دهند که پیاده کردن دموکراسی با کمک روش‌های قهری می‌تواند نتایج مطلقا عکسی را ببار آورد و اغلب ببار می‌آورد. چنان نیروهایی از جمله تندروهای دینی از زیر زمین بیرون می‌آیند که تلاش می‌ورزند سمت گیری رشد کشور‌ها و ماهیت عرفی و سکولار مدیریت آن‌ها را تغییر دهند.



ما در روسیه همواره تماس‌های خوبی با نمایندگان میانه روی اسلام داشته‌ایم که جهان بینی آن‌ها به سنت‌های مسلمانان روسیه نزدیک است. ما آماده هستیم به این تماس‌ها در شرایط فعلی ادامه دهیم. ما در تحرک بخشیدن به روابط سیاسی و تجاری ـ اقتصادی با تمام کشورهای کشوهاری عربی از جمله کشورهایی ذینفع هستیم که دوره تکان‌های داخلی را از سر گذرانده‌اند. علاوه براین من برای حفظ کامل مواضع پیشتاز روسیه در خاورنزدیک که همواره در آنجا دوستان زیادی داشته‌ایم، پیش درآمدهای واقعی مشاهده می‌کنم.



در رابطه با درگیری اعراب و اسراییل تا به حال چنان» راهکار سحر آمیز» اختراع نشده که با آن بتوان بالاخره این درگیری را حل و فصل کرد اما به هیچ وجه نباید دست روی دست گذاشت. دیپلماسی روسیه با در نظر داشت مناسبات نزدیک ما با مقامات اسراییل و فلسطین به مساعدت فعال به از سرگیری روند صلح در سطح دوجانبه و در سطح گروه «چهارجانبه» خاورنزدیک ادامه داده و گام‌های خود را با اتحادیه عرب هماهنگ می‌سازد



«بهار عربی» از جمله بطور واضح نشان داد که در حال حاضر افکارعمومی در جهان از راه استفاده فعال از فناوری‌های پیشرفته اطلاع رسانی و ارتباطات شکل می‌گیرد.



می‌توان گفت اینترنت، شبکه‌های اجتماعی، تلفن‌های همراه و غیره به موازات تلویزیون به وسیله ثمربخشی هم برای سیاست داخلی و هم برای سیاست بین المللی تبدیل شده‌اند. این عامل جدیدی است که درک و فهم آنرا تبدیل می‌کند تا ضمن پیشبرد آزادی منحصربفرد معاشرت در اینترنت، خطر استفاده تروریست‌ها و جنایتکاران از آنرا کاهش داد»



هر چه بیشتر از عبارت «نیروی نرم» استفاده می‌شود که به معنای بکار بردن مجموعه‌ای از وسایل و روش‌های دستیابی به اهداف سیاست خارجی بدون استفاده از اسلحه و از طریق بکار بردن اهرم‌های اطلاع رسانی و دیگر اهرم‌ها برای تاثیر گذاری است. متاسفانه اغلب این روش‌ها برای پرورش و تحریک تندروی، جدایی خواهی، ملی گرایی، بازی با شعور اجتماعی و دخالت مستقیم در سیاست داخلی کشورهای مستقل مورد استفاده قرار می‌گیرد.



باید آزادی بیان و فعالیت سیاسی عادی از وسایل غیر قانونی «نیروی نرم» بطور دقیق تمیز داده شود. از کار متمدنانه سازمان‌های انسان دوست و خیریه غیر دولتی از جمله منتقدان فعال مقامات فعلی فقط می‌توان استقبال کرد اما فعالیت سازمان‌های غیر دولتی دروغین و دیگر ساختارهای خواستار برهم زدن ثبات در کشورهای مختلف با حمایت خارجی غیر قابل قبول است.



منظورم مواردی است که فعالیت سازمان غیر دولتی از منافع و امکانات گروه‌های اجتماعی داخلی ناشی نشده بلکه تحت حمایت مالی و سرپرستی نیروهای خارجی قراردارد. اکنون «عوامل نفوذ» کشورهای بزرگ، بلوک‌ها و کورپراسیون‌ها در جهان زیاد است. وقتی این عوامل بطور شفاف عمل می‌کنند، این یکی از اشکال «لابیسم» متمدنانه است. روسیه نیز دارای چنین نهاد‌هایی از جمله آژانس همکاری‌های فرهنگی و علمی، بنیاد «دنیای روسی» و دانشگاه‌های بزرگ خود است که در خارجه در جستجوی دانشجویان با استعداد هستند.



اما روسیه از سازمان‌های غیر دولتی ملی دیگر کشور‌ها بهره برداری نکرده و مخارج آن‌ها را تامین نمی‌کند. ما از سازمان‌های سیاسی خارجی برای پیشبرد منافع خود استفاده نمی‌کنیم. همچنین نه چین، نه هند و نه برزیل چنین عمل نمی‌کنند. ما معتقدیم تاثیر گذاری بر سیاست داخلی و روحیات عمومی در دیگر کشور‌ها باید منحصرا شفاف باشد و در اینصورت نقش آفرینان هر چه مسئولانه‌تر نسبت به اقدامات خود برخورد خواهند کرد.



چالش‌ها و خطرهای جدید



در حال حاضر ایران در مرکز توجه عمومی قرار دارد. شکی نیست که خطر حمله نظامی به این کشور باعث نگرانی روسیه می‌شود. اگر چنین چیزی رخ دهد، پی آمد‌های آن واقعا فاجعه خواهد بود. تصور ابعاد واقعی این پی آمد‌ها غیر ممکن خواهد بود.



مطمئن هستم که مساله را می‌توان فقط از راه صلح آمیز حل کرد. ما پیشنهاد می‌کنیم که حق تهران برای پیشبرد برنامه هسته‌ای صلح آمیز قبول شود، اما این کار در مقابل قرار گرفتن تمام فعالیت هسته‌ای ایران تحت کنترل مطمئن و همه جانبه آژانس بین المللی انرژی اتمی انجام شود. اگر در این کار توفیق حاصل شود، باید تمام تحریم‌های موجودعلیه ایران از جمله تحریم‌های یکجانبه در مقابل قرار گرفتن تمام فعالیت هسته‌ای ایران تحت کنترل مطمئن و همه جانبه آژانس بین المللی انرژی اتمی لغو شود. غرب بیش از حد بفکر «مجازات» برخی از کشور‌ها است و با کمترین بهانه به اعمال تحریم و گاهی حتی به «چماق نظامی» رو می‌آورد. یادآور می‌شوم که ما در قرن ۱۹ و حتی قرن ۲۰ قرار نداریم.



وضعیت به همین اندازه جدی در اطراف برنامه هسته‌ای کره شمالی شکل می‌گیرد. پیونگ یانگ با نقض رژیم منع گسترش هسته‌ای بطور آشکار درباره ادعاهای خود برای بدست آوردن «اتم نظامی» سخن گفته و تا به حال دوبار کلاهک‌های هسته‌ای را آزمایش کرده است. مقام هسته‌ای کره شمالی برای ما قابل پذیرش نیست. ما همواره خواستار غیر هسته‌ای کردن شبه جزیره کره منحصرا با استفاده از وسایل سیاسی ـ دیپلماتیک بوده و به از سرگیری هرچه زود‌تر مذاکرات شش جانبه فرا می‌خوانیم.



با این حال بنا به شواهد موجود همه شرکای ما با چنین راهکاری موافق نیستند. یقین دارم که اکنون باید دقت و ظرافت خاصی نشان داده شود. تلاش‌ها برای آزمایش قدرت رهبر جدید کره شمالی که در ماهیت امر باعث تحریک تدابیر متقابل نسنجیده خواهد شد، غیر قابل قبول است.



یادآور می‌شوم که کره شمالی و روسیه دارای مرز مشترک هستند و بقول معروف همسایگان را انتخاب نمی‌کنند. ما به گفتگوی پر تحرک با مقامات کره شمالی و پیشبرد روابط توام با حسن همجواری با این کشور ادامه داده و بطور همزمان پیونگ را بسوی حل مساله هسته‌ای سوق خواهیم داد. با این حال اگر محیط اعتماد متقابل در شبه جزیره کره حکمفرما و گفتگو میان دوکره از سرگرفته شود، انجام این کار آسان‌تر خواهد بود.



در شرایط احساسات فعلی در اطراف برنامه‌های هسته‌ای ایران و کره شمالی بی‌اختیار در این مورد فکر می‌کنی که خطر اشاعه سلاح هسته‌ای چگونه بوجود می‌آید و چه کسانی به آن دامن می‌زنند. این احساس وجود دارد که افزایش موارد دخالت ناهنجار و حتی قهری خارجی در امور داخلی کشور‌ها می‌تواند رژیم‌های خود کامه (و نه فقط آن‌ها) را به کسب سلاح هسته‌ای سوق دهد. گویا اگر بمب اتمی داشته باشم، هیچکس به من دست نمی‌زند چون می‌ترسد. اگر کسی بمب اتمی نداشته باشد، باید در انتظار دخالت مسلحانه «بشر دوستانه» باشد.



چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، دخالت خارجی چنین اندیشه‌ای را بوجود می‌آورد و این واقعیت است. به این دلیل کشورهای باصطلاح «واقع در آستانه» یعنی کشورهای واقع در فاصله نزدیک به فناوری‌های «اتم نظامی» نه فقط کمتر بلکه بیشتر می‌شود. در این شرایط اهمیت نواحی فارغ از سلاح کشتار جمعی در نواحی گوناگون جهان افزایش می‌یابد. طبق ابتکار روسیه بحث در مورد مشخصات چنین ناحیه‌ای در خاورنزدیک آغاز شده است.



باید تمام کارهای ممکن انجام شود تا هوس به دست آوردن سلاح هسته‌ای در هیچکس به وجود نیاید. برای این کار خود مبارزان بخاطر منع گسترش بویژه کسانی که به مجازات کشورهای دیگر با کمک نیروی نظامی و جلوگیر ی از کار دیپلماسی عادت کرده‌اند، باید رفتار خود را عوض کنند. مثلا در عراق که مسایل آن پس از تقریبا ده سال اشغال فقط شدید‌تر شده، وضع چنین بوده است.



اگر بالاخره در ریشه کن سازی انگیزه‌های کشور‌ها برای به دست آوردن سلاح هسته‌ای توفیق حاصل شود، می‌توان بر اساس قراردادهای موجود، رژیم بین المللی منع گسترش را واقعا همگانی و پایدار کرد. چنین رژیمی به کشورهای ذینفع امکان خواهد داد از مواهب «اتم صلح آمیز» تحت کنترل آژانس بین المللی انرژی اتمی بطور کامل استفاده کنند.



این برای روسیه فوق العاده مفید خواهد بود چون ما بطور فعال در بازارهای بین المللی کار می‌کنیم، نیروگاه‌های جدیدی را بر اساس فناوری‌های امروزی و بی‌خطر می‌سازیم و در کار ایجاد مرکز چند جانبه برای غنی سازی اورانیوم و بانک‌های سوخت هسته‌ای شرکت می‌کنیم.



آینده افغانستان نگران کننده است. ما از عملیات بین المللی برای کمک رسانی به این کشور حمایت کردیم اما گروه نظامی بین المللی به رهبری ناتو به اهداف مقرر خود نرسیده است. خطر تروریسم و مواد مخدر ناشی از افغانستان کاهش نیافته است. آمریکایی‌ها که خروج خود از این کشور در سال ۲۰۱۴ را اعلام کرده‌اند، مشغول ایجاد پایگاه‌های نظامی در آنجا و کشورهای همجوار هستند و این کار بدون توضیخ واضح وظایف، اهداف و مدت فعالیت این پایگاه‌ها انجام می‌شود. قابل درک است که ما از این وضع راضی نیستیم.



روسیه دارای منافع آشکارو کانلا قابل درکی در افغانستان است. افغانستان همسایه نزدیک ماست و ما در رشد باثبات و صلح آمیز این کشور ذینفع هستیم. مهم‌ترین نکته اینست که این کشور دیگر منبع اصلی خطر قاچاق مواد مخدر نباشد.



قاچاق مواد مخدر به یکی از حاد‌ترین تهدید‌ها مبدل گشته، به وضع سلامتی ملت‌های زیادی لطمه وارد نموده، محیط مساعد را برای فساد مالی و جنایات ایجاد کرده و و تمام این نکات به بی‌ثباتی اوضاع در خود افغانستان منجر می‌گردد. می‌خواهم تذکر دهم که تولید مواد مخدر افغانی نه تنها کاهش نمی‌یابد، بلکه در سال گذشته به اندازه ۴۰ درصد افزایش یافته است. روسیه با تهدید وحشتناک هروئین مواجه گردیده که زیان عظیمی را به وضع سلامتی شهروندان ما وارد می‌سازد.



بادرنظرداشت ابعاد تهدید مواد مخدر افغانی، فقط با مساعی همگانی، با اتکا بر سازمان ملل متحد و سازمان‌های منطقه‌ای از جمله سازمان پیمان امنیت مشارکتی، سازمان همکاری‌های شانگهای و اتحادیه کشورهای مستقل مشترک المنافع می‌توان جلو آنرا گرفت. ما آماده‌ایم شرکت روسیه را در عملیات کمک به مردم افغانستان را بصورت جدی توسعه بخشیم ولی به شرطی که نیروهای بین المللی در افغانستان هرچه فعالانه‌تر و در راستای منافع ما عمل کرده و کار نابودسازی فیزیکی مزارع خشخاش و لابراتوارهای مخفی تولید مواد مخدر را انجام دهند.



علاوه براین تحرک بخشیدن به مبارزه با مواد مخدر در داخل افغانستان باید با مسدودساختن مطمئن مسیرهای انتقال مواد مخدر به بازارهای خارجی، جلوگیری از جریانات مالی در رابطه با تجارت مواد مخدر و جلوگیری از صادرات مواد شیمیایی مورد استفاده برای تولید هروئین همراه باشد. هدف، ایجاد سیستم جامع مبارزه با قاچاق مواد مخدر در منطقه می‌باشد. روسیه بصورت واقعی به تعامل موثر اعضای جامعه بین المللی مساعدت خواهد کرد، تا به چرخش بنیادی در مبارزه با تهدید جهانی مواد مخدر دست یابد.



به دشواری می‌توان پیش بینی کرد که اوضاع در افغانستان در آینده چگونه پیشرفت خواهد یافت. تجربه تاریخ می‌آموزد که حضور نظامی خارجی در این کشور هیچگاه آرامش ببار نیاورده است. فقط خود افغانی‌ها می‌توانند مشکلات خودشان را حل کنند. نقش روسیه را در این می‌بینم که با شرکت فعال کشورهای همجوار به ملت افغان در ایجاد اقتصاد پایدار کمک نماید و توان نیروهای مسلح افغانستان را در مقابله با تهدیدهای تروریسم وقاچاق مواد مخدربالا برد.



