اوضاع کشمیر به نفع کدام قدرتهای جهانی است؟

پارسینه: یک پژوهشگر آسیا معتقد است که بهترین فضای بین المللی برای اهداف هند به وجود آمده است و اگر چین وارد مناقشه شود آمریکا به هدف خود رسیده است.
منطقه مسلمان نشین کشمیر این روزها صحنه تنش میان نیروهای هندی و پاکستانی در بر سر تقسیم این منطقه است. ظاهرا شرایط برای هند بسیار مهیا شده است که به آرزوی دیرینه خود یعنی الحاق کشمیر به هند دست پیدا کند. در همین حال برخی ناظران نیز واهمه این را دارند که دو کشور هستهای وارد جنگی تمام عیار شوند. در این میان هر اقدام چین در مساله کشمیر به نفع آمریکا تمام خواهد شد. از طرفی بار دیگر یک منطقه اسلامی در خطر قرار گرفته است و این وضعیت هم به نفع اسرائیل است. در طرفی دیگر اتفاقات بین الملل انقدر کشورها را سرگرم کرده است که کسی مجال پرداختن به کشمیر را ندارد. چین درگیر جنگ اقتصادی با آمریکا و هنگ کنگ است. کشورهای خلیج فارس و سعودی گرفتار تنشهای منطقهای و یمن هستند. انگلیس گرفتار برگزیت است بنابراین شرایط برای هند فراهم است! دکتر محمد عجم پژوهشگر مسائل آسیا، جهان عرب و حقوقدان بین الملل گفتگو کرده ایم که در ذیل میخوانیم:
در وهله اول بفرمایید اصلا در کشمیر چه خبر است؟ تنشها مدتی خوابیده بود و چه طور شد که دوباره این منطقه ناآرام شد؟
کشمیر یک ناحیه مسلمان نشین واقع در داخل غرب رشته کوه هیمالیا است که از نظر تمدن، نژاد، زبان و قبایل به نوعی ادامه جغرافیایی خراسان بزرگ تاریخی است و از لحاظ تاریخی و نژادی وابستگی چندانی به قبایل فلات هند ندارد و در دورههای متعدد تاریخی مستقل بوده است. برای اولین بار در دوره شاه جهان که هند بصورت امپراطوری گستردهای درآمدمنطقه کشمیر نیز زیر نظر امپراتوری گورکانی قرار گرفت که به اشتباه امپراتوری مغولی نامیده میشود.
حتی شاه جهان فرمانی هم در این راستا دارد که به زبان فارسی نگاشته شده و سنگ نوشته زیبای آن نیز در مسجد جامع کشمیر هنوز سالم مانده است. سپس در سال ۱۸۴۶ و در دوره گلاب سینگ و بر اساس قراردادی که به زبان فارسی است کشمیر تحت الحمایه هندانگلیس در آمد.
در دوره استعمار زدایی و انقلاب هند، عوامل متعدد عینی و ذهنی سبب شد تا هند تقسیم شود، ابهامی وجود داشت که کشمیر باید به پاکستان الحاق شود یا هند و یا اینکه کاملا مستقل شود.
در آن برهه هری سینگ مهاراجهای که از طرف دولت انگلستان آنجا حکومت میکرد، ابتدا با پاکستان قراردادی را امضا کرد، اما الحاق کشمیر به پاکستان عملی نشد و چند روز پس از تشکیل پاکستان ۱۹۴۷ مردان مسلح پاکستان (هنوز ارتش شکل نگرفته بود) به کشمیر حمله کردند و سرینگر را تصرف کردند و هری سینگ به هند پناه برد و اولین جنگ هند با پاکستان بر سر کشمیر رخ داد. در ادامه نیز هری سینگ با دولت هند قراردادی منعقد کرد کی طی آن کشمیر به ایالتی خودمختار و تحت الحمایه هند تبدیل شود یعنی در امور دفاعی و روابط خارجی تابع هند باشد.
حتی این موضوع در قانون اساسی هند در ماده ۳۷۰ فصل یازدهم نیز اضافه شد. اکثریت مردم کشمیر بطور طبیعی مخالف الحاق به هند بودند لذا ماده ۳۷۰ موقت بود و امتیازی را به کشمیر میداد تا در هر زمانی که لازم باشد ادعای استقلال کند. مجلس موسسان این ایالت این حق را محفوظ داشت که هرگاه لازم دید به رئیس جمهور هند پیشنهادی را ارئه کند و آن قرارداد را فسخ کند تا به نوعی مستقل شود.
طی تلگرافهایی که در سه نوبت جواهر لعل نهرو به لیاقت علی خان فرستاد اذعان داشت که موضوع کشمیر تنها با رفراندوم و یا نظرسنجی تعیین سرنوشت خواهد شد و به زور به کشوری ملحق نخواهد شد. این عوامل سبب دلگرمی کشمیریها شد و امیدوار بودند که طی پروسه قانونی انتخاباتی برگزار شود و سرنوشتشان هم در این راستا معین شود. کشمیر در آن برهه دارای خودمختاری، پارلمان، قانون اساسی، دادگاه عالی و ... بود ودر همه امور داخلی مستقل بود و تنها در مسائل نظامی و دفاعی به هند وابسته بود، اما هند بودجه لازم را صرف کشمیر نمیکرد و این موضوع باعث عدم پیشرفت کشمیر شد. هندیها در این صدد بودند تا با ایجاد فشار کشمیر از روی ناچاری الحاق کامل به هند را بپذیرد.
اما در سال ۲۰۱۴ حزب تندرو یعنی بی جی پی قدرت گرفت که یکی از وعدههای انتخاباتی آنان حل بحران کشمیر و موضوع مبارزه با تروریسم بود. این حزب تروریسم را به کشمیر مرتبط میکرد و مرتب اعلام میکردند که ریشه اصلی تروریسم از کشمیر و پاکستان نشأت میگیرد.
این موضوع همیشه در رقابتهای انتخاباتی مطرح میشد، ولی اجرا نشد. اما سرانجام حزب هندوتوای بی جی پی امسال در انتخابات پارلمانی پیروزی قاطعی بدست آورد و توانستند اقدامی که چندین سال آن را وعده میدادند عملی کنند که البته با مخالفت بسیاری از حقوقدانان هند و دیگر بخشها روبرو شد چرا که آنها معقتد بودند وضعیت فعلی کشمیر باید به همین شکل تداوم داشته باشد و بدون رضایت مردم اقدامی قهری صورت نگیرد. در همین حال شرایط داخلی و بین المللی بسیار مناسبی برای هند فراهم شد و آنها توانستند قوانین گذشته را لغو کنند و زحمات نیم قرن اخیر نیز از بین رفت. این موضوع سبب افزایش خشونتها در هند خواهد شد و به تروریسم نیز بیشتر دامن خواهد زد.
اکثریت کشمیر مسلمان هستند و سکوت نخواهند کرد و شاید انگیزه و تحریک بیشتری برای مبارزه مسلحانه پیدا کنند. موضوع کشمیر در ابتدا بین المللی بود، اما هندیها با لابیهای متعدد و قوی این موضوع را در حد پاکستان، هند، چین و مردم کشمیر تقلیل دادند و موضوع را از شورای امنیت که بیشتر از یازده قطعنامه در این موضوع داشت بیرون آوردند و مشکل را سه جانبه کردند. هند دارای ۴۰۰ موسسه مطالعاتی است که عموما روی موضوعات استراتژیک و همسایگان مراقبت و برنامه ریزی میکنند. آرزوی اکثریت مردم کشمیر داشتن یک حکومت مستقل است. البته بخشی از این مردم طرفدار الحاق به پاکستان و عدهای نیز طرفدار الحاق به هند هستند بخشی نیز بیطرف هستند. هند معتقد است که مشارکت ۶۰ درصدی کشمیر در انتخابات ۲۰۱۴ نشان داد که اکثریت طرفدار هند هستند. اما افکار سنجیهای بیطرف نشان میدهدعموم افراد موثر در کشمیر بر انتخابات تعیین سرنوشت که از قواعد آمره حقوق بین الملل در مورد مستعمرات است تا کید دارند.
با تعریف شما پس لشگر طیبه در کشمیر چه نقشی ایفا میکند؟
این گروه از سوی چه کسی حمایت میشود؟ لشکر طیبه موضوع کشمیر را مهمتر از موضوع فلسطین میداند و معتقد است موضوع اول جهان اسلام آزادی کشمیر است لشکر طیبه از گروههای افراطی است که هیچگونه سازشی را با هند نمیپذیرد. البته بخش اصلی آنها افرادی از منطقه غرب کشمیر و پاکستان هستند. این گروهها در فهرست لیستهای تروریستی قرار داشت و با اقدام اخیر هند شاید نفوذ آنها در بین مردم بیشتر شود و نکته مهم خطر افزایش خشونتها است که ممکن است به دیگر نواحی هند نیز برسد.
برخی از تحلیلگران معتقدند که این درگیری به دلیل گفتگوهای صلح طالبان با آمریکا است، به همین دلیل هند پیشواز آن رفته است و از کشمیر مقابل طالبان حفاظت میکند. شما با این تحلیل موافق هستید؟
میتواند بدین شکل باشد. اما باید دانست که طالبان افغانستان علاقه مندی جدی به موضوع کشمیر ندارند اولویت اصلی و غایی آنها برپایی امارت اسلامی در افغانستان است البته طالبان پاکستان تاکید بیشتری روی کشمیر دارند. به هر حال شرایط فعلی به گونهای است که همه چیز به نفع هند پیش میرود. از طرفی چین نیز درگیر بحران هنگ کنگ بوده و کشورهای مسلمان نیز بشدت درگیر مسائل داخلی و منطقهای خود هستند و سازمان کنفرانس اسلامی نیز نمیتواند در این بین هیچ نقشی ایفا کند. پاکستان نیز درگیر مسائل اقتصادی و داخلی بوده و این کشور در سطح بین المللی نیز از وجهه خوبی به دلیل مسائل مربوط به تروریسم برخوردار نیست. آمریکا نیز فشارهای زیادی به پاکستان وارد میکند تا این کشور از طالبان پاکستان حمایت نکند.
همچنین گروههای مبارزی که میتوانستند در کشمیر نقش داشته باشند در حال حاضر حال تحت فشار هستند و قادر نیستند تا فعالیت چشمگیری داشته باشند. از طرف دیگر میبینیم که انگلیس نیز درگیر مشکلاتی، چون برگزیت است و علاقهای به موضوع کشمیر ندارد. آمریکا نیز دارای بهترین روابط تاریخی با هند است و سطح روابط تجاری این دو کشور همواره رو به افزایش داشته و به ۲۰۰ میلیارد دلار رسیده است. هند نیز جایگاه ویژهای در جامعه بین المللی پیدا کرده و از حمایت خیلی از کشورها برخوردار است. این موضوع باعث شد تا هند مساله الحاق کشمیر را با جدیت دنبال کند که البته این اقدام خلاف مقررات و حقوق بین الملل است.
چگونه تصمیم هند خلاف حقوق بین الملل است؟
کشمیر سرزمینی بجای مانده از استعمار است و قطعنامههای ۱۵۱۴ و ۱۵۴۱ اعلامیه حق تعیین سرنوشت مناطق مستعمره بر آن قابلیت اجرا دارد قبل از استعمار زدایی و تعیین سرنوشت بین دولتها دست بدست شده است و بدون هیچ رفراندومی بخشی را پاکستان بخشی را چین و بخشی را هند صاحب شده اند. بعد از تشکیل سازمان ملل از اولین دغدغههای مجمع عمومی این سازمان موضوع سرنوشت مستعمرات بود و دهها قطعنامه و بیانیه در مجمع عمومی و شورای امنیت صادر شده و نخست در منشور ملل متحد و سپس در چند قطعنامه و در میثاقین سازمان ملل نیز مورد تاکید قرار گرفته است. مستعمرات فقط از طریق رفراندوم میتوانند تعیین سرنوشت شوند. این اقدام هند حتی مغایر با قانون اساسی این کشور است. به این دلیل که در اصل ۳۷۰ و در بند ۳ اشاره شده که اصل ۳۷۰ تنها باید به پیشنهاد پارلمان کشمیر لغو شود. در این راستا پارلمان کشمیر به دولت هند اعلام میکند که خواستار لغو ماده ۳۷۰ است. این ماده به این دلیل اضافه شده که اگر زمانی کشمیر خواست مستقل شود و شرایط مساعدی پیدا کرد اصل ۳۷۰ حذف شود. (این ماده میگوید که کشمیر بخشی از دولت فدرالی هند است). در نهایت پیش بینی میشد که با توجه به طرفداران حزب بی جی پی در راجاسبا (سنا) و لوک سابا حذف اصل قانون اساسی عملی شود بطوریکه پیشنهاد حذف ماده ۳۷۰ در راجاسبا با ۱۲۵ رای و در لوک سبا ۳۷۰ رای موافق به تصویب رسید و تنها ۷۰ رای مخالف بود. در نتیجه شاهد هستیم که هند از لحاظ داخلی و بین المللی شرایط مناسبی را برای لغو اصل ۳۷۰ و لغو اختیارات خود مختاری کشمیر داشته است.
خبرگزاری لارپوبلیکا ایتالیا در اینباره گفته است هند به دنبال این است در آنچه مودی، نخست وزیر هند را به عملیات کشمیر کشاند، سه عامل وجود دارد: یکی راهبردی، یکی تاکتیکی و یکی نیز میدانی. در وهلۀ اول دهلی نو قصد اعمال فشار بر آمریکا دارد تا واشنگتن بار دیگر سناریوهای آسیایی را زیر سوال نبرد و اتحاد با اسلام آباد را ترجیح دهد. از نظر تاکتیکی نیز این حرکت هند یک بازی زودهنگام است. در آخر نیز توافق صلح برای افغانستان عملاً هزاران جنگجوی طالبان کاملاً آموزش دیده و مسلح را آزاد خواهد کرد. بدین ترتیب اسلام آباد به راحتی قادر خواهد بود این افراد را دقیقاً به منطقۀ کشمیر انتقال دهد. دهلی نو این را میداند و به موقع خود را آماده میکند.
بله تا حدودی درست است هند از بابت صلح افغانستان که در آن طالبان نقش مهمی داشته باشند نگرانی شدیدی دارد. اما همانطور که گفتم خطر طالبان افغانستان اکنون آنقدرها هم علیه هند در حال حاضر بزرگ نیست نیمی از ارتش هند در مرزهای مشترک با پاکستان مستقر است و هند نگرانی خیلی جدی از مرزهای خود ندارد، ولی اقداماتی که تروریستی نامیده میشود در آینده خطر بالقوهای علیه هند در داخل و در مناطق مورد مناقشه میتواند باشد. هند همه ابعاد موضوع و شرایط و زمان مناسب را سنجش کرده است و مدتها بود مترصد چنین فرصتی بود.
ایا دستهایی پشت پرده برای نا امن کردن و اختلافات این دو کشور هستهای وجود دارد؟
هر منازعهای دارای طرفهای ثالث و خارج از گود است که برنده اصلی هستند. در موضوع تشدید تنشهای هند و پاکستان کشورهایی وجود دارند که این بحران سود میبرند. در راس همه میتوان از رژیم صهیونیستی نام برد. این دولت روابط عمیقی با هند دارد. تنشها در کشمیر میتواند توجه جهان اسلام را متوجه این منطقه کند و این قضیه موجب میشود تا اسرائیلیها از آن سود بسیاری کسب کنند. در مورد آمریکا هم به همین شکل است. حتی ممکن است پای چین نیز به این مناقشه باز شود و از پاکستان حمایت کند که این مساله به چرخ اقتصادی پکن ضرر خواهد زد و اقتصاد آن را تحت تاثیر قرار خواهد داد و آمریکا در فرسنگها آن طرف و خارج از گود از این قضیه سود خواهد برد و مایل است کشوری مانند چین که به لحاظ اقتصادی در دنیا جهش و جایگاه ویژهای دارد درگیر این موضوع شود.
به همین دلیل هند به چین هشدار داده است که در امور کشمیر دخالت نکند؟ دقیقا چین چه نقشی دارد؟
چین و هند با هم ۳ بار درگیر جنگهای خونینی شده اند و هر بار هند شکست خورده است. چین ظرفیتهای زیادی دارد که از این بحران علیه هند استفاده کند چین و هند در چندین منطقه در مرزهای دو کشور اختلاف اساسی دارند مرزهای هند با چین و پاکستان مرزهای موقتی است و به آن منطقه حایل میگویند چیزی حدود ۴ هزار کیلومتر دعاوی مرزی وجود دارد. چین تبت و سیاچین و مناطق دیگری را تصرف کرده است که هند مدعی آن است.
وضعیت تنش میان هند و پاکستان چه تاثیری بر همسایگی ایران با پاکستان دارد. ایران با هرد و کشور روابط و منافع دارد اگر این درگیری شدت بگیرد شاهد چه اتفاقاتی خواهیم بود؟
این اتفاق بر روابط ایران و پاکستان تاثیر خواهد گذاشت. ایران به عنوان کشوری مهم در جهان اسلام نمیتواند نسبت به این قضیه بی تفاوت باشد. بخشهای مذهبی و قومی در ایران وجود دارند که نسبت به موضوع بحران کشمیر حساسیت بالایی دارند و میتوانند دولت را ترغیب و یا تحت فشار قرار دهند که به نفع پاکستان موضع گیری کند. جمهوری اسلامی ایران در وضعیتی نیست که بتواند توجه جدی و عمیقی نسبت به مسائل مختلف منطقه داشته باشد. مسائل مهم و استراتژیک مانند تحریمها راه را دشوارتر میکند و محدودیت ایجاد میکند. به نظر نمیرسد ایران اقدام ویژه جانبدارانهای بکند، ولی این مساله بر روابط تهران و دهلی نو تاثیرگذار است. اگرچه در ۱۰ یا ۱۵ سال اخیر روابط اقتصادی تهران با دهلی نو و اسلام آباد با موضوع کشمیر مرتبط نشده و از موضوع تفکیک شده است.
ایا ایران میتواند میانجی این دو کشور باشد؟
ایران قادر به میانجی گری است، ولی ظرفیتهای تهران محدود است. افراد تندرویی مانند آمیت شاه وزیر کشور هند جز آن دسته از افرادی نیستند که حاضر باشند از مواضعشان عقب نشینی کنند و بخواهند به گفتگوهای حسن نیست و مساعی جمیله و میانجی گری صادقانه پاسخ مثبت بدهند. اگر فضایی برای میانجی گری وجود داشته باشد خوب است تهران وساطت کند بخصوص در جلوگیری از جنگی ناخواسته که خدای نکرده میتواند شعله آن دامن منطقه را در گیرد.
نقش عربستان در این میان چیست، ایا این تنش به دلیل اقتصاد چابهار به نفع سعودی است؟
بعید است که سعودیها نفعی از این موضوع ببرند چرا که آنها خود را رهبر بخشی از جهان اسلام میدانند و در این موضوع نمیتوانند از هند طرفداری کنند و تحت فشار افکار عمومی جهان اسلام مجبورند که از پاکستان حمایت کنند. البته این نکته نیز قابل ذکر است که عربستان در حال حاضر در شرایطی قرار ندارد که از پاکستان بخواهد جانبداری کند. سعودیها با مشکلاتی، چون بحران یمن و سوریه رو در رو هستند و نتوانستند قدم مثبتی در جهت حل این بحرانها بردارند. موضوعات دیگری، چون تروریسم و افراطی گری بر دوش عربستان سنگینی میکند. ریاض به نوعی متهم است که به طور مستقیم و یا غیرمستقیم در تشدید افراطی گری نقش داشته است و بعضی نهادهای این کشور نیز وظیفه تامین مالی ترویسم را در منطقه بر عهده داشتند. برای جمع بندی عنوان میکنم که این بحران به نفع عربستان نخواهد بود.
در نهایت ایا کشمیر میتواند منطقه شرق اسیا را مورد تهدید جدی قرار دهد؟ از لحاظ سرمایه گذاری اقتصادی چین، ایران و عربستان. ایا امریکا همین تنش را میخواهد تا ضربهای به فعال شدن اقتصاد در این منطقه بزند؟
اگر بحران در کشمیر به ویژه در بخش جدایی طلبی که جنگ و پناه بردن به اسلحه را تنها راه حل میدانند تشدید شود ناآرامیها میتواند اقتصاد نوظهور شرق آسیا را تحت تاثیر قرار دهد. اقدامات مسلحانه میتواند به داخل خاک هند کشیده شود. طبیعی است که هر بحران بر مناطق اطرافش نیز تاثیر خواهد گذاشت. باید امیدوار بود تا دولت هند در سیاستش تجدید نظر کند تا شرایط به حالت قبلی بازگردد. حزب کنگره هند که در تمام ادوار حاکم بود تلاشی برای بر هم زدن وضع موجود نکرد و در همین حال دولت فعلی هند نیز نباید وضعیت کنونی را تغییر میداد. از همین رو حضور گروههای تروریستی در کشمیر نباید برای هند به بهانه تبدیل شود تا وضعیت آن منطقه را تغییر دهد.
نکته مهم این است که منطقه حائل در کشمیر قابل تغییر نیست و بحران کشمیر در سازمان ملل هم مطرح است و از سال ۱۹۴۷ قطعنامههای بسیاری صادر شده است. هند باید به افکار عمومی جهان اسلام بیشتر توجه کند هند دارای بیش از دویست میلیون مسلمان است که این جمعیت در صورت جنگ در کشمیر تحت تاثیر قرار خواهد گرفت؛ و منازعه هندوی و اسلامی در بین تندروها تقویت و خطر ساز خواهد شد.
گفتگو و مذاکرات سیاسی میتواند باعث رضایت خاطر مردم کشمیر شود و آنها میتوانند دراین راستا سرنوشت خودرا تعیین کنند. البته هند سالها بخاطر کشمیر هزینه کرده و خواهان این نیست تا این منطقه از استقلال برخوردار شود. از آن سو مردم کشمیر نیز حاضر نیستند تا به یکباره زیر سلطه هند بروند. مجموعه این عوامل موجب میشود سازگاری سختتر شود و خشونت و اسلحه جایگزین شوند. باید راهکاری حقوقی و قانونی با دخالت سازمان ملل ارائه شود تا طی آن این منازعه مسکوت گردد یا برای همیشه پایان یابد. گروههای جدایی طلب نیز باید رویکردشان را نیز تغییر دهند و دست به اسلحه نبرند. صدها هزار نفر طی این سالها کشته شدند ونتیجهای هم در بر نداشته است. به طور کلی جنگ مسلحانه نمیتواند اهداف استقلال طلبان و آزادی خواهان را در این برهه تأمین کند.
در وهله اول بفرمایید اصلا در کشمیر چه خبر است؟ تنشها مدتی خوابیده بود و چه طور شد که دوباره این منطقه ناآرام شد؟
کشمیر یک ناحیه مسلمان نشین واقع در داخل غرب رشته کوه هیمالیا است که از نظر تمدن، نژاد، زبان و قبایل به نوعی ادامه جغرافیایی خراسان بزرگ تاریخی است و از لحاظ تاریخی و نژادی وابستگی چندانی به قبایل فلات هند ندارد و در دورههای متعدد تاریخی مستقل بوده است. برای اولین بار در دوره شاه جهان که هند بصورت امپراطوری گستردهای درآمدمنطقه کشمیر نیز زیر نظر امپراتوری گورکانی قرار گرفت که به اشتباه امپراتوری مغولی نامیده میشود.
حتی شاه جهان فرمانی هم در این راستا دارد که به زبان فارسی نگاشته شده و سنگ نوشته زیبای آن نیز در مسجد جامع کشمیر هنوز سالم مانده است. سپس در سال ۱۸۴۶ و در دوره گلاب سینگ و بر اساس قراردادی که به زبان فارسی است کشمیر تحت الحمایه هندانگلیس در آمد.
در دوره استعمار زدایی و انقلاب هند، عوامل متعدد عینی و ذهنی سبب شد تا هند تقسیم شود، ابهامی وجود داشت که کشمیر باید به پاکستان الحاق شود یا هند و یا اینکه کاملا مستقل شود.
در آن برهه هری سینگ مهاراجهای که از طرف دولت انگلستان آنجا حکومت میکرد، ابتدا با پاکستان قراردادی را امضا کرد، اما الحاق کشمیر به پاکستان عملی نشد و چند روز پس از تشکیل پاکستان ۱۹۴۷ مردان مسلح پاکستان (هنوز ارتش شکل نگرفته بود) به کشمیر حمله کردند و سرینگر را تصرف کردند و هری سینگ به هند پناه برد و اولین جنگ هند با پاکستان بر سر کشمیر رخ داد. در ادامه نیز هری سینگ با دولت هند قراردادی منعقد کرد کی طی آن کشمیر به ایالتی خودمختار و تحت الحمایه هند تبدیل شود یعنی در امور دفاعی و روابط خارجی تابع هند باشد.
حتی این موضوع در قانون اساسی هند در ماده ۳۷۰ فصل یازدهم نیز اضافه شد. اکثریت مردم کشمیر بطور طبیعی مخالف الحاق به هند بودند لذا ماده ۳۷۰ موقت بود و امتیازی را به کشمیر میداد تا در هر زمانی که لازم باشد ادعای استقلال کند. مجلس موسسان این ایالت این حق را محفوظ داشت که هرگاه لازم دید به رئیس جمهور هند پیشنهادی را ارئه کند و آن قرارداد را فسخ کند تا به نوعی مستقل شود.
طی تلگرافهایی که در سه نوبت جواهر لعل نهرو به لیاقت علی خان فرستاد اذعان داشت که موضوع کشمیر تنها با رفراندوم و یا نظرسنجی تعیین سرنوشت خواهد شد و به زور به کشوری ملحق نخواهد شد. این عوامل سبب دلگرمی کشمیریها شد و امیدوار بودند که طی پروسه قانونی انتخاباتی برگزار شود و سرنوشتشان هم در این راستا معین شود. کشمیر در آن برهه دارای خودمختاری، پارلمان، قانون اساسی، دادگاه عالی و ... بود ودر همه امور داخلی مستقل بود و تنها در مسائل نظامی و دفاعی به هند وابسته بود، اما هند بودجه لازم را صرف کشمیر نمیکرد و این موضوع باعث عدم پیشرفت کشمیر شد. هندیها در این صدد بودند تا با ایجاد فشار کشمیر از روی ناچاری الحاق کامل به هند را بپذیرد.
اما در سال ۲۰۱۴ حزب تندرو یعنی بی جی پی قدرت گرفت که یکی از وعدههای انتخاباتی آنان حل بحران کشمیر و موضوع مبارزه با تروریسم بود. این حزب تروریسم را به کشمیر مرتبط میکرد و مرتب اعلام میکردند که ریشه اصلی تروریسم از کشمیر و پاکستان نشأت میگیرد.
این موضوع همیشه در رقابتهای انتخاباتی مطرح میشد، ولی اجرا نشد. اما سرانجام حزب هندوتوای بی جی پی امسال در انتخابات پارلمانی پیروزی قاطعی بدست آورد و توانستند اقدامی که چندین سال آن را وعده میدادند عملی کنند که البته با مخالفت بسیاری از حقوقدانان هند و دیگر بخشها روبرو شد چرا که آنها معقتد بودند وضعیت فعلی کشمیر باید به همین شکل تداوم داشته باشد و بدون رضایت مردم اقدامی قهری صورت نگیرد. در همین حال شرایط داخلی و بین المللی بسیار مناسبی برای هند فراهم شد و آنها توانستند قوانین گذشته را لغو کنند و زحمات نیم قرن اخیر نیز از بین رفت. این موضوع سبب افزایش خشونتها در هند خواهد شد و به تروریسم نیز بیشتر دامن خواهد زد.
اکثریت کشمیر مسلمان هستند و سکوت نخواهند کرد و شاید انگیزه و تحریک بیشتری برای مبارزه مسلحانه پیدا کنند. موضوع کشمیر در ابتدا بین المللی بود، اما هندیها با لابیهای متعدد و قوی این موضوع را در حد پاکستان، هند، چین و مردم کشمیر تقلیل دادند و موضوع را از شورای امنیت که بیشتر از یازده قطعنامه در این موضوع داشت بیرون آوردند و مشکل را سه جانبه کردند. هند دارای ۴۰۰ موسسه مطالعاتی است که عموما روی موضوعات استراتژیک و همسایگان مراقبت و برنامه ریزی میکنند. آرزوی اکثریت مردم کشمیر داشتن یک حکومت مستقل است. البته بخشی از این مردم طرفدار الحاق به پاکستان و عدهای نیز طرفدار الحاق به هند هستند بخشی نیز بیطرف هستند. هند معتقد است که مشارکت ۶۰ درصدی کشمیر در انتخابات ۲۰۱۴ نشان داد که اکثریت طرفدار هند هستند. اما افکار سنجیهای بیطرف نشان میدهدعموم افراد موثر در کشمیر بر انتخابات تعیین سرنوشت که از قواعد آمره حقوق بین الملل در مورد مستعمرات است تا کید دارند.
با تعریف شما پس لشگر طیبه در کشمیر چه نقشی ایفا میکند؟
این گروه از سوی چه کسی حمایت میشود؟ لشکر طیبه موضوع کشمیر را مهمتر از موضوع فلسطین میداند و معتقد است موضوع اول جهان اسلام آزادی کشمیر است لشکر طیبه از گروههای افراطی است که هیچگونه سازشی را با هند نمیپذیرد. البته بخش اصلی آنها افرادی از منطقه غرب کشمیر و پاکستان هستند. این گروهها در فهرست لیستهای تروریستی قرار داشت و با اقدام اخیر هند شاید نفوذ آنها در بین مردم بیشتر شود و نکته مهم خطر افزایش خشونتها است که ممکن است به دیگر نواحی هند نیز برسد.
برخی از تحلیلگران معتقدند که این درگیری به دلیل گفتگوهای صلح طالبان با آمریکا است، به همین دلیل هند پیشواز آن رفته است و از کشمیر مقابل طالبان حفاظت میکند. شما با این تحلیل موافق هستید؟
میتواند بدین شکل باشد. اما باید دانست که طالبان افغانستان علاقه مندی جدی به موضوع کشمیر ندارند اولویت اصلی و غایی آنها برپایی امارت اسلامی در افغانستان است البته طالبان پاکستان تاکید بیشتری روی کشمیر دارند. به هر حال شرایط فعلی به گونهای است که همه چیز به نفع هند پیش میرود. از طرفی چین نیز درگیر بحران هنگ کنگ بوده و کشورهای مسلمان نیز بشدت درگیر مسائل داخلی و منطقهای خود هستند و سازمان کنفرانس اسلامی نیز نمیتواند در این بین هیچ نقشی ایفا کند. پاکستان نیز درگیر مسائل اقتصادی و داخلی بوده و این کشور در سطح بین المللی نیز از وجهه خوبی به دلیل مسائل مربوط به تروریسم برخوردار نیست. آمریکا نیز فشارهای زیادی به پاکستان وارد میکند تا این کشور از طالبان پاکستان حمایت نکند.
همچنین گروههای مبارزی که میتوانستند در کشمیر نقش داشته باشند در حال حاضر حال تحت فشار هستند و قادر نیستند تا فعالیت چشمگیری داشته باشند. از طرف دیگر میبینیم که انگلیس نیز درگیر مشکلاتی، چون برگزیت است و علاقهای به موضوع کشمیر ندارد. آمریکا نیز دارای بهترین روابط تاریخی با هند است و سطح روابط تجاری این دو کشور همواره رو به افزایش داشته و به ۲۰۰ میلیارد دلار رسیده است. هند نیز جایگاه ویژهای در جامعه بین المللی پیدا کرده و از حمایت خیلی از کشورها برخوردار است. این موضوع باعث شد تا هند مساله الحاق کشمیر را با جدیت دنبال کند که البته این اقدام خلاف مقررات و حقوق بین الملل است.
چگونه تصمیم هند خلاف حقوق بین الملل است؟
کشمیر سرزمینی بجای مانده از استعمار است و قطعنامههای ۱۵۱۴ و ۱۵۴۱ اعلامیه حق تعیین سرنوشت مناطق مستعمره بر آن قابلیت اجرا دارد قبل از استعمار زدایی و تعیین سرنوشت بین دولتها دست بدست شده است و بدون هیچ رفراندومی بخشی را پاکستان بخشی را چین و بخشی را هند صاحب شده اند. بعد از تشکیل سازمان ملل از اولین دغدغههای مجمع عمومی این سازمان موضوع سرنوشت مستعمرات بود و دهها قطعنامه و بیانیه در مجمع عمومی و شورای امنیت صادر شده و نخست در منشور ملل متحد و سپس در چند قطعنامه و در میثاقین سازمان ملل نیز مورد تاکید قرار گرفته است. مستعمرات فقط از طریق رفراندوم میتوانند تعیین سرنوشت شوند. این اقدام هند حتی مغایر با قانون اساسی این کشور است. به این دلیل که در اصل ۳۷۰ و در بند ۳ اشاره شده که اصل ۳۷۰ تنها باید به پیشنهاد پارلمان کشمیر لغو شود. در این راستا پارلمان کشمیر به دولت هند اعلام میکند که خواستار لغو ماده ۳۷۰ است. این ماده به این دلیل اضافه شده که اگر زمانی کشمیر خواست مستقل شود و شرایط مساعدی پیدا کرد اصل ۳۷۰ حذف شود. (این ماده میگوید که کشمیر بخشی از دولت فدرالی هند است). در نهایت پیش بینی میشد که با توجه به طرفداران حزب بی جی پی در راجاسبا (سنا) و لوک سابا حذف اصل قانون اساسی عملی شود بطوریکه پیشنهاد حذف ماده ۳۷۰ در راجاسبا با ۱۲۵ رای و در لوک سبا ۳۷۰ رای موافق به تصویب رسید و تنها ۷۰ رای مخالف بود. در نتیجه شاهد هستیم که هند از لحاظ داخلی و بین المللی شرایط مناسبی را برای لغو اصل ۳۷۰ و لغو اختیارات خود مختاری کشمیر داشته است.
خبرگزاری لارپوبلیکا ایتالیا در اینباره گفته است هند به دنبال این است در آنچه مودی، نخست وزیر هند را به عملیات کشمیر کشاند، سه عامل وجود دارد: یکی راهبردی، یکی تاکتیکی و یکی نیز میدانی. در وهلۀ اول دهلی نو قصد اعمال فشار بر آمریکا دارد تا واشنگتن بار دیگر سناریوهای آسیایی را زیر سوال نبرد و اتحاد با اسلام آباد را ترجیح دهد. از نظر تاکتیکی نیز این حرکت هند یک بازی زودهنگام است. در آخر نیز توافق صلح برای افغانستان عملاً هزاران جنگجوی طالبان کاملاً آموزش دیده و مسلح را آزاد خواهد کرد. بدین ترتیب اسلام آباد به راحتی قادر خواهد بود این افراد را دقیقاً به منطقۀ کشمیر انتقال دهد. دهلی نو این را میداند و به موقع خود را آماده میکند.
بله تا حدودی درست است هند از بابت صلح افغانستان که در آن طالبان نقش مهمی داشته باشند نگرانی شدیدی دارد. اما همانطور که گفتم خطر طالبان افغانستان اکنون آنقدرها هم علیه هند در حال حاضر بزرگ نیست نیمی از ارتش هند در مرزهای مشترک با پاکستان مستقر است و هند نگرانی خیلی جدی از مرزهای خود ندارد، ولی اقداماتی که تروریستی نامیده میشود در آینده خطر بالقوهای علیه هند در داخل و در مناطق مورد مناقشه میتواند باشد. هند همه ابعاد موضوع و شرایط و زمان مناسب را سنجش کرده است و مدتها بود مترصد چنین فرصتی بود.
ایا دستهایی پشت پرده برای نا امن کردن و اختلافات این دو کشور هستهای وجود دارد؟
هر منازعهای دارای طرفهای ثالث و خارج از گود است که برنده اصلی هستند. در موضوع تشدید تنشهای هند و پاکستان کشورهایی وجود دارند که این بحران سود میبرند. در راس همه میتوان از رژیم صهیونیستی نام برد. این دولت روابط عمیقی با هند دارد. تنشها در کشمیر میتواند توجه جهان اسلام را متوجه این منطقه کند و این قضیه موجب میشود تا اسرائیلیها از آن سود بسیاری کسب کنند. در مورد آمریکا هم به همین شکل است. حتی ممکن است پای چین نیز به این مناقشه باز شود و از پاکستان حمایت کند که این مساله به چرخ اقتصادی پکن ضرر خواهد زد و اقتصاد آن را تحت تاثیر قرار خواهد داد و آمریکا در فرسنگها آن طرف و خارج از گود از این قضیه سود خواهد برد و مایل است کشوری مانند چین که به لحاظ اقتصادی در دنیا جهش و جایگاه ویژهای دارد درگیر این موضوع شود.
به همین دلیل هند به چین هشدار داده است که در امور کشمیر دخالت نکند؟ دقیقا چین چه نقشی دارد؟
چین و هند با هم ۳ بار درگیر جنگهای خونینی شده اند و هر بار هند شکست خورده است. چین ظرفیتهای زیادی دارد که از این بحران علیه هند استفاده کند چین و هند در چندین منطقه در مرزهای دو کشور اختلاف اساسی دارند مرزهای هند با چین و پاکستان مرزهای موقتی است و به آن منطقه حایل میگویند چیزی حدود ۴ هزار کیلومتر دعاوی مرزی وجود دارد. چین تبت و سیاچین و مناطق دیگری را تصرف کرده است که هند مدعی آن است.
وضعیت تنش میان هند و پاکستان چه تاثیری بر همسایگی ایران با پاکستان دارد. ایران با هرد و کشور روابط و منافع دارد اگر این درگیری شدت بگیرد شاهد چه اتفاقاتی خواهیم بود؟
این اتفاق بر روابط ایران و پاکستان تاثیر خواهد گذاشت. ایران به عنوان کشوری مهم در جهان اسلام نمیتواند نسبت به این قضیه بی تفاوت باشد. بخشهای مذهبی و قومی در ایران وجود دارند که نسبت به موضوع بحران کشمیر حساسیت بالایی دارند و میتوانند دولت را ترغیب و یا تحت فشار قرار دهند که به نفع پاکستان موضع گیری کند. جمهوری اسلامی ایران در وضعیتی نیست که بتواند توجه جدی و عمیقی نسبت به مسائل مختلف منطقه داشته باشد. مسائل مهم و استراتژیک مانند تحریمها راه را دشوارتر میکند و محدودیت ایجاد میکند. به نظر نمیرسد ایران اقدام ویژه جانبدارانهای بکند، ولی این مساله بر روابط تهران و دهلی نو تاثیرگذار است. اگرچه در ۱۰ یا ۱۵ سال اخیر روابط اقتصادی تهران با دهلی نو و اسلام آباد با موضوع کشمیر مرتبط نشده و از موضوع تفکیک شده است.
ایا ایران میتواند میانجی این دو کشور باشد؟
ایران قادر به میانجی گری است، ولی ظرفیتهای تهران محدود است. افراد تندرویی مانند آمیت شاه وزیر کشور هند جز آن دسته از افرادی نیستند که حاضر باشند از مواضعشان عقب نشینی کنند و بخواهند به گفتگوهای حسن نیست و مساعی جمیله و میانجی گری صادقانه پاسخ مثبت بدهند. اگر فضایی برای میانجی گری وجود داشته باشد خوب است تهران وساطت کند بخصوص در جلوگیری از جنگی ناخواسته که خدای نکرده میتواند شعله آن دامن منطقه را در گیرد.
نقش عربستان در این میان چیست، ایا این تنش به دلیل اقتصاد چابهار به نفع سعودی است؟
بعید است که سعودیها نفعی از این موضوع ببرند چرا که آنها خود را رهبر بخشی از جهان اسلام میدانند و در این موضوع نمیتوانند از هند طرفداری کنند و تحت فشار افکار عمومی جهان اسلام مجبورند که از پاکستان حمایت کنند. البته این نکته نیز قابل ذکر است که عربستان در حال حاضر در شرایطی قرار ندارد که از پاکستان بخواهد جانبداری کند. سعودیها با مشکلاتی، چون بحران یمن و سوریه رو در رو هستند و نتوانستند قدم مثبتی در جهت حل این بحرانها بردارند. موضوعات دیگری، چون تروریسم و افراطی گری بر دوش عربستان سنگینی میکند. ریاض به نوعی متهم است که به طور مستقیم و یا غیرمستقیم در تشدید افراطی گری نقش داشته است و بعضی نهادهای این کشور نیز وظیفه تامین مالی ترویسم را در منطقه بر عهده داشتند. برای جمع بندی عنوان میکنم که این بحران به نفع عربستان نخواهد بود.
در نهایت ایا کشمیر میتواند منطقه شرق اسیا را مورد تهدید جدی قرار دهد؟ از لحاظ سرمایه گذاری اقتصادی چین، ایران و عربستان. ایا امریکا همین تنش را میخواهد تا ضربهای به فعال شدن اقتصاد در این منطقه بزند؟
اگر بحران در کشمیر به ویژه در بخش جدایی طلبی که جنگ و پناه بردن به اسلحه را تنها راه حل میدانند تشدید شود ناآرامیها میتواند اقتصاد نوظهور شرق آسیا را تحت تاثیر قرار دهد. اقدامات مسلحانه میتواند به داخل خاک هند کشیده شود. طبیعی است که هر بحران بر مناطق اطرافش نیز تاثیر خواهد گذاشت. باید امیدوار بود تا دولت هند در سیاستش تجدید نظر کند تا شرایط به حالت قبلی بازگردد. حزب کنگره هند که در تمام ادوار حاکم بود تلاشی برای بر هم زدن وضع موجود نکرد و در همین حال دولت فعلی هند نیز نباید وضعیت کنونی را تغییر میداد. از همین رو حضور گروههای تروریستی در کشمیر نباید برای هند به بهانه تبدیل شود تا وضعیت آن منطقه را تغییر دهد.
نکته مهم این است که منطقه حائل در کشمیر قابل تغییر نیست و بحران کشمیر در سازمان ملل هم مطرح است و از سال ۱۹۴۷ قطعنامههای بسیاری صادر شده است. هند باید به افکار عمومی جهان اسلام بیشتر توجه کند هند دارای بیش از دویست میلیون مسلمان است که این جمعیت در صورت جنگ در کشمیر تحت تاثیر قرار خواهد گرفت؛ و منازعه هندوی و اسلامی در بین تندروها تقویت و خطر ساز خواهد شد.
گفتگو و مذاکرات سیاسی میتواند باعث رضایت خاطر مردم کشمیر شود و آنها میتوانند دراین راستا سرنوشت خودرا تعیین کنند. البته هند سالها بخاطر کشمیر هزینه کرده و خواهان این نیست تا این منطقه از استقلال برخوردار شود. از آن سو مردم کشمیر نیز حاضر نیستند تا به یکباره زیر سلطه هند بروند. مجموعه این عوامل موجب میشود سازگاری سختتر شود و خشونت و اسلحه جایگزین شوند. باید راهکاری حقوقی و قانونی با دخالت سازمان ملل ارائه شود تا طی آن این منازعه مسکوت گردد یا برای همیشه پایان یابد. گروههای جدایی طلب نیز باید رویکردشان را نیز تغییر دهند و دست به اسلحه نبرند. صدها هزار نفر طی این سالها کشته شدند ونتیجهای هم در بر نداشته است. به طور کلی جنگ مسلحانه نمیتواند اهداف استقلال طلبان و آزادی خواهان را در این برهه تأمین کند.
منبع:
خبرآنلاین
ارسال نظر