«فایننشال تایمز» تحلیل کرد: پایان عصر آمریکایی در خاورمیانه
پارسینه: تحلیلگر فایننشال تایمز در یادداشتی با اشاره به سیاستهای آمریکا در خاورمیانه، از پایان عصر سلطه این کشور در منطقه خبر داده و هشدار میدهد که واشنگتن در نهایت هزینه این انفعال را پرداخت خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار «پارسینه»، در واپسین روزهای سال ۲۰۱۹ میلادی و در حالی که ایالات متحده با حمله هوایی به مواضع نیروهای مورد حمایت ایران در عراق و سوریه تلاش میکند تا نشان دهد قدرت برتر در غرب آسیا است، «گیدئون راشمن*»، تحلیلگر ارشد سیاست خارجی در «فایننشال تایمز»، در یادداشتی با عنوان « پایان عصر آمریکایی در خاورمیانه »، به افول قدرت این کشور در منطقه و افزایش نفوذ روسیه، ایران و ترکیه پرداخته است.
راشمن مینویسد کاهش نفوذ آمریکا در خاورمیانه را میتوان از توئیت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، متوجه شد: «روسیه، سوریه و ایران در حال کشتن هزاران شهروند بیگناه در استان ادلب و یا در راه کشتن آنها هستند. این کار را نکنید!» این تویین به طور ضمنی نشان دهنده کاهش سریع توانایی و تمایل آمریکا برای شکل دادن به رخدادها در خاورمیانه است و خلا ایجاد شده توسط دیگر قدرتها از جمله روسیه، ایران و ترکیه پر شده است.
او بیان این که اگر آمریکا به صورت مستقیم به چالش کشیده شود میتواند با قدرت پاسخ دهد، مانند آنچه درباره شبه نظامیان مورد حمایت ایران رخ داد، تاکید میکند که به نظر میرسد اشتیاق برای ایفای نقشی راهبردیتر در خاورمیانه تا اندازه زیادی در کاخ سفید از میان رفته است.
حتی تا سال ۲۰۱۱ که ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه برای سرنگونی معمر قذافی حملهای نظامی علیه لیبی ترتیب دادند، روسیه خشمگینانه و از روی ضعف در کناری نظاره گر بود. هرچند، بی میلی غرب به مدیریت لیبی پس از قذافی یا مداخله جدی در سوریه، فضا را برای مسکو باز گذاشت. مداخله نظامی غیرقابل انتظار روسیه در سوریه، با شک و تردید در غرب دنبال شد، اما روسها توانستد به دولت بشار اسد کمک کند تا کنترل بیشتر بخشهای کشور را در اختیار بگیرد و با حمله به ادلب احتمالا راه برای پیروزی نهایی هموار میشود.
تحلیلگر فایننشال تایمز از دو رویداد در ماههای اخیر به عنوان عوامل تسریع کننده قدرت آمریکا در خاورمیانه یاد میکند: نخست، حمله موشکی ایرانیها به تاسیسات نفتی آرامکو در عربستان سعودی و انفعال آمریکا در دفاع از متحد نزدیک خود، و دیگری اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و تنها گذاشتن متحدان کُرد خود.
عقب نشینی آمریکا از یک سو موجب جسورتر شدن روسیه و ایران شد و از طرف دیگر باعث شد تا متحدان این کشور درباره وابستگیشان به واشنگتن تجدیدنظر کنند. روسیه، ایران و چین همچنین به تازگی نخستین رزمایش دریایی مشترک خود را در دریای عمان برگزار کردند که به طور سنتی تحت سلطه ناوگان پنجم ایالات متحده بوده و برای جریان جهانی نفت حیاتی است.
مزدوران روسیه که با کرملین مرتبطند اکنون وارد لیبی شده اند تا از نیروهای شورشی به رهبری ژنرال خلیفه حفتر حمایت کنند و به این ترتیب به طور بالقوه نفوذ روسیه بر نفت لیبی و همچنین جریان پناهجویان به اروپا بیشتر میشود. اکنون به نظر میرسد نیروهای ترکیه در لیبی، همچون سوریه، در طرف مخالف روسیه قرار گرفته اند. هرچند، این جنگهای نیابتی از نزدیکی در حال ظهور مسکو و آنکارا جلوگیری نکرده است.
ترکیه تنها قدرت منطقهای نیست که به دنبال افزایش روابط با روسیه است. همزمان با انفعال ترامپ در قضیه آرامکو و سوریه، ولادیمیر پوتین دیداری موفقیت آمیز از عربستان و امارات متحده عربی داشت و شاهزاده «محمد بن زاید»، ولیعهد و در واقع حاکم اصلی امارات، اظهار داشت که «من روسیه را به عنوان وطن دوم خودم در نظر دارم.»
ترامپ و هوادارانش در مقابل این تحولات تنها شانه بالا میاندازند. پس از جنگهای پرهزینه در عراق و افغانستان، قابل درک است که آمریکاییها نگران درگیریهای نظامی بیشتر در منطقه باشند.
راشمن ادامه میدهد قدرتهای اروپایی که نسبت به آمریکا بسیار نزدیکتر به خاورمیانه هستند، سیاستی حتی ناتوانتر و درونگراتر از واشنگتن اتخاذ کرده اند. زمانی که ترامپ اعلام کرد از سوریه خارج میشود، «آنهگرت کرامپ-کارن باوئر»، وزیر دفاع آلمان، پیشنهاد کرد که اروپاییها درباره اعزام نیروهای حافظ صلح به سوریه بیاندیشند، اما این ایده هیچ کس را جذب نکرد.
او در پایان هشدار میدهد که در بلند مدت حتی ایالات متحده هم هزینه دست کشیدن از نفوذ خودش در خاورمیانه را خواهد پرداخت، چرا که قرن گذشته نشان میدهد آشفتگی در خاورمیانه و اروپا در نهایت راهی برای گذر از اقیانوس اطلس و رسیدن به آمریکا پیدا میکند.
راشمن مینویسد کاهش نفوذ آمریکا در خاورمیانه را میتوان از توئیت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، متوجه شد: «روسیه، سوریه و ایران در حال کشتن هزاران شهروند بیگناه در استان ادلب و یا در راه کشتن آنها هستند. این کار را نکنید!» این تویین به طور ضمنی نشان دهنده کاهش سریع توانایی و تمایل آمریکا برای شکل دادن به رخدادها در خاورمیانه است و خلا ایجاد شده توسط دیگر قدرتها از جمله روسیه، ایران و ترکیه پر شده است.
او بیان این که اگر آمریکا به صورت مستقیم به چالش کشیده شود میتواند با قدرت پاسخ دهد، مانند آنچه درباره شبه نظامیان مورد حمایت ایران رخ داد، تاکید میکند که به نظر میرسد اشتیاق برای ایفای نقشی راهبردیتر در خاورمیانه تا اندازه زیادی در کاخ سفید از میان رفته است.
حتی تا سال ۲۰۱۱ که ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه برای سرنگونی معمر قذافی حملهای نظامی علیه لیبی ترتیب دادند، روسیه خشمگینانه و از روی ضعف در کناری نظاره گر بود. هرچند، بی میلی غرب به مدیریت لیبی پس از قذافی یا مداخله جدی در سوریه، فضا را برای مسکو باز گذاشت. مداخله نظامی غیرقابل انتظار روسیه در سوریه، با شک و تردید در غرب دنبال شد، اما روسها توانستد به دولت بشار اسد کمک کند تا کنترل بیشتر بخشهای کشور را در اختیار بگیرد و با حمله به ادلب احتمالا راه برای پیروزی نهایی هموار میشود.
تحلیلگر فایننشال تایمز از دو رویداد در ماههای اخیر به عنوان عوامل تسریع کننده قدرت آمریکا در خاورمیانه یاد میکند: نخست، حمله موشکی ایرانیها به تاسیسات نفتی آرامکو در عربستان سعودی و انفعال آمریکا در دفاع از متحد نزدیک خود، و دیگری اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و تنها گذاشتن متحدان کُرد خود.
عقب نشینی آمریکا از یک سو موجب جسورتر شدن روسیه و ایران شد و از طرف دیگر باعث شد تا متحدان این کشور درباره وابستگیشان به واشنگتن تجدیدنظر کنند. روسیه، ایران و چین همچنین به تازگی نخستین رزمایش دریایی مشترک خود را در دریای عمان برگزار کردند که به طور سنتی تحت سلطه ناوگان پنجم ایالات متحده بوده و برای جریان جهانی نفت حیاتی است.
مزدوران روسیه که با کرملین مرتبطند اکنون وارد لیبی شده اند تا از نیروهای شورشی به رهبری ژنرال خلیفه حفتر حمایت کنند و به این ترتیب به طور بالقوه نفوذ روسیه بر نفت لیبی و همچنین جریان پناهجویان به اروپا بیشتر میشود. اکنون به نظر میرسد نیروهای ترکیه در لیبی، همچون سوریه، در طرف مخالف روسیه قرار گرفته اند. هرچند، این جنگهای نیابتی از نزدیکی در حال ظهور مسکو و آنکارا جلوگیری نکرده است.
ترکیه تنها قدرت منطقهای نیست که به دنبال افزایش روابط با روسیه است. همزمان با انفعال ترامپ در قضیه آرامکو و سوریه، ولادیمیر پوتین دیداری موفقیت آمیز از عربستان و امارات متحده عربی داشت و شاهزاده «محمد بن زاید»، ولیعهد و در واقع حاکم اصلی امارات، اظهار داشت که «من روسیه را به عنوان وطن دوم خودم در نظر دارم.»
ترامپ و هوادارانش در مقابل این تحولات تنها شانه بالا میاندازند. پس از جنگهای پرهزینه در عراق و افغانستان، قابل درک است که آمریکاییها نگران درگیریهای نظامی بیشتر در منطقه باشند.
راشمن ادامه میدهد قدرتهای اروپایی که نسبت به آمریکا بسیار نزدیکتر به خاورمیانه هستند، سیاستی حتی ناتوانتر و درونگراتر از واشنگتن اتخاذ کرده اند. زمانی که ترامپ اعلام کرد از سوریه خارج میشود، «آنهگرت کرامپ-کارن باوئر»، وزیر دفاع آلمان، پیشنهاد کرد که اروپاییها درباره اعزام نیروهای حافظ صلح به سوریه بیاندیشند، اما این ایده هیچ کس را جذب نکرد.
او در پایان هشدار میدهد که در بلند مدت حتی ایالات متحده هم هزینه دست کشیدن از نفوذ خودش در خاورمیانه را خواهد پرداخت، چرا که قرن گذشته نشان میدهد آشفتگی در خاورمیانه و اروپا در نهایت راهی برای گذر از اقیانوس اطلس و رسیدن به آمریکا پیدا میکند.
* گیدئون راشمن ، روزنامهنگار بریتانیایی، تحلیل گر ارشد سیاست خارجی در فایننشال تایمز از سال ۲۰۰۶، برنده جایزه اورول برای روزنامه نگاری سیاسی و دارنده عنوان مفسر سال ۲۰۱۶ از «جایزه مطبوعات اروپایی» است.
کاملا درست میفرمایند چون دیشب معنی پایان عصر امریکا یی ها رغا در عراق و خاور میانه دیدیم ؟!!!!!!!!!!!!
حکومت شرور و ظلوم آمریکا
دچار فترت سیاسی شده است
و این قضیه موجبات ضعف آنها در روابط بین المللی شان گشته است
حمله به نیروهای مردمی عراق نشانه ضعف و شکست آمریکا و تروریستها می باشد . قطعاً مردم عراق انتقام خون جوانان خود را از متجاوزین خواهند گرفت .
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
هرجا امریکا ازش میره سبحان میره یه چادر سه نفره توش میزنه بهش میگه پادگان و اعلام میکنه بر امریکا پیروز شده