آیا هجوم رهبران جهان به عراق، به سفر روحانی مرتبط است؟

پارسینه: یک پژوهشگر مسائل خاورمیانه معتقد است که سیاست بیطرفی عراق در سایه گشوده شدن دروازهای آن به روی جبهه مخالف ایران با توجه به تعدد بازیگران آن و الزامات متعدد روابط آنها با عراق بر این کشور میتواند به ضرر تهران باشد.

رئیس جمهور کشورمان صبح امروز تهران را به مقصد بغداد ترک کرد و ساعاتی پیش وارد پایتخت عراق شد. رئیس جمهور روحانی به همراه هیئت سیاسی و اقتصادی در حالی وارد عراق می شود که یکی از مهمترین سفر او در چند سال اخیر به حساب می آید. کارشناسان معتقدند که این سفری سرنوشت ساز میان دو این دو کشور است، دیاکو حسینی کارشناس مسائل استراتژیک در اینباره می گوید تلاقی گاه ایران با جهان عرب سیدرضا قزوینی الغرابی روزنامه نگار عراقی معقتد به فصل جدیدی از روابط ماین دو کشور است.
سفر رئیس جمهور کشورمان به عراق در زمانی انجام می شود که خاورمیانه شاهد تحولات جدی و مهمی بوده است. این تحولات تا جایی حائز اهمیت است که برخی تحلیلگران گواه جنگی عظیم در آینده را می دهند. در باره مسائل منطقه ای و اتفاقات اخیر ، با صابر گلعنبری کارشناس جهان عرب و اسلام و همچین پژوهشگر غرب آسیا و منطقه خاورمیانه مفصل گفتگو کرده ایم که بخشی از آن درباره سفر رئیس جمهور به عراق را از نظر می گذرانید؛
گل عنبری در ارتباط با سفر رئیس جمهور به بغداد گفت: پس از سفر متفاوتِ دونالد ترامپ به عراق در بیست و هفتم دسامبر 2018، بغداد شاهد ترافیک دیپلماتیک سنگین و بیسابقهای است. از همه بلوکها و ائتلافات منطقهای و بینالمللی به عراق رفته یا میروند.
پس از ترامپ، عبدالله دوم پادشاه اردن پس از ده سال بار دیگر به بغداد رفت و سپس نوبت به فیلیپ ششم پادشاه اسپانیا رسید که او هم بعد از چهل سال سفری انجام داد. و در این روزها نیز میزبان روسای جمهور ایران و ترکیه خواهد بود و قرار است ایمانوئل ماکرون هم در آینده نزدیک سفری داشته باشد.
در سطوح دیگر هم سفرهایی انجام شده است؛ از جمله سفر نخستوزیران اردن، واتیکان، ایتالیا و سفر وزرای خارجه آمریکا، فرانسه، آلمان، ایران، ترکیه، قطر و ...
در این مدت کوتاه چند ماهه، خالد فالح وزیر انرژی عربستان هم به بغداد رفت و پادشاه و ولیعهد آن هم تماسهای تلفنی جداگانهای با عادل عبد المهدی نخست وزیر عراق داشتهاند.
علاوه بر آمریکا، ملاحظه میشود که هر سه بلوک منطقهای (ایران، عربستان و ترکیه) در این سفرها و تماسها حضور فعالی داشتهاند. به همین خاطر ترافیک دیپلماتیک در بغداد را میتوان "ترافیک اضداد" نامید.
چرا بغداد چنین موقعیتی پیدا کرده است و آیا گذراست یا پایدار و انگیزه اضداد در این میان چیست؟ و آیا بغداد میتواند به مرکز ثقل دیپلماسی منطقهای تبدیل شود؟
در پاسخ به پرسش نخست باید گفت که دو علت عمده دارد: یکی عراقی است و دیگری منطقهای و بینالمللی. علت عراقی آن است که بغداد از اواخر نخستوزیری حیدر العبادی و به ویژه با نخستوزیری عادل عبد المهدی جایگاه منطقهای خاصی را برای خود تعریف کرده است و آن هم "جایگاه بیطرفی" و قرار نگرفتن در بلوک مشخصی است. علت دوم هم که به نظرم مهمتر است، یارگیری و رقابت بر سر کسب عراق است.
این رقابت چهار لایه مشخص دارد که دو لایه بسیار مهم آن لایه رقابتی میان ایران و آمریکا، لایه رقابتی میان ایران و عربستان است که با توجه به قرار گرفتن ریاض و واشنگتن در یک جبهه علیه ایران، میتوان گفت که رقابت آنها با ایران در یک امتداد قرار دارد.
لایه سوم هم رقابت میان قطر با عربستان و امارات و لایه چهارم نیز رقابتی پنهان میان ترکیه و ایران است.
هر چند هدف استعجالی تحرکات ائتلاف آمریکا، ایران است، اما نباید از نظر دور داشت که کنترل ترکیه هم مطمح نظر آمریکا و عربستان است.
دلیل اصلی این رقابتها هم جایگاه ژئوپولوتیک و ژئواکونومیک عراق است. به همین علت، در بحث تقابل آمریکا با نفوذ و نقش منطقهای ایران، به عراق به عنوان مهمترین تیول آن نگریسته میشود. هر چند معمولا در این چند سال همواره تلاش شده است سوریه مهمترین قلمداد شود، اما فاکتورهای متعددی، عراق را در جایگاه اساسیتری قرار میدهد که مجال بیان آن نیست، از این رو، واشنگتن معتقد است که بدون دور کردن بغداد از تهران، این مقابله منطقهای با ایران بینتیجه است.
در واقع "هجوم دیپلماتیک" همپیمانان منطقهای آمریکا به عراق در این راستا و با هدف تحمیل ملزوماتی بر روابط خارجی این کشور است که با توجه به تعدد این کشورها و به تبع آن تکثر الزامات روابط آنها با عراق تلاش میشود که در میان مدت و درازمدت نفوذ ایران در عراق به سطح "بیتاثیرگذاری" تنزل پیدا کند.
درباره این تنزل نفوذ ایا مصداقی هم وجود دارد؟
واقعیت این است که عراق امروز صحنه جنگی چند وجهی میان ایران و آمریکا است که روز به روز تشدید میشود و ابعاد مختلفی پیدا میکند و اقدام اخیر واشنگتن در گنجاندن حرکت "النجباء" در لیست گروههای تروریستی حاکی از ورود این نزاع به فازی جدیدتر است که احتمالا در آینده آمریکا تمامی گروههای تحت لوای حشد الشعبی را هم در این لیست قرار دهد.
به نظر، این دست اقدامات آمریکا دو هدف عمده را دنبال میکند، یکی دور کردن گروههای طرفدار ایران از کانون قدرت حاکمه در بغداد، از طریق پر هزینه کردن حضور آنها در نهادهای قدرت است.
هدف دوم هم احتمالا مقدمهسازی برای انجام حملاتی به این گروهها باشد.
مدتی است که منابع امنیتی اسرائیلی از مقدمهچینی برای حمله به حشد الشعبی سخن میگویند.
در این میان، هر چند سیاست بیطرفی عراق میتواند به نفع ایران باشد و به این کشور اجازه دهد در قامت میانجیگر به حل مشکلات میان ریاض و تهران و دیگر بحرانها کمک کند، اما چون این جایگاهی که بغداد برای خود تعریف کرده، فعلا فاقد مولفههای لازم است و نمیتواند به احیای نقش تاریخی کاریزماتیک آن بینجامد، عراق همچنان در معادلات منطقهای تاثیرپذیر خواهد بود تا تاثیرگذار.
از این رو، سیاست بیطرفی عراق در سایه گشوده شدن دروازهای آن به روی جبهه مخالف ایران با توجه به تعدد بازیگران آن و الزامات متعدد روابط آنها با عراق بر این کشور میتواند به ضرر تهران باشد.
ارسال نظر