ما مخالف نیستیم که اپوزیسیون مسلح ازجمله طالبان به روند اشتی ملی بپویندند اما به شزطی که از خشونت دست بردارند، قانون اساسی کشور را به رسمیت بشناسند و روابط با «القاعده» و دیگر گروه‌های تروریستی را قطع نمایند.



اصولا معتقدم هدف ایجاد دولت صلح دوست، با ثبات، مستقل و بی‌طرف افغانستان کاملا قابل حصول است.



بی‌ثباتی موجود طی ده‌ها سال محیط مساعدی را برای تروریسم بین المللی بوجود می‌آورد. همه قبول دارند که این یکی از خطرناک‌ترین تهدیدات برای جامعه جهانی است. می‌خواهم به این نکته جلب توجه کنم که نواحی بحرانی و تروریسم زا در نزدیکی مرزهای روسیه قرار دارند. این نواحی در مقایسه با شرکای اروپایی یا آمریکایی به کشور ما به مراتب نردیک‌تر هستند. استرتژی ضد تروریستی جهانی در سازمان ملل متحد به تصویب رسیده اما این احساس بوجود می‌آید که مبارزه با این شر نه طبق یک طرح همگانی و متحد و بطور پیگیر بلکه بصورت واکنش نشان دادن حاد‌ترین و وحشیانه‌ترین تجلیات ترور انجام می‌شود که خشم عمومی بخاطر عملیات گستاخانه تروریست‌ها از هر حد و مرزی فرا‌تر می‌رود. جهان متمدن نباید در انتظار فجایع دارای ابعاد حمله تروریست‌ها به نیویورک در سپتامبر ۲۰۰۱ یا «بسلان» جدید باشد و فقط پس از آن تکان خورده و بصورت جمعی و قاطع عمل کند. نمی‌خواهم دستاورد‌های حاصله در مبارزه با تروریسم بین المللی را نفی کنم. این دستاورد‌ها وجود دارند. در سالهای اخیر همکاری میان سرویس‌های اطلاعاتی و نهاد‌های انتظامی کشورهای مختلف بطور محسوس تقویت شده اما هنوز از تمام امکانات در تعامل ضد تروریستی استفاده نشده است. «استاندارد‌های دو پهلو» تا به حال حفظ شده ودر کشورهای مختلف نسبت به تروریست‌ها به اشکال گوناگونی برخورد کرده و آن‌ها را به «بد» و «نه چندان بد» تقسیم می‌کنند. برخی از کشور‌ها بی‌می‌ل نیستند از تروریست‌های» نه چندان بد» در بازی سیاسی مثلا برای برای متزلزل کردن رژیم‌های حاکم نا‌مطلوب استفاده کنند.



باید همچنین بگویم که لازم است از نهادهای اجتماعی از جمله رسانه‌های گروهی، اتحادیه‌های دینی، سازمان‌های غیر دولتی، نظام آموزشی، علوم و محافل اقتصادی برای پیشگیری از تروریسم استفاده شود. گفتگوی میان ادیان و در معنای گسترده‌تر میان تمدن‌ها ضرورت دارد. روسیه کشور چند دینی است. ما هیچگاه جنگ‌های دینی و مذهبی نداشته‌ایم. ما می‌توانیم سهم خود را در بحث بین المللی در این زمینه ادا کنیم.



افزایش نقش منطقه آسیا و آقیانوس آرام



چین مرکز بسیار مهم اقتصاد جهانی در مجاورت کشور ما قرار دارد. صحبت درباره نقش آینده چین در اقتصاد جهانی و امور بین المللی مد شده است. چینی‌ها سال گذشته از لحاظ حجم محصول ناخالص ملی در مکان دوم در جهان قرار گرفته و طبق ارزیابی کار‌شناسان بین المللی از جمله آمریکایی در آینده نزدیک در این زمینه حتی از ایلات متحده جلو خواهند زد. همچنین قدرت چین در مجموع از جمله امکان پیتده کردن نیرو در نواحی گوناکون افزایش می‌یابد.



ما با در نظر داشتن عامل در حال تقویت سریع چین چگونه باید رفتار کنیم؟



اولا: معتقدم رشد اقتصاد چین به هیچ وجه تهدید نیست بلکه پدیده‌ای است که امکانات عظیم همکاری اقتصادی و شانس استفاده از «نسیم چین» برای «بادبان‌های» اقتصاد ما را به همراه دارد. ما باید بطور فعال تری روابطیی تعاونی جدید برقرار کرده، امکانات تکنولوژیک و تولیدی کشورهای ما را به هم پیوند داده و از امکانات چین بطور معقولانه برای ارتقای اقتصادی سیبری و خاور دور استفاده خواهیم کرد.



ثانیا: چین با رفتار خود در صحنه بین المللی هیچ انگیزه‌ای برای سخن گفتن در مورد سلطه طلبی این کشور بوجود نمی‌آورد. صدای چین واقعا هر چه مطمئن‌تر ددر جهان طنین انداز می‌شود و ما از این امر استقبال می‌کنیمچون پکن در خصوص شکل گیری نظم جهانی برابر حقوق موافق است. به کمک رسانی به یکدیگر و حل مشترک مسایل حاد منطقه‌ای و جهانی و گسترش تعامل در شورای امنیت سازمان ملل متحد، گروه «بریکس»، سازمان همکاری‌های شانگهای، گروه بیست و دیگر مکانیزم‌های چند جانبه ادامه خواهیم داد.



ثالثا: ما تمام مسایل سیاسی بزرگ در مناسبات با چین از جمله مساله اساسی ارضی را حل کرده‌ایم. مکانیزم محکم تنظیم شده با اسناد حقوقی لازم الاجرا برای مناسبات دو جتنبه ایجاد شده استسطح بالا و بی‌سابقه اعتماد میان مقامات دو کشور حاصل شده است. این امر به ما امکان می‌دهد با روح مشارکت واقعی و بر اساس مصلحت گرایی و در نظر داشت منافع متقابل عمی کنیم. مدل ایجاد شده مناسبات روسیه و چین بسیار خوش آتیه است.



البته نکات گفته شده به معنای آن نیست که مناسبات ما با چین بدون مساله باشد. برخی از ناهمواری‌ها وجود دارند. منافع اقتصادی ما در کشورهای ثالث همواره مطابقت نداشته و ساختار مبادله کالا و سطح پایین سرمایه گذاری‌های وتقابل رضایت ما را تامین نمی‌کند. با دقت مراقب جریان مهاجرت از چین خواهیم بود.



اندیشه اصلی من اینست که وجود چین شکوفان و با ثبات برای روسیه و وجود روسیه و موفق برای چین لازم است.



همچنین هند کشور آسیایی بزرگ دیگر بسیار سریع رشد می‌کند. روسیه دارای مناسبات سنتی دوستانه با هند است که رهبران دو کشور آنرا مشارکت ممتاز استراتژیک تعریف کرده‌اند. نه فقط کشورهای ما بلکه سیستم چند مرکزی در حال تشکیل در جهان از تقویت این مناسبات نفع می‌برند.



ئر مقابل چشمان ما نه فقط رشد چین و هند بلکه افزایش وزن تمام منطقه آسیا ـ اقیانوسیه رخ می‌دهد. در این رابطه افق‌های جدیدی برای کار ثمربخش در چارچوب دوره ریاست روسیه در سازمان همکاری‌های اقصادی آسیا ـ اقیانوسیه گشوده می‌شود. ما در ماه سپتامبر امسال میزبان اجلاس سران این سازمان در شهر ولادی واستوک خواهیم بود، بطور فعال برای آن تدارک دیده و تاسیات زیر ساختی امروزی ایجاد می‌کنیم که بخوی خود به رشد آتی سیبری و خاور دور مساعدت کرده و به کشور ما امکان می‌دهد به درجه بازهم بیشتری به روندهای پر تحرک همگرایی در «آسیای نوین» بپیوندد.



مسکو برای همکاری با کشورهای عضو گروه «بریکس» اهمیت فوق العاده زیادی قائل شده و در آینده هم قائل خواهند شد. این ساختاری منحصربفرد است که در سال ۲۰۰۶ میلادی ایجاد شده و حاکی از حرکت جهان به سوی نظام چندقطبی و عادلانه تری می‌باشد. پنج کشور با جمعیت کل سه میلیاردی که دارای بزرگ‌ترین اقتصاد‌های در حال رشد و بازارهای داخلی پهناوری هستند، این گروه را تشکیل داده‌اند. گروه «بریکس» بعد از پیوستن آفریقای جنوبی، در واقع جنبه جهانی به خود گرفته و در حال حاضر بیش از ۲۵% محصول ناخالص جهانی به آن تعلق دارد.



ما هنوز به کار در چنین ترکیبی عادت نکرده‌ایم و باید هماهنگی بیشتری در امور بین المللی و از جمله در میدان‌های سازمان ملل متحد روبراه کنیم. اما همین که گروه «بریکس» به فعالیت تمام عیار خود بپزدازد، تاثیر آن در اقتصاد و سیاست بین المللی بی‌‌‌نهایت افزایش خواهد یافت.



در سال‌های اخیر توجه دیپلماسی و محافل بازرگانی روسیه به همکاری با کشورهای آسیا، آمریکای لاتین و آفریقا، به نحوی قابل ملاحظه افزایش یافته است. در این کشور‌ها علاقه صمیمانه‌ای نسبت به روسیه وجود دارد و به نظر من، یکی از وظایف عمده در دوره بعدی گسترش همکاری‌های بازرگانی - اقتصادی و اجرای طرح‌های مشترکی در زمینه‌های مختلف انرژتک، زیربنا، سرمایه گذری، علم و فن، امور بانکی و گردش‌گری با این کشور‌ها می‌باشد.



افزایش نقش قاره‌ها یاد شده در ایجاد نظام جهانی دموکراتیک تری از جمله در فعالیت گروه بیست تاثیر کرده و به نظر من، این گروه بزودی به وسیله مهم واکنش ضد بحرانی و نیز به وسیله انجام دگرگونی‌های درازمدتی در ساختارهای جهانی مالی و اقتصادی تبدیل خواهد شد. روسیه در سال ۲۰۱۳ ریاست گروه بیست را بعهده خواهد داشت، ابراز امیدواری کرد که از این دوره برای افزایش هماهنگی عمل بین گروه بیست و دیگر نهادهای چند جانبه و قبل از همه با گروه هشت و سازمان ملل متحد استفاده شود.



نقش اروپا



روسیه بخش لاینفک و ارگانیک اروپای بزرگ و تمدن وسیع اروپایی است. شهروندان ما خود را اروپایی احساس می‌کنند. چگونگی پیشرفت امور در اروپای متحد برای ما بی‌تفاوت نیست.



همانا به این دلیل روسیه پیشنهاد می‌کند بسوی ایجاد فضای یگانه اقتصادی و انسانی و همبود جدیدی حرکت شود که کار‌شناسان روسیه آنرا» اتحاد اروپا» می‌نامند که فقط باعث تقویت امکانات و مواضع روسیه در چرخش اقتصادی ان بسوی «آسیای نوین» خواهد شد.



تکان‌های مالی ـ اقتصادی در اروپا، واحه سابق ثبات و نظم در شرایط ارتقای چین، هند و دیگر اقتصاد‌های نوین، واکنش دردناکی را بر می‌انگیزد.



بحرانی که کشورهای اروپایی با آن دست به گریبان هستند، منافع روسیه را نیز تهدید می‌کند و این از آنجایی که اتحادیه اروپا بزرگ‌ترین همکار اقتصادی و بازرگانی روسیه است و بعلاوه، تمام ساختار جهانی اقتصادی تا اندازه زیادی وابسته به وضع امور در قاره اروپا می‌باشد.



روسیه به تدابیر بین المللی در جهت حمایت از اقتصاد‌های آسیب دیده اروپایی پیوسته و در تدوین تصمیم‌های دسته جمعی در چارچوب صندوق بین المللی پول فعالانه شرکت می‌کند. روسیه امکان کمک رسانی مستقیم به کشورهای اروپایی در بعضی از موارد را علی الاصول منتفی نمی‌داند.



با این حال، احتمال می‌دهم که کمک‌های مالی خارجی فقط می‌تواند این مساله را به طور جزئی و موقت حل کند و برای اصلاح رادیکال اوضاع لازم است یک سلسله از اقدامات بنیادی طرح زیری و انجام شود. رهبران اروپایی با وظیفه انجام تحولات بزرگ ابعادی روبرو شده‌اند که باید بسیاری از مکانیسم‌های مالی و اقتصادی را تغییر داده و انضباط بودجه‌ای را به طور واقعی تامین کند. ما به تثبیت و نیرومند شدن اتحادیه اروپا علاقمند بوده و در کوشش‌های آلمان و فرانسه در این جهت شریک هستیم، و بکارگیری ظرفیت همکاری بین روسیه و اروپا از جمله اولویت‌های ما می‌باشد.



سطح فعلی تعامل روسیه و اتحادیه اروپا در هرحال با نیازهای جهانی مقدم برهمه در زمینه افزایش قدرت رقابت قاره مشترک ما مطابقت ندارد. دوباره پیشنهاد می‌کنم به نفع ایجاد جامع موزون اقتصاد هااز لیسبون تا ولادی واستوک کار شود. در آینده باید به سوی تشکیل ناحیه تجارت آزاد و حتی مکانیزم‌های پیشرفته همگرایی کرکت شود. ما در اینصورت بازار مشترک قاره‌ای به ارزش تریلیون‌ها یورو را بدست خواهیم آورد. آیا در اینکه این عالی بوده و با منافع شهروندان روسیه واروپا مطابقت دارد شک است؟



ما باید روی تعاون بیشتر در صنعت انرژتیک فکر کنیم، و مساله ایجاد مجتمع یگانه انرژتیک اروپا نیز در این زمینه مطرح است. احداث خط لوله‌های گازرسانی «جریان شمالی» از طریق کف دریای بالتیک و «جریان جنوبی» در منطقه دریای سیاه از جمله اقدامات مهم در این جهت می‌باشد. دولت‌های بساری از کشور‌ها از این طرح‌ها پشتیبانی کرده و عده‌ای از کرپراسیون‌های بزرگ اروپایی در اجرای آن‌ها شرکت می‌کنند. اروپا بعد از راه اندازی این خط لوله‌ها، از سیستم مطمئن انتقال گاز برخوردار خواهد شد که تحت تاثیر روحیات کسی قرار نخواهد گرفت و در نتیجه، به تقویت امنیت انرژتیک این قاره منجر خواهد گردید. این امر به ویژه در شرایط تمایل برخی از کشور‌ها برای تقلیل استفاده از انرژی هسته‌ای و یا تعطیل کامل نیروگاه‌های اتمی، دارای ابرام و اهمیت خاصی می‌باشد.



«بسته سوم انرژتیک» که توسط کمیسیون اروپا پیشنهاد شده، معطوف به کنار گذاشتن شرکت‌های روسی می‌باشد. این طرح به هیچ وجه به گسترش مناسبات بین روسیه و اتحدیه اروپا مساعدت نمی‌کند. بعلاوه، این طرح نظر به غیر مطمئن بودن دیگر صادرکنندگان انرژی، می‌تواند خطرهای جدی را برای خود اروپاییان به وجود آورده و موجب خودداری سرمایه گذاران از شرکت در طرح‌های زیر بنایی بشود. بسیاری از سیاستمداران اروپایی در گفتگوهای خصوصی با من از این طرح انتقاد کرده و اعترف نمودند که لازم است این مانع از راه همکاری متقابلا سودمند برداشته شود.



همکاری واقعی بین روسیه و اتحادیه اروپا در شرایط وجود موانعی که در راه تماس‌های انسانی و اقتصدی بر قرار شده، و در وهله اول در شرایط وجود رژیم صدور روادید غیر ممکن است. لغو روادید انگیزه نیرومندی برای همگرایی روسیه و اتحادیه اروپا به وجود خواهد آورد و به گسترش روابط فرهنگی و اقتصادی بویژه در سطح کارفرمایان کوچک و متوسط مساعدت خواهد نمود. خطرات برای اروپایی‌ها از جانب باصطلاح مهاجران اقتصادی از روسیه تا درجه زیادی ساختگی است. شهروندان ما از امکان استفاده از نیرو و توان خود در کشورشان برخوردار هستند و چنین امکاناتی هر چه بیشتر می‌شود.



ما در دسامبر سال ۲۰۱۱ در مورد «گام‌های مشترک» بسوی رژیم لغو روادید به توافق رسیدیم. این گام‌ها را می‌توان و باید فورا برداشت. منظورادامه رسیدگی فعالانه به این مسایل است.



روابط روسیه و آمریکا



در سالهای اخیر کارهای زیادی در جهت گسترش مناسبات روسیه و آمریکا انجام گرفته ولی با وجود این، مساله مربوط به تغییر بنیادی قالب این مناسبات حل نشده است. اما بی‌ثباتی در همکاری روسیه و آمریکا نتیجه حفظ ستیزه‌ها و الگوهای معینی است که به ویژه در برداشت از روسیه در مجلس کنگره آمریکا مشاهده می‌شود. ولی علت عمده اینست که گفتگوی سیاسی بین دو کشور محروم از شالوده مطمئن اقتصادی است. حجم بازرگانی بین روسیه و آمریکا به هیچ وجه مطابق با قدرت بالفعل اقتصادی دو کشور نیست و این ادعا در مورد سرمایه گذاری‌های متقابل نیز صدق می‌کند. بدین ترتیب، هیچ مکانیسم حفاظتی که از مناسبات ما در مقابل تلاطمات گوناگونی دفاع کند، هنوز ایجا نشده و ما باید در این جهت کار کنیم.



تلاش‌های مکرر آمریکا برای باصطلاح «مهندسی سیاسی» از جمله در مناطق سنتی مهم برای روسیه و نیز در جریان دوره‌های پیش از انتخابتی در روسیه نیز بشدت مانع تقویت اعتماد و حسن تفاهم میان دو کشور می‌شود.



تکرار می‌کنم که نقشه‌های آمریکا برای ایجاد سپر موشکی در اروپا باعث نگرانی بحق و بجا در روسیه روبرو شده است. چرا این سیستم ما را بیشتر از بقیه کشور‌ها نگران می‌کند؟ این سیستم نه فقط برای نیروهای استراتژیک هسته‌ای روسیه خطر به وجود آورده بلکه موازنه چندین ساله نظامی- سیاسی را برهم می‌زند.



ارتباط گسست ناپذیر میان سپر موشکی و تسلیحات استراتژیک تهاجمی در قرارداد «استارت» مورخه سال ۲۰۱۰ میلادی منعکس شده است. قرارداد یاد شده هم اکنون به موقع اجرا گذاشته شده و خوب کار می‌کند. این یک دستاورد بزرگ سیاسی خارجی است، و ما آماده‌ایم مسائل مختلفی را که می‌تواند دستور کار در زمینه کنترل بر تسلیحات را تشکیل بدهد، در دوره بعدی نیز با آمریکا بررسی کنیم، ولی به شرط اینکه این گفتگو‌ها با رعایت اکید موازنه منافع انجام گرفته و هیچگونه تلاشی برای به دست آوردن امتیازات یک جانبه در جریان آن اعمال نشود.



یادآوری می‌کنم که من در‌‌ همان دیدار با «جرج بوش» رییس سابق آمریکا در کننبانکپورت در سال ۲۰۰۷ راه حل مساله سپر موشکی را به وی پیشنهاد کردم که در صورت پذیرفته شدن ماهیت معمولی مناسبات روسیه و آمریکا را تغییر داده و این مناسبات را به مسیر مثبتی می‌انداخت. علاوه بر این در صورت حصول پیشرفت در زمینه سپر موشکی در آن زمان، در‌ها برای ایجاد مدل جدید همکاری نزدیک به اتحاد در بسیاری از عرصه‌های حساس دیگر به معنای واقعی کلمه گشوده می‌شد.



در این کار توفیق حاصل نشد. اگرمتن مذاکرات در کننبانکپورت منتشر می‌شد، مفید می‌بود. مقامات روسیه درسالهای اخیر پیشنهادات دیگری را نیز درباره چگونگی حصول توافق در مورد سپر موشکی مطرح کرده‌اند که هنوز اعتبار خود را حفظ کرده‌اند.



در هرحال دلم نمی‌خواهد بر امکان پیدا کردن گزینه‌های سازشی برای حل مساله سپر موشکی خط بطلان بکشم. مایل نیستم کار به استقرار سیستم‌های آمریکایی در چنان ابعادی بکشدکه ضرورت اجرای تدابیر متقابل اعلام شده ما را بوجود آورد.



چندی پیش با «هنری کسینجر» وزیر خارجه اسبق آمریکا دیدار کردم. ما به طورمنظم با هم دیدار می‌کنیم. من با عقیده این کار‌شناس بزرگ کاملا موافق هستم: مشارکت مسکو و واشنگتن به ویژه در شرایط بی‌ثباتی اوضاع در صحنه بین المللی دارای اهمیت خاصی می‌باشد.



روسیه در مناسبات خود با آمریکا واقعا آماده است به فاصله زیادی پیش رفته و جهش کیفی انجام دهد ولی فقط به شرطی که آمریکایی‌ها درعمل از اصول همکاری برابر حقوق و احترام متقابل پیروی کنند.



دیپلماسی اقتصادی



ماراتون چندین ساله عضویت روسیه به سازمان جهانی تجارت» WTO» بالاخره در ماه دسامبر سال گذشته به پایان رسید. باید خاطرنشان سازم که دولت اوباما و مقامات تعدادی از کشورهای بزرگ اروپایی به حصول توافق‌های نهایی فعالانه مساعدت کردند.



با صراحت می‌گویم که در این راه طولانی و دشوار گاهی دلمان می‌خواست که» در‌ها را به هم زده» اصلا مذاکرات رار‌ها کنیم اما تحت تاثیر احساسات قرار نگرفتیم. در ‌‌نهایت سازش کاملا مناسبی برای کشور ما حاصل شدو توانستیم منافع تولید کنندگان محصولات صنعتی و کشاورزی روسیه را با در نظر داشت رقابت روز افزون از خارج تامین کنیم. موسسات اقتصادی ما امکانات بیشتر و محسوسی را برای ورود به بازارهای خارجی و دفاع متمدنانه از حقوق خود در آنجا بدست می‌آورند. نتیجه اصلی همانا در این و نه در نماد پیوستن روسیه به «باشگاه» جهانی تجارت می‌بینم.



روسیه موازین سازمان جهانی تجارت را همچون تمام تعهدات بین المللی خود رعایت خواهد کرد. امیدوارم شرکای ما نیز چنین صادقانه طبق مقرارت عمل کنند. همچنین خاطرنشان می‌سازم که ما اصول سازمان جهانی تجارت را در زیربنای حقوقی ـ قراردادیفضای یگانه اقتصادی روسیه، بلاروس و قزاقستان در نظر گرفته‌ایم.



در صورت بررسی این نکته که ما چگونه منافع اقتصادی روسیه را در صحنه بین المللی به پیش می‌بریم، واضح می‌شود که ما اتجام سیستماتیک و پیگیرانه این کار را تازه فرا گرفته‌ایم. هنوز برای پیشبرد تصمیمات مفید برای اقتصاد روسیه در صحنه‌های اقتصادی خارجی از مهارت کافی در سطح بسیاری از شرکای غربی برخوردار نیستیم.



با در نظر داشت اولویت‌های رشد روسیه بر اساس فناوری‌های نوین مسایل بسیار جدی در این راستا وجود دارد. تامین مواضع برابر حقوق برای روسیه در سیستم روابط اقتصادی معاصر و به خحداقل رساندن خطرات موجود در راه پیوستن به اقتصاد جهانی از جمله در چارچوب غضویت در سازمان جهانی تجارت و پیوستن آتی به و سازمان همکاری و توسعه اقتصادی از جمله این مسایل است.



ما به ورود گسترده‌تر و غیر تبعیضی به بازارهای خارجی همچون هوا نیاز داریم. فعلا نسبت به موسسات اقتصادی روسیه در خارجه رو دربایستی خاصی نشان نمی‌دهند. علیه موسسات و شرکت‌های روسیه تدابیر محدود کننده تجاری ـ سیاسی اتخاذ شده و چنان موانعی را در مقابل آن‌ها بوجود می‌آورند که باعث می‌شود این موسسات در مقایسه با رقیبان خود در وضع نامساعدتری قرار بگیرند.



در رابطه با سرمایه گذاری‌ها نیز وضع مشابهی مشاهده می‌شود. ما تلاش می‌کنیم سرمایه‌های خارجی را به اقتصاد روسیه جلب کنیم، جذاب‌ترین صنایع را برای آن‌ها قابل دسترس کرده و اجازه ورود این سرمایه‌ها به بخش‌های سودآور اقتصاد از جمله مجتمع سوخت و انرژی را می‌دهیم. اما در خارجه از سرمایه گذاران ما خیلی استقبال نکرده و اغلب آن‌ها را بطور آشکار کنار می‌گذارند.



برای نقل مثال لازم نیست به جای دوری برویم. مثلا قضیه شرکت «اوپل» را بخاطر آوریم که سرمایه گذاران روسیه حتی با وجود تایید دولت آلمان و واکنش مثبت سندیکاهای این کشور نتوانستند، آنرا خریداری کنند. یا می‌توان اوضاع ناهنجاری را بخاطر آورد که به کارفرمایان روسی که سرمایه گذاری‌های بزرگی را در خارجه انجام می‌دهند، اجازه نمی‌دهند از حقوق خود استفاده کنند. چنین وضعی اغلب در اروپای مرکزی و شرقی مشاهده می‌شود.



تمام این نکات اندیشه ضرورت تشدید همراهی سیاسی ـ دیپلماتیک اقدامات کارفرمایان روسیه در بازارهای خارجی و حمایت بیشتر از پروژه‌های اقتصادی بزرگ و مهم را بوجود می‌آورد. همچنین نباید فراموش کرد که روسیه می‌تواند علیه کسانی که از روش‌های رقابت غیر شرافتمندانه استفاده می‌کنند، تدابیر متقابلی اتخاذ کند.



دولت و اتحادیه‌های کارفرمایان باید تلاش‌های خود را درراستای فعالیت اقتصادی خارجی بطور دقیق تری هماهنگ کرده، منافع اقتصادی روسیه را با پشتکار بیشتری به پیش برده و به کارفرمایان در ورود به بازارهای جدید کمک کنند.



دلم می‌خواهد به عامل مهمی همچون اراضی پهناور روسیه جلب توجه کنم که تاحد زیادی تعیین کننده نقش و مقام کشور ما درصف بندی‌های فعلی سیاسی و اقتصادی در صحنه بین المللی است. فدراسیون روسیه با وجود اینکه مثل سابق یک ششم خشکی‌های جهان را در اختیار ندارد، بزرگ‌ترین کشور جهان و دارای غنی‌ترین وذخایر است. منظور نه فقط نفت و گاز بلکه جنگل، زمین‌های کشاورزی و ذخایر آب شیرین و پاکیزه است.



به این ترتیب اراضی روسیه منبع نیروی بالقوه آن است. در گذشته اراضی پهناور بیشتر نقش ناحیه حایل در مقابل تجاوز خارجی را ایفا می‌کرد. اکنون این اراضی در صورت وجود استرتژی صحیح اقتصادی می‌توانند اساس بسیار مهمی برای افزایش قدرت رقابت کشور شوند.



از جمله کمبود آب شیرین در جهان را یادآور شوم. این کمبود بسرعت دارد بیشتر می‌شود. می‌توان پیش بینی کرد که در آینده نه چندان دور بر سر دخایر آب و امکان تولید کالاهای دررابطه با مصرف زیاد آب رقابت ژئو پلتیک آغاز شود. در این شرایط ما دارای یک برگ برنده قوی خواهیم بود. کشور ما درک می‌کند که باید بطور سنجیده و صحیح از لحاظ استرتژیک از ثروت‌های خود استفاده کند



حمایت از هموطنان ومقیاس انسانی



احترام به کشور خود همچنین وابسته به آن است که این کشور تا چه اندازه‌ای قادر است از حقوق اتباع و هموطنان خود در خارجه دفاع کند. هیچگاه نباید منافع میلیون‌ها نفر از هموطنان ساکن کشورهای خارجی و همچنین آن شهروندان ما را فراموش کرد که برای استراحت و ماموریت به خارجه می‌روند. تاکید می‌کنم که وزارت امورخارجه و تمام نمایندگی‌های دیپلماتیک و کنسولی موظف هستند بطور شبانه روزی به هموطنان کمک و حمایت واقعی برسانند. واکنش دیپلمات‌ها نسبت به درگیری‌ها میان هموطنان و مقامات محلی، حوادث، برخورد‌ها، تصادفات رانندگی، سوانح وغیره باید فوری بوده و آن‌ها منتظر این نباشند که رسانه‌های گروهی ناقوس خطر را به صدا درآورند.



ما در راه اجرای توصیه‌های سازمان‌های معتبر بین المللی در رابطه با رعایت حقوق شناخته شده اقلیت‌های ملی توسط مقامات لاتویا و استونی قاطعانه کوشش خواهیم ورزید.



مگر می‌توان وجود مقام افتضاح آمیز «غیر تبعه» را تحمل کرد؟ مگر می‌توان با وضعی موافقت نمود وکه یک ششم اهالی لاتویا و یک سیزدهم اهالی استونی به عنوان «غیر تبعه» از حقوق اساسی سیاسی و اجتماعی - اقتصادی محروم هستند و نمی‌توانند آزادانه به زبان روسی حرف بزنند.



مثلا همه پرسی چند روز پیش در لاتویا دردرخصوص وضعیت زبان روسی را در نظر بکیریم که دوباره حدت مساله را بوضوح به جامعه بین المللی نشان داد. آخر بیش از ۳۰۰ هزار نفر از «غیر تبعه‌ها» دوباره اجازه شرکت در همه پرسی را دریافت نکردند. همچنین امتناع کمیسیون مرکزی انتخابات لاتویا از واگذاری مقام ناظران به هیئت مجلس اجتماعی روسیه به هیچ وجه قابل توجیه نیست. سازمان‌های بین المللی مسئول رعایت استانداردهای دموکراتیک مورد قبول همگانی هیچ واکنشی نسبت به این نکته نشان ندادند.



اصلا چگونگی بهره برداری از مساله حقوق بشر در صحنه بین المللی رضایت ما را تامین نمی‌کند. اولا: آمریکا و دیگر کشورهای غربی تلاش می‌ورزند پرونده حقوق بشر را غصب کرده، آنرا سیاسی کرده و از آن به عنوان وسیله‌ای برای وارد کردن فشار استفاده کنند. آن‌ها انتقاد از خود را تحمل نکرده و نسبت به آن فوق العاده حساس هستند. ثانیا: آماج‌ها برای نظارت بر وضعیت حقوق بشر بطور انتخابی، بدون توجه به موازین اونیورسال و عمومی و طبق صلاحدید کشورهایی برگزیده می‌شوند که پرونده حقوق بشر را «مال خود» می‌دانند.



روسیه عدم واقع بینی، غرض ورزی و ستیزه جویی در رابطه با انتقادات خود را احساس می‌کند که گاهی از تمام حدود قابل تصور فرا‌تر می‌رود. وقتی درمورد کمبود‌ها در کار ما صحبت می‌شود، از این فقط می‌توان استقبال کرده و نتیجه گیری‌های لازم را انجام داد اما وقتی انتقاد بی‌اساس بوده و تلاش می‌شود بر نظر شهروندان نسبت به کشور ما و اوضاع سیاسی داخلی در روسیه تاثیر گذاری شود، درک می‌کنی که در ورای تمام این کار‌ها فقط اصول والای معنوی، اخلاقی و دموکراتیک قرار ندارد.



عرصه دفاع از حقوق بشر را نمی‌توان تحت انحصار هیچ کشوری قرار داد. روسیه کشور دموکراتیک نوپایی است. ما اغلب تواضع بیش ازحد نشان داده و غرور شرکای با تجربه خود را جریحه دار نمی‌کنیم اما حرفهایی برای گفتن داریم. هیچ کشوری از نقطه نظر رعایت حقوق بشر و آزادی‌های اساسی بی‌نقص نیست. حتی در دموکراسی‌های قدیمی تخلفات جدی مشاهده می‌شود و نباید این تخلفات نادیده گرفته شود. بدیهی است که چنین کاری نباید با متهم کردن یکدیگر انجام شود. از بحث سازنده در خصوص مسایل موجود در زمینه رعایت حقوق بشر همه طرف‌ها نفع خواهند برد.



وزارت امورخارجه روسیه در اواخر سال گذشته اولین گزارش خود در مورد وضعیت حقوق بشر در تعدادی از کشورهای جهان را منتشر کرد. معتقدم که فعالیت را در این زمینه باید گسترش داد. این کار راباید از جمله برای مساعدت به به همکاری گسترده‌تر و برابر حقوق‌تر در رابطه با تمام طیف مسایل انسانی و پیشبرد اصول بنیادی دموکراسی و حقوق بشر انجام داد.



باید گفت نکات فوق الذکر فقط بخشی از همراهی انفورماتیک ـ تبلیغاتی فعالیت سیاسی خارجی و دیپلماتیک ما برای شکل دادن به چهره واقعی روسیه در خارجه است. باید قبول کرد که موفقیت‌های ما در این زمینه کم نیست اما در عرصه خبر رسانی اغلب بر ما غلبه می‌کنند. این یک مساله جداگانه و مختلف الابعاد است که باید بطور جدی به آن رسیدگی شود.



روسیه فرهنگ کبیری را به ارث برده که که در غرب و هم در شرق آنرا قبول داشته و می‌شناسند اما ما فعلا در صنایع فرهنگی و پیشبرد آن‌ها در بازار جهانی بسیار اندک و ضعیف سرمایه گذاری می‌کنیم. احیای علاقه و توجه جهانیان به ایده و فرهنگ که از طریق پیوستن جوامع و اقتصاد‌ها به شبکه جهانی اطلاع رسانی بروز می‌کند، برای روسیه واستعدادهای شناخته شده آن در عرصه تولید ارزش‌های فرهنگی امکانات بیشتری بوجود می‌آورد.



برای روسیه امکان آن وجود دارد که نه فقط فرهنگ خود را حفظ کند بلکه از آن به عنوان عامل نیرومندی برای پیشروی در بازارهای جهانی استفاده نماید. فضای روسی زبان عملا تمام جمهوری‌های سابق شوروی و بخش بزرگی از اروپای شرقی را در بر می‌گیرد. نه امپراطوری بلکه پیشروی فرهنگی، نه توپ‌ها و نه واردات رژیم‌های سیاسی بلکه واردات آموزش و فرهنگ در ایجاد شرایط مساعد برای کالا‌ها، خدمات و ایده‌های روسیه کمک می‌کند.



ما باید حضور آموزشی و فرهنگی در جهان را چند برابر تقویت کنیم. ما باید حضور خود در کشورهایی چند برابر کنیم که بخشی از اهالی آن‌ها به روسی صحبت می‌کنند یا این زبان را می‌فه‌مند. باید این موضوع را بطور جدی مورد بحث قرار داد که چگونه می‌توان با بیشترین بازدهی از برگزاری برنامه‌های بزرگ بین المللی در روسیه با بیشترین بازدهی برای درک واقع بینانه و عینی کشور ما استفاده کرد. منظور اجلاس‌های سران سازمان همکاری‌های اقتصادی آسیا ـ اقیانوسیه در سال ۲۰۱۲، گروه بیست در سال ۲۰۱۳، گروه هشت در سال ۲۰۱۴، بازهای جهانی دانشجویان در قازان در سال ۲۰۱۳، بازی‌های المپیک زمستانی در سال ۲۰۱۴ و مسابقات جهانی هاکی روی یخ و فوتبال در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۸ است.



*****



روسیه قصد دارد به تامین امنیت و منافع ملی خود از راه شرکت بسیار فعال و سازنده در حل مسایل جهانی و منطقه‌ای ادامه دهد. ما برای همکاری اقتصادی و متقابلا سودمند و گفتگوی شفاف با تمام شرکای خارجی آماده هستیم. ما می‌خواهیم منافع شرکای خود را درک کرده و در نظر بگیریم اما درخواست می‌کنیم به ما نیز احترام بگذارند.

من در مقالات سابق خود خطر‌ها و چالش‌های کلیدی خارجی را که روسیه با آن‌ها موجه شده، ذکر کردم. با این حال، از آنجایی که سیاست خارجی جزو استراتژی دولتی می‌باشد، این موضوع قابل توجه بیشتری می‌باشد. خطر‌ها و چالش‌های خارجی، دنیای در حال تغییر ما را وادار به اتخاذ تصمیم‌های گوناگونی در زمینه‌های مختلف اقتصاد، فرهنگ، بودجه و سرمایه گذاری می‌سازد. روسیه هم از نظر اقتصاد و هم از نظر فرهنگ و خبررسانی بخشی از دنیای بزرگ می‌باشد. ما نمی‌توانیم از دنیای خارج منزوی شویم و خواهان این امر نیستیم. ما امیدواریم که شفافیت و آشکارا گویی ما رشد بهزیستی و فرهنگ را برای اتباع روسیه ببار آورده و مبانی اعتماد را بیش از پیش تقویت کند.

با این حال، ما در سیاست خود نه بر تصمیم‌های تحمیل شده از طرف کسی بلکه بر منافع و هدف‌های ملی کشور خود تکیه خواهیم کرد. در جهان فقط به روسیه نیرومندی که به طور مطمئن روی پای خود ایستاده باشد، احترام خواهند گذاشت. روسیه همیشه سیاست مستقلانه خارجی را پیروی کرده است، ادامه خواهد داد. معتقدم که امنیت در جهان را فقط می‌توان به همراه روسیه تامین کرد و نباید برای کنارزدن روسیه و تضعیف مواضع ژئوپلتیک و لطمه وارد کردن به بنیه دفاعی آن تلاش شود. اهداف سیاست خارجی روسیه دارای جنبه راهبردی بوده و منعکس کننده مقام منحصربفرد روسیه در نقشه سیاسی جهان بوده و ناشی از نقش بزرگ آن در تاریخ و تمدن بشری می‌باشد.

ما به خط مشی فعال و سازنده خود در جهت تقویت امنیت همگانی، خودداری از جبهه گیری و رفع ستیزه جویی‌های خطرناکی مانند گسترش سلاح هسته‌ای، درگیری‌های منطقه‌ای، بحران‌ها، تروریسم و خطر مواد مخدر ادامه خواهیم داد. ما حد اکثر سعی و کوشش خود را انجام خواهیم داد تا روسیه از آخرین دستاوردهای علمی و فنی برخوردار بوده و کارفرمایان ما جای شایسته‌ای در بازار جهانی احراز کنند، و نیز کاری انجام خواهیم داد تا روند ایجاد نظام جدید جهانی که متکی بر واقعیت معاصر ژئوپلیتیک باشد، به طور موزون و بدون تکان‌های اضافی صورت بپذیرد. ادامه…..

چه کسی به اعتبار لطمه وارد می‌سازد؟

کمافی السابق معتقدم ماهیت تقسیم ناپذیر امنیت برای همه کشور‌ها، غیر قابل قبول بودن استفاده نامتناسب از زور و رعایت مسلم اصول بنیادی حقوق بین المللی از جمله مهم‌ترین مبانی نظم جهانی است و بی‌اعتنایی به این نکات باعث بی‌ثباتی در روابط بین الملل خواهد شد.



ما برخی از ابعاد رفتار آمریکا و ناتو را که با منطق رشد معاصر مطابقت ندارد و بر اساس کلیشه‌های تفکر بلوکی استوار شده، همانا از این دیدگاه مورد ارزیابی قرار می‌دهیم. همه در ک می‌کنند که منظور من چیست. منظور گسترش ناتو از جمله استقرار تاسیسات زیرساختی نظامی جدید و طرح آمریکایی ناتو برای ایجاد سپر موشکی در اروپا است. اگر چنین بازی‌هایی بطور مستقیم در کنار مرزهای روسیه انجام نشده و علیه ثبات در جهان عمل نمی‌کردند، در خصوص این موضوع صحبت نمی‌کردم.



برهان‌های ما بخوبی معلوم هستند و آن‌ها را دوباره مطرح نمی‌کنم اما متاسفانه شرکای غربی آن‌ها را نپذیرفته و نادیده می‌گیرند.



اینکه اگرچه خطوط اصلی مناسبات متقابل ما با ناتو هنوز بطور نهایی ترسیم نشده، این ائتلاف چنان «واقعیاتی در زمین» می‌سازد که به هیچ وجه به شکل گیری اعتماد مساعدت نمی‌کند، ما را نگرانی می‌کند. چنین دیدگاهی در واقع به حل مسایل دارای ابعاد جهانی ضربه وارد کرده و مانع تدوین دستور کار مثبت در مناسبات بین المللی بوده و جلوی بازسازی سازنده این مناسبات را می‌گیرد.



سلسله درگیری‌های مسلحانه که گویا با اهداف انسان دوستانه بپا می‌شوند، به «اصل دیرینه استقلال کشور» لطمه وارد می‌کنند. در مناسبات بین المللی یک خلاء دیگر، اخلاقی ـ حقوقی بوجود می‌آمد.



اغلب می‌گویند حقوق بشر در مقایسه با استقلال کشور از تقدم برخوردار است. شکی نیست که چنین است و دادگاه بین المللی باید جنایات علیه انسانیت را مجازات کند. اما وقتی هنگام استفاده از این اصل استقلال کشورنقض می‌شود و وقتی از حقوق بشر از خارج و بصورت انتخابی دفاع می‌شود و در روند «دفاع» از آن، حقوق توده‌های مردم از جمله حق بنیادی و مقدسی همچون حق حیات پایمال می‌شود، دیگر سخن بر سر یک کار نجیبانه نیست بلکه این عوام فریبی معمولی است.



مهم اینست که سازمان ملل متحد و شورای امنیت این سازمان بتوانند بطور ثمر بخش با با تحکم از جانب تعدادی از کشور‌ها و خودسری در صحنه بین المللی مبارزه کنند. هیچکس حق ندارد اختیارات و حقوق ویژه سازمان ملل متحد مخصوصا در زمینه‌های مربوط به توسل به زورعلیه کشورهای مستقل را به خود دهد. منظور مقدم برهمه ناتو است که تلاش می‌کند اجرای چنان وظایفی را بر عهده خود بگیرد که وظایف «ائتلاف دفاعی» نیستند.



ما بخاطر داریم که کشورهایی که قربانی عملیات «بشردوستانه» و صادرات «دموکراسی موشکی ـ بمبی» شدند، چگونه بطور بی‌ثمربه رعایت موازین حقوقی و نجابت معمولی انسانی فرا می‌خواندند. حرف آن‌ها را نشنیدند و نخواستند بشوند.



از قرار معلوم اعضای ناتو و مقدم برهمه آمریکا دارای درک ویژه‌ای درخصوص امنیت هستند که با درک مت بطور بنیادی فرق دارد. آمریکایی‌ها شیفته و گرفتارایده تامین آسیب ناپذیری مطلق برای خود هستند که خیال و آرزو بوده و نه فقط از لحاظ تکنولوژیک، بلکه از لحاظ ژئوپلتیک قابل اجرا نیست. اما ریشه مساله همین است.



آسیب ناپذیری مطلق برای یک کشور به معنای آسیب پذیری مطلق برای تمام بقیه کشور‌ها است و با چنین دورنمایی نمی‌توان موافقت کرد. اینکه بسیاری از کشور‌ها به دلایل معلوم ترجیح می‌دهند در اینباره با صراحت صحبت کنند، یک مساله دیگر است. روسیه همواره تمام چیز‌ها را به نام خود مطرح کرده و این کار را بطور شفاف انجام می‌دهد دوباره تاکید می‌کنم که نقض اصل وحدت و تقسیم ناپذیری امنیت بر خلاف بیانات متععد درباره پیروی از این اصل خطرات بسیار جدی را به همراه خواهد داشت. در ‌‌نهایت این خطرات همچنین کشورهایی را در بر خواهد گرفت که به دلایل گوناگون مرتکب چنین تخلفاتی می‌شوند.



«بهار عربی»: درس‌ها و نتایج آن



یک سال قبل جهانیان با پدیده جدیدی روبرو شدند. در بسیاری از کشورهای عربی تقریبا بطور همزمان تظاهراتی علیه رژیم‌های خودکامه برگزار شد. ابتدا «بهار عربی» امید به تحولات مثبت را بوجود آورد شهروندان روسیه به کسانی که برای انجام اصلاحات دموکراتیک تلاش می‌ورزیدند، علاقه نشان می‌دادند.



اما بزودی معلوم شد که رویداد‌ها در بسیاری از کشورهای عربی طبق سناریوی متمدنانه به پیش نمی‌رود. بجای برقراری دموکراسی و دفاع از حقوق اقلیت، کنار زدن مخالف و کودتا مشاهده می‌شودکه نیروی ستیزه جوتری بجای نیروی قبلی مسلط می‌شود.



دخالت خارجی برای حمایت از یکی از طرفهای درگیری داخلی و خود ماهیت چنین دخالتی، به پیشرفت اوضاع رنگ منفی بخشیده است. کار به آنجا رسیده که تعدادی از کشور‌ها در زیر پوشش شعارهای انسان دوستانه با کمک نیروی هوایی با رژیم لیبی تسویه حساب کردند. صحنه نفرت انگیز سرکوب معمر قذافی که حتی نه قرون وسطایی بلکه همچون دوره انسان‌های بدوی بود، نقطه اوج این روند می‌باشد.



نباید اجازه داد که کسانی برای اجرای» سناریوی لیبی» در سوریه تلاش کنند. تلاش‌های جامعه بین المللی باید مقدم برهمه در راستای نیل به آشتی سوری‌ها قرار داشته باشد علاوه بر این باید برای قطع خشونت از هر جانبی تلاش شده و بالاخره گفتگوی سراسری ملی بدون شرایط مقدماتی، بدون دخالت خارجی و با احترام به استقلال کشور آغاز شود. این امر پیش درآمد‌هایی را برای آن بوجود خواهد آورد که تدابیر اعلام شده از سوی مقامات سوریه برای برقراری دموکراسی واقعا اجرا شود و مهم‌ترین نکته جلوگیری از وقوع جنگ داخلی بزرگ ابعاد است. دیپلماسی روسیه در این راستا کارکرده و خواهد کرد.



روسیه با درس گرفتن از تجربه تلخ با تصویب چنان قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد که به عنوان علامت برای دخالت در روندهای سیاسی داخلی تفسیر شوند، مخالفت ورزید. روسیه همینطور با پیروی از این راهکارهای اصولی به همراه چین در اوایل فوریه از تصویب چنان قطعنامه‌ای که بطورغیر یکسان خوانده شده و مشوق عملیات قهری یکی از طرفهای درگیری داخلی شود، جلوگیری کرد.



در این رابطه و با درنظر داشتن واکنش فوق العاده شدید و نزدیک به هیستری نسبت به وتوی روسیه و چین می‌خواهم همکاران غربی ما را از هوس استفاده از طرح ساده استفاده شده در سابق بر حذر دارم. طبق این طرح آن‌ها می‌گویند اگر مجوز شورای امنیت برای اجرای عملیات وجود داشته باشد خوب است اما اگر چنین اجازه‌ای دریافت نشود، ائتلاف کشورهای ذینفع را تشکیل داده و حمله می‌کنیم.



خود منطق چنین رفتاری، بی‌ثمرو بسیار خطرناک بوده و به حل و فصل اوضاع در داخل کشور دچار درگیری کمک نمی‌کند. این وضع همچنین باعث برهم خوردن آتی توازن در تمام سیستم امنیت بین المللی شده و به اعتبار و نقش محوری سازمان ملل متحد لطمه وارد می‌سازد که نکته بد‌تر است. یادآور می‌شوم که استفاده از حق وتو هوس نیست بلکه بخش جدایی ناپذیر نظام جهانی طبق اساسنامه سازمان ملل است که اتفاقا به اصرار آمریکا به ثبت رسیده است. معنای این حق این است که تصمیماتی که حتی یک عضو دایمی شورای امنیت سازمان ملل متحد با آن‌ها مخالفت کنند، نمی‌توانند معتبر و موثر باشند.



بسیار امیدوارم آمریکا و دیگر کشور‌ها این تجربه غم انگیز را در نظر گرفته و برای استفاده از سناریوی قهری در سوریه بدون اجازه شورای امنیت سازمان ملل متحد تلاش نکنند. اصلا به هیچ وجه نمی‌توانم درک کنم که «خارش ستیزه جویانه» از کجا ناشی شده است. چرا برای تدوین راهکار جمعی سنجیده و متوازن صبر و تحمل نشان داده نمی‌شود؟ مخصوصا که در رابطه با پیش نویس فوق الذکر» قطعنامه در خصوص سوریه» چنین راهکاری عملا ظاهر شده بود. کافی بود از اپوزیسیون مسلح‌‌ همان چیزی تقاضا می‌شد که از دولت سوریه تقاضا می‌شود و از جمله از مخالفان نیز خواسته می‌شد گروه‌های مسلح خود از شهر‌ها خارج سازند. خودداری از این کار وقیحانه بود. اگر ما می‌خواهیم خطر را از شهروندان غیر نظامی دور کنیم که هدف در جه اول برای روسیه است، باید تمام شرکت کنندگان در رویارویی مسلحانه را بر سرعقل آورد.



یک بعد دیگر قضیه چنین است. شرکت‌های روسیه در کشورهایی که در آن‌ها «بهار عربی» رخ داده، همچون سابق در عراق، مواضع حاصله خود در بازارهای محلی در طول ده‌ها سال را از دست داده و از قراردادهای بسیار بزرگ تجاری محروم می‌شوند. عوامل اقتصادی کشورهایی که در تغییر رژیم‌های حاکم دست داشتند، جاهای خالی شده را پر می‌کنند



ممکن است این اندیشه بوجود آید که نه توجه به حقوق بشر بلکه ذینفعی برخی از طرف‌ها در تجدید تقسیم بازار‌ها این رویدادهای فاجعه بار را تا درجه‌ای تشویق کرده باشد. روسیه نباید با آرامش کامل ناظر تمام این رویداد‌ها باشد. ما قصد داریم فعالانه با مقامات نوین کشورهای عربی کار کنیم تا مواضع اقتصادی خود را بطور ضربتی احیا نماییم.



در مجموع رویدادهای فعلی در جهان عرب در مجموع بسیار عبرت آموز است. این رویداد‌ها نشان می‌دهند که پیاده کردن دموکراسی با کمک روش‌های قهری می‌تواند نتایج مطلقا عکسی را ببار آورد و اغلب ببار می‌آورد. چنان نیروهایی از جمله تندروهای دینی از زیر زمین بیرون می‌آیند که تلاش می‌ورزند سمت گیری رشد کشور‌ها و ماهیت عرفی و سکولار مدیریت آن‌ها را تغییر دهند.



ما در روسیه همواره تماس‌های خوبی با نمایندگان میانه روی اسلام داشته‌ایم که جهان بینی آن‌ها به سنت‌های مسلمانان روسیه نزدیک است. ما آماده هستیم به این تماس‌ها در شرایط فعلی ادامه دهیم. ما در تحرک بخشیدن به روابط سیاسی و تجاری ـ اقتصادی با تمام کشورهای کشوهاری عربی از جمله کشورهایی ذینفع هستیم که دوره تکان‌های داخلی را از سر گذرانده‌اند. علاوه براین من برای حفظ کامل مواضع پیشتاز روسیه در خاورنزدیک که همواره در آنجا دوستان زیادی داشته‌ایم، پیش درآمدهای واقعی مشاهده می‌کنم.



در رابطه با درگیری اعراب و اسراییل تا به حال چنان» راهکار سحر آمیز» اختراع نشده که با آن بتوان بالاخره این درگیری را حل و فصل کرد اما به هیچ وجه نباید دست روی دست گذاشت. دیپلماسی روسیه با در نظر داشت مناسبات نزدیک ما با مقامات اسراییل و فلسطین به مساعدت فعال به از سرگیری روند صلح در سطح دوجانبه و در سطح گروه «چهارجانبه» خاورنزدیک ادامه داده و گام‌های خود را با اتحادیه عرب هماهنگ می‌سازد



«بهار عربی» از جمله بطور واضح نشان داد که در حال حاضر افکارعمومی در جهان از راه استفاده فعال از فناوری‌های پیشرفته اطلاع رسانی و ارتباطات شکل می‌گیرد.



می‌توان گفت اینترنت، شبکه‌های اجتماعی، تلفن‌های همراه و غیره به موازات تلویزیون به وسیله ثمربخشی هم برای سیاست داخلی و هم برای سیاست بین المللی تبدیل شده‌اند. این عامل جدیدی است که درک و فهم آنرا تبدیل می‌کند تا ضمن پیشبرد آزادی منحصربفرد معاشرت در اینترنت، خطر استفاده تروریست‌ها و جنایتکاران از آنرا کاهش داد»



هر چه بیشتر از عبارت «نیروی نرم» استفاده می‌شود که به معنای بکار بردن مجموعه‌ای از وسایل و روش‌های دستیابی به اهداف سیاست خارجی بدون استفاده از اسلحه و از طریق بکار بردن اهرم‌های اطلاع رسانی و دیگر اهرم‌ها برای تاثیر گذاری است. متاسفانه اغلب این روش‌ها برای پرورش و تحریک تندروی، جدایی خواهی، ملی گرایی، بازی با شعور اجتماعی و دخالت مستقیم در سیاست داخلی کشورهای مستقل مورد استفاده قرار می‌گیرد.



باید آزادی بیان و فعالیت سیاسی عادی از وسایل غیر قانونی «نیروی نرم» بطور دقیق تمیز داده شود. از کار متمدنانه سازمان‌های انسان دوست و خیریه غیر دولتی از جمله منتقدان فعال مقامات فعلی فقط می‌توان استقبال کرد اما فعالیت سازمان‌های غیر دولتی دروغین و دیگر ساختارهای خواستار برهم زدن ثبات در کشورهای مختلف با حمایت خارجی غیر قابل قبول است.



منظورم مواردی است که فعالیت سازمان غیر دولتی از منافع و امکانات گروه‌های اجتماعی داخلی ناشی نشده بلکه تحت حمایت مالی و سرپرستی نیروهای خارجی قراردارد. اکنون «عوامل نفوذ» کشورهای بزرگ، بلوک‌ها و کورپراسیون‌ها در جهان زیاد است. وقتی این عوامل بطور شفاف عمل می‌کنند، این یکی از اشکال «لابیسم» متمدنانه است. روسیه نیز دارای چنین نهاد‌هایی از جمله آژانس همکاری‌های فرهنگی و علمی، بنیاد «دنیای روسی» و دانشگاه‌های بزرگ خود است که در خارجه در جستجوی دانشجویان با استعداد هستند.



اما روسیه از سازمان‌های غیر دولتی ملی دیگر کشور‌ها بهره برداری نکرده و مخارج آن‌ها را تامین نمی‌کند. ما از سازمان‌های سیاسی خارجی برای پیشبرد منافع خود استفاده نمی‌کنیم. همچنین نه چین، نه هند و نه برزیل چنین عمل نمی‌کنند. ما معتقدیم تاثیر گذاری بر سیاست داخلی و روحیات عمومی در دیگر کشور‌ها باید منحصرا شفاف باشد و در اینصورت نقش آفرینان هر چه مسئولانه‌تر نسبت به اقدامات خود برخورد خواهند کرد.



چالش‌ها و خطرهای جدید



در حال حاضر ایران در مرکز توجه عمومی قرار دارد. شکی نیست که خطر حمله نظامی به این کشور باعث نگرانی روسیه می‌شود. اگر چنین چیزی رخ دهد، پی آمد‌های آن واقعا فاجعه خواهد بود. تصور ابعاد واقعی این پی آمد‌ها غیر ممکن خواهد بود.



مطمئن هستم که مساله را می‌توان فقط از راه صلح آمیز حل کرد. ما پیشنهاد می‌کنیم که حق تهران برای پیشبرد برنامه هسته‌ای صلح آمیز قبول شود، اما این کار در مقابل قرار گرفتن تمام فعالیت هسته‌ای ایران تحت کنترل مطمئن و همه جانبه آژانس بین المللی انرژی اتمی انجام شود. اگر در این کار توفیق حاصل شود، باید تمام تحریم‌های موجودعلیه ایران از جمله تحریم‌های یکجانبه در مقابل قرار گرفتن تمام فعالیت هسته‌ای ایران تحت کنترل مطمئن و همه جانبه آژانس بین المللی انرژی اتمی لغو شود. غرب بیش از حد بفکر «مجازات» برخی از کشور‌ها است و با کمترین بهانه به اعمال تحریم و گاهی حتی به «چماق نظامی» رو می‌آورد. یادآور می‌شوم که ما در قرن ۱۹ و حتی قرن ۲۰ قرار نداریم.



وضعیت به همین اندازه جدی در اطراف برنامه هسته‌ای کره شمالی شکل می‌گیرد. پیونگ یانگ با نقض رژیم منع گسترش هسته‌ای بطور آشکار درباره ادعاهای خود برای بدست آوردن «اتم نظامی» سخن گفته و تا به حال دوبار کلاهک‌های هسته‌ای را آزمایش کرده است. مقام هسته‌ای کره شمالی برای ما قابل پذیرش نیست. ما همواره خواستار غیر هسته‌ای کردن شبه جزیره کره منحصرا با استفاده از وسایل سیاسی ـ دیپلماتیک بوده و به از سرگیری هرچه زود‌تر مذاکرات شش جانبه فرا می‌خوانیم.



با این حال بنا به شواهد موجود همه شرکای ما با چنین راهکاری موافق نیستند. یقین دارم که اکنون باید دقت و ظرافت خاصی نشان داده شود. تلاش‌ها برای آزمایش قدرت رهبر جدید کره شمالی که در ماهیت امر باعث تحریک تدابیر متقابل نسنجیده خواهد شد، غیر قابل قبول است.



یادآور می‌شوم که کره شمالی و روسیه دارای مرز مشترک هستند و بقول معروف همسایگان را انتخاب نمی‌کنند. ما به گفتگوی پر تحرک با مقامات کره شمالی و پیشبرد روابط توام با حسن همجواری با این کشور ادامه داده و بطور همزمان پیونگ را بسوی حل مساله هسته‌ای سوق خواهیم داد. با این حال اگر محیط اعتماد متقابل در شبه جزیره کره حکمفرما و گفتگو میان دوکره از سرگرفته شود، انجام این کار آسان‌تر خواهد بود.



در شرایط احساسات فعلی در اطراف برنامه‌های هسته‌ای ایران و کره شمالی بی‌اختیار در این مورد فکر می‌کنی که خطر اشاعه سلاح هسته‌ای چگونه بوجود می‌آید و چه کسانی به آن دامن می‌زنند. این احساس وجود دارد که افزایش موارد دخالت ناهنجار و حتی قهری خارجی در امور داخلی کشور‌ها می‌تواند رژیم‌های خود کامه (و نه فقط آن‌ها) را به کسب سلاح هسته‌ای سوق دهد. گویا اگر بمب اتمی داشته باشم، هیچکس به من دست نمی‌زند چون می‌ترسد. اگر کسی بمب اتمی نداشته باشد، باید در انتظار دخالت مسلحانه «بشر دوستانه» باشد.



چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، دخالت خارجی چنین اندیشه‌ای را بوجود می‌آورد و این واقعیت است. به این دلیل کشورهای باصطلاح «واقع در آستانه» یعنی کشورهای واقع در فاصله نزدیک به فناوری‌های «اتم نظامی» نه فقط کمتر بلکه بیشتر می‌شود. در این شرایط اهمیت نواحی فارغ از سلاح کشتار جمعی در نواحی گوناگون جهان افزایش می‌یابد. طبق ابتکار روسیه بحث در مورد مشخصات چنین ناحیه‌ای در خاورنزدیک آغاز شده است.



باید تمام کارهای ممکن انجام شود تا هوس به دست آوردن سلاح هسته‌ای در هیچکس به وجود نیاید. برای این کار خود مبارزان بخاطر منع گسترش بویژه کسانی که به مجازات کشورهای دیگر با کمک نیروی نظامی و جلوگیر ی از کار دیپلماسی عادت کرده‌اند، باید رفتار خود را عوض کنند. مثلا در عراق که مسایل آن پس از تقریبا ده سال اشغال فقط شدید‌تر شده، وضع چنین بوده است.



اگر بالاخره در ریشه کن سازی انگیزه‌های کشور‌ها برای به دست آوردن سلاح هسته‌ای توفیق حاصل شود، می‌توان بر اساس قراردادهای موجود، رژیم بین المللی منع گسترش را واقعا همگانی و پایدار کرد. چنین رژیمی به کشورهای ذینفع امکان خواهد داد از مواهب «اتم صلح آمیز» تحت کنترل آژانس بین المللی انرژی اتمی بطور کامل استفاده کنند.



این برای روسیه فوق العاده مفید خواهد بود چون ما بطور فعال در بازارهای بین المللی کار می‌کنیم، نیروگاه‌های جدیدی را بر اساس فناوری‌های امروزی و بی‌خطر می‌سازیم و در کار ایجاد مرکز چند جانبه برای غنی سازی اورانیوم و بانک‌های سوخت هسته‌ای شرکت می‌کنیم.



آینده افغانستان نگران کننده است. ما از عملیات بین المللی برای کمک رسانی به این کشور حمایت کردیم اما گروه نظامی بین المللی به رهبری ناتو به اهداف مقرر خود نرسیده است. خطر تروریسم و مواد مخدر ناشی از افغانستان کاهش نیافته است. آمریکایی‌ها که خروج خود از این کشور در سال ۲۰۱۴ را اعلام کرده‌اند، مشغول ایجاد پایگاه‌های نظامی در آنجا و کشورهای همجوار هستند و این کار بدون توضیخ واضح وظایف، اهداف و مدت فعالیت این پایگاه‌ها انجام می‌شود. قابل درک است که ما از این وضع راضی نیستیم.



روسیه دارای منافع آشکارو کانلا قابل درکی در افغانستان است. افغانستان همسایه نزدیک ماست و ما در رشد باثبات و صلح آمیز این کشور ذینفع هستیم. مهم‌ترین نکته اینست که این کشور دیگر منبع اصلی خطر قاچاق مواد مخدر نباشد.



قاچاق مواد مخدر به یکی از حاد‌ترین تهدید‌ها مبدل گشته، به وضع سلامتی ملت‌های زیادی لطمه وارد نموده، محیط مساعد را برای فساد مالی و جنایات ایجاد کرده و و تمام این نکات به بی‌ثباتی اوضاع در خود افغانستان منجر می‌گردد. می‌خواهم تذکر دهم که تولید مواد مخدر افغانی نه تنها کاهش نمی‌یابد، بلکه در سال گذشته به اندازه ۴۰ درصد افزایش یافته است. روسیه با تهدید وحشتناک هروئین مواجه گردیده که زیان عظیمی را به وضع سلامتی شهروندان ما وارد می‌سازد.



بادرنظرداشت ابعاد تهدید مواد مخدر افغانی، فقط با مساعی همگانی، با اتکا بر سازمان ملل متحد و سازمان‌های منطقه‌ای از جمله سازمان پیمان امنیت مشارکتی، سازمان همکاری‌های شانگهای و اتحادیه کشورهای مستقل مشترک المنافع می‌توان جلو آنرا گرفت. ما آماده‌ایم شرکت روسیه را در عملیات کمک به مردم افغانستان را بصورت جدی توسعه بخشیم ولی به شرطی که نیروهای بین المللی در افغانستان هرچه فعالانه‌تر و در راستای منافع ما عمل کرده و کار نابودسازی فیزیکی مزارع خشخاش و لابراتوارهای مخفی تولید مواد مخدر را انجام دهند.



علاوه براین تحرک بخشیدن به مبارزه با مواد مخدر در داخل افغانستان باید با مسدودساختن مطمئن مسیرهای انتقال مواد مخدر به بازارهای خارجی، جلوگیری از جریانات مالی در رابطه با تجارت مواد مخدر و جلوگیری از صادرات مواد شیمیایی مورد استفاده برای تولید هروئین همراه باشد. هدف، ایجاد سیستم جامع مبارزه با قاچاق مواد مخدر در منطقه می‌باشد. روسیه بصورت واقعی به تعامل موثر اعضای جامعه بین المللی مساعدت خواهد کرد، تا به چرخش بنیادی در مبارزه با تهدید جهانی مواد مخدر دست یابد.



به دشواری می‌توان پیش بینی کرد که اوضاع در افغانستان در آینده چگونه پیشرفت خواهد یافت. تجربه تاریخ می‌آموزد که حضور نظامی خارجی در این کشور هیچگاه آرامش ببار نیاورده است. فقط خود افغانی‌ها می‌توانند مشکلات خودشان را حل کنند. نقش روسیه را در این می‌بینم که با شرکت فعال کشورهای همجوار به ملت افغان در ایجاد اقتصاد پایدار کمک نماید و توان نیروهای مسلح افغانستان را در مقابله با تهدیدهای تروریسم وقاچاق مواد مخدربالا برد.



ما مخالف نیستیم که اپوزیسیون مسلح ازجمله طالبان به روند اشتی ملی بپویندند اما به شزطی که از خشونت دست بردارند، قانون اساسی کشور را به رسمیت بشناسند و روابط با «القاعده» و دیگر گروه‌های تروریستی را قطع نمایند.



اصولا معتقدم هدف ایجاد دولت صلح دوست، با ثبات، مستقل و بی‌طرف افغانستان کاملا قابل حصول است.



بی‌ثباتی موجود طی ده‌ها سال محیط مساعدی را برای تروریسم بین المللی بوجود می‌آورد. همه قبول دارند که این یکی از خطرناک‌ترین تهدیدات برای جامعه جهانی است. می‌خواهم به این نکته جلب توجه کنم که نواحی بحرانی و تروریسم زا در نزدیکی مرزهای روسیه قرار دارند. این نواحی در مقایسه با شرکای اروپایی یا آمریکایی به کشور ما به مراتب نردیک‌تر هستند. استرتژی ضد تروریستی جهانی در سازمان ملل متحد به تصویب رسیده اما این احساس بوجود می‌آید که مبارزه با این شر نه طبق یک طرح همگانی و متحد و بطور پیگیر بلکه بصورت واکنش نشان دادن حاد‌ترین و وحشیانه‌ترین تجلیات ترور انجام می‌شود که خشم عمومی بخاطر عملیات گستاخانه تروریست‌ها از هر حد و مرزی فرا‌تر می‌رود. جهان متمدن نباید در انتظار فجایع دارای ابعاد حمله تروریست‌ها به نیویورک در سپتامبر ۲۰۰۱ یا «بسلان» جدید باشد و فقط پس از آن تکان خورده و بصورت جمعی و قاطع عمل کند. نمی‌خواهم دستاورد‌های حاصله در مبارزه با تروریسم بین المللی را نفی کنم. این دستاورد‌ها وجود دارند. در سالهای اخیر همکاری میان سرویس‌های اطلاعاتی و نهاد‌های انتظامی کشورهای مختلف بطور محسوس تقویت شده اما هنوز از تمام امکانات در تعامل ضد تروریستی استفاده نشده است. «استاندارد‌های دو پهلو» تا به حال حفظ شده ودر کشورهای مختلف نسبت به تروریست‌ها به اشکال گوناگونی برخورد کرده و آن‌ها را به «بد» و «نه چندان بد» تقسیم می‌کنند. برخی از کشور‌ها بی‌می‌ل نیستند از تروریست‌های» نه چندان بد» در بازی سیاسی مثلا برای برای متزلزل کردن رژیم‌های حاکم نا‌مطلوب استفاده کنند.



باید همچنین بگویم که لازم است از نهادهای اجتماعی از جمله رسانه‌های گروهی، اتحادیه‌های دینی، سازمان‌های غیر دولتی، نظام آموزشی، علوم و محافل اقتصادی برای پیشگیری از تروریسم استفاده شود. گفتگوی میان ادیان و در معنای گسترده‌تر میان تمدن‌ها ضرورت دارد. روسیه کشور چند دینی است. ما هیچگاه جنگ‌های دینی و مذهبی نداشته‌ایم. ما می‌توانیم سهم خود را در بحث بین المللی در این زمینه ادا کنیم.



افزایش نقش منطقه آسیا و آقیانوس آرام



چین مرکز بسیار مهم اقتصاد جهانی در مجاورت کشور ما قرار دارد. صحبت درباره نقش آینده چین در اقتصاد جهانی و امور بین المللی مد شده است. چینی‌ها سال گذشته از لحاظ حجم محصول ناخالص ملی در مکان دوم در جهان قرار گرفته و طبق ارزیابی کار‌شناسان بین المللی از جمله آمریکایی در آینده نزدیک در این زمینه حتی از ایلات متحده جلو خواهند زد. همچنین قدرت چین در مجموع از جمله امکان پیتده کردن نیرو در نواحی گوناکون افزایش می‌یابد.



ما با در نظر داشتن عامل در حال تقویت سریع چین چگونه باید رفتار کنیم؟



اولا: معتقدم رشد اقتصاد چین به هیچ وجه تهدید نیست بلکه پدیده‌ای است که امکانات عظیم همکاری اقتصادی و شانس استفاده از «نسیم چین» برای «بادبان‌های» اقتصاد ما را به همراه دارد. ما باید بطور فعال تری روابطیی تعاونی جدید برقرار کرده، امکانات تکنولوژیک و تولیدی کشورهای ما را به هم پیوند داده و از امکانات چین بطور معقولانه برای ارتقای اقتصادی سیبری و خاور دور استفاده خواهیم کرد.



ثانیا: چین با رفتار خود در صحنه بین المللی هیچ انگیزه‌ای برای سخن گفتن در مورد سلطه طلبی این کشور بوجود نمی‌آورد. صدای چین واقعا هر چه مطمئن‌تر ددر جهان طنین انداز می‌شود و ما از این امر استقبال می‌کنیمچون پکن در خصوص شکل گیری نظم جهانی برابر حقوق موافق است. به کمک رسانی به یکدیگر و حل مشترک مسایل حاد منطقه‌ای و جهانی و گسترش تعامل در شورای امنیت سازمان ملل متحد، گروه «بریکس»، سازمان همکاری‌های شانگهای، گروه بیست و دیگر مکانیزم‌های چند جانبه ادامه خواهیم داد.



ثالثا: ما تمام مسایل سیاسی بزرگ در مناسبات با چین از جمله مساله اساسی ارضی را حل کرده‌ایم. مکانیزم محکم تنظیم شده با اسناد حقوقی لازم الاجرا برای مناسبات دو جتنبه ایجاد شده استسطح بالا و بی‌سابقه اعتماد میان مقامات دو کشور حاصل شده است. این امر به ما امکان می‌دهد با روح مشارکت واقعی و بر اساس مصلحت گرایی و در نظر داشت منافع متقابل عمی کنیم. مدل ایجاد شده مناسبات روسیه و چین بسیار خوش آتیه است.



البته نکات گفته شده به معنای آن نیست که مناسبات ما با چین بدون مساله باشد. برخی از ناهمواری‌ها وجود دارند. منافع اقتصادی ما در کشورهای ثالث همواره مطابقت نداشته و ساختار مبادله کالا و سطح پایین سرمایه گذاری‌های وتقابل رضایت ما را تامین نمی‌کند. با دقت مراقب جریان مهاجرت از چین خواهیم بود.



اندیشه اصلی من اینست که وجود چین شکوفان و با ثبات برای روسیه و وجود روسیه و موفق برای چین لازم است.



همچنین هند کشور آسیایی بزرگ دیگر بسیار سریع رشد می‌کند. روسیه دارای مناسبات سنتی دوستانه با هند است که رهبران دو کشور آنرا مشارکت ممتاز استراتژیک تعریف کرده‌اند. نه فقط کشورهای ما بلکه سیستم چند مرکزی در حال تشکیل در جهان از تقویت این مناسبات نفع می‌برند.



ئر مقابل چشمان ما نه فقط رشد چین و هند بلکه افزایش وزن تمام منطقه آسیا ـ اقیانوسیه رخ می‌دهد. در این رابطه افق‌های جدیدی برای کار ثمربخش در چارچوب دوره ریاست روسیه در سازمان همکاری‌های اقصادی آسیا ـ اقیانوسیه گشوده می‌شود. ما در ماه سپتامبر امسال میزبان اجلاس سران این سازمان در شهر ولادی واستوک خواهیم بود، بطور فعال برای آن تدارک دیده و تاسیات زیر ساختی امروزی ایجاد می‌کنیم که بخوی خود به رشد آتی سیبری و خاور دور مساعدت کرده و به کشور ما امکان می‌دهد به درجه بازهم بیشتری به روندهای پر تحرک همگرایی در «آسیای نوین» بپیوندد.



مسکو برای همکاری با کشورهای عضو گروه «بریکس» اهمیت فوق العاده زیادی قائل شده و در آینده هم قائل خواهند شد. این ساختاری منحصربفرد است که در سال ۲۰۰۶ میلادی ایجاد شده و حاکی از حرکت جهان به سوی نظام چندقطبی و عادلانه تری می‌باشد. پنج کشور با جمعیت کل سه میلیاردی که دارای بزرگ‌ترین اقتصاد‌های در حال رشد و بازارهای داخلی پهناوری هستند، این گروه را تشکیل داده‌اند. گروه «بریکس» بعد از پیوستن آفریقای جنوبی، در واقع جنبه جهانی به خود گرفته و در حال حاضر بیش از ۲۵% محصول ناخالص جهانی به آن تعلق دارد.



ما هنوز به کار در چنین ترکیبی عادت نکرده‌ایم و باید هماهنگی بیشتری در امور بین المللی و از جمله در میدان‌های سازمان ملل متحد روبراه کنیم. اما همین که گروه «بریکس» به فعالیت تمام عیار خود بپزدازد، تاثیر آن در اقتصاد و سیاست بین المللی بی‌‌‌نهایت افزایش خواهد یافت.



در سال‌های اخیر توجه دیپلماسی و محافل بازرگانی روسیه به همکاری با کشورهای آسیا، آمریکای لاتین و آفریقا، به نحوی قابل ملاحظه افزایش یافته است. در این کشور‌ها علاقه صمیمانه‌ای نسبت به روسیه وجود دارد و به نظر من، یکی از وظایف عمده در دوره بعدی گسترش همکاری‌های بازرگانی - اقتصادی و اجرای طرح‌های مشترکی در زمینه‌های مختلف انرژتک، زیربنا، سرمایه گذری، علم و فن، امور بانکی و گردش‌گری با این کشور‌ها می‌باشد.



افزایش نقش قاره‌ها یاد شده در ایجاد نظام جهانی دموکراتیک تری از جمله در فعالیت گروه بیست تاثیر کرده و به نظر من، این گروه بزودی به وسیله مهم واکنش ضد بحرانی و نیز به وسیله انجام دگرگونی‌های درازمدتی در ساختارهای جهانی مالی و اقتصادی تبدیل خواهد شد. روسیه در سال ۲۰۱۳ ریاست گروه بیست را بعهده خواهد داشت، ابراز امیدواری کرد که از این دوره برای افزایش هماهنگی عمل بین گروه بیست و دیگر نهادهای چند جانبه و قبل از همه با گروه هشت و سازمان ملل متحد استفاده شود.



نقش اروپا



روسیه بخش لاینفک و ارگانیک اروپای بزرگ و تمدن وسیع اروپایی است. شهروندان ما خود را اروپایی احساس می‌کنند. چگونگی پیشرفت امور در اروپای متحد برای ما بی‌تفاوت نیست.



همانا به این دلیل روسیه پیشنهاد می‌کند بسوی ایجاد فضای یگانه اقتصادی و انسانی و همبود جدیدی حرکت شود که کار‌شناسان روسیه آنرا» اتحاد اروپا» می‌نامند که فقط باعث تقویت امکانات و مواضع روسیه در چرخش اقتصادی ان بسوی «آسیای نوین» خواهد شد.



تکان‌های مالی ـ اقتصادی در اروپا، واحه سابق ثبات و نظم در شرایط ارتقای چین، هند و دیگر اقتصاد‌های نوین، واکنش دردناکی را بر می‌انگیزد.



بحرانی که کشورهای اروپایی با آن دست به گریبان هستند، منافع روسیه را نیز تهدید می‌کند و این از آنجایی که اتحادیه اروپا بزرگ‌ترین همکار اقتصادی و بازرگانی روسیه است و بعلاوه، تمام ساختار جهانی اقتصادی تا اندازه زیادی وابسته به وضع امور در قاره اروپا می‌باشد.



روسیه به تدابیر بین المللی در جهت حمایت از اقتصاد‌های آسیب دیده اروپایی پیوسته و در تدوین تصمیم‌های دسته جمعی در چارچوب صندوق بین المللی پول فعالانه شرکت می‌کند. روسیه امکان کمک رسانی مستقیم به کشورهای اروپایی در بعضی از موارد را علی الاصول منتفی نمی‌داند.



با این حال، احتمال می‌دهم که کمک‌های مالی خارجی فقط می‌تواند این مساله را به طور جزئی و موقت حل کند و برای اصلاح رادیکال اوضاع لازم است یک سلسله از اقدامات بنیادی طرح زیری و انجام شود. رهبران اروپایی با وظیفه انجام تحولات بزرگ ابعادی روبرو شده‌اند که باید بسیاری از مکانیسم‌های مالی و اقتصادی را تغییر داده و انضباط بودجه‌ای را به طور واقعی تامین کند. ما به تثبیت و نیرومند شدن اتحادیه اروپا علاقمند بوده و در کوشش‌های آلمان و فرانسه در این جهت شریک هستیم، و بکارگیری ظرفیت همکاری بین روسیه و اروپا از جمله اولویت‌های ما می‌باشد.



سطح فعلی تعامل روسیه و اتحادیه اروپا در هرحال با نیازهای جهانی مقدم برهمه در زمینه افزایش قدرت رقابت قاره مشترک ما مطابقت ندارد. دوباره پیشنهاد می‌کنم به نفع ایجاد جامع موزون اقتصاد هااز لیسبون تا ولادی واستوک کار شود. در آینده باید به سوی تشکیل ناحیه تجارت آزاد و حتی مکانیزم‌های پیشرفته همگرایی کرکت شود. ما در اینصورت بازار مشترک قاره‌ای به ارزش تریلیون‌ها یورو را بدست خواهیم آورد. آیا در اینکه این عالی بوده و با منافع شهروندان روسیه واروپا مطابقت دارد شک است؟



ما باید روی تعاون بیشتر در صنعت انرژتیک فکر کنیم، و مساله ایجاد مجتمع یگانه انرژتیک اروپا نیز در این زمینه مطرح است. احداث خط لوله‌های گازرسانی «جریان شمالی» از طریق کف دریای بالتیک و «جریان جنوبی» در منطقه دریای سیاه از جمله اقدامات مهم در این جهت می‌باشد. دولت‌های بساری از کشور‌ها از این طرح‌ها پشتیبانی کرده و عده‌ای از کرپراسیون‌های بزرگ اروپایی در اجرای آن‌ها شرکت می‌کنند. اروپا بعد از راه اندازی این خط لوله‌ها، از سیستم مطمئن انتقال گاز برخوردار خواهد شد که تحت تاثیر روحیات کسی قرار نخواهد گرفت و در نتیجه، به تقویت امنیت انرژتیک این قاره منجر خواهد گردید. این امر به ویژه در شرایط تمایل برخی از کشور‌ها برای تقلیل استفاده از انرژی هسته‌ای و یا تعطیل کامل نیروگاه‌های اتمی، دارای ابرام و اهمیت خاصی می‌باشد.



«بسته سوم انرژتیک» که توسط کمیسیون اروپا پیشنهاد شده، معطوف به کنار گذاشتن شرکت‌های روسی می‌باشد. این طرح به هیچ وجه به گسترش مناسبات بین روسیه و اتحدیه اروپا مساعدت نمی‌کند. بعلاوه، این طرح نظر به غیر مطمئن بودن دیگر صادرکنندگان انرژی، می‌تواند خطرهای جدی را برای خود اروپاییان به وجود آورده و موجب خودداری سرمایه گذاران از شرکت در طرح‌های زیر بنایی بشود. بسیاری از سیاستمداران اروپایی در گفتگوهای خصوصی با من از این طرح انتقاد کرده و اعترف نمودند که لازم است این مانع از راه همکاری متقابلا سودمند برداشته شود.



همکاری واقعی بین روسیه و اتحادیه اروپا در شرایط وجود موانعی که در راه تماس‌های انسانی و اقتصدی بر قرار شده، و در وهله اول در شرایط وجود رژیم صدور روادید غیر ممکن است. لغو روادید انگیزه نیرومندی برای همگرایی روسیه و اتحادیه اروپا به وجود خواهد آورد و به گسترش روابط فرهنگی و اقتصادی بویژه در سطح کارفرمایان کوچک و متوسط مساعدت خواهد نمود. خطرات برای اروپایی‌ها از جانب باصطلاح مهاجران اقتصادی از روسیه تا درجه زیادی ساختگی است. شهروندان ما از امکان استفاده از نیرو و توان خود در کشورشان برخوردار هستند و چنین امکاناتی هر چه بیشتر می‌شود.



ما در دسامبر سال ۲۰۱۱ در مورد «گام‌های مشترک» بسوی رژیم لغو روادید به توافق رسیدیم. این گام‌ها را می‌توان و باید فورا برداشت. منظورادامه رسیدگی فعالانه به این مسایل است.



روابط روسیه و آمریکا



در سالهای اخیر کارهای زیادی در جهت گسترش مناسبات روسیه و آمریکا انجام گرفته ولی با وجود این، مساله مربوط به تغییر بنیادی قالب این مناسبات حل نشده است. اما بی‌ثباتی در همکاری روسیه و آمریکا نتیجه حفظ ستیزه‌ها و الگوهای معینی است که به ویژه در برداشت از روسیه در مجلس کنگره آمریکا مشاهده می‌شود. ولی علت عمده اینست که گفتگوی سیاسی بین دو کشور محروم از شالوده مطمئن اقتصادی است. حجم بازرگانی بین روسیه و آمریکا به هیچ وجه مطابق با قدرت بالفعل اقتصادی دو کشور نیست و این ادعا در مورد سرمایه گذاری‌های متقابل نیز صدق می‌کند. بدین ترتیب، هیچ مکانیسم حفاظتی که از مناسبات ما در مقابل تلاطمات گوناگونی دفاع کند، هنوز ایجا نشده و ما باید در این جهت کار کنیم.



تلاش‌های مکرر آمریکا برای باصطلاح «مهندسی سیاسی» از جمله در مناطق سنتی مهم برای روسیه و نیز در جریان دوره‌های پیش از انتخابتی در روسیه نیز بشدت مانع تقویت اعتماد و حسن تفاهم میان دو کشور می‌شود.



تکرار می‌کنم که نقشه‌های آمریکا برای ایجاد سپر موشکی در اروپا باعث نگرانی بحق و بجا در روسیه روبرو شده است. چرا این سیستم ما را بیشتر از بقیه کشور‌ها نگران می‌کند؟ این سیستم نه فقط برای نیروهای استراتژیک هسته‌ای روسیه خطر به وجود آورده بلکه موازنه چندین ساله نظامی- سیاسی را برهم می‌زند.



ارتباط گسست ناپذیر میان سپر موشکی و تسلیحات استراتژیک تهاجمی در قرارداد «استارت» مورخه سال ۲۰۱۰ میلادی منعکس شده است. قرارداد یاد شده هم اکنون به موقع اجرا گذاشته شده و خوب کار می‌کند. این یک دستاورد بزرگ سیاسی خارجی است، و ما آماده‌ایم مسائل مختلفی را که می‌تواند دستور کار در زمینه کنترل بر تسلیحات را تشکیل بدهد، در دوره بعدی نیز با آمریکا بررسی کنیم، ولی به شرط اینکه این گفتگو‌ها با رعایت اکید موازنه منافع انجام گرفته و هیچگونه تلاشی برای به دست آوردن امتیازات یک جانبه در جریان آن اعمال نشود.



یادآوری می‌کنم که من در‌‌ همان دیدار با «جرج بوش» رییس سابق آمریکا در کننبانکپورت در سال ۲۰۰۷ راه حل مساله سپر موشکی را به وی پیشنهاد کردم که در صورت پذیرفته شدن ماهیت معمولی مناسبات روسیه و آمریکا را تغییر داده و این مناسبات را به مسیر مثبتی می‌انداخت. علاوه بر این در صورت حصول پیشرفت در زمینه سپر موشکی در آن زمان، در‌ها برای ایجاد مدل جدید همکاری نزدیک به اتحاد در بسیاری از عرصه‌های حساس دیگر به معنای واقعی کلمه گشوده می‌شد.



در این کار توفیق حاصل نشد. اگرمتن مذاکرات در کننبانکپورت منتشر می‌شد، مفید می‌بود. مقامات روسیه درسالهای اخیر پیشنهادات دیگری را نیز درباره چگونگی حصول توافق در مورد سپر موشکی مطرح کرده‌اند که هنوز اعتبار خود را حفظ کرده‌اند.



در هرحال دلم نمی‌خواهد بر امکان پیدا کردن گزینه‌های سازشی برای حل مساله سپر موشکی خط بطلان بکشم. مایل نیستم کار به استقرار سیستم‌های آمریکایی در چنان ابعادی بکشدکه ضرورت اجرای تدابیر متقابل اعلام شده ما را بوجود آورد.



چندی پیش با «هنری کسینجر» وزیر خارجه اسبق آمریکا دیدار کردم. ما به طورمنظم با هم دیدار می‌کنیم. من با عقیده این کار‌شناس بزرگ کاملا موافق هستم: مشارکت مسکو و واشنگتن به ویژه در شرایط بی‌ثباتی اوضاع در صحنه بین المللی دارای اهمیت خاصی می‌باشد.



روسیه در مناسبات خود با آمریکا واقعا آماده است به فاصله زیادی پیش رفته و جهش کیفی انجام دهد ولی فقط به شرطی که آمریکایی‌ها درعمل از اصول همکاری برابر حقوق و احترام متقابل پیروی کنند.



دیپلماسی اقتصادی



ماراتون چندین ساله عضویت روسیه به سازمان جهانی تجارت» WTO» بالاخره در ماه دسامبر سال گذشته به پایان رسید. باید خاطرنشان سازم که دولت اوباما و مقامات تعدادی از کشورهای بزرگ اروپایی به حصول توافق‌های نهایی فعالانه مساعدت کردند.



با صراحت می‌گویم که در این راه طولانی و دشوار گاهی دلمان می‌خواست که» در‌ها را به هم زده» اصلا مذاکرات رار‌ها کنیم اما تحت تاثیر احساسات قرار نگرفتیم. در ‌‌نهایت سازش کاملا مناسبی برای کشور ما حاصل شدو توانستیم منافع تولید کنندگان محصولات صنعتی و کشاورزی روسیه را با در نظر داشت رقابت روز افزون از خارج تامین کنیم. موسسات اقتصادی ما امکانات بیشتر و محسوسی را برای ورود به بازارهای خارجی و دفاع متمدنانه از حقوق خود در آنجا بدست می‌آورند. نتیجه اصلی همانا در این و نه در نماد پیوستن روسیه به «باشگاه» جهانی تجارت می‌بینم.



روسیه موازین سازمان جهانی تجارت را همچون تمام تعهدات بین المللی خود رعایت خواهد کرد. امیدوارم شرکای ما نیز چنین صادقانه طبق مقرارت عمل کنند. همچنین خاطرنشان می‌سازم که ما اصول سازمان جهانی تجارت را در زیربنای حقوقی ـ قراردادیفضای یگانه اقتصادی روسیه، بلاروس و قزاقستان در نظر گرفته‌ایم.



در صورت بررسی این نکته که ما چگونه منافع اقتصادی روسیه را در صحنه بین المللی به پیش می‌بریم، واضح می‌شود که ما اتجام سیستماتیک و پیگیرانه این کار را تازه فرا گرفته‌ایم. هنوز برای پیشبرد تصمیمات مفید برای اقتصاد روسیه در صحنه‌های اقتصادی خارجی از مهارت کافی در سطح بسیاری از شرکای غربی برخوردار نیستیم.



با در نظر داشت اولویت‌های رشد روسیه بر اساس فناوری‌های نوین مسایل بسیار جدی در این راستا وجود دارد. تامین مواضع برابر حقوق برای روسیه در سیستم روابط اقتصادی معاصر و به خحداقل رساندن خطرات موجود در راه پیوستن به اقتصاد جهانی از جمله در چارچوب غضویت در سازمان جهانی تجارت و پیوستن آتی به و سازمان همکاری و توسعه اقتصادی از جمله این مسایل است.



ما به ورود گسترده‌تر و غیر تبعیضی به بازارهای خارجی همچون هوا نیاز داریم. فعلا نسبت به موسسات اقتصادی روسیه در خارجه رو دربایستی خاصی نشان نمی‌دهند. علیه موسسات و شرکت‌های روسیه تدابیر محدود کننده تجاری ـ سیاسی اتخاذ شده و چنان موانعی را در مقابل آن‌ها بوجود می‌آورند که باعث می‌شود این موسسات در مقایسه با رقیبان خود در وضع نامساعدتری قرار بگیرند.



در رابطه با سرمایه گذاری‌ها نیز وضع مشابهی مشاهده می‌شود. ما تلاش می‌کنیم سرمایه‌های خارجی را به اقتصاد روسیه جلب کنیم، جذاب‌ترین صنایع را برای آن‌ها قابل دسترس کرده و اجازه ورود این سرمایه‌ها به بخش‌های سودآور اقتصاد از جمله مجتمع سوخت و انرژی را می‌دهیم. اما در خارجه از سرمایه گذاران ما خیلی استقبال نکرده و اغلب آن‌ها را بطور آشکار کنار می‌گذارند.



برای نقل مثال لازم نیست به جای دوری برویم. مثلا قضیه شرکت «اوپل» را بخاطر آوریم که سرمایه گذاران روسیه حتی با وجود تایید دولت آلمان و واکنش مثبت سندیکاهای این کشور نتوانستند، آنرا خریداری کنند. یا می‌توان اوضاع ناهنجاری را بخاطر آورد که به کارفرمایان روسی که سرمایه گذاری‌های بزرگی را در خارجه انجام می‌دهند، اجازه نمی‌دهند از حقوق خود استفاده کنند. چنین وضعی اغلب در اروپای مرکزی و شرقی مشاهده می‌شود.



تمام این نکات اندیشه ضرورت تشدید همراهی سیاسی ـ دیپلماتیک اقدامات کارفرمایان روسیه در بازارهای خارجی و حمایت بیشتر از پروژه‌های اقتصادی بزرگ و مهم را بوجود می‌آورد. همچنین نباید فراموش کرد که روسیه می‌تواند علیه کسانی که از روش‌های رقابت غیر شرافتمندانه استفاده می‌کنند، تدابیر متقابلی اتخاذ کند.



دولت و اتحادیه‌های کارفرمایان باید تلاش‌های خود را درراستای فعالیت اقتصادی خارجی بطور دقیق تری هماهنگ کرده، منافع اقتصادی روسیه را با پشتکار بیشتری به پیش برده و به کارفرمایان در ورود به بازارهای جدید کمک کنند.



دلم می‌خواهد به عامل مهمی همچون اراضی پهناور روسیه جلب توجه کنم که تاحد زیادی تعیین کننده نقش و مقام کشور ما درصف بندی‌های فعلی سیاسی و اقتصادی در صحنه بین المللی است. فدراسیون روسیه با وجود اینکه مثل سابق یک ششم خشکی‌های جهان را در اختیار ندارد، بزرگ‌ترین کشور جهان و دارای غنی‌ترین وذخایر است. منظور نه فقط نفت و گاز بلکه جنگل، زمین‌های کشاورزی و ذخایر آب شیرین و پاکیزه است.



به این ترتیب اراضی روسیه منبع نیروی بالقوه آن است. در گذشته اراضی پهناور بیشتر نقش ناحیه حایل در مقابل تجاوز خارجی را ایفا می‌کرد. اکنون این اراضی در صورت وجود استرتژی صحیح اقتصادی می‌توانند اساس بسیار مهمی برای افزایش قدرت رقابت کشور شوند.



از جمله کمبود آب شیرین در جهان را یادآور شوم. این کمبود بسرعت دارد بیشتر می‌شود. می‌توان پیش بینی کرد که در آینده نه چندان دور بر سر دخایر آب و امکان تولید کالاهای دررابطه با مصرف زیاد آب رقابت ژئو پلتیک آغاز شود. در این شرایط ما دارای یک برگ برنده قوی خواهیم بود. کشور ما درک می‌کند که باید بطور سنجیده و صحیح از لحاظ استرتژیک از ثروت‌های خود استفاده کند



حمایت از هموطنان ومقیاس انسانی



احترام به کشور خود همچنین وابسته به آن است که این کشور تا چه اندازه‌ای قادر است از حقوق اتباع و هموطنان خود در خارجه دفاع کند. هیچگاه نباید منافع میلیون‌ها نفر از هموطنان ساکن کشورهای خارجی و همچنین آن شهروندان ما را فراموش کرد که برای استراحت و ماموریت به خارجه می‌روند. تاکید می‌کنم که وزارت امورخارجه و تمام نمایندگی‌های دیپلماتیک و کنسولی موظف هستند بطور شبانه روزی به هموطنان کمک و حمایت واقعی برسانند. واکنش دیپلمات‌ها نسبت به درگیری‌ها میان هموطنان و مقامات محلی، حوادث، برخورد‌ها، تصادفات رانندگی، سوانح وغیره باید فوری بوده و آن‌ها منتظر این نباشند که رسانه‌های گروهی ناقوس خطر را به صدا درآورند.



ما در راه اجرای توصیه‌های سازمان‌های معتبر بین المللی در رابطه با رعایت حقوق شناخته شده اقلیت‌های ملی توسط مقامات لاتویا و استونی قاطعانه کوشش خواهیم ورزید.



مگر می‌توان وجود مقام افتضاح آمیز «غیر تبعه» را تحمل کرد؟ مگر می‌توان با وضعی موافقت نمود وکه یک ششم اهالی لاتویا و یک سیزدهم اهالی استونی به عنوان «غیر تبعه» از حقوق اساسی سیاسی و اجتماعی - اقتصادی محروم هستند و نمی‌توانند آزادانه به زبان روسی حرف بزنند.



مثلا همه پرسی چند روز پیش در لاتویا دردرخصوص وضعیت زبان روسی را در نظر بکیریم که دوباره حدت مساله را بوضوح به جامعه بین المللی نشان داد. آخر بیش از ۳۰۰ هزار نفر از «غیر تبعه‌ها» دوباره اجازه شرکت در همه پرسی را دریافت نکردند. همچنین امتناع کمیسیون مرکزی انتخابات لاتویا از واگذاری مقام ناظران به هیئت مجلس اجتماعی روسیه به هیچ وجه قابل توجیه نیست. سازمان‌های بین المللی مسئول رعایت استانداردهای دموکراتیک مورد قبول همگانی هیچ واکنشی نسبت به این نکته نشان ندادند.



اصلا چگونگی بهره برداری از مساله حقوق بشر در صحنه بین المللی رضایت ما را تامین نمی‌کند. اولا: آمریکا و دیگر کشورهای غربی تلاش می‌ورزند پرونده حقوق بشر را غصب کرده، آنرا سیاسی کرده و از آن به عنوان وسیله‌ای برای وارد کردن فشار استفاده کنند. آن‌ها انتقاد از خود را تحمل نکرده و نسبت به آن فوق العاده حساس هستند. ثانیا: آماج‌ها برای نظارت بر وضعیت حقوق بشر بطور انتخابی، بدون توجه به موازین اونیورسال و عمومی و طبق صلاحدید کشورهایی برگزیده می‌شوند که پرونده حقوق بشر را «مال خود» می‌دانند.



روسیه عدم واقع بینی، غرض ورزی و ستیزه جویی در رابطه با انتقادات خود را احساس می‌کند که گاهی از تمام حدود قابل تصور فرا‌تر می‌رود. وقتی درمورد کمبود‌ها در کار ما صحبت می‌شود، از این فقط می‌توان استقبال کرده و نتیجه گیری‌های لازم را انجام داد اما وقتی انتقاد بی‌اساس بوده و تلاش می‌شود بر نظر شهروندان نسبت به کشور ما و اوضاع سیاسی داخلی در روسیه تاثیر گذاری شود، درک می‌کنی که در ورای تمام این کار‌ها فقط اصول والای معنوی، اخلاقی و دموکراتیک قرار ندارد.



عرصه دفاع از حقوق بشر را نمی‌توان تحت انحصار هیچ کشوری قرار داد. روسیه کشور دموکراتیک نوپایی است. ما اغلب تواضع بیش ازحد نشان داده و غرور شرکای با تجربه خود را جریحه دار نمی‌کنیم اما حرفهایی برای گفتن داریم. هیچ کشوری از نقطه نظر رعایت حقوق بشر و آزادی‌های اساسی بی‌نقص نیست. حتی در دموکراسی‌های قدیمی تخلفات جدی مشاهده می‌شود و نباید این تخلفات نادیده گرفته شود. بدیهی است که چنین کاری نباید با متهم کردن یکدیگر انجام شود. از بحث سازنده در خصوص مسایل موجود در زمینه رعایت حقوق بشر همه طرف‌ها نفع خواهند برد.



وزارت امورخارجه روسیه در اواخر سال گذشته اولین گزارش خود در مورد وضعیت حقوق بشر در تعدادی از کشورهای جهان را منتشر کرد. معتقدم که فعالیت را در این زمینه باید گسترش داد. این کار راباید از جمله برای مساعدت به به همکاری گسترده‌تر و برابر حقوق‌تر در رابطه با تمام طیف مسایل انسانی و پیشبرد اصول بنیادی دموکراسی و حقوق بشر انجام داد.



باید گفت نکات فوق الذکر فقط بخشی از همراهی انفورماتیک ـ تبلیغاتی فعالیت سیاسی خارجی و دیپلماتیک ما برای شکل دادن به چهره واقعی روسیه در خارجه است. باید قبول کرد که موفقیت‌های ما در این زمینه کم نیست اما در عرصه خبر رسانی اغلب بر ما غلبه می‌کنند. این یک مساله جداگانه و مختلف الابعاد است که باید بطور جدی به آن رسیدگی شود.



روسیه فرهنگ کبیری را به ارث برده که که در غرب و هم در شرق آنرا قبول داشته و می‌شناسند اما ما فعلا در صنایع فرهنگی و پیشبرد آن‌ها در بازار جهانی بسیار اندک و ضعیف سرمایه گذاری می‌کنیم. احیای علاقه و توجه جهانیان به ایده و فرهنگ که از طریق پیوستن جوامع و اقتصاد‌ها به شبکه جهانی اطلاع رسانی بروز می‌کند، برای روسیه واستعدادهای شناخته شده آن در عرصه تولید ارزش‌های فرهنگی امکانات بیشتری بوجود می‌آورد.



برای روسیه امکان آن وجود دارد که نه فقط فرهنگ خود را حفظ کند بلکه از آن به عنوان عامل نیرومندی برای پیشروی در بازارهای جهانی استفاده نماید. فضای روسی زبان عملا تمام جمهوری‌های سابق شوروی و بخش بزرگی از اروپای شرقی را در بر می‌گیرد. نه امپراطوری بلکه پیشروی فرهنگی، نه توپ‌ها و نه واردات رژیم‌های سیاسی بلکه واردات آموزش و فرهنگ در ایجاد شرایط مساعد برای کالا‌ها، خدمات و ایده‌های روسیه کمک می‌کند.



ما باید حضور آموزشی و فرهنگی در جهان را چند برابر تقویت کنیم. ما باید حضور خود در کشورهایی چند برابر کنیم که بخشی از اهالی آن‌ها به روسی صحبت می‌کنند یا این زبان را می‌فه‌مند. باید این موضوع را بطور جدی مورد بحث قرار داد که چگونه می‌توان با بیشترین بازدهی از برگزاری برنامه‌های بزرگ بین المللی در روسیه با بیشترین بازدهی برای درک واقع بینانه و عینی کشور ما استفاده کرد. منظور اجلاس‌های سران سازمان همکاری‌های اقتصادی آسیا ـ اقیانوسیه در سال ۲۰۱۲، گروه بیست در سال ۲۰۱۳، گروه هشت در سال ۲۰۱۴، بازهای جهانی دانشجویان در قازان در سال ۲۰۱۳، بازی‌های المپیک زمستانی در سال ۲۰۱۴ و مسابقات جهانی هاکی روی یخ و فوتبال در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۸ است.



*****



روسیه قصد دارد به تامین امنیت و منافع ملی خود از راه شرکت بسیار فعال و سازنده در حل مسایل جهانی و منطقه‌ای ادامه دهد. ما برای همکاری اقتصادی و متقابلا سودمند و گفتگوی شفاف با تمام شرکای خارجی آماده هستیم. ما می‌خواهیم منافع شرکای خود را درک کرده و در نظر بگیریم اما درخواست می‌کنیم به ما نیز احترام بگذارند.

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار