گسست عاطفی درخانههای ایرانی
پارسینه: آمارها نشان میدهد خط قرمز گفتوگوی بین اعضای خانوادهها در کشور را رد کردهایم و میانگین گفتگو بین اعضای خانوادههای ایرانی به ۱۵ تا ۲۰ دقیقه در روز رسیده است، موضوعی که نشان از یک گسست عاطفی بزرگ بین اعضای خانوادهها در کشور دارد.
خانوادهای که مهمترین نهاد اجتماعی در هر جامعه ازجمله ایران ما محسوب میشود و از مهمترین کارکردهای آن ایجاد بستری برای افزایش تعامل بین افراد و آموزش گفتگو کردن است، حالا بهنظر میرسد خود دچار شکافهای عمیق و مشکلات ارتباطی شده است و حاصل این ضعف بزرگ را میتوان در افزایش پروندههای طلاق و شکاف بین نسلی و اختلافات فرزندان با والدینشان جستوجو کرد.
خانواده سالم خانوادهای است که با گفتگو و تعامل بتواند راهحلهایی برای مشکلاتش پیدا کند و در چنین خانوادهای کمتر اتفاقی میتواند به تهدیدی جدی بدل شود. این روزها وابستگی بیش از حد اعضای خانواده به وسایل ارتباطی همچون گوشیهای هوشمند، شبکههای ماهوارهای و فضاهای مجازی اعضای خانوادهها را از هم دور کرده است و در عمل جزیرههای خصوصی در خانهها شکل داده است.
رسانهها و شبکههای مجازی که ارتباط حقیقی و گفتگو بین اعضای خانواده را به حداقل رسانده است تا جایی که در کمتر خانوادهای شاهد دورهمیهای شبانه و بحثها و گفتگوهای خانوادگی هستیم.
این روزها حتی شاهدیم که بسیاری از اعضای خانواده به جای حرف زدن باهم در شبکههای مجازی به هم پیام میدهند و خانهها بیشتر در سکوت فرو رفتهاند. مسئلهای که باعث شده تا شاهد کاهش سطح ارتباطات عاطفی بین افراد خانواده هم باشیم و در مسائلی هم که اعضای خانواده با هم صحبت میکنند در نهایت در بسیاری از مواقع بحثها به تنش کشیده میشود. با سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران، امیرمحمود حریرچی، جامعه شناس را درخصوص آسیب شناسی این موضوع بخوانید:
سیدحسن موسوی چلک، با ابراز تأسف از اینکه در سالهای اخیر شاهد ضعف فرهنگ گفتگو بین خانوادهها بودهایم، گفت: کم شدن زمان گفتگو در بین اعضای خانواده دلایل متعدد دارد، یکی از این دلایل مشغله زیادی است که افراد دارند و بهدلیل همین مشغله فراموش کردهاند که یکی از مهمترین راههای افزایش صمیمیت درون خانوادهها، صحبت کردن با یکدیگر است.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران گفت: امروز گسترش تکنولوژی و فناوریهای نوین باعث شده که افراد درون و بیرون از خانواده رابطه هایشان در قالب گفتگو ضعیفتر از گذشته باشد و افراد دیگر حوصله همدیگر را نداشته باشند.
او با اشاره به این نکته که خیلی از مواقع افراد نمیدانند که گفتگو یک مهارت است، گفت: ما باید بلد باشیم و بدانیم چه بگوییم؛ چه کلماتی را در چه جاهایی بهکار ببریم، موضوعات انتخابی مان برای گفتگو در جمعهای مختلف چگونه باید باشد و چگونه برای گفتگو باید وقت بگذاریم.
ضمن اینکه در خیلی از مواقع افراد از گفتگو کردن گریزانند، چرا که گفتگوهای قبلیشان در نهایت به مشاجره ختم شده و بهدلیل اینکه میترسند دوباره مشاجرهای صورت بگیرند، ترجیح میدهند تا با دیگران گفتگو نداشته باشند. این مسائل در حالی بین خانوادهها در حال روی دادن است که گفتوگوی صریح و صمیمی بین اعضای خانواده میتواند آرامش و نشاط را به محیط خانواده برگرداند و افراد از در کنار هم بودن لذت ببرند.
موسوی چلک ادامه داد: گفتگو بین خانوادهها باعث میشود تا افراد از خواستههای هم با خبر شوند و بتوانند از یکدیگر حمایتهای روانی و عاطفی داشته باشند. خانوادهها یک جاهایی بتوانند سایر خواستههای اعضا را متوجه شوند و به برآورده شدن آن کمک کنند. وجود فرهنگ گفتگو، صمیمیت را میان اعضای خانواده افزایش میدهد.
اعضای خانواده با اهداف مشترک و خواستههای یکدیگر آشنا میشوند. در فضای صمیمی گفتگو، مشکلات و انتظارات گفته میشود و با مشارکت اعضای خانواده برای پاسخ دادن به آنها قدم برداشته میشود. در نتیجه گفتگو، رضایت افراد تامین شده و آرامشی مثالزدنی در خانواده حاکم میشود.
به گفته وی در گذشته که رسانهها اینقدر گسترده نبودند، بخش عمدهای از گفتگوها در شبنشینیهای بین اعضای خانوادهها اتفاق میافتاد و افراد در این دورهمیها راجع به موضوعات مختلف صحبت میکردند، اما الان متأسفانه شاهد فقط محبت و فاصله عاطفی بین افراد هستیم که این مسائل عوارضی را به همراه دارد و افراد برای جلب محبتی که نیاز دارند، بهدنبال فضاهایی میروند که بتوانند محبت مورد نیازشان را جذب کنند.
ایجاد فرهنگ گفتگو در خانواده یک مهارت است؛ نمیتوان جلوی تلویزیون نشست و کانالها را بالا و پایین کرد یا در شبکههای مجازی چرخید و در عین حال با یکی از اعضای خانواده گفتوگوی مؤثری انجام داد. موسوی چلک با بیان این نکته که باید شبکههای اجتماعی را مدیریت کرد، گفت: اگر نتوانیم شبکههای اجتماعی را مدیریت کنیم همانطور که تا امروز این شبکهها زندگی مان را تحت الشعاع قرار دادهاند در آینده نیز همین اتفاق میافتد.
اما آنچه مهم است این است که مردم برای تقویت فرهنگ گفتگو بین خودشان، اقدام کنند و به اهمیت گفتگو واقف باشند و یاد بگیرند که چگونه صحبت کنند. به گفته رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران خانوادهها باید برای گفتوگوی بین فردی اهمیت قائل شوند، این مسئلهای نیست که بتوان با دستورالعمل آن را پیش برد، با وجود این یاد گرفتن چگونه گفتگو کردن بخشی از مهارتهای اجتماعی و ارتباطی است.
خانواده باکیفیت، خانوادهای است که گفتوگوی باکیفیت در آن شکل بگیرد. جامعهای که در آن اعضای خانوادهها با هم حرف نمیزنند با آسیبهای اجتماعی مانند طلاق، خشونت و افسردگی دست به گریبان است. افراد خانواده کنار هم هستند، ولی از تنهایی رنج میبرند.
وی با بیان اینکه درست نیست همه مسائل آموزشی و تربیتی را از آموزش و پرورش بخواهیم، گفت: خانوادهها مسئولیت خودشان را دارند و آموزش و پرورش نیز مسئولیت خودش را دارد اینکه خانوادهها توقع داشته باشند همه مسائل تربیتی بهعهده این وزارتخانه باشد، درست نیست آموزش و پرورش در بخش آموزش مهارتهای اجتماعی در کنار آموزش خانواده باید کار کند و میتواند نقش تأثیرگذاری داشته باشد، اما اینکه خانوادهها رفع مسئولیت از خودشان کنند و همه از این وزارتخانه توقع داشته باشند که مهارتهای عاطفی و کلامی و ارتباطی را به فرزندانشان یاد بدهند، به نوعی فرار از مسئولیت است.
در سوءتفاهم غرق شدهایم
خانواده سالم خانوادهای است که با گفتگو و تعامل بتواند راهحلهایی برای مشکلاتش پیدا کند و در چنین خانوادهای کمتر اتفاقی میتواند به تهدیدی جدی بدل شود. این روزها وابستگی بیش از حد اعضای خانواده به وسایل ارتباطی همچون گوشیهای هوشمند، شبکههای ماهوارهای و فضاهای مجازی اعضای خانوادهها را از هم دور کرده است و در عمل جزیرههای خصوصی در خانهها شکل داده است.
رسانهها و شبکههای مجازی که ارتباط حقیقی و گفتگو بین اعضای خانواده را به حداقل رسانده است تا جایی که در کمتر خانوادهای شاهد دورهمیهای شبانه و بحثها و گفتگوهای خانوادگی هستیم.
این روزها حتی شاهدیم که بسیاری از اعضای خانواده به جای حرف زدن باهم در شبکههای مجازی به هم پیام میدهند و خانهها بیشتر در سکوت فرو رفتهاند. مسئلهای که باعث شده تا شاهد کاهش سطح ارتباطات عاطفی بین افراد خانواده هم باشیم و در مسائلی هم که اعضای خانواده با هم صحبت میکنند در نهایت در بسیاری از مواقع بحثها به تنش کشیده میشود. با سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران، امیرمحمود حریرچی، جامعه شناس را درخصوص آسیب شناسی این موضوع بخوانید:
سیدحسن موسوی چلک، با ابراز تأسف از اینکه در سالهای اخیر شاهد ضعف فرهنگ گفتگو بین خانوادهها بودهایم، گفت: کم شدن زمان گفتگو در بین اعضای خانواده دلایل متعدد دارد، یکی از این دلایل مشغله زیادی است که افراد دارند و بهدلیل همین مشغله فراموش کردهاند که یکی از مهمترین راههای افزایش صمیمیت درون خانوادهها، صحبت کردن با یکدیگر است.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران گفت: امروز گسترش تکنولوژی و فناوریهای نوین باعث شده که افراد درون و بیرون از خانواده رابطه هایشان در قالب گفتگو ضعیفتر از گذشته باشد و افراد دیگر حوصله همدیگر را نداشته باشند.
او با اشاره به این نکته که خیلی از مواقع افراد نمیدانند که گفتگو یک مهارت است، گفت: ما باید بلد باشیم و بدانیم چه بگوییم؛ چه کلماتی را در چه جاهایی بهکار ببریم، موضوعات انتخابی مان برای گفتگو در جمعهای مختلف چگونه باید باشد و چگونه برای گفتگو باید وقت بگذاریم.
ضمن اینکه در خیلی از مواقع افراد از گفتگو کردن گریزانند، چرا که گفتگوهای قبلیشان در نهایت به مشاجره ختم شده و بهدلیل اینکه میترسند دوباره مشاجرهای صورت بگیرند، ترجیح میدهند تا با دیگران گفتگو نداشته باشند. این مسائل در حالی بین خانوادهها در حال روی دادن است که گفتوگوی صریح و صمیمی بین اعضای خانواده میتواند آرامش و نشاط را به محیط خانواده برگرداند و افراد از در کنار هم بودن لذت ببرند.
موسوی چلک ادامه داد: گفتگو بین خانوادهها باعث میشود تا افراد از خواستههای هم با خبر شوند و بتوانند از یکدیگر حمایتهای روانی و عاطفی داشته باشند. خانوادهها یک جاهایی بتوانند سایر خواستههای اعضا را متوجه شوند و به برآورده شدن آن کمک کنند. وجود فرهنگ گفتگو، صمیمیت را میان اعضای خانواده افزایش میدهد.
اعضای خانواده با اهداف مشترک و خواستههای یکدیگر آشنا میشوند. در فضای صمیمی گفتگو، مشکلات و انتظارات گفته میشود و با مشارکت اعضای خانواده برای پاسخ دادن به آنها قدم برداشته میشود. در نتیجه گفتگو، رضایت افراد تامین شده و آرامشی مثالزدنی در خانواده حاکم میشود.
به گفته وی در گذشته که رسانهها اینقدر گسترده نبودند، بخش عمدهای از گفتگوها در شبنشینیهای بین اعضای خانوادهها اتفاق میافتاد و افراد در این دورهمیها راجع به موضوعات مختلف صحبت میکردند، اما الان متأسفانه شاهد فقط محبت و فاصله عاطفی بین افراد هستیم که این مسائل عوارضی را به همراه دارد و افراد برای جلب محبتی که نیاز دارند، بهدنبال فضاهایی میروند که بتوانند محبت مورد نیازشان را جذب کنند.
ایجاد فرهنگ گفتگو در خانواده یک مهارت است؛ نمیتوان جلوی تلویزیون نشست و کانالها را بالا و پایین کرد یا در شبکههای مجازی چرخید و در عین حال با یکی از اعضای خانواده گفتوگوی مؤثری انجام داد. موسوی چلک با بیان این نکته که باید شبکههای اجتماعی را مدیریت کرد، گفت: اگر نتوانیم شبکههای اجتماعی را مدیریت کنیم همانطور که تا امروز این شبکهها زندگی مان را تحت الشعاع قرار دادهاند در آینده نیز همین اتفاق میافتد.
اما آنچه مهم است این است که مردم برای تقویت فرهنگ گفتگو بین خودشان، اقدام کنند و به اهمیت گفتگو واقف باشند و یاد بگیرند که چگونه صحبت کنند. به گفته رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران خانوادهها باید برای گفتوگوی بین فردی اهمیت قائل شوند، این مسئلهای نیست که بتوان با دستورالعمل آن را پیش برد، با وجود این یاد گرفتن چگونه گفتگو کردن بخشی از مهارتهای اجتماعی و ارتباطی است.
خانواده باکیفیت، خانوادهای است که گفتوگوی باکیفیت در آن شکل بگیرد. جامعهای که در آن اعضای خانوادهها با هم حرف نمیزنند با آسیبهای اجتماعی مانند طلاق، خشونت و افسردگی دست به گریبان است. افراد خانواده کنار هم هستند، ولی از تنهایی رنج میبرند.
وی با بیان اینکه درست نیست همه مسائل آموزشی و تربیتی را از آموزش و پرورش بخواهیم، گفت: خانوادهها مسئولیت خودشان را دارند و آموزش و پرورش نیز مسئولیت خودش را دارد اینکه خانوادهها توقع داشته باشند همه مسائل تربیتی بهعهده این وزارتخانه باشد، درست نیست آموزش و پرورش در بخش آموزش مهارتهای اجتماعی در کنار آموزش خانواده باید کار کند و میتواند نقش تأثیرگذاری داشته باشد، اما اینکه خانوادهها رفع مسئولیت از خودشان کنند و همه از این وزارتخانه توقع داشته باشند که مهارتهای عاطفی و کلامی و ارتباطی را به فرزندانشان یاد بدهند، به نوعی فرار از مسئولیت است.
در سوءتفاهم غرق شدهایم
امیر محمود حریر چی، جامعه شناس نیز با اشاره به اینکه وسایل ارتبط جمعی ازجمله شبکههای اجتماعی نقش پررنگی در کمشدن ارتباط بین اعضای خانواده دارند، گفت: در فضاهای مجازی آدمها آنطور که دوست دارند دیده شوند، خود را به نمایش میگذارند و همین مسئله برایشان احساس رضایت به همراه میآورد. با وجود این بسیاری از افراد بلد نیستند از این شبکهها چگونه استفاده کنند و در گیر آن شدهاند.
وی ادامه داد: الان شاهد این هستیم که بسیاری از بچهها نیز گوشیای هوشمند دارند و در شرایطی که بچه سرگرم بازی با تلفن همراه است پدر و مادر نیز با گوشی همراه سرگرم هستندو توجهی به یکدیگر ندارند.
حریرچی با ابراز تأسف از اینکه متأسفانه خانوادههای ما سواد عاطفی کمی دارند، گفت: خانوادهها این نیاز که یکی از اصلیترین نیازهای بشری است را نمیشناسند. درحالیکه این نیاز باعث رشد انسان شده و باعث میشود تا افراد از زندگی خود لذت برده و دارای اعتماد به نفس شوند.
بهگفته این جامعه شناس برای اینکه افراد بتوانند در زندگی موفق باشند باید نیازهای عاطفیشان بر طرف شود، این نیاز در جوامع شهری بیشتر احساس میشود چرا که همسایهها ارتباط نزدیکی با همدیگر ندارند، افراد تمایلی ندارند تا نزدیکترین همسایهشان از زندگی آنها مطلع باشد و همه به نوعی دچار پنهان کاری هستند.
این مسئله درون خانوادهها نیز مشاهده میشود، فرزندان دلیلی نمیبینند که خانواده از رفتوآمدها و دوستانشان مطلع باشند و خانوادهها نیز چندان با یکدیگر گفتگو نمیکنند که بتوانند نیازهای عاطفی هم را برآورده کنند. وی گفت:
فردی که در خانواده نیاز عاطفیاش بر طرف نشده باشد در آینده سلامتی اجتماع را به خطر میاندازد همین مسئله نشان میدهد که رشد یافتگی عاطفی در خانوادهها با گفتگو و تعامل بهوجود میآید.
انسانهای رشد نیافته اعتماد به نفس ندارند و دچار افسردگی میشوند. همانطور که در هرم مازلو مشاهده میشود نیاز عاطفی از اساسیترین نیازهای بشریت است و افرادی که به این مرحله دست پیدا میکنند نیازهای پایه ایشان رفع شده و به مرحله امنیت میرسند.
اما متأسفانه ما اینقدر درگیر نیازهای پایهای شدهایم که اگر پدر، مادر و یا همسرمان نتواند نیازهای عاطفیمان را برطرف کند، این مسئله را بهحساب ناتوانی او میگذاریم. به گفته حریرچی، یکی دیگر از دلایل گسست بین خانوادهها نیازهای بیش از حدی است که برای خودمان در خانوادهها ایجاد کردهایم.
نیازهایی که به «لاکچری» بودن معروفند و اگر این نیازهایمان برطرف نشود بین افراد دلخوری پیش میآید. این جامعه شناس با اشاره به وابستگی بیش از حد افراد به گوشیهای تلفن همراه نیز گفت: در اکثر سوء تفاهمهایی که بین زوجین بهوجود میآید پای گوشی تلفن همراه در میان است. رفع سوءتفاهمهایی که این وسیله ارتباطی بهوجود میآورد بسیار مشکل است چرا که سواد ارتباطی بین افراد ضعیف است.
وی ادامه داد: نکتهای که نباید آن را از نظر دور داشت این است که گفتگوهای بین افراد خانواده معمولا به جدل منتهی میشود و هر کس میخواهد حرف خودش را ثابت کند و افراد، شنونده صبور خوبی نیستند. خانوادهها باید یاد بگیرند ابتدا شنونده خوبی باشند، اما از همان ابتدای صحبت به این فکر نکنند که جواب طرف مقابل را چه بدهند که قانعش کنند.
میتوان درخصوص صحبتهایی که میشود ابتدا سکوت کرد و بعد درباره آن فکر کرد ود ر. صورتی که راجع به موضوع مطرح شده قانع نشدیم بعدا دلایل خود را در آرامش با فردی که اختلاف نظر داریم در میان بگذاریم.
به گفته حریرچی رسانهها، خصوصا رسانه ملی وظیفه سنگینی در اینباره دارد، باید آموزش درست گوش کردن را به مردم یاد بدهند، استفاده از تیزرهای تبلیغی اثرگذار میتواند راهکار مؤثری در این خصوص باشد، اما متأسفانه رسانه ملی برای خود هیچ وظیفهای در این خصوص قائل نیست و برای مدیران این شبکه اهمیتی ندارد که بتوانند میزان آگاهی و سواد ارتباطی و عاطفی مردم را بالاببرند.
در مدارس نیز آموزش مهارتهای زندگی بهاندازهای نیست که بچههای ما بتوانند چیزی در این خصوص یاد بگیرند. متأسفانه همه ما در سوءتفاهم غرق شدهایم و به هم شک و تردید داریم. در روابط عادی و محیطهای اداری و... بین افراد اعتماد نداشتن به یکدیگر موج میزند و همین مسئله باعث شده تا افسردگی در جامعه درصد بالایی از مردم را گرفتار کند.
خانواده؛ مهمترین رکن جامعه
امیرحسین جلالی ندوشن، روانپزشک: نتایج پیمایشهای اجتماعی که در تهران و شهرهای بزرگ انجام شده نشان میدهد که نهاد خانواده در ایران دچار تغییراتی جدی شده است. جدا از آنکه شکل یگانه خانواده در ایران دچار تحول شده و ما با تکثر نهاد خانواده در ایران روبهروییم، خود نهاد خانواده هم تغییراتی بنیادین را تجربه کرده و بهعبارتی نقش و کارکرد گذشته خود را از دست داده یا دستکم با تحول در نقش خود روبهرو شده است.
بهعنوان نمونه با رشد فردیت و با تکثر در منابعی که شخص ارزشهای بنیادین خود را از آنها میگیرد، خانواده، آن نقش منحصربهفرد انتقالدهنده ارزشها و تولیدکننده الگوها برای زندگی شخص را از دست داده است.
داوری درباره اینکه آیا خانواده در ایران نهادی متکثر و دمکراتیک بوده یا ساختی مستبد بر آن حکومت میکرده، از دایره بررسی من خارج است، اما مشاهده و بررسی برخی تجربههای بالینی یا مداقه در آماری که نشان میدهد میزان اشتغال افراد در خانواده به امور فردی یا سرگرمی آنها به رسانهها امکان گذران وقت مشترک میان اعضای خانواده یا گفتگو میان آنها را کاسته، میتواند نگرانکننده و از بعد سلامت روانی اجتماعی، موضوعی قابل اهمیت و بررسی باشد.
خانواده مهمترین رکن شکلگیری الگوهای پایدار اجتماعی شدن در افراد است؛ از آنرو که مهمترین ویژگیهایی که به ما این امکان را میدهد که در زندگی اجتماعی بتوانیم دیگران را درک کنیم، با آنها حرف بزنیم و منظور خود را به آنها انتقال دهیم، با آنان شراکت کنیم، تعارضهای خود را با آنها حل کنیم، یا با آنان مذاکره کنیم و البته در مواردی که نیاز باشد بتوانیم از حقوق خود با صراحتمندی و با پرهیز از خشونت دفاع کنیم، از رهگذار یک کودکی خوب و از راه داشتن الگوهای مناسب در خانواده بهدست میآید. این راه البته محدود به کودکی نمیماند و مسیر رشد در تمام زندگی ادامه مییابد.
بهعبارتی افراد حتی وقتی خود والد میشوند در نوع تعامل و در تجربههای مشترک هیجانی با دیگر افراد خانواده مانند والدینی که اکنون پدربزرگ یا مادربزرگ شدهاند یا کودکانشان، مراتب کمال و پختگی را طی میکنند و بر اندوخته تجربههای هیجانیشان افزوده میشود.
در هر صورت خانواده پیش از مدرسه، مدرسهای مهم برای ماست و فقدان تجربههای گروهی و تصلب گفتگو در خانواده میتواند پیامدهایی منفی برای فرد و جامعه بهبار بیاورد. اگر بخواهیم یک شاخص بهدست اعضای خانواده بدهیم، آن همانا مدتزمانی است که افراد خانواده با هم وقت میگذرانند و ساعتی است که به گفتگو میگذرد. نیاز نیست این گفتگو پیرامون موضوعات خیلی مهم یا بنیادی باشد، حتی شاید بهتر باشد در وقت گفتگو از پرداختن به امور سیاسی و اجتماعی تنشزا یا اختلافانگیز پرهیز کرد و اتفاقا هنر این است که بتوانیم موضوعاتی را که بشود درباره آن با کمترین چالش گفتگو کنیم، بحث کنیم و به تفاهم برسیم را برای حرفزدن انتخاب کنیم.
والدین باید بپذیرند که زمانه عوض شده و پدر و مادری که بخواهند دیدگاههای خود را بر کودکان و نوجوانانشان دیکته کنند چندان کامیاب نخواهند بود. این البته بهمعنای نادیدهگرفتن نقش پدر و مادر و محوریت آنها در کانون تصمیمهای خانواده نیست. والدین حرف آخر را باید بزنند، اما این هنر را نیز باید در خود پرورش دهند که فضای بازی برای شنیدن همه حرفها و طرح دیدگاههای منطقی دیگر افراد خانواده فراهم کنند و البته آن اندازه شهامت داشته باشند که در زمان لازم کوتاه بیایند و از حرف خود عدول کنند.
خانواده درصورتی که بتواند باب گفتگو را بگشاید و چراغ همدلی و تفاهم را روشن نگه دارد افرادی تربیت میکند که در جامعه بزرگتر نیز میتوانند حرف بزنند، نیازهای خود را بروز دهند، اما در عین حال دیگری را نیز به رسمیت بشناسند. کودکان و نوجوانانی که توسط پدر و مادر در خانواده به رسمیت شناخته شوند و صدای آنها شنیده شود، در جامعه نیز دیگران را به رسمیت میشناسند و به صداهای دیگر احترام میگذارند.
منبع:سلامت نیوز
ارسال نظر