"آقادوربینی خوبی هستی، به آقادوربینی من هم سر بزن " + عکس
همه آقادوربینی شده بودند، پیک موتوری ها، راننده تاکسی ها، دانشجوها، قصابها، سوپریها، سیگارفروشها، رئیسها، کارمندها، منشیها، گداها،پولدارها، فقیرها،صفحهبندها، عابرها، معتادها، بچهها، بزرگ ها، خبرنگارها، حتی زنها، همه آقادوربینی شده بودند، با کلههای طاس و عینک دسته شاخی.
کارشان این بود که راه می رفتند و از هم فیلم می گرفتند، سعی می کردند موقع عبور حتما به دوربین نگاه کنند، به دوربین آقادوربینی بغل دستی شان یا آقادوربینی روبهروییشان، فرقی نمیکرد، لبخند میزدند، دست تکان می دادند، سعی می کردند حتما در بهترین جای کادر باشند، برای هم دوربین مخفی کار می گذاشتند، با هم مصاحبه می کردند، حتی وقتی یک آقادوربینی می رفت زیر ماشین، آقادوربینی های دیگر جمع می شدند و با موبایل از جان کندن آن آقادوربینی فیلم می گرفتند.
بازار علاءالدین شده بودیکی از پاتوق های اصلی آقادوربینی ها، می آمدند با حقوق شان، بهترین دوربین را می خریدند، با بهترین امکانات و زوم بیشتر، بلوتوث قوی تر.
آقادوربینیها گوشهخیابان، کنار بساط لبوفروشی آقادوربینی، کنار یک آقادوربینی معتاد خمار، یا توی فشار جمعیت آقادوربینی ها در مترو، جمع میشدند و فیلم هایشان را برای هم بلوتوث می کردند، یا دسته جمعی می نشستند روی زمین، با اینترنت پرسرعت آقادوربینسل، کانکت میشدند،فیلم هایشان را آپلود می کردند؛ در سایت آقادوربینی دات کام ،برای بهترین عکسها و فیلم های آقادوربینی لایک می زدند، کامنت می گذاشتند که «آقادوربینی خوبی هستی، به آقادوربینی من هم سر بزن» ، بعضی آقادوربینیهاييکه روشنفکرتر بودند، فیلم هایشان را در شبکه اجتماعی «آقادوربینسوک» میگذاشتند و با بقیه آقادوربینیها در پارک ، قرار آب بازی برپا میکردند و عکس میگرفتند.
تشییع جنازه یک آقا دوربینی که می شد،همه آقا دوربینی ها می آمدند، از غسالخانه تا گذاشتن سنگ، فیلم می گرفتند و باز همان جا، برای هم بلوتوث می کردند، جشنواره آقادوربینی شایسته سال هم نزدیک بود، دیشب خواب خیلی عجیبی دیدم،می دونی؟!
نیوفولدر/تهران امروز
میدونم
خعلی خوب بود آقا بهمن
بالاخره بازار دوربین سازان با دوربین خران باید بخواند تا هزارها میل یارد و بیل یون در روز روشن از ته چاه نفت ها بجهد و به جیب سلها و کیاها و فونهای آنور آبی برود و ما هم گرفتار سه تای آن که در چرخه این سیل گنج بر و خاموش پر سروصدا شده و فرصت مغتنمی را برای سیل گردانان و چرخانان بادام بینایی فراهم کرده است تا با بلوتوث و گفتگوی مجنون وار هدست زنان روزگار به قهقرا بسپاریم . کجایی بابا که دارن چشاشونو ریزتر میکنن تا ریزتراش رو هم ببرن . خرج بالا رفته و داره سرو کله یه بچه دیگه تو سبد هزینه چش بادومیا پیدا میشه . مای بیبی یادت نره . . .