گوناگون

پاسخ بهنوش طباطبایی به انتقاد از ظاهر متفاوتش

پارسینه: بهنوش طباطبایی با به اشتراک گذاشتن یک پست اینستاگرامی، نسبت به انتقاد‌های مطرح شده از او درباره حضور دوگانه‌اش در اکران مردمی «ماجرای نیمروز؛ رد خون» در مشهد و تهران واکنش نشان داد.

اکران عمومی فیلم «ماجرای نیمروز؛ رد خون» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، به‌تازگی در سینماهای کشور آغاز شده است. برنامه‌های اکران مردمی این فیلم با حضور عوامل و بازیگران آن، در دو روز گذشته در مشهد و تهران برگزار شده است.

حضور بهنوش طباطبایی، با دو ظاهر متفاوت در مشهد و تهران، بحث‌های جنجالی و انتقادی را به دنبال داشته که او در پستی اینستاگرامی به آن‌ها پاسخ داده است.

این بازیگر نوشته است: «از زمانی که فیلمنامه (ماجرای نیمروز رد خون) را می‌خواندم تا روزهای فیلمبرداری که با درد کاراکترهای فیلم، همه ما درد می‌کشیدیم، تا روزهای جشنواره، تا اعلام نامم به عنوان کاندیدای نقش اول زن و تا امروز که سعی می‌کنم به اندازه لطف مردم آراسته و مشتاق خودم را به سینماها برسانم تا فیلم را کنارشان ببینم. همواره به این اندیشیده‌ام که این همه بحران که از سر گذراندیم، این‌همه خون و جان و تن نازنین که رفت تا ما در شان نام یک انسان ایرانی زندگی کنیم چه به ما آموخت؟

همه می‌دانیم که آنها که از همه چیزشان گذشتند و رفتند با این آرزو راهی ملکوت شدند که نسل‌های بعدی این سرزمین در کنار هم در صلح و آرامش وصفا زندگی کنند...اما...!

باید با خودمان رو در بایستی را کنار بگذاریم. وای که گمشده من و تو امروز همان صلح، آرامش و صفا و صداقت است که پاک‌ترین جوان‌های این مرز و بوم برایش جان دادند...

اصلا انگار که آفتاب هر روز صبح با خودش برای ما عصبانیت، کینه می‌آورد! ما چرا... ما کِی این‌طور شدیم؟

ما یعنی خود ما مردم! ما چرا جای هم تصمیم می‌گیریم؟ ما چرا فکر می‌کنیم همه باید مثل ما باشند؟ ما چرا فکر می‌کنیم جای خداوند نشسته‌ایم؟ ما چرا فکر می‌کنیم همه باید در خدمت ما باشند؟ و وای اگر نباشند و قدرتکی در اختیار ما باشد....! اصلا ما چرا قاضی شده‌ایم؟ تلفنهای‌مان را دست می‌گیریم بعد از یک وعده غذای چرب دراز می‌کشیم و به عنوان دسر قضاوت می‌کنیم و حکم می‌کنیم و مجازات می‌کنیم و رسوا می‌کنیم و آبرو می‌بریم و دلمان را خنک می‌کنیم! ما چرا این‌طور شدیم...؟ قرارمان این نبود...کاش آرام بگیریم.کاش یک روز را معلوم کنند تا فقط سکوت کنیم و مثل بچه‌های خاطی مهد کودک به کارهای بدمان در تمام این سالها فکر کنیم...وای خدایا... ما چقدر باید از تو طلب عفو کنیم و از بندگانت حلالیت بطلبیم....»
View this post on Instagram

از زمانى كه فيلمنامه (ماجراى نيمروز رد خون) را ميخواندم تا روزهاى فيلمبردارى كه با درد كاراكترهاى فيلم همه ما درد ميكشيديم،تا روزهاى جشنواره، تا اعلام نامم به عنوان كانديداى نقش اول زن و تا امروز كه سعى ميكنم به اندازه لطف مردم آراسته و مشتاق خودم را به سينماها برسانم تا فيلم را كنارشان ببينم. همواره به اين انديشيده ام كه اين همه بحران كه از سر گذرانديم، اينهمه خون و جان و تن نازنين كه رفت تا ما در شان نام يك انسان ايرانى زندگى كنيم چه به ما آموخت؟ همه ميدانيم كه آنها كه از همه چيزشان گذشتند و رفتند با اين آرزو راهى ملكوت شدند كه نسلهاى بعدى اين سرزمين در كنار هم در صلح و آرامش وصفا زندگى كنند...اما...! بايد با خودمان رو در بايستى را كنار بگذاريم. واى كه گمشده من و تو امروز همان صلح، آرامش و صفا و صداقت است كه پاكترين جوانهاى اين مرز و بوم برايش جان دادند... اصلا انگار كه آفتاب هر روز صبح با خودش براى ما عصبانيت، كينه مى آورد! ما چرا... ما كِى اينطور شديم؟ ما يعنى خود ما مردم! ما چرا جاى هم تصميم ميگيريم؟ ما چرا فكر ميكنيم همه بايد مثل ما باشند؟ ما چرا فكر ميكنيم جاى خداوند نشسته ايم؟ ما چرا فكر ميكنيم همه بايد در خدمت ما باشند؟ و واى اگر نباشند و قدرتكى در اختيار ما باشد....! اصلا ما چرا قاضى شده ايم؟ تلفنهايمان را دست ميگيريم بعد از يك وعده غذاى چرب دراز ميكشيم و به عنوان دسر قضاوت ميكنيم و حكم ميكنيم و مجازات ميكنيم و رسوا ميكنيم و آبرو ميبريم و دلمان را خنك ميكنيم! ما چرا اينطور شديم...؟ قرارمان اين نبود...كاش آرام بگيريم.كاش يك روز را معلوم كنند تا فقط سكوت كنيم و مثل بچه هاى خاطى مهد كودك به كارهاى بدمان در تمام اين سالها فكر كنيم...واى خدايا... ما چقدر بايد از تو طلب عفو كنيم و از بندگانت حلاليت بطلبيم....

ارسال نظر

  • ن

    خخخخخخخخخخخ

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار