گوناگون

راز قرار گرفتن دست خوانندگان هنگام اجرا کنار گوششان چیست؟

راز قرار گرفتن دست خوانندگان هنگام اجرا کنار گوششان چیست؟

پارسینه: محمد معتمدی خواننده موسیقی ایرانی با نوشتن مطلبی تلاش کرده تا این پرسش را پاسخ دهد که چرا برخی از خوانندگان هنگام آواز خواندن دست بر بناگوش می‌گذارند.

صفحه‌ی خوانندگان و بازیگران معمولا جایی برای طرح مباحث جدی نیست. سلبریتی‌ها معمولا از اینستاگرام برای معرفی فعالیت‌هایشان و بیان مسائلی در سطح پایین استفاده می‌کنند. در این میان، اما هستند هنرمندانی که گاهی با انتشار یادداشت و مطالبی در صفحه شخصی‌شان تلاش دارند تا آگاهی و درک مخاطبان‌شان را ارتقاع دهند.

یکی از این هنرمندان محمد معتمدی است. او چندی پیش در صفحه شخصی‌اش مطلبی منتشر کرد که تلاشی برای پاسخ به یک سوالِ عمومی بود. حتما شما هم دیده‌اید که برخی از خوانندگان و یا قاریان قرآن هنگام خواندن، دستشان را در بناگوش قرار می‌دهند. اکنون محمد معتمدی تلاش کرده تا ریشه و علت این کار را برای علاقه‌مندان شرح دهد.

در ادامه متن یادداشت محمد معتمدی را می‌خوانید:

در اکثر کشور‌های شرقی، در بین خوانندگان موسیقی‌های مقامی و سنتی، به نوعی این استایل مشاهده می‌شود. حتی در آذربایجان گاهی خواننده ساز «دایره» را کنار گوش خود قرار می‌دهد.

مهم‌ترین دلیل استفاده از این استایل «مانیتورینگ» خوب و طبیعی صداست.

انسان وقتی حرف می‌زند یا می‌خواند صدای خود را از گوش میانی و از درون بدنش می‌شنود و هرگز آنگونه که دیگران صدای ما را می‌شنوند خودمان نمی‌شنویم. به عنوان مثال همه ما وقتی صدای ضبط شده‌ی خود را می‌شنویم حس خوبی نسبت به آن نداریم و احساس می‌کنیم صدایمان غیر طبیعی ضبط شده است.

خواننده هنگامی که دست خود را کنار گوش می‌گذارد هم صدای خود را بهتر و واقعی‌تر می‌شنود و هم از شنیدن صدای طبیعی خود انرژی بیشتری می‌گیرد و توان و انرژی خود را کنترل کرده و دیرتر خسته می‌شود.

ولی چرا قاریان قرآن معمولاً با این استایل می‌خوانند؟ اجرای صوت و لحن قرائت قرآن، به لحاظ علم موسیقی در دستگاه‌های موسیقی کلاسیک عرب انجام می‌شود. همانگونه که ما به موسیقی اصیلمان «ردیف» یا «موسیقی سنتی» می‌گوییم نام موسیقی اصیل و کلاسیک عرب «طَرَب» یا «مقامات عرب» است.

می‌فرماید:
اُشتُر به شعر عرب در حالت است و طَرَب
گر ذوق نیست تو را کژ طبع و جانوری

تمام اساتید قرائت قرآن، مسلط به اغنیه‌ی موسیقی طرب نیز هستند. مثل مرحوم عبدالباسط که نوازنده‌ی عود و استاد بزرگ موسیقی اصیل عرب بود.
طبق آیهء شریفهء «وَ رَتِّل القرآنَ تَرتیلا» خداوند امر فرموده که قرآن را با موسیقی و لحن زیبا بخوانید (*).

از این رو اعراب پس از نزول قرآن بهترین و غنی‌ترین و اصیل‌ترین موسیقی خود را که همان موسیقی «طرب» است، به خدمت قرآن و اجرای دستور الهی در آوردند.

(*این آیهء شریفه تنها موردی است که در قرآن به صورت مستقیم به صوت و موسیقی اشاره شده و اتفاقاً در همین تنها مورد، برای استفاده‌ی صحیح از موسیقی فعل امر به کار برده شده و خبری از نهی نیست!).

بنابراین، این استایل قرن‌ها پیش از اینکه استایل قاریان محترم قرآن باشد استایل خوانندگان و مغنیان موسیقی اصیل و باستانی عربی بوده است.

نکتهء جالب این است که قاریان برجسته‌ی مصری، گاهی تلاوت هایشان بیش از یک ساعت به طول می‌انجامد و با اینکه در طول این یک ساعت، بدون کمک ساز، در تمامی مقام‌های موسیقی عرب گردش می‌کنند و در پایان به همان مقام اول بر می‌گردند، ولی ذره‌ای تغییر کوک ندارند. این به دلیل آن است که آن‌ها با تمرکز و به درستی به صدا و کوک خود گوش می‌سپارند. این در حالی است که بسیاری از خوانندگان امروزی حتی با کمک گرفتن از ساز هم قادر به ثابت نگه داشتن کوک خود حتی برای دقایقی کوتاه نیستند.

در ایران قدیم نیز این استایل در بین بسیاری از خوانندگان وجود داشته است. سعدی علیه الرحمه می‌فرماید:

یکی را دست حسرت بر بناگوش
یکی با آنکه می‌خواهد در آغوش
زبانگ رود و آوای سرودم
دگر جای نصیحت نیست در گوش

دست حسرت بر بناگوش نهادن در فرهنگ و ادبیات کهن، کنایه از افسوس و دریغ خوردن است. موسیقی و ادبیات شرق معمولاً مبتنی بر یک هجران و حسرت ازلی بوده و در اکثر آواز‌های شرقی نیز مدام با واژه‌هایی نظیر:‌ای آمان، داد بیداد، وای، خدای من و امثالهم مواجه می‌شویم که حکایت از همین حسرت و هجران همیشگی دارد. نماد و ترجمان بیرونی این حسرت و افسوس، دست حسرت بر بناگوش نهادن بوده که در طول قرن‌ها به یک سنت و نماد تبدیل شده است.

ولی ما ایرانیان این سنت را به مرور در پیچ و خم گذر از تاریخ جا گذاشتیم، اما در کشور‌های دیگر که شاید زیر مجموعه‌های فرهنگی ایران بزرگ بودند مثل آسیای میانه هنوز این سنت حفظ شده است.

درست مثل زبان فارسی دری که هرچند خاستگاهش سرزمین ایران و تمدن پارس است، اما امروزه برای شنیدن زبان درست اجدادی خود، آنگونه که حافظ و سعدی در زندگی روزمره خود سخن می‌گفته‌اند، باید به کشور‌هایی مثل تاجیکستان یا افغانستان سفر کنیم.
منبع: تسنیم

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار