گوناگون

چرا یک رابطه مسموم را کنار نمی گذاریم؟

چرا یک رابطه مسموم را کنار نمی گذاریم؟

پارسینه: شاید در اطراف‌مان زوج‌هایی را دیده باشیم که هیچ وقت با هم سر سازگاری ندارند، دائم از هم ایراد می‌گیرند، همیشه در جنگ اعصاب به سر می‌برند و در اصطلاح هیچ جوری آب‌شان باهم در یک جوی نمی‌رود.

چرا یک رابطه مسموم را کنار نمی گذاریم؟

بسیاری اوقات این زوج‌ها پشت سرهم از یکدیگر بدگویی می‌کنند و در خیلی از موارد دیده شده که این افراد به دلیل نداشتن حس تعلق به یکدیگر، خیانت می‌کنند. در خلال تمام این اختلافات اگر بزرگتری، دوستی یا متخصصی به این افراد پیشنهاد دهد که از هم جدا شوند، آنها شاکی می‌شوند و یک حالت تدافعی و مخالف نسبت به چنین پیشنهادی می‌گیرند. انگار نقطه امنی که در آن هستند، همین حالت‌های تنش‌زای هرروزه است و همین می‌شود که به صورت غیرمعقول تلاش می‌کنند در همین رابطه مسموم بمانند. این زوج‌ها از جدایی می‌هراسند و علت آن در لایه‌های پنهان درونی‌شان فقط یک چیز است: آنها از تنهایی می‌هراسند‎.

‎در مقاله‌ای می‌خواندم که یک شرکت حقوقی و وکالت بریتانیایی تحقیقی در مورد زوج‌هایی ناراضی و ماندن آنها در روابط ناسالم کرده است و به این نتیجه رسیده است که علت این رفتار «ترس» است. ترس از طلاق، ترس از تنهایی و ترس از ناتوانی در مدیریت مالی امور مختلف به تنهایی باعث می‌شود افراد در هر رابطه‌ای بسوزند و بسازند. اما خب واقعیت چیز دیگری است؛ تنهایی به‌مراتب بهتر از اسیر شدن در رابطه‌ای پرتنش و بیمار است. ما فکر می‌کنیم که تنها بودن به‌معنای دوری از شادی و خوشبختی است. از طرفی دیگر گمان می‌کنیم که تنهایی به این معناست که از هفت دولت آزادید و در آسودگی مطلق به سر می‌برید. این باورهای غلط را دور بریزید چرا که تنهایی حالتی است که در آن با شناخت عمیق‌تر خود برای تجربه روابط گوناگون آماده‌تر می‌شوید و در آن نوعی سازندگی وجود دارد‎.‎‏ در ادامه به موارد غیرمنطقی دیگر اشاره می‌کنیم که زوج‌ها به این دلایل ترجیح می‌دهند در رابطه مسموم خود بمانند‎.‎

غول بی‌شاخ و دمی به اسم تنهایی

بزرگترین ترس جدا شدن از روابط مخرب و ماندن در آن، ترس از تنهایی‌ست. همه ما فکر می‌کنیم به محض تاهل و وارد شدن در یک رابطه، از تنهایی در می‌آییم. اما واقعیت این است که وقتی ما با کسی هستیم که بیشتر از آنکه در کنارش آرامش داشته باشیم، دائم در حال استرس و تنش هستیم، تنهاتر از قبل شده‌ایم. آدم‌ها به هر شکلی نمی‌توانند ما را از تنهایی در بیاورند و ما به هر طریقی نباید خودمان را از چاله تنهایی به چاهی عمیق‌تر بیندازیم. اگر رابطه‌ای ناموفق و نامطلوب داشته باشید، لزوما از تنهایی و انزوای روحی به دور نیستید. شما فقط به‌شکل فیزیکی در کنار دیگری خواهید بود‎. ‎

ترس‌های بی‌مورد

ترس می‌تواند در تمام جنبه‌های زندگی سرک بکشد و فرد را از اینکه بخواهد رابطه خود را ترک کند، به شک و دودلی بیندازد. وقتی فردی از جدا شدن می‌ترسد، به این معنی است که آن فرد خود را به عنوان یک شخص مستقل نمی‌شناسد و در واقع برای موجودیت خود به وجود فردی دیگر نیاز دارد. این ترس زائیده ذهن ما و شاید حرف‌هایی‌ست که از اطرافیان می‎شنویم. این‌طور که همیشه به ما گفته‌اند برای پیشرفت و داشتن اعتماد به نفس لزوما باید فردی دیگر را کنار خود داشته باشیم. ما از ترک روابط نامناسب گریزانیم، زیرا فکر می‌کنیم که هیچ‌گاه فرد مناسب دیگری نخواهیم یافت. ما می‌ترسیم چون تن‌آسودگی اسارت در وضعیت فعلی را به تلاش و خطر کردن برای تغییر و بهبود ترجیح می‌دهیم‎.‎

داشتن امید واهی

بسیاری از افراد به امید اینکه فرد مورد نظرشان درست خواهد شد، در رابطه می‌مانند. دائم به خود گوشزد می‌کنند که ممکن است با کمی صبوری اوضاع درست شود و تمام انرژی‌شان را می‌گذارند که آن زندگی از هم پاشیده شده را درست کنند. اما گاهی شدت خرابی یک چیز آنقدر زیاد است که نمی‌توان آن را تعمیر کرد و تنها راه حل موجود این است که آن را دور انداخت تا بیشتر از این جایی را اشغال نکند. بعضی چیزها در گذر زمان بهبود پیدا می‌کنند اما برخی شرایط دیگر در گذر زمان بدتر هم می‌شوند. باید دید که ماندن در یک رابطه و صرف وقت برای ترمیم و بهبود آن شدنی است یا خیر؟ اگر زوج‌ها باهم سنخیت نداشته باشند، گذشت زمان و صرف انرژی و تلاش برای رابطه راه به جایی نخواهد برد و تنها بر میزان نفرت میان دو زوج افزوده خواهد شد‎.‎

حس عذاب وجدان

گاهی ما از عقوبت رابطه پرحاشیه‌مان خبر داریم و به تمام آسیب‌هایش واقف هستیم. اما در آن می‌مانیم چرا که می‌ترسیم این جدایی باعث آسیب دیدن فرد مقابل‌مان شود. در واقع ما حاضریم روح و روان خود را در معرض آزار قرار دهیم تا مبادا به فرد مقابل‌مان خللی وارد شود. وقتی از روی دل‌سوزی با کسی می‌مانیم، به شکلی ناخودآگاه و حتی گاهی خودآگاه، از درون او را آزار می‌دهیم و به او آسیب می‌رسانیم. زیرا رابطه‌ای ناموفق ادامه پیدا می‌کند که در آن فاصله‌ها زیاد و خاموش بودن چراغ رابطه مشخص است. ماندن شما در چنین رابطه‌ای به‌معنای اعلام غیبت روانی شما است و هیچ سودی در پی ندارد. احساس تقصیر و گناه از ترک رابطه‌ای که سالم نیست جفا کردن به خود و طرف دیگر است‎.‎

حسرت خوردن در آینده

ما می‌ترسیم اگر دندان روی جگر نذاریم و صبر نکنیم، اوضاع بعدها بهتر شود و ما خودمان را سرزنش کنیم که چرا کمی بیشتر صبوری نکردیم. یا گاهی می‌ترسیم تنهایی را نتوانیم تاب بیاوریم و به احساسات تازه ناشی از آن عادت نکنیم.

ترک رابطه‌ای مغشوش و عذاب‌آور فقط و فقط به‌خاطر عادت‌های واهی قابل مدیریت، معنای واقعی حسرت نیست. حسرت واقعی زمانی ایجاد می‌شود که در آستانه میان‌سالی دریابیم مدت مدیدی را با فردی نامناسب گذرانده‌ایم.

منبع: سلامت نیوز

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار