شنیدن الفاظ رکیک چه بلایی بر سر جامعه و روان ما میآورند؟

پارسینه: شنیدن الفاظ رکیک، گوش هر شنوندهای اعم از زن و مرد را آزار میدهد، اما چه کنیم که گاهی مجبوریم خود را به نشنیدن بزنیم و از کنار این الفاظ بگذریم.
شاید زنان و دختران به نوعی بیشتر از مردان از این مساله آزار میبینند، آزاری که شاید تا ساعتها و روزها، ذهن آنان را درگیر کند و حتی در بزرگسالی در روح و روانشان تاثیر گذارد؛ و شاید هر یک از ما شنیدن الفاظ رکیک در خیابانها را به نوعی تجربه کرده باشیم و بی تفاوت از کنار آن گذشته باشیم، چون نمیدانیم، در چنین شرایطی چه اقدامی انجام دهیم، شاید میدانیم که به کاربردن چنین الفاظی، جرم است، اما چه اقدامی باید انجام دهیم، اگر ورود کنیم، ممکن است، مورد خطاب چنین افرادی با الفاظ رکیک آنان قرار گیریم در این شرایط بهترین کار این است که از کنارشان بگذریم.
برخی از شهروندان هم حتما تجربیاتی داشته اند مبنی براینکه که در خیابان دو نفر با یکدیگر درگیر میشوند، اما ناسزاگویی بویژه الفاظ رکیک، این دعوا را تبدیل به جنایتی خونبار میکند و بی جهت نیست که میگویند ریشه بسیاری از نزاعهای خیابانی، ناسزاگویی است.
کاربرد الفاظ و حرکات ناپسند و رکیک، جرم، علیه حیثیت معنوی تلقی میشود و از نظر حقوقی، اخلاقی و مذهبی تقبیح شده است. بد زبانی علاوه بر صدمات روحی و روانی، گاهی باعث صدمه جسمانی نیز میشود و زندان و دیه به دنبال خواهد داشت.
در دین مقدس ما نیز ناسزاگویی و فحاشی عملی زشت تلقی شده است به گونهای که در قرآن کریم کاربرد الفاظ تحقیرآمیز مستحق تعزیر و الفاظی که عفت عمومی را جریحه دار کند، مستحق شلاق و جریمه است.
زهرا، یک شهروند حدود ۳۵ ساله تهرانی از تجربه خود در این زمینه میگوید: صبحها برای رفتن به محل کارم مجبورم از خیابانی عبور کنم که محل تجمع موتورسواران منتظر مشتری است. این افراد با دیدن زنان و دختران جسور میشوند و شروع به خطاب قرار دادن یکدیگر با الفاظ زشت و رکیک میکنند.
او ادامه میدهد: با شنیدن این الفاظ، روانم به هم میریزد و به جای آنها، این، من هستم که شرمنده میشوم. هر روز برای رفتن به سر کار همین استرس به سراغ میآید و ضمن اینکه به خانواده ام نیز چیزی نگفته ام تا نگران و عصبانی نشوند.
وی میافزاید: بارها به این مساله فکر کرده ام که در برابر چنین مسائلی باید چه واکنشی نشان دهم؟ آیا باید به ۱۱۰ زنگ بزنم یا کار دیگری انجام دهم؟ فکر میکنم انجام هر کاری بیهوده است. چنین افرادی این گونه تربیت شده اند و بکار بردن الفاظ زشت جزئی از شخصیت آنان شده است.
خدیجه یکی دیگر از افرادی است که در این زمینه تجربه دارد. او میگوید: برادرم با یکی از پسرهای همسایه سر چنین مسالهای درگیر شد، پسر همسایه مدام از الفاظ زشت استفاده میکرد و این الفاظ را با صدای بلند به کار میبست. برادرم به او تذکر داد و در مقابل این فرد او را با همین الفاظ مورد خطاب قرار داد که در نهایت کارشان به دعوا، درگیری و کلانتری کشیده شد.
وی ادامه میدهد: خودم به عنوان یک زن، بارها و بارها شاهد الفاظ رکیک بوده و آزار دیده ام. فکر میکنم، شنیدن چنین الفاظی برای زنان یک نوع آزار جنسیتی به شمار میآید و بسیاری از زنان از این مساله ناراحتند و بسیاری نیز، جرات رد شدن از برخی از معابر و خیابانها را ندارند.ای کاش میشد برای این موضوعی راهکاری قانونی دیده شود، شنیده ام که اگر از فردی که فحاشی کرده است شکایت کنم باید شاهد داشته باشیم به همین دلیل خیلیها بویژه زنان از شکایت صرف نظر میکنند. البته برخی از مردان نیز از شنیدن الفاظ زشت و رکیک آزار میبینند بویژه اینکه قرار باشد با خانواده خود در سطح خیابان و معابر تردد کنند.
** معضل پیدا کردن شاهد
نیلوفر، زنی است که قربانی الفاظ رکیک و در عین حال قذف (قذف در اصطلاح فقهی، عبارت است از اینکه به مرد یا زن، تهمت و نسبت زنا یا لواط زده شود) است. او میگوید: چند سال پیش یکی از همسایههای من در جلسهای که برای آپارتمان برگزار شده بود به من قذف زد و من نیز او را تهدید به شکایت کردم. آن مرد (همسایه) فکر نمیکرد که من از او شکایت کنم، اما این کار را کردم و فردایش از اداره مرخصی گرفتم و روانه دادسرا شدم.
نیلوفر ادامه میدهد: یکی از شرایط رسیدگی به دادخواست من داشتن ۲ شاهد بود که خوشبختانه دیگر همسایههای حاضر در جلسه یاد شده برای شهادت، اعلام آمادگی و با من همکاری کردند.
وی اظهار میدارد: خوشبختانه قانون، پس از شهادت همسایه ها، مبنی بر بری بودن من از هر گونه لفظ رکیکی که آن آقا لقب داده بود به نفع من اجرا شد و من توانستم ۲۳ ضربه شلاق و ۹۱ روز زندانی برای متهم، حکم بگیرم.
نیلوفر درباره علت اینکه چرا برخی خانمها در خصوص مواجهه با چنین مواردی به دنبال شکایت نمیروند، اظهار میدارد که شاید یکی از علل آن نبود شاهد است.
وی در این خصوص چنین اظهار میدارد: اینکه من توانستم شاهد پیدا کنم به این خاطر بود که در جلسهای عمومی، مورد قذف قرار گرفتم و خوشبختانه شاهدان من نیز اعلام آمادگی در خصوص شهادت را داشتند، اما مساله اینجاست که آیا زنی که در معابر عمومی با حمله الفاظ رکیک و یا قذف از سوی عابران مواجه میشود از کجا میتواند شاهد بیاورد؟ آیا یک فرد ناشناس یا همان عابر، میتواند به عنوان شاهد چند روز دیگر در دادسرا حضور یابد؟
وی در عین حال به این نکته هم اشاره میکند که اگر خانم ها، کمی اعتماد به نفس داشته باشند باز هم میتوانند حق و حقوق قانونی و شرعی خود را مطالبه کنند که متاسفانه در بیشتر اوقات، چنین نیست.
فرخنده، زنی ۵۵ ساله است. او در مورد بکار بردن الفاظ رکیک از سوی برخی از افراد میگوید: در این زمینه درد کشیده ام، حدود ۳۰ سال پیش با مردی ازدواج کردم که نمیدانستم فحاش است، اوایل که با او عقد کرده بودم از این خصلت تربیتی او چیزی نمیدانستم، حفظ ظاهر کرده بود و از طرفی در خانوادهای متدین و مبادی آداب رشد کرده بودم و شنیدن کوچکترین حرف زشتی برایم بسیار ناراحت کننده بود.
وی ادامه میدهد: وقتی زندگی با همسرم را زیر یک سقف، شروع کردم به تدریج متوجه شدم، فحاش است به گونهای که سر کوچکترین مسائل به من فحاشی میکرد و حرفهای رکیک میزد. روزهای اول، شنیدن این الفاظ برایم سخت و طاقت فرسا بود به گونهای که میخواستم از او جدا شوم، اما والدینم میگفتند با او بسازم.
وی ادامه میدهد: حالا بیش از ۳۰ سال است که با او زندگی میکنم، متاسفانه فرزندانم از کودکی شاهد فحاشیهای پدرشان به من بوده اند، اما خدا را شاکریم که تربیت من اثر خود را
گذاشت و آنان، کوچکترین حرف زشتی از زبانشان بیرون نمیآید، چون از نزدیک شاهد بوده اند که بیان چنین الفاظی تا چه میزان روحیه مادرشان را شکسته است، دلشان به حال من میسوزد؛ هنوز با گذشت سال ها، شنیدن الفاظ زشت، آزارم میدهد؛ به نظر من بدترین مردان، آنهایی هستند که به ویژه به خانواده شان فحاشی میکنند و حرفهای رکیک میزنند.
مژگان، زنی ۴۵ ساله و مادر ۲ فرزند پسر و دختر است. او اظهار میدارد: زمانی که دخترم چهار یا پنج ساله بود در محلی زندگی میکردیم که در همسایگی ما مرد آن خانه و پسرانش همگی فحاشی و حتی از الفاظ رکیک برای خطاب دادن یکدیگر استفاده میکردند. من هم بی خبر از پیامدها و آثار منفی این فحاشیها روی دختر و پسرم بودم. تا سن ۱۶ سالگی دخترم در آن کوچه زندگی میکردیم، اکنون دخترم حدود ۲۲ ساله است، اما از گرفتن حق خود در جامعه بویژه در برابر مردان عاجز است.
بارها با او صحبت کرده و متوجه شده ام دلیل این ضعف، ترس از فحاشی مردان است، ترس از اینکه مبادا در اعتراض به حرف یا اقدامی، حرفهای رکیک از دهان آنان خارج شود، وقتی میبیند عدهای مرد در مکانی ایستاده اند، جرات رد شدن از کنار آنان را ندارد، نمیدانم مشکل او را چگونه حل کنم، شاید اگر زودتر متوجه میشدم، برخورد و اقدامهای لازم را انجام میدادم.
رضا، مردی حدودا ۴۰ ساله است. او میگوید: برای برخی از مردان بسیار شرم آور است که برای تخلیه عصبانیت و ناراحتی خود، خانواده خود یا طرف مقابل را پیش میکشند، بارها دیده ام افراد سر مسائلی جزئی، ناموس خود و دیگران را بی حرمت میکنند. این مساله نیازمند فرهنگ سازی است و والدین، باید توجیه شوند که تربیت فرزند، کار هر فردی نیست، همه میتوانند فرزنددار شوند، مهم، تربیت آنهاست که وقتی وارد جامعه میشوند، چگونه با همنوع خود رفتار کنند و بدانند که زنان در جامعه از هر قشری مقدس ترند، آنان مادران، خواهران وهمسران ما به شمار میروند و جای احترام و ستایش دارند.
علی از دیگر افرادی است که از این مساله شاکی است. او در بازار تهران کار میکند و به گفته خودش در محیطی مردانه فعالیت دارد، مردانی که با چک و پول در ارتباطند.
او اظهار میدارد: بارها دیده ام که همکاران خودم و کسانی که اصلا از آنها توقع نداشته ام، سر پول یا چک، چنان الفاظ رکیکی به کار برده اند که من به عنوان «مرد» شرم کرده ام، بویژه اگر خانمی از کنار مغازه ام در حال رد شدن باشد و همکارانم چنین کاری انجام دهند، شرمندگی من بیشتر هم میشود.
وی، علت بکار بردن الفاظ رکیک را در تربیت خانواده این افراد میداند و میگوید: به نظر من چنین افرادی در محیطی پرورش پیدا کرده اند که بزرگ ترهایشان در ادبیات خود این کلمات را مدام تکرار کرده اند. درست است که شخصیت افراد در جامعه هم شکل میگیرد، اما نهال هر درختی در زمینه تربیتی در خانواده کاشته میشود.
** عصبانیت و خشونت از دلایل بکاربردن الفاظ رکیک است
پروفسور حسین باهر، مشاور عالی امور رفتاری و عضو فرهنگستان علوم پزشکی (سلامت اجتماعی) میگوید: بکارگیری الفاظ رکیک در محاوره روزمره یا هنگام عصبانیت در وقت بیان یک خبر هیجانی و حتی ابراز احساسات، امری غیر متعارف ادب است. البته در بین شعرا و عرفا، مسائل طنز و هجو و حتی شوخیهایی تحت عنوان اخوانیات مطرح بوده و هست.
وی ادامه میدهد: به عنوان مثال عرفائی داریم همچون مولانا و شعرائی همچون سعدی که در کلامشان رکاکت دیده میشود و حتی شعرائی داریم که کارشان بر این اساس بوده است. نمونههای عبید زاکانی و ایرج میرزا را میتوان در این زمره نام برد؛ البته مراتبی از تندگویی هم داریم که از هجو و هزل نیستند و طعن و لعن هستند که در آنها رکاکت دیده نمیشود.
وی خاطرنشان میکند: گاهی اوقات هم کلامی با مطایبه و نه موهنانه مطرح میشود، بطوریکه شنونده یا مخاطب را نمیآزارد و غیبت کسی هم در کار نیست، اما این روزها و شاید بشود گفت: در روزگار ما، رکاکت در کلام و بکارگیری کلمات به راحتی از دهان صادر میشود.
مشاور عالی امور رفتاری اضافه میکند: در این راستا میتوان از متداولترین آنها که متلک مردان به زنان است نام برد که در کوی و برزن احتمال اینکه هر مردی به هر زنی ناسزائی بگوید وجود دارد یا در خانه و خانواده، شوهرها به همسرانشان (و احتمالا بر عکس آن) توهین میکنند.
باهر اظهار میدارد: شاید برای چنین رخدادهای دلزدائی بتوان علل و عواملی را مطرح کرد از جمله بی تربیتی خانوادگی گوینده الفاظ رکیک و محاط بودن در محیط رکیک پرور مانند محلههای بد نام.
وی از دیگر عوامل بکاربردن الفاظ رکیک از سوی برخی افراد را، پایین بودن آستانه عصبانیت و خشونت، الگو گرفتن از مقامات بالا دستی، عادی شدن کاربرد کلمات رکیک، نوعی فرافکنی جاهلانه به هنگام هیجانات منفی و امارگی نفسی که به بدی تمایل دارد، برمی شمرد.
باهر، تشویق ضمنی اطرافیان بدگویان، تسری این اقوال از مردان به زنان و پایین بودن فرهنگ بکارگیرندگان الفاظ رکیک و موهن را از دیگر دلایل بکاربردن این الفاظ عنوان میکند.
**بکاربردن الفاظ رکیک نشان دهنده ضعف تربیتی است
مجید ابهری، روان شناس و آسیب شناس اجتماعی میگوید: آستانه تحمل افراد در جامعه در اثر عوامل محیطی مثل آلودگیهای صوتی و تنفسی، ترافیک مشکلات اقتصادی مثل تورم و گرانی، موجب بروز رفتارهای غیر طبیعی از آنان میشود که یکی از آنها درگیریهای لفظی و پرخاشگریهای کلامی است که در بسیاری از مواقع منجر به درگیریهای فیزیکی، ضرب و جرح و حتی قتل میشود.
وی ادامه میدهد: استفاده از الفاظ غیر اخلاقی و رکیک در معابر و اماکن عمومی توسط برخی افراد، نشانه ضعف تربیت خانوادگی، نبود پایبندی به ادب اجتماعی، ضعف مدیریت کنترل هیجانهای رفتاری مثل خشم است و آسیبهای اصلی این رفتار ناهنجار بر همه افراد جامعه بویژه کودکان و نوجوانان وارد میشود.
ابهری اضافه میکند که در فرهنگ اجتماعی و باورهای دینی برای حفظ حرمت بانوان در جامعه نباید از این الفاظ در حضور آنان استفاده کرد چرا که متاسفانه در درگیرهای خیابانی مشاهده شده است که برخی از الفاظ یاد شده، ارتباط مستقیم با نوامیس و خانواده طرفین درگیری دارد و زشت و نارواست.
این آسیب شناس میافزاید: آسیبهای رفتاری این گونه ناهنجاریهای اخلاقی باید مورد پیشگیری قرار گیرد و پیشگیری از خانواده، مدرسه و رسانهها شروع میشود و حتی رهگذران و عابران نیز باید با این زشتیها مقابله کنند البته نقش رسانهها بویژه صدا و سیما در این مسیر بی بدیل است.
ابهری توصیه میکند که ورود مردم به مساله فحاشی فرد، باید با روشهای اخلاقی و با الهام از امر به معروف و نهی از منکر آن هم بدون دخالت مستقیم باشد. براین اساس باید به صورت کدخدامنشی و نصیحت اجرا شود البته به صورتی که برای خود افراد مشکل ایجاد نشود.
**قانون در مورد فحاشی چه میگوید؟
ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی بصراحت بیان میکند مجازات توهین به افراد از قبیل: فحاشی و استعمال الفاظ رکیک چنانچه مستوجب قذف نباشد به مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه یا ۵۰ هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود. اعمال این مجازات و تعیین این مساله که مجازات فردی شلاق باشد یا جزای نقدی نیز در اختیار قاضی است و با تشخیص او صورت میگیرد؛ اما اگر جرم فردی، قذف تشخیص داده شود، مطابق ماده ۱۴۰ قانون مجازات ۸۰تازیانه بر او اعمال خواهد شد.
**نظر وکلا در مورد قانون فحاشی چیست؟
حقوقدانان با وجود نظرات متفاوتی که در مورد قوانین موجود در این زمینه دارند بر فرهنگ سازی در این زمینه تاکید دارند.
صدیقه حجت پناه، وکیل دادگستری و فعال در حوزه زنان در زمینه قوانین موجود در این زمینه، میگوید: به نظر میرسد مجازات فحاشی، سبک است، از سوی دیگر برای اثبات این مساله نیاز به شاهد است، حال، فردی که درخیابان مورد فحاشی قرار گرفته است، شاهد از کجا بیاورد و آیا کسی رضایت میدهد که به عنوان شاهد، حاضر شود؟
وی با بیان اینکه حقوق شهروندی در دل قانون اساسی نهفته است، اظهار میدارد: چنانچه ماده ۱۹ و ۲۰ و ۴۰ قانون اساسی دقیقا رعایت شود، دیگر شاهد خشونت و فحاشی علیه افراد نخواهیم بود چرا که در این قوانین احترام به افراد به ویژه احترام به زنان و خانواده مورد تاکید قرار گرفته است، رعایت این قانون بر نواقض مواد قانونی یا دست و پا گیر دیگر سرپوش میگذارد چرا که این قوانین، جزو قوانین مادر به شمار میآیند.
براساس اصل نوزدهم (۱۹) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.
همچنین بر اساس اصل بیستم (۲۰) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.
اصل چهلم (۴۰) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز چنین اشاره میکند که هیچ فردی نمیتواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد.
این وکیل دادگستری به فرهنگ سازی در این زمینه اشاره میکند و میافزاید: چرا در جامعه کنونی دیده میشود که علاوه بر مردان، زنان نیز فحاشی میکنند؟ چرا یک زن نیز خشن میشود؟ اگر با یک فرد با خشونت رفتار کنید، یک روز عکس العمل نشان میدهد، اگر به زنان فحاشی کنید، یک روز فحاشی خواهد کرد.
وی تربیت را در شکل گیری شخصیت افراد و ادبیات آنان موثر میداند و اینکه جرائم در جوامع یقه سفید، چرکین و میانه، متفاوت است.
این وکیل دادگستری تاکید میکند که باید انجمنهای مردمی در محلات تشکیل شود که البته پیش از آن نیاز است ما و مسئولان از خودمان شروع کنیم؛ به عنوان مثال در جامعه وکلا، وکلا به عنوان فرهیختگان جامعه باید در مورد اخلاق حرفهای وکالت ورود کنند، چرا که فرهنگ سازی در این زمینه نیاز به آموزش دارد.
حجت پناه میگوید: در محلات باید شهرداری ورود و ابتدا از خودش شروع کند و بکار بردن ادبیات خوب و محترمانه را به کارکنان خود آموزش دهد و سپس انجمنهای مردمی را در محلات دایر کند و به آموزش شهروندان بپردازد.
وی به عملکرد صدا و سیما و رسانهها در فرهنگ سازی در این زمینه انتقاد میکند و میگوید: عدم شفافیت در صدا و سیما در زمینههای مختلف از جمله آسیبهای مواد مخدر، ایدز و سایر موارد، جای انتقاد دارد. از آن سریالهای خوب و آموزنده دهه ۶۰ دیگر خبری نیست در حالی که باید رسانهها و صدا و سیما فرهنگ سازی در این زمینه را شروع کنند.
وی با بیان اینکه متاسفانه گویا فحاشی در بین مردم نهادینه شده و قبح آن ریخته است، ادامه میدهد: در زمان حاضر و در بیشتر اوقات، اگر فردی مورد فحاشی قرار گیرد، دیگران دخالتی نمیکنند و به راحتی از کنار آن میگذرند.
وی به خشونت و عصبانیت افراد در این زمینه اشاره میکند و اینکه وقتی خشونت در جامعه وارد شود اعم از مدرسه، دانشگاه، خانه، محیط کار، به تدریج، خشونت رواج مییابد و دیگر احترام که در فرهنگ خودمان به آن قائل بودیم، معنایی نخواهد داشت.
وی تلاقی این بی هویتی با مدرنیسم را از بین رفتن قباحت همه چیز میداند و اینکه ارزش احترام به یکدیگر از بین برود و در این میان، ضعیفترها از جمله کودکان و نوجوانان و همچنین بانوان، بیشتر مورد خشونت قرار گیرند؛ به عنوان مثال وقتی کودکی، توپ خود را به خانه همسایه آن هم غیر عمد، میاندازد، مقصر شناخته میشود و همسایه به او فحش میدهد در مورد زنان این مساله صدق میکند، زنان به نوعی در زمره افراد ضعیف در جامعه مطرح شده اند و خودشان نیز خود را در معرض این ضعف قرار داده اند.
وی میگوید:خشونت و فحاشی به ویژه به زنان بیشتر در فرهنگ رانندگی دیده میشود، اگر زنی دچار تخلفی شود، مورد اهانت از سوی مردان قرار میگیرد، اما اگر همان تخلف را یک مرد مرتکب شود، اصلا دیده نمیشود.
فرهاد شهباز وار، کارشناس حقوقی دادگستری نیز میگوید: هر فردی برای طرح جرم فحاشی باید به دادسرای مراجعه کند، البته توهین با قذف فرق دارد، هر جرمی برای اثبات نیاز به ادله دارد که یکی از ادله ها، شهادت شهود است.
او در این خصوص اینگونه توضیح میدهد که «جرم توهین جزء جرائم قابل گذشت و مجازات آن تعزیر است، ولی قذف مجازات حد دارد و ارتباطی با تعزیرات نخواهد داشت.»
وی در مورد بازدارنده بودن قوانین فحاشی، میگوید: برخی از جرائم مجازات تعدیل یا تشدید دارند، اما در مورد فحاشی باید بیشتر در زمینه اخلاقی کار کنیم، افراد جامعه را به سمت اخلاق مداری سوق دهیم، چرا که اگر بخواهیم از زاویه قانونی وارد شویم، پرونده در جامعه تولید میشود که رویه مطلوبی ندارد.
این کارشناس حقوقی اضافه میکند: رسانههای جمعی، مطبوعات و صدا و سیما در زمینه فرهنگ سازی بسیار موثرند، از طرف دیگر دین ما به احترام به یکدیگر تاکید کرده است، بر این اساس باید تمرین کنیم و با احترام با یکدیگر صحبت کنیم.
شهباز وار یاد آور میشود که صدا و سیما باید شیوه درست صحبت کردن و احترام گذاشتن به مردم را آموزش دهد و جامعه را به سمت اخلاق مداری سوق دهد در این زمینه هنرمندان و سیاست مداران باید در صحبتهای خود نکات خلاقی را رعایت کنند.
وی با بیان اینکه قدرت مانور قانون در برخورد با فحاشی تا حدی است، گفت: شلاق در قانون در برخی موارد تنبیه فحاشی در نظر گرفته شده است، اما بحث اخلاقی در این زمینه تاثیرگذارتر است، خوب است که در همه امور زندگی قانون را جاری کنیم، اما با توجه به دین اسلام و اینکه پیامبر ما پیامبر اخلاق و مهربانی است باید در زمینه فرهنگ سازی، کارهای بسیاری انجام دهیم.
**فحاشی جرم است/ بخشی از الفاظ رکیک ریشه جنسیتی دارد
سردار سعید منتظرالمهدی معاون اجتماعی نیروی انتظامی میگوید:توجه به یک نکته اهمیت ویژهای دارد که بخش عمدهای از توهینها و الفاظ رکیک که در کوچه و خیابان رد و بدل میشود از ریشه جنسیتی برخوردار است؛ یعنی اولا بر اساس تحقیقات علمی، استفاده از این الفاظ در بین مردان نسبت به زنان از فراوانی به مراتب بالاتری برخوردار است؛ ثانیا این الفاظ، عموما در مورد زنان ارزشمند خانواده فرد (مانند مادر، خواهر و همسر) به کار برده میشود.
وی، این شیوه اعمال خشونت در سراسر جهان را رایج عنوان میکند که به جامعهای خاص و یا فرهنگ و بینشی ویژه اختصاص ندارد.
این مقام انتظامی به مثالی اشاره میکند و میگوید: استفاده از الفاظ رکیک علیه زنان در برخی از جوامع مانند ایالات متحده آمریکا چنان شایع است که محققان برای بررسی آن، لفظ همه گیر (Endemic) را به کار میبرند.
منتظرالمهدی تصریح میکند: در واقع زنان در هر کشوری و در هر جامعهای به نحوی از انحاء با ادبیات شرم آور جنسیتی مورد خشونت قرار میگیرند که این خشونت هم برای ساختار انسانی، اجتماعی و خانوادگی جامعه و هم برای خود زنان، پیامدهای جبران ناپذیری در پی دارد.
وی ادامه میدهد: در واقع این شیوه اعمال خشونت علیه زنان بر مبنای جنسیت آنان، انکار تمامیت روحی و جسمانی و توهین به حیثیت آنان است، این گونه اعمال خشونت، میتواند مسبب از دست دادن کرامت انسانی زنان در اجتماع و به وجود آمدن احساس ناتوانی درآنان، محرومیت از حقوق اساسی و اولیه انسانی و به طریقی مشابه تداوم تبعیض و خشونت در نسلهای بعدی شود.
معاون اجتماعی نیروی انتظامی تاکید میکند: علاوه بر این، بهره گیری از امکانات رسانهها به ویژه در فضای مجازی و تشکیل کمپین (پویش)ها با راهبری شخصیتهای سرشناس، میتواند گام مهمی برای ریشه کنی این آسیب اجتماعی باشد و فضای اجتماعی را برای تمامی گروههای اجتماعی به ویژه زنان و کودکان به محیطی امن بدل سازد.
منتظرالمهدی میافزاید: ناسزاگویی، بددهنی و خشونت کلامی مانند بسیاری از رفتارهای بشری ریشه در یادگیری دارد. هیچ انسانی پرخاشگر و ناسزاگو زاده نمیشود بلکه در محیط اجتماعی و در فرآیند اجتماعی شدن نه تنها استفاده از کلمات رکیک را میآموزد که موقعیتهای به کار بستن آن را نیز یاد میگیرد.
وی اضافه میکند: در چنین شرایطی، خانواده، دوستان نزدیک، محیط مدرسه، همسالان، رسانهها و تمامی دست اندرکاران فرآیند اجتماعی شدن در آموزش گونههای مختلف پرخاشگری کلامی، نقش دارند؛ هر چند در باور عامیانه، استفاده از کلمات رکیک را مکانیسمی برای کاستن از خشم میدانند، اما تحقیقات علمی نشان داده است که راههای موثرتری برای مهار خشم وجود دارد.
وی تاکید میکند: برخی نیز تغییر هنجارهای اجتماعی و استفاده از الفاظ رکیک برای مزاح را علت به کارگیری این گونه واژگان میدانند در حالی که هنجارهای دینی و ملی جامعه با چنین معیارهایی کاملا مخالف است.
وی تصریح میکند: فحاشی در قوانین کیفری جمهوری اسلامی ایران، جرم، شناخته شده و برای آن مجازات در نظر گرفته شده است. به موجب ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی، «توهین به افراد از قبیل: فحاشی و استعمال الفاظ رکیک چنانچه موجب حد قذف نباشد به مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه یا ۵۰ هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد بود.» علاوه بر این در قانون مجازات اسلامی، هجو و اهانت، جرم محسوب میشود و مستوجب مجازات است.
معاون اجتماعی ناجا با بیان اینکه مواد قانونی دیگری نیز وجود دارد که نشان میدهد قانونگذار تا چه میزان برای حیثیت انسانی ارزش قائل شده است، میگوید: به عنوان مثال به موجب ماده ۷۰۰ قانون مجازات اسلامی، هرفردی به نظم یا نثر به صورت کتبی یا شفاهی، کسی را هجو کند و یا هجویه را منتشر کند به حبس از یک تا ۶ ماه محکوم میشود.
وی تاکید میکند: برای ریشه کن کردن فحش و ناسزاگویی که ریشه جنسیتی دارد و پاکسازی فضای اجتماعی از لوث آن، پیش از هر چیز، نیاز است تا قفل سکوت در مورد آن شکسته شود. لازم است تا صاحبنظران و اندیشمندان حوزههای مختلف اخلاق، جامعه شناسی و روان شناسی در مورد آن به گفتگو و تحلیل بنشینند.
منبع:بهداشت نیوز
ارسال نظر