گوناگون

نجفی: قصد قتل نداشتم

نجفی: قصد قتل نداشتم

پارسینه: محمدعلی نجفی شهردار پیشین تهران در دادگاه رسیدگی کننده به پرونده قتل میترا استاد همسر دوم خود گفت: شلیک پنج گلوله از فاصله یک متری که چهار شلیک آن به سقف و دیوار خورده، نشان می دهد که به هیچ وجه قصد قبلی برای قتل نداشته ام.

دومین جلسه محاکمه نجفی متهم به قتل میترا استاد امروز چهارشنبه به ریاست قاضی محمدرضا محمدی کشکولی در شعبه نهم دادگاه کیفری تهران، برگزار شد.

در ابتدای جلسه، رئیس دادگاه پیش از اعلام رسمیت جلسه دادگاه در بیان توضیحاتی اظهار داشت: جلسه دادگاه با مجوز ریاست قوه قضائیه به موجب مقررات قانون آیین دادرسی کیفری علنی است و انتشار مشروح جلسات دادگاه با رعایت محدودیت های مندرج در ماده ۳۵۲ قانون آیین دادرسی کیفری آزاد است.

قاضی کشکولی گفت: با توجه به اینکه مطالبی در فضای مجازی به روایت از خبرنگاران محترمی که در دادگاه حضور دارند منتشر می شود، لازم می دانم مقررات ماده ۳۵۴ و ۳۵۲ قانون آیین دادرسی کیفری را در خصوص اخلال در نظم دادگاه تذکر دهم.

در ادامه جلسه مستشار دادگاه مفاد این دو ماده را قرائت کرد.

در این لحظه قاضی کشکولی با اعلام رسمیت جلسه تاکید کرد: پیرو جلسه قبل، جلسه امروز را در وقت مقرر برگزار می کنیم.

وی ادامه داد: محمد علی نجفی، دو نفر از وکلای مدافع او و وکلای اولیای دم و همچنین مهیار صفری و آقای دادستان هم در جلسه حضور دارند.

رئیس دادگاه افزود: کارشناسانی که در صحنه جرم حضور داشتند و همچنین کارشناسان اسلحه و پزشک معاینه کننده جسد در جلسه امروز حضور دارند که در صورت لزوم از آنها توضیح اخذ خواهد شد.

در ادامه جلسه حاجی لویی یکی از وکلای مدافع اولیای دم با حضور در جایگاه گفت: در جلسه قبل شما در رابطه با حواشی که پیش آمده بود، تذکر دادید ولی بعد از جلسه موضوع مهدور الدم بودن تیتر روزنامه ها شد که حرمت اولیای دم خدشه دار شد و اینجانب به همراهی همکارم بعد از مطالعه پرونده دفاعیات ناجوانمردانه متهم حاضر را دیدیم که جا دارد مواردی را ذکر کنم.

وی افزود: این دفاعیات بسیار متعارض بود و به صورت تیتر اول روزنامه ها درآمد. اقاریر متهم در پرونده این بود که مقتوله ابتدا وارد زندگی او شده و بعد گفته من اشتباهاً ازدواج کردم و ما می دانیم که متهم چه هزینه هایی کرده تا نظامات را زیر پا بگذارد و ازدواج را ثبت کند. بعد متهم گفته که من طلاقش ندادم و از آنجا که حق طلاق با مرد است، می توانسته حق و حقوق او را بدهد و بعد متهم گفته که او را کشتم و اشتباه کردم.

حاجی لویی ادامه داد: آقای نجفی شما وزیر سابق آموزش و پرورش بودید، نوک مداد را که نشکستید، شما آدم کشتید که می گویید اشتباه کردم. اینجا صحنه سیاست نیست که به راحتی کنار بکشید شما مرتکب قتل عمد شده اید. بعد گفتید که او پرستو است و با نهادهای امنیتی در ارتباط است.
قاضی کشکولی در این هنگام به وکیل مدافع اولیای دم تذکر داد و گفت: ما مقررات آیین دادرسی کیفری را قرائت کردیم و توقع این است که شما وکلا که حقوقدان هستید، دقت کنید و بیان الفاظ ناجوانمردانه در شأن دادگاه نیست.

در ادامه جلسه مهیار صفری فرزند مرحومه میترا استاد با حضور در جایگاه تقاضای قصاص متهم را کرد و افزود: سوم راهنمایی هستم. ساعات ۹ صبح از منزل خارج شدم و ساعت ۱۲ ظهر به منزل رسیدم و متوجه حضور دو مرد غریبه در منزل شدم و به کمک آقای آقازاده وارد حمام شدم و با جسد مادرم روبرو شدم.

وی در پاسخ به سوال رئیس دادگاه درباره اختلاف مادرش با متهم نجفی گفت: بله آنها اختلاف داشتند و چند بار تهدید کرد که با همین اسلحه مادرم را خواهد کشت.

قاضی کشکولی از او پرسید آیا شما اسلحه را در منزل دیدید که مهیار صفری گفت: خیر. آقای نجفی گفتند که اسلحه را در منزل همسر اولش نگهداری می کند.

رئیس دادگاه درباره اختلاف شب قبل از قتل مادرش با متهم نجفی پرسید که او گفت: بله شب قبل از ساعت ۹ و نیم تا ۲ و نیم شب با هم درگیری داشتند و دایی ام مسعود استاد نیز تا ۱۲ شب منزل ما بود.

فرزند مرحومه افزود: روز حادثه ساعت ۸ و نیم صبح آقای نجفی مرا با عصبانیت بیدار کرد و گفت به مدرسه برو. قاضی از او پرسید آقای نجفی در کیفرخواست گفته است که مادرت بارها با شما نیز درگیر شده و چند نوبت شما را از منزل بیرون کرده است که مهیار صفری در پاسخ این موضوع را رد و گفت: همواره با مادرش رابطه خوبی داشته است.

نجفی: قصد قتل نداشتم

در ادامه جلسه نجفی با دستور قاضی در جایگاه قرار گرفت و پس از معرفی خود در پاسخ به سوال قاضی که آیا اتهامات خود را قبول دارید یا خیر؟ در دفاع از خود گفت: آنچه که اتفاق افتاده است را قبول دارم و توضیح می دهم اما اتهام قتل عمد را به هیچ عنوان قبول ندارم و دلایل خود را عرض می کنم.

وی گفت: خدمت ریاست محترم دادگاه و مستشاران و حضار محترم عرض سلام دارم و تشکر می کنم از این وقتی که به من دادید.

نجفی ادامه داد: در ابتدای سخن می گویم از این حادثه دردناک بنده هم بسیار متاثر هستم و مجدداً به خانواده استاد تسلیت عرض می کنم.

وی افزود: امیدوارم آنچه اینجا می گویم موجب روشن تر شدن ماجرا شود تا قضات بتوانند بر اساس شرع و قانون حکم عادلانه ای صادر کنند.

این متهم تاکید کرد: هدف بنده فقط روشن شدن حقایق است و تا یک حدی خودم را در این قضیه مقصر می دانم و امیدوارم خداوند از تقصیر و گناهی که از سوی من به وقوع پیوسته است خدا من را مورد رحمت قرار دهد.
نجفی افزود: ۶ ماه قبل از حادثه به این نتیجه رسیدم که زندگی مشترک ما با توجه به عمق اختلافات نمی تواند ادامه یابد. پیشنهاد دادم با توافق جدا شویم و حتی گفتم فرصت بدهد دو یا سه ماه تمام مهریه اش را می دهم اما قبول نکرد و می گفت عاشق من است. من هم ایشان را دوست داشتم ولی با این حجم اختلافات ترسم این بود به نفرت تبدیل شود و سعی شد با برخی از ریش سفیدان و افرادی تماس گرفته و ایشان را به طلاق تشویق کنم اما تعهدی در روز عقد داده بودم که خواست از من اختیار طلاق را به ایشان بدهم که ندادم اما در مقابل دو تعهد دادم و گفتم هر وقت خواستی جدا شوی قبول می کنم و هر وقت به این نتیجه رسیدم که جدا شویم با توافق شما انجام شود و نمی خواستم زیر قولم بزنم.

این متهم افزود: یک ماه قبل از حادثه به من گفت حق نداری راجع به طلاق حرف بزنی و ارتباطم بیشتر با برادرش بود که اکنون در جلسه حاضر است اما مرحومه تاکید داشت که نه با او و نه با فرد دیگری در مورد طلاق حرف نزنم. یک هفته قبل از حادثه تصمیم گرفتیم به خانه بزرگتری برویم و حتی روز اسباب کشی جرح و بحث بالا گرفت و رابطه ما سرد بود.

وی گفت: حتی شب قبل از حادثه برادرش در خانه ما دعوت بود و فهمید رابطه ما سرد است. او دید که مطالب دوستانه ای بین ما رد و بدل نمی شود. پس از رفتن آنها دوباره ناسزاگفتن را شروع کرد و حتی ۴ تا ۵ بار در این مدت برخورد فیزیکی داشتیم و این در حالی بود که در طول عمرم با هیچ خانمی برخورد فیزیکی نداشتم و این اتفاق مرا متاثر و افسرده می کرد. سعی کردم جواب ندهم و به بهانه خوابیدن حدود ساعت ۱۱ و نیم شب به اتاق خواب رفتم اما ایشان تا ساعت ۳ نیمه شب نمی گذاشت من بخوابم و خشمگین بود و ناسزا می گفت. همان حوالی بود که به اتاقش رفت تا بخوابد.

نجفی در مورد روز حادثه گفت: ساعت ۸ صبح بود که بیدار شدم و حدود ۸ و نیم مهیار را بیدار کردم که به مدرسه برود و در طول یکسال سعی کردم وظایف پدریم را انجام دهم و حتی مرحومه جلوی من به خانواده اش می گفت: کارهایی که می کند بیشتر و سنگین تر از پدر اصلی اش است.

وی افزود: ساعت ۹ شده بود که مهیار رفت و ایشان بیدار شد و مجدد ادامه بحث های شب قبل را مطرح کرد. خواستم پاسخ ندهم و ساعت ۹ و نیم شده بود که گفت می روم به حمام و پس از آن بیرون می روم. گفتم کجا گفت: خودم می دانم. این موضوعی بود که خیلی بین ما بحث شده بود. از آن لحظه به بعد خیلی عصبانی شدم و همه ماجرا دو تا سه دقیقه طول کشید و نفهمیدم چه شد عصبانیت و خشم مرا فراگرفت.

نجفی گفت: در مورد نگهداری و غیرمجاز بودن اسلحه بعداً توضیح می دهم زیرا مجاز بوده و آنرا تمدید کرده بودم. پشت سر میترا استاد رفتم و فکر کردم از در حمام تا وان یک متر فاصله است و فکر می کردم ایشان در وان است و می توانم بنشینم و با او حرف بزنم و قطعی روی طلاق تصمیم بگیرم و پشت سرش وارد شدم و در کمد نیمه باز و اسلحه آنجا بود. آنرا برداشتم و بالش را روی آن گذاشتم تا اسلحه را نبیند و نگران نشود. چون یکبار گفته بود بیا و روش استفاده اسلحه را به من یاد بده و وقتی وارد حمام شدم متاسفانه ایشان وارد وان نشده بود و ما سینه به سینه هم شدیم. بالش را کنار زدم تا اسلحه را ببیند و به او بگویم که کارمان به جای باریک می کشد اگر با گفتگو مسائل را حل نکنیم. اما ایشان وقتی اسلحه را دید نمی دانم چه شد که هل شد.

نجفی ادامه داد: ایشان دستشان را روی شانه های من گذاشت و من به عقب رفتم و به این دلیل که دستم روی ماشه بود یک گلوله شلیک شد و بالش روی زمین افتاد. من سپس دستم را بالا بردم و سپس ایشان دو دستی دست راست مرا گرفتند و من گفتم ول کن و پس از تیر اول ۴ تیر دیگر نیز شلیک شد. من قصد شلیک نداشتم و آخرین تیر که به او برخورد کرد، من دیدم ایشان مرا رها کرد و سپس دیگر تیری شلیک نشد. او سپس داخل وان افتاد و من بلافاصله اسلحه را جلوی آینه حمام گذاشتم و شوکه شده بودم. دست گذاشتم دیدم حرکتی ندارد و دیدم که بالای سینه شان سوراخ است و شاید ۴ یا ۵ دقیقه بدون حرکت آنجا ایستاده بودم و حالتی غیرقابل تصور داشتم.

وی با بیان اینکه قصد کردم خودم را با آن اسلحه تنبیه کنم و بکشم، افزود: دوبار کنار ایشان رفتم و در وان نشستم و بعد فکر کردم که چرا شلوار و پای من باید خونی باشد و هرچقدر فکر کردم متوجه نشدم و بعد فهمیدم همان دوبار که سمت چپ ایشان نشستم همانجا خونی شده است. بعد از چند دقیقه از وان خارج شدم و در اتاق قدم زدم و به بالکن رفتم و فکر کردم که خودم را از آنجا پرت کنم یا نه.

نجفی گفت: به راننده زنگ زدم تا بیاید دو کیف اسناد خصوصی مثل چند موبایل و پاسپورت و شناسنامه و یکسری مدارک پزشکی و قباله ازدواج داشتم و چون نمی دانستم چه اتفاقی برایم می افتد به راننده گفتم که بیاید تا کیف ها را به او بدهم تا به دخترم برساند مثل اینکه راننده وقتی رسیده بود به من زنگ زده بود و من متوجه نشدم.

وی افزود: بنظرم رسید متنی بنویسم و بخشی از داستان زندگی مشترکم با او را بنویسم. ما به خواست آن مرحومه ۶ ماه ارتباطی با خانواده ام نداشته ایم و آنچه که نوشتم با عجله بود و بعضی چیزها به صورت غیردقیق نوشته شد. من در دفاعیاتم عنوان مهدور الدم را بیان نکردم و بازپرس پرونده می خواست آنرا در دهان من بگذارد و می گفت که قبول داشتی که مهدور الدم است که این عنوان اصلاً آن زمان مطرح نبود و بعداً مطرح شد.

نجفی ادامه داد: زمانی که راننده آمد به راننده گفتم کیف را بالا بیاورد و قصد داشتم که نامه را داخل یکی از آن دو کیف که به او داده بودم، بگذارم تا او نتواند نامه را بخواند و بعد به قم و زیارت حضرت معصومه (س) و مزار پدر و مادر رفتم. گفتم به آنجا بروم و تصمیم بگیرم که خود را به پلیس معرفی کنم یا اینکه تصمیم دیگری بگیرم و اسلحه را با خود برده بودم زیرا گفتم اگر بخواهم خود را به پلیس معرفی کنم بهتر است که اسلحه را تحویل دهم و پیش خودم گفتم اگر قرار باشد خودم را سر مزار پدرم بکشم، باز هم باید اسلحه همراهم باشد.

وی افزود: من آن موقع کارت حمل سلاح را زیر جعبه داروها در کمد خانه گذاشته بودم و وقتی کارت را دیدم متوجه شدم زمانش تا سال ۹۴ بوده است و من آن موقع بود که این را متوجه شوم در ادامه به ترمینال بیهقی رفتم و با اتوبوس به قم رفتم و پس از اینکه در قم بودم، تصمیم گرفتم به تهران بروم و با تاکسی به ترمینال جنوب و سپس به اداره آگاهی مرکزی رفتم. حتی موبایل هم نداشتم و در کیف گذاشته بودم زیرا گفتم اگر بخواهم خودکشی کنم، این موبایل بعداً گم نشود.

نجفی ادامه داد: من سپس تلفن راننده را گرفتم و دخترم تلفن را جواب داد و گفتم من به آگاهی می روم و مشکلی نیست. پس از اینکه به آگاهی رفتم، یکی دو ساعت درباره مسائل اتفاق افتاده صحبت کردم و رئیس آگاهی آمد و سلام و علیک کردند و بعد از افطار لباس بازداشتگاه را پوشیدم و بعضی سوال و جواب ها انجام شد و شب به پزشکی قانونی رفتیم.

وی با اشاره به موضوع قصد قبلی برای انجام قتل گفت: به هیچ عنوان قصد قتل در ذهن من نبود اما قبول دارم اشتباه کردم که اسلحه را برداشتم و پنج گلوله شلیک شد. من اگر در فاصله یک متری قصد قتل داشتم و می خواستم او را از بین ببرم، یک گلوله کافی بود اما از پنج گلوله چهار تا به سقف و دیوار خورده است.
نجفی افزود: من با اسلحه آشنایی داشتم و زمانی که با شهید چمران در ارتباط بودم و قصد رفتن به لبنان داشتم که در کلاس هایی در این خصوص شرکت می کردم. اینکه پنج گلوله شلیک شده و چهار تا به سقف خورده نشاندهنده این است که من با قصد شلیک نکردم بلکه غیرارادی بوده و وقتی او درون وان بود، شلیک ها متوقف شد اما در برخی رسانه ها گفته شده که میترا استاد با پنج گلوله به قتل رسیده است که پنج گلوله یعنی هم قتل و هم نفرت وجود داشته است.

وی با بیان اینکه اصابت های گلوله نشان دهنده این است که شلیک ها به طور مستقیم نبوده است، گفت: در فضای مجازی این مطالب به طنز می آید و سه نفر در بازداشتگاه و یک نفر هم در آگاهی همین مطلب را از من سوال کردند و گفتند شما که آشنایی داشتید چرا یک فرمول دیگری برای این عمل پیدا نکردید. من گفتم که اصلاً قصد قتل نداشتم.

اظهارات کارشناس اسلحه

در ادامه جلسه دادگاه قاضی کشکولی از سرگرد عزتی راد کارشناس اسلحه خواست تا با حضور در جایگاه نظرات کارشناسی خود درباره اسلحه و نوع کار آن و طریقه قتل مقتوله را تشریح کند.
قاضی قبل از بیان اظهارات سرگرد عزتی، خطاب به نجفی گفت این اسلحه از طرف کدام سازمان یا نهاد دولتی در اختیار شما قرار گرفته است؟ و نجفی توضیح داد: دقیقاً نمی دانم ممکن است از طریق سپاه یا کمیته باشد اما با توجه به اینکه محافظان من از کمیته انقلاب اسلامی بودند، احتمال دارد مربوط به کمیته باشد.
رئیس دادگاه با نشان دادن برگه مجوز اسلحه از نجفی خواست تا هویت آنرا تایید کند که با تایید برگه مجوز اسلحه از سوی متهم، معلوم شد که اسلحه و مجوز آن مربوط به حفاظت اطلاعات ارتش است.

قاضی کشکولی خطاب به نجفی گفت که این اسلحه در سال ۷۷ توسط حراست سازمان برنامه و بودجه در اختیار شما قرار گرفته است و نجفی در پاسخ گفت: درست است. در آن سال چون در سازمان برنامه و بودجه بودم، از طریق حراست اسلحه مرا به دلیل اینکه دچار اشکالاتی بوده است، تعویض کردند.

در ادامه سرگرد عزتی راد با تشریح روز حادثه اظهار داشت: نوع اسلحه برتا ساخت کشور ایتالیا است و خشاب آن ظرفیت ۱۳ فشنگ دارد. در روز حادثه پنج گلوله توسط سلاح شلیک شده که سه گلوله آن به دیوار و سپس به سقف خانه کمانه کرده است و یک گلوله آن به کمد چوبی روبرو مستقیم اصابت کرده و یک گلوله دیگر بعد از اصابت به دست مقتوله به سینه آن نیز اصابت کرده و طی مسیری در بدن در پهلوی آن گیر کرده است.

این کارشناس اسلحه افزود: پنج پوکه شلیک شده از این اسلحه نیز در صحنه جرم پیدا شده است.
در ادامه قاضی از نجفی خواست تا یکبار دیگر نحوه شلیک گلوله ها را تشریح کند که متهم نجفی با تایید نظرات کارشناس اسلحه گفت: توضیحات سرگرد عزتی راد نشان داد که چهار گلوله به دیوار و سقف اصابت کرده است و بار دیگر تاکید می کنم که هیچ قصدی برای قتل نداشتم.

در ادامه قاضی از سرگرد عزتی راد خواست تا نظر قطعی خود را بیان کند.

سرگرد عزتی راد با بیان اینکه بررسی های کارشناسی نشان می دهد متهم هنگام تیراندازی دستش تعادل نداشته زیرا سه گلوله آن به فاصله نزدیک به هم به دیوار و سپس به سقف حمام کمانه کرده است و نشان می دهد که سه گلوله به دیوار و یک گلوله مستقیم به کمد چوبی روبرو و تنها یک گلوله در کش و قوس های به وجود آمده به دست و سپس به بدن مقتول اصابت کرده است.

وی در پاسخ به سوال قاضی که شما در گزارش خود اشاره کردید اگر گلوله در فاصله یک یا پنج متری شلیک شده باشد، باید از بدن مقتول خارج می شد، گفت: بررسی های ما نشان می دهد که مقتوله ورزشکار و از یک اندام ورزیده برخوردار بوده است زیرا گلوله باید از پهلوی او خارج می شد.
قاضی خطاب به نجفی: برای صحبت کردن اسلحه لازم نیست

قاضی کشکولی خطاب به متهم گفت: در عرف برای صحبت کردن اسلحه نمی‌برند.

نجفی گفت: بله قبول دارم اما چون چند باری گفته بود ته راه ما به خون می‌رسد، می‌خواستم این را نشان بدهم.

قاضی کشکولی اظهار داشت: نیازی به استفاده از بالش نبود.

نجفی گفت: وقتی بالش را برداشتم، نظرم این بود که وقتی وارد می‌شوم اسلحه را نبیند. چون فکر می‌کردم در وان یا زیر دوش است و می‌توانم با او حرف بزنم.

قاضی خطاب به متهم؛ دقیقاً بگویید چه مطالبی را در آن لحظه به او گفتید.

نجفی گفت: خیلی کوتاه بود گفتم میترا کی می‌خواهی این بحث را تمام کنی، کارمان دارد به جاهای باریک می‌کشد. ایشان هل شد و دیگر نتوانستیم حتی حرف یا بحثی کنیم. گفت: علی غلط کردم. به خدا حلش می‌کنم. اما به من فشار که آمد گلوله شلیک شد و بالش افتاد و یادم است دو تا سه بار گفتم دستم را ول کن و آن گلوله‌ها غیرارادی زده شد. در بازداشت فکر می‌کردم که صحنه را برای خودم بازسازی کنم اما نتوانستم.

قاضی پرسید: آیا از مقتوله تقاضای دیگری داشتی، حتی در ذهن خود؟

نجفی گفت: به دنبال این بودم که به توافق برسیم.

قاضی افزود: عوامل بررسی صحنه جرم در حمام، تا لحظه جابه‌جا شدن جسد خونی ندیده‌اند اما در کف حمام تا درب اتاق لکه‌هایی از خون که خشک شده بود دیده شده است، به نظر شما متعلق به کیست؟

متهم پاسخ داد: قطعاً مال مرحومه است من دو بار در وان نشستم در خانه قدم زدم و حدس می‌زنم از آخرین گلوله و اولین گلوله که به دستش خورد خون ریخته شده و وقتی نشستم قوزک پای چپم و قسمت چپ شلوارکم خونی شد. البته من متوجه خون پایم نشدم و وقتی راننده‌ام من را دید و گفت فهمیدم.

قاضی خطاب به متهم پرسید: چه زمانی فهمیده‌اید که میترا استاد فوت شده است.

نجفی گفت: بلافاصله در وان افتاد، در حد ۳۰ ثانیه؛ منگ بودم، اسلحه را جلوی آینه گذاشتم و دستم را به روی پیشانی‌اش کشیدم و دیدم تکان نمی‌خورد، متوجه شدم فوت شده و دو بار هم در کنارش نشستم.

در همین لحظه سرگرد عزتی راد کارشناس ارشد اسلحه گفت: در دو صورت تر و خشک، گاز باروت برداشت شده که نتیجه آن نشان‌دهنده این است که متوفی به متهم نزدیک بوده و گاز باروت در دستان متوفی نشسته، به همین دلیل استنباط درگیری داده شده است. همچنین اسلحه را تست آسناک کرده و در سیستم سابقه استفاده از آن را بررسی کردیم که نتیجه‌ای به دست نیامد. من از متهم سؤالی دارم، گروه خونی ایشان چه است؟

نجفی پاسخ داد: من B مثبت هستم.

قاضی دادگاه گفت: در پرونده بالینی سابقه خودکشی داشته‌اید، اگر تمایل دارید از آن بگویید.

نجفی توضیح داد: در آبان ۹۷ همین اختلافات و بحث‌ها را که می‌دیدم و دیدم توافقی در طلاق نیست تصمیم گرفتم خود را تنبیه کنم اما بعد از اطلاع از عقوبت آن پشیمان شدم و در یکی از هتل‌های تهران تعدادی قرص خوردم تا کسی من را پیدا نکند و بعد خواستم رگ دستم را بزنم اما بلافاصله از حال رفتم و بعد از دو روز من را در هتل پیدا کردند.

قاضی پرسید: اثر ۴ بریدگی در دست چپ همسر دومتان دیده شده است، از آن مطلع بودید؟

نجفی گفت: به من گفته بود که در زندگی با همسر اولش سه بار خودکشی کرده، یکبار رگ دست چپش را زده و دو بار نیز قرص خورده است.

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار