آداب و سنن مشترک ايرانيان و ارامنه
گفتگو با احمد نوري زاده
ارمنيها از نخستين مردمي بودند که به آيين مسيح(ع) گرويدند و ارمنستان اولين کشور در تاريخ جهان است که در دهه هاي آغازين قرن چهارم، مسيحيت دين رسمي آن اعلام شد. چندي پيش نيز در جمهوري ارمنستان هزار و هفتصدمين سالگرد به رسميت شناخته شدن مسيحيت به مثابه دين رسمي در اين کشور باشکوه فراوان جشن گرفته شد. ارمنيان هم ميهن ما نيز ميلاد حضرت عيسي مسيح(ع) را با آداب و سنن ويژه باشکوه بسيار جشن مي گيرند. به همين مناسبت گفتگويي داريم با آقاي احمد نوري زاده، شاعر، مترجم، پژوهشگر و بنيانگذار ارمني پژوهش در ايران که به بررسي جشنها و آداب ويژه ميلاد مسيح(ع) نزد ارمني ها اشاره دارد.
بهتر است در آغاز گفتگو اشاره اي داشته باشيد به علل پيدايي ارمنيها در ايران.
بدين گونه در سال 1604 م بسياري از شهرها و روستاهاي ارمنستان شرقي با خاک يکسان مي شود و بيش از 350 هزار نفر از ارمنيان، ناچار به مرکز ايران مهاجرت مي کنند. در اين زمان شهر معروف جوقا (Gougha) که در کنار رود ارس واقع شده بود، ويران مي گردد و اهالي به حوالي پايتخت آن روزگار، يعني اصفهان کوچ مي کنند و بعدها شهر جديد ارمني نشين مجاور اصفهان با نام جوقاي نو (جلفا) به وجود مي آيد که امروزه جزئي از شهر بزرگ اصفهان است. بدين گونه براي نخستين بار اسلاف ارمنيان هم ميهن ما در سال 1604 م در جوقاي نو (جلفا) ي اصفهان ساکن شدند و به مرور زمان در سراسر ايران پراکنده گرديدند.
چه اشتراکات شاخصي ميان قوم ارمني و جامعه ايراني وجود داشته که امروزه در همبستگي و تعامل آنها مي تواند مؤثر باشد؟
اين عوامل در مجموع باعث شده که اين ملتها داراي پيوندهاي ريشه دار فرهنگي با يکديگر باشند. بسياري از سنتها و آداب متداول ايراني از سوي ارمنيها به عاريت گرفته شده و يا با همان ترتيب اوليه و يا قدري تغيير و دستکاري مورد بهره برداري قرار گرفته است. به عنوان مثال سنتهايي نظير «تقديس آب» که نزد ايرانيان باستان رواج داشته، مورد پذيرش ارمنيها قرار گرفته و با نام «وارتاوار»(Vartavar) متداول شده است يا چهارشنبه سوري ما نزد ارمنيها نيز معمول شده و با نام «دَرِندِز» (Darendez) يا «دياراند آراج» (Diarandaraj) رواج يافته و اين سنت باستاني حتي پس از پذيرش مسيحيت در ارمنستان نيز از سوي کليساي ارمني مورد قبول واقع شده و امروزه يکي از سنتهاي کليسايي هم محسوب مي شود. بسياري از اسامي ايراني هم مورد استفاده ارمنيان قرار گرفته و امروزه بسياري از نامهاي ارمني منشأ ايراني دارد.
جغرافياي اقوام ارمني در ايران به چه مناطقي محدود مي شود؟
تأثيرگذاري متقابل زبان و ادبيات فارسي و ارمني چگونه بوده است؟
Grabar و «آشخارهابار»(Ashkharhabar) يک ذخيره واژگاني بسيار غني به وام گرفته شده از زبانهاي ايراني به ويژه زبان پارتي يا پهلوي اشکاني دارد. مرحوم دکتر محمد معين معتقد بود براي احياي ذخيره واژگاني زبان پارتي يا پهلوي اشکاني، زبان شناسهاي ايراني حتماً بايد با زبانهاي قديم و جديد ارمني آشنايي داشته باشند؛ چرا که واژه هاي پارتي در زبان ارمني با همان شکل تلفظي اوليه و با ثبت و ضبط حرکات محفوظ مانده است؛ به همين دليل حتي تا قرن نوزدهم زبان شناسها زبان ارمني را جزو خانواده زبانهاي ايراني قلمداد مي کردند، اما اين نظريه توسط هيوبشمن متحول شد. زبان شناسي معاصر، زبان ارمني را جزء خانواده زبانهاي هند و اروپايي مي داند و خط ارمني را براساس آخرين يافته ها به هنگام جدول بندي خطها، در شاخه بيزانسي خط يوناني شرقي که از يونان باستان منشعب شده است، قرار مي دهد؛ اما در زمينه تأثيرپذيري ادبي بايد گفت که به دلايل ويژه تاريخي- مذهبي تأثيرپذيري ادبيات ارمني از ادبيات يوناني و در قرنهاي اخير نيز از ادبيات روس گسترده تر و غني تر بوده است؛ به عنوان مثال ادبيات روس به ويژه آثار و شاهکارهاي ادبيات روس براي ملت ارمني کاملاً آشناست؛ چرا که به دلايل تاريخي به ويژه در سده گذشته، اکثر شاهکارهاي ادبي فرهنگي ملت روس به زبان ارمني هم ترجمه شده است، در حالي که يک چنين رابطه اي ميان ادبيات ارمني و ادبيات فارسي وجود ندارد.
گويش ارمني متداول نزد هم ميهنان ارمني تا چه اندازه به نسخه اصلي آن نزديک است و در طول تاريخ چه تغييراتي داشته است؟
روابط چند هزار ساله با ايران، در زمينه اساطير چه تأثيري بر ارامنه گذاشته است؟
ارمنيها انسانهايي خلاق و کوشا هستند و در عرصه هاي گوناگون هنري چهره هاي ماندگاري به جهان عرضه کرده اند. کافي است در نظر آوريم که هنرمنداني چون آرام خاچاتوريان، ويليام ساوريان، شارل آزناؤر و بسياري ديگر ارمني تبار بوده اند. در ميهن ما نيز چه در عرصه تئاتر و چه در عرصه سينما و موسيقي هنرمندان نامدار ارمني تبار بسياري داشته ايم؛ از جمله نامداراني چون اوانس اوگانيانس (هووهانس اوهانيانس)، ساموئل خاچيکيان، لوريس چکناواريان و ديگران.
اينک که سال نو ميلادي از راه رسيده است، بد نيست که به اعياد هموطنان ارمني نيز اشاره اي بکنيد.
در اعصار کهن ارمنيها مراسم ناواسارد را باشکوه بسيار برپا مي کردند. قرباني کردن، رقص و پايکوبي و برپايي مسابقه هاي ورزشي و بازيهاي نمايشي و اجراي تئاتر جزو مراسم ويژه اين روز بود. امروزه در تقويم ارمني به نخستين ماه سال «هونوار»(Hounvar) اطلاق مي شود که معادل ژانويه است. پژوهشگران ارمني معتقدند که «هونوار» ارمني از نام «هانوس»(Hanos) ايزد صلح و آرامش برگرفته شده است. ارمنيها پس از پذيرفتن مسيحيت، «کاقاند» يوناني و «هونوار» لاتيني را جايگزين «ناواسارد» کهن خود کردند. بر پايه پژوهشهاي انجام شده، آغاز سال ارمني در عهد باستان مانند ايران در شروع بهار بود. نوروز، جشن بهار، بهار جشن و جشن سال نو نزد آرياييان بود. نزد آرياييان باستان دو فصل گرما و سرما در نظر گرفته مي شد. فصل سرما شامل ده ماه و فصل گرما دو ماه بود. بعدها تابستان هفت ماه محاسبه شد و زمستان پنج ماه. در هر يک از اين دو فصل، جشني برپا مي شد که آغاز سال نو محسوب مي گرديد.
جشن نخست به هنگامي برپا مي شد که فصل گرما شروع مي گرديد؛ يعني زماني که گله ها از آغلها به چمنزارها روانه مي شدند و مردم از ديدن رخسار نوازشگر و دلنشين خورشيد مسرور مي شدند. جشن ديگر در آغاز فصل سرما برپا مي گرديد که گله ها به آغلها کشانيده مي شدند و جماعت توشه فصل سرما را تدارک مي ديدند. ايرانيان باستان سال را با آغاز تابستان يعني انقلاب صيفي و با ماه تير مي آغازيدند. در دوره اي نيز آغاز انقلاب صيفي را ماه فروردين مي دانستند و مهرگان را نيز آغاز زمستان و فصل سرما و زمستان به حساب مي آوردند و به دو فصل نوروز و مهرگان قائل بودند. مهرگان آغاز زمستان و سرما بود و نوروز شروع فصل گرما.
امروزه عيد ميلاد مسيح(ع) باشکوه و جلال فراوان در ميان مسيحيان جهان و ارمنيهاي ايراني برگزار مي گردد. عيد ميلاد يا «ظهور الهي» بزرگترين و همگاني ترين جشن مسيحيان جهان است. ارمنيها عيد ميلاد مسيح را همزمان با عيد غسل تعميد آن حضرت که به آن «جراورهنک» (Grorhnek) مي گويند، جشن مي گيرند. از عمده ترين دلايل اين اختلاط ايام آن است که تاريخ دقيق ولادت حضرت عيسي به طور کامل روشن نيست و در ميان فرقه هاي گوناگون مسيحي بر سر تاريخ دقيق تولد آن حضرت اختلاف نظر وجود دارد. در قرن دوم ميلادي به طور رسمي روز ششم ژانويه روز تولد ايشان شمرده مي شد و تا قرن چهارم ميلادي نيز اين روز به طور رسمي جشن گرفته مي شد؛ اما از آن پس کليساي کاتوليک رم روز تولد مسيح را 25 دسامبر و روز غسل تعميد آن حضرت در رود اردن را روز ششم ژانويه اعلام کرد.
در قرن پنجم ميلادي اکثر کليساهاي مسيحي جهان تاريخ تولد آن حضرت را روز 25 دسامبر اعلام کردند، اما کليساي ارمني همچنان به رسم و آيين کهن وفادار ماند و روز ششم ژانويه را روز تولد حضرت مسيح اعلام کرد. پژوهشگران ارمني بر اين باورند که علت اعلام روز 25 دسامبر به عنوان روز ميلاد از سوي کليساي مسيحي لاتيني، جشن ويژه خورشيد بود که در روز 25 دسامبر برپا مي شد و اعلام مي کنند که 25 دسامبر تاريخ ولادت «ايزدميترا» بود که جشن ويژه آن در اعصار کهن باشکوه فراوان در روم و ديکر کشورهاي بزرگ آن عصر برپا مي شد. اين پژوهشگران اعلام مي کنند که بعد از ظهور مسيحيت، ميترائيسم همچنان در اروپا رواج داشت و حتي در مسيحيت نيز نفوذ کرد و انتخاب روز 25 دسامبر به عنوان روز ميلاد مسيح، نشان دهنده نفوذ ميترائيسم در مسيحيت است و حتي اعلام مي دارند که در محل کنوني واتيکان، در گذشته هاي دور، يک معبد بزرگ ميترائيستي برپا بود. در سال 451م در مجمع مشهور «کالدون» تاريخ تولد حضرت مسيح رسماً روز 25 دسامبر اعلام گرديد و در پاره اي از کليساهاي شرق نيز از آن پس روز 25 دسامبر به جاي روز ششم ژانويه به رسميت شناخته شد و اکثر مسيحيان جهان اين روز را به عنوان روز ميلاد گرفتند و روز ششم ژانويه را به عنوان غسل تعميد حضرت مسيح اعلام کردند و امروز نيز همين تقويم رعايت مي شود؛ اما کليساي ارمني با پيروي از سنت کهن خود روز ششم ژانويه را به مثابه روز ميلاد و نيز غسل تعميد آن حضرت به رسميت مي شناسند و جشن مي گيرد.
اگر بشود، درباره جزئيات و مراسم اين اعياد نيز صحبت کنيد.
روز ششم ژانويه معمولاً مردها و جوانها براي ديدار عيد به خانه بزرگترها مي روند و سال نو را به پدربزرگها و مادربزرگها تبريک مي گويند. در روز ششم ژانويه بر سفره عيد، اغلب شيريني هاي ويژه مانند نازوک (نازک)، گاتا، شکلات و آجيل به چشم مي خورد. مرسوم است که پدربزرگها و مادربزرگها و پدرشوهرها و مادرشوهرها به اولاد و عروسان و دامادهاي خود هديه بدهند. در مدارس نيز قبل از تعطيل مدرسه، کيسه هاي کوچک حاوي آجيل و خشکبار به دانش آموزان هديه داده مي شود که گونه اي برقراري مساوات بين دانش آموزان دارا و ندار تلقي مي شود.
درباره علت تزيين درخت کاج در مراسم عيد نيز لطفاً توضيح دهيد.
پندار ارمنيها درباره بابانوئل چگونه است؟
آيا ممکن است منشأ اعياد ارمني را قدري روشن بيان کنيد؟
درباره جزئيات و عادات برگزاري اعياد ملي کهن به دلايل تاريخي اطلاعات ناچيزي در منابع و متون کهن به يادگار مانده است. در روزگار ما اغلب نام اين اعياد کهن ملي تکرار مي شود؛ اما از نحوه برگزاري آنها در اعصار کهن اطلاعات همه جانبه اي وجود ندارد. اين اعياد به طور سنتي در تاريخ پايدار مانده اند و به مرور در اعياد کليسايي مستحيل شده اند. براي مثال مي توان به افروختن آتش در عيد دَرِندِز (دياراند آراج) که عيدي شبيه به چهارشنبه سوري ايراني هاست، پاشيدن آب در عيد «وارتاوار» (که يادآور مراسم کهن پاشيدن آب به روي يکديگر در ميان ايرانيان است) تفأل زدن و قرعه کشي کردن در عيد تعميد انگور کليسايي اشاره کرد که علت اين امر را آن مي دانند که گريگور لوساوريچ مقدس - اشاعه دهنده مسيحيت در ارمنستان- خود شخصاً رسوم کهن را در زمره اعياد مقدس قرار داد و بر ويرانه هاي معابد کهن کليساها و نمازخانه ها بنا نهاد و مزارهاي مقدسان کهن را در محوطه کليساها جاي داد.
پژوهشگران کليسايي ارمني همچنين بر اين باورند که گريگور لورساوريچ مقدس پس از انهدام معابد کهن، کليساهاي نوين بنياد نهاد و به جاي اعياد ملي قديم، اعياد جديد مسيحي را مرسوم کرد و بسياري از اعياد کهن با تغييراتي چند جزو اعياد کليسايي درآمدند و بدين گونه آنها بسياري از آداب و سنن و رسوم آييني کهن خود را حفظ کردند. امروزه از عمده ترين اعياد مي توان به درندز يا «دياراندآراج» که همانند چهارشنبه سوري ماست، «بون باري گندان» (Boun Barigendan) که همانند مراسم برغندان ايرانيان عهد باستان است، «زاديک» و «هامبارتسوم» که هر دو عيد رستاخيز حضرت مسيح مي باشند، اما به طور جداگانه برگزار مي شود، اشاره کرد. از مراسم جالب «زاديک» رنگ کردن تخم مرغ، بازي با تخم مرغ، نهادن شيريني مخصوص «باسکا» بر سفره جشن، و رفتن دسته جمعي به آغوش طبيعت است که سيزده بدر را تداعي مي کند. به هنگام برگزاري مراسم ويژه «هامبارتسوم» نيز رفتن دسته جمعي به آغوش طبيعت مرسوم است. گفتني است که امروزه به هنگام برگزاري همه اعياد مسيحي مراسم ويژه نيايش و دعا در کليسا برگزار مي شود که به زبان ارمني به آن «باداراگ» اطلاق مي شود.
--
منبع:یزدان پرست، حمید؛ (1387) نامه ایران؛ مجموعه مقاله ها، سروده ها، و مطالب ایران شناسی، جلد چهارم، به کوشش حمید یزدان پرست، تهران، اطلاعات، چاپ یکم.
تشکربرای گفتگو چون کمکی است برای
آشنائیایرانیان وارامنه.ارمنی شرقی و
غربی لهجه هستند نه دو زبان و "هامبارتسوم" عروج مسیح است نه رستاخیز.رفتن به آغوش طبیعت درعید "زادیک"مرسوم است
نه ها مبارتسوم