ماجرای کتک خوردن علیرضا افتخاری از زبان خودش
پارسینه: علیرضا افتخاری خواننده سرشناس موسیقی کشورمان، ماجرای درگیری امروزش در جاده ساوه را شرح داد.
علیرضا افتخاری خواننده شناخته شده موسیقی کشورمان، امروز درگیر یک نزاع در جاده شد. او ماجرا را اینگونه بیان میکند: امروز دوشنبه نهم ۱۳۹۷ در تاکستان و به مناسبت روز معلم اجرا داشتم. پس از اجرا خواستم به سمت اصفهان بیایم. از سمت جاده بوئین زهرا آمدیم. در محل آراسنج سفلی تصادف کردیم.
افتخاری ادامه میدهد: تصادف کوچکی اتفاق افتاد و بلافاصله راننده آن ماشین تماس گرفت و عده زیادی روی سر ما ریختند. بارها به آنها گفتم که تصادف عمدی نبوده و هر چه خسارت ماشین شده را پرداخت میکنم و بیمه نامه ام هست، اما زیربار نمیرفتند.
این خواننده میگوید: شاید اگر منِ افتخاری نبودم، هر کس دیگری بود میکشتندش. چندین نفر بودند و همه روی سر ما ریختند. خیلی ما را اذیت کردند. با سنگ زدند ماشینم را نابود کردند و شیشهها و راهنماهای ماشین را شکستند. تصادف در این حد بود که یک خَش روی ماشینش افتاده بود. ماشینش ریو بود. این اتفاق واقعا نیازی به کتک کاری و ایل و قشون کشی نداشت.
افتخاری درباره حضور پلیس در صحنه تاکید میکند: پلیس آمد و گفت: به خاطر آزار و اذیتشان شکایت کن. گفتم بروم پاسگاه، منِ تنها و این همه آدم. از کدامشان شکایت کنم؟
او ادامه میدهد: آقای عزیزی مسئول شرکت آوای بیستون همراهم بود. حال آقای عزیزی هم خیلی بد شد. انتظار دارم که امام جمعه این منطقه کمی به این مردم درس اخلاق بدهد. به این مردم باید یاد بدهند که اگر غریبهای از اینجا رد شد، کتکش نزنند. من از حقم میگذرم، اما اگر غریب دیگری در این شرایط گیر کند، چه باید کند.
افتخاری تاکید میکند: نمیدانم مقصر روزگار است یا تربیت آدمها. وقتی پلیس آمد، یکی از ماموران درِ گوشم آمد و گفت: برو و از دست اینها فرار کن. سروصورتم و پایم در این اتفاق آسیب دید.
افتخاری ادامه میدهد: تصادف کوچکی اتفاق افتاد و بلافاصله راننده آن ماشین تماس گرفت و عده زیادی روی سر ما ریختند. بارها به آنها گفتم که تصادف عمدی نبوده و هر چه خسارت ماشین شده را پرداخت میکنم و بیمه نامه ام هست، اما زیربار نمیرفتند.
این خواننده میگوید: شاید اگر منِ افتخاری نبودم، هر کس دیگری بود میکشتندش. چندین نفر بودند و همه روی سر ما ریختند. خیلی ما را اذیت کردند. با سنگ زدند ماشینم را نابود کردند و شیشهها و راهنماهای ماشین را شکستند. تصادف در این حد بود که یک خَش روی ماشینش افتاده بود. ماشینش ریو بود. این اتفاق واقعا نیازی به کتک کاری و ایل و قشون کشی نداشت.
افتخاری درباره حضور پلیس در صحنه تاکید میکند: پلیس آمد و گفت: به خاطر آزار و اذیتشان شکایت کن. گفتم بروم پاسگاه، منِ تنها و این همه آدم. از کدامشان شکایت کنم؟
او ادامه میدهد: آقای عزیزی مسئول شرکت آوای بیستون همراهم بود. حال آقای عزیزی هم خیلی بد شد. انتظار دارم که امام جمعه این منطقه کمی به این مردم درس اخلاق بدهد. به این مردم باید یاد بدهند که اگر غریبهای از اینجا رد شد، کتکش نزنند. من از حقم میگذرم، اما اگر غریب دیگری در این شرایط گیر کند، چه باید کند.
افتخاری تاکید میکند: نمیدانم مقصر روزگار است یا تربیت آدمها. وقتی پلیس آمد، یکی از ماموران درِ گوشم آمد و گفت: برو و از دست اینها فرار کن. سروصورتم و پایم در این اتفاق آسیب دید.
منبع:
خبرگزاری تسنیم
از عنوان محترمانه تری برای خبرتان استفاده می کردید بهتر بود